سبک 10 #امام_کاظم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
نوحه، #زمزمه
رها شد از بند ِغم ، امام خونین جگر
دگر چرا شد روان، به روی یک لنگه در
حمل شده از چه او،به دوش چندین غلام
نشد چرا بعد مرگ، امام ما احترام
کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...
🌸🌸🌸🌸🌸
از اثر سلسله ،خون چکد از گردنش
ردّ هزاران کتک مانده به روی تنش
میان چاه نمور ، خزان شده باغ او
میان زنجیر و کُند،شکسته شد ساق او
کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...
🌸🌸🌸🌸🌸
اگر چه دارد هزار ،نقش جسارت به تن
نهاده شد پیکرش میان چندین کفن
دگر بدون کفن ،رها نشد پیکرش
دگر میان تنور،نرفت سر اطهرش
کشته ی زهر جفا،کاظم آل عبا...
غریب زهرا حسین.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
Shahadat Emam Kazem 1387 Karimi [Mohjat_Net].mp3
1.05M
#نوحه
#نوستالژی
#امام_کاظم
#حاج_محمود_کریمی 🎤
جز پر در این قفس نمانده
دیگر مرا نفس نمانده
زخمی ترین کبوتر این روزگارم
بی همنفس در این قفس جان میسپارم
با این دل شکسته مجروح و زار و خسته
چشمان من به راه پیک اجل نشسته
بابا رضا کجایی ای داد از این جدایی
****
در گوشه ی سرد سیه چال
گشته یکی روز و مَه و سال
خورشیدم و رفته ز یاد من سپیده
یک لحظه چشمم روی آزادی ندیده
در بین ربنایم گویم که ای خدایم
دلتنگ یک نگاه معصومه و رضایم
معصومه جان کجایی ای داد از این جدایی
#نوحه_امام_کاظم
#حاج_محمود_کریمی
#شهادت_امام_کاظم 1387
.
.
🏴سبک #زمینه یا #شور شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام و روضه ی کربلا
#زمینه_امام_کاظم
#شور_امام_کاظم
#منو_شب_و_روز_ناله
🏴بند اول
منو شب و روز ناله،منو هوای زندان
منو چشای خونبار،و خنده ی زندانبان
منو چهارده ساله،اینا اسیرم کردن
منو هی آزار میدن،از دنیا سیرم کردن
خسته شدم من از سیه چال بلا
خسته شدم دیگه از این حال و هوا
خسته شدم بسکه شنیدم ناسزا
راحت میشم حالا با این زهر جفا
غریب آقام...
🏴بند دوم
این در و دیوار داره،میکُنه گریه باهام
از غل و زنجیر دیگه،شکسته ساق پاهام
سایه ی شوم سِندی،روی سرم سنگینه
تنم کبود و زخم از،شلاق این بی دینه
مرگمو هر لحظه من از خدا میخوام
خلصنی یا رب شده تو قنوت دعام
مرغ شکسته پر که میگن اون منم
کنج قفس ریخته دیگه همه پرام
غریب آقام...
🏴بند سوم
پاره شد از زهر آخر،این جگرم واویلا
با لب تشنه خوندم،روضه ی تو یا جَدا
من کنج زندان اما،تو روی خاک صحرا
زیر سم مرکب ها،شدی مقطع الاعضا
زدن به پیشانیه ی تو سنگ جفا
میون خاک و خون زدی تو دست و پا
نشسته بود یکی رو سینه ی تو آه
با خنجرش برید سرت رو از قفا
حسین آقام...
#شهادت_امام_کاظم
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
.
🏴سبک #نوحه #زمینه شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
#نوحه_امام_کاظم
#زمینه_امام_کاظم
#کنج_زندان_بلا
🏴بند اول
کنج زندان بلا،هستم و میسوزم و
ناله ی خلصنیه،ناله ی جانسوزم و
تازیانه میخورم،میشنوم حرف بد و
زیر بار ظلمم و،تاریکه هر روزم و
همدم من شد،این غل و زنجیر
کی میشم راحت من از این دنیای دلگیر
خون میاد از پام،بی جونِ دستام
من کجا و این سیه چال،این همه تحقیر
راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا
راحتم کن ای خدا
🏴بند دوم
گوشه گیر غربتم،سر رسیده طاقتم
رد دست سندیه،ای خدا رو صورتم
ضرب شلاقش شده،قوت هر روز و شبم
مثل مادر فاطمه،من خمیده قامتم
مَحرم من شد،این در و دیوار
کی میشم راحت من از این سندیه بیمار
خسته ام خسته،خسته از اینجا
من کجا و این سیه چال،این همه آزار
راحتم کن ای خدا
من کجا زندان کجا
من کجا و طعنه و
زخم زندان بان کجا
راحتم کن ای خدا
📕مناسبت:#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
🎤 کربلایی مصطفی بابایی
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
17440_1614871554423.mp3
404.6K
#امام_کاظم__ع__نوحه
حاج رضا یعقوبیان
کاظمین در عزا نشسته امشب
قلب شیعه ز غم شکسته امشب
کرده ظلم و کینه هارون ستمگر
شدشهید زهر کین موسی بن جعفر
وامصیبت وامصیبت وامصیبت(۲)
کنج زندان غم در تاب و در تب
ذکر لبهای او خلصنی یا رب
زدشرر بر جسم و جانش زهر کینه
کشته گشته آن امام بی قرینه
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
سندی شاهک از راه شرارت
برگل فاطمه کرده اهانت
خون دل گردیده قوت و هم غذایش
مرگ خودهر لحظه می خواست از خدایش
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
زدشرر زهر کین بر جسم و جانش
کرد اثر از ستم تا استخوانش
آنکه میبود کل عالم در پناهش
شیعیان شد کنج زندان قتلگاهش
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
زین غم وزین مصیبت شیعه فریاد
جسم پاکش سه روز بر جسر بغداد
شیعیان تشییع او در کاظمین شد
پاره پاره جسم جد او حسین شد
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
بوده تابوت او بر دوش یاران
پیکر پاک او شد لاله باران
در کنار جسم پاک و اطهراو
تازیانه کس نزد بر دختر او
وامصیبت وامصیبت وامصیبت
امام کاظم (ع)
نوحه
#امام_کاظم__ع__روضه
در کنج زندان بلا مأوا گرفتی
بر روی لب ها ذکر یا زهرا گرفتی
آقا تو بااین پیکری که خُرد گشته
پر تا کنار آسمانی ها گرفتی
بال و پرت بستند، با زنجیر کینه
تو با غُل و زنجیر ها معنا گرفتی
زهر یهودی با تو آقاجان چه کرده
اینگونه بر لب ذکر واویلا گرفتی؟
وقتی که آن نامرد بر تو ناسزا گفت
انگار مثل شعله ی غم پا گرفتی
آقا بمیرد شیعه تا این که نبیند
بر روی تخته پاره ای تو جا گرفتی
گر چه دل پاک تو را آتش کشیدند
امّا تو جا بر روی نِی آیا گرفتی؟
مولا ندیدی خواهرت را در اسارت
کِی از خجالت چشم هایت را گرفتی؟
تا اینکه دیدی زخم زنجیر تنت را
تو روضه بهر زینب کبری گرفتی
آقا شنیدی ناله ی زنجیر ها را
وقتی صدا کردی زِ جان و دل رضا را
شاعر:اسماعیل شبرنگ
امام کاظم (ع)
روضه