🌷آیت الله بهجت(ره) :
شب که انسان می خوابد، ملائکہ موکل بر انسان، او را برای نماز بیدار میکنند و بعد چون انسان اعتنا نمی کندو دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند. دوباره می خوابد، باز او را بیدار می کنند . . .
این بیداری ها تصادفی و از روی اتفاق نیست !بلکه بیداریهای ملکوتی اسه که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد اگر انسان استفاده کرد و برخاست آنها تقویت و تایید می کنند، و روحانیت می دهند. وگرنه متأثر می شوند و کسل بر می گردند.
💥اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که
نمی بینید، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید !
📚در خلوت عارفان
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_چرا_خداوند_دنیا_را_با_رنج_آفرید؟_حجت_الاسلام_عالی.mp3
زمان:
حجم:
2.43M
🔷چرا خداوند دنیا را با رنج آفرید⁉️
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام عالی
.
#شور دلنشین #فوق_العاده_احساسی
به دل شکسته ی خودت قسم
دلم از همه گرفته مادرم
منم و چشم تر و یه دنیا غم
دل من کرده هوای یه حرم
حرمت کجاست
که کبوتری کنم رو گنبد
حرمت کجاست
که دلم بگرده دور مرقد
حرمت کجاست
هوای مدینه بسرم زد
حرمت کجاست
همه از غم تو گریه کردن
حرمت کجاست
آخه مادرا رفیق دردن
حرمت کجاست
که بیام و درد دل کنم من
چشای تر من ، این روزا مثه ابر بهاره
مادری کن آخه ، دلم جز تو پناهی نداره
منم و این همه ، غم و دردی که رو شونه هامه
مادری کن آخه ، مادریه تو تنها دوامه
راهی کن منو به ، حرم زیبای حسنینت
بند دوم
مادرا رفیقای بی کلکن
حق مادری داری گردن من
هرجا گیر میکنه کارم یدفعه
رو لبم گل میکنه أم الحسن
حرمت کجاست
که سرو رو خاک تو بزارم
چش ببندمو
سرو از رو خاکا برندارم
آخه غیر تو
بگو که تو دنیا کیو دارم
هرجا که باشه
روضه ی حسن میای تو مادر
گریه میکنی
واسه داغ این دوتا برادر
یکی بی حرم
یکی روی صحرا مونده بی سر
تو دعام میکنی ، میدونی که منم بد عالم
منم و کرمت ، گناهام شده خیلی وبالم
تو دعام میکنی ، که میام به عزای تو مادر
ولی کو حرمت ، جوابی نداره این سوالم
راهی کن منو به ، حرم زیبای حسنینت
بند سوم
میخوام اینجا قول بدم عوض بشم
بیا تا یه قولایی بدیم به هم
قول میدم بشم همونی که میخوای
قول بده باشی همیشه مادرم
قول بده بهم
نزاری دلم ازت جدا شه
یکاری بکن
که جونم برای تو فداشه
قول میدم بهت
دل من فقط جای تو باشه
مگه میشه که
بچه ی تو مادری نباشه
قول بده بهم
همیشه دعا کنی برا من
مخصوصا اگه
رفتی کربلا یادم کن حتما
منو هم ببر
باخودت به عرش اعلی اصلا
بادستای خودت ، گره های دل منو واکن
خیلی حالم بده ، مادری کن و من رو دعاکن
خدا داده بتو ، نامه های اجابتو مادر
پس بیا حاجت ، دل تنگ گداتو روا کن
راهی کن منو به ، حرم زیبای حسنینت
#مجموعه اشعار #خادم_زینب
#خادم_زینب ✍
#شوریازمینه_احساسی
#فوق_العاده_احساسی
👇
.
#فاطمیه
#روضه_زبانحال_حضرت_زهرا_با
#حضرت_علی_برای_غسل_وکفن
وصیتم بهت اینه، که وقتِ غسل و کفنم
بشور امّا آهسته تر. اونم زیرِ پیراهنم
بهت دلیلش و میگم ، بس که تو رو دوسَت دارم
نمیخوام اصلاً ببینی، کبودیِ روی تنم
اگه نشونت ندادم، جای غلاف و نیزه رو
اسما میدونه علّتِ، این راز و این نگفتنم
آقا فقط منو ببخش، داره تنم تب میکنه
ردََّ غلاف و نیزه ها، مونده هنو رو بدنم
خدا نکنه که چِشت، بیوفته بر پهلویِ من
مبادا آزرده بشی، تو گیر و دارِ شستنم
اگه تو آزرده نشی، دردِ منم دوا میشه
دارم بهت قسم میدم، جونِ حسین و حسنم
میخ و دیگه دسَش نزن ، اصلاً بزارش بمونه
خودم یه جوری با بابام ، آهسته اونو می کنم
اگه دوسَم داری آقا!، معجرمو بالا نزن
تا اینکه با خاطرِ جمع، ببندی بندِ کفنم
#خداحافظ_ای_داغ_بردل_نشسته
#توای_یاس_پهلو_و_بازوشکسته
#هستی_محرابی
.👇
aghigh.ir2173881.mp3
زمان:
حجم:
7.15M
#میلاد_حضرت_زینب
#سبک_بارو_بارون
شوِ بارونه
لبا غزل خونه
شوِ بارونه
لبا غزل خونه
شو عاشق شدن دلای مجنونه
شو میلاد عمه ی ساداته
توی دست فاطمه
عیدی فراوونه
سحرِ حسینه
که دلبر حسینه
حضرت عقیله
همسفر حسینه
این خود اربابه یا
که خواهر حسینه
به همون خدای زینب
به خاک پاهای زینب
آرزوی دلم اینه
که بشم فدای زینب
بی بی زینب خوش آمد ۴
کرم تو عشقه
شور دم تو عشقه
نوکرای خوب و محترم تو عشقه
ای عقیله ی عشق
ماه قبیله ی عشق
بی بی جان مدافعان حرم تو عشق
سر به پات میزارم
دلی که بی قراره
جانمان بی بی جان قابلته نداره
آخرش یه روزی سر داعشه میاره
تویی تو خدای احساس
تویی تو مثل گل یاس
تویی تو خواهر حسین
تویی تو عشق عباس
بی بی زینب خوش آمد ۴
کربلا چه غوغاست
عشق همه نوکرا
یا امام حسین به والله پرچمت بالا
یه حرم داری تو به همه یاری
میدونم برا کسی تو کم نمیزاری
پسر دوم زهرا و شاه حنین
مو مِخوام لری بگم اربابم حسینه
ماه زمینه
امیر بی قرینه
اسم قشنگش چه وه دلها مشینه
قمرٌعشیرهی بی بی ام البنیه
به رگ عرض ادب همه دستها به سینه
السلام علی ساقی کرببلا
(اباصالح یا مهدی
آقاجان دیر کردی) ۴
فاطمه چشم به راته
بگو که ور میگردی
شو مهتابی
دل شده سردابی
کی میشه با ظهورت
کور بوه وهّابی
همه دل میبازیم
یه روز به تو مینازیم
یه روزم پشت سرت
توی صف نمازیم
#مولودی#میلادحضرت زینب(س)
#فوق العاده زیبا_شاد محلّی
#سبک:شب مستانه_نیمه ی شعبانه
#سبک: گل باغمی تو چشم و چراغمی تو
#حاج مجید کمره ای
#محلی
#حضرت_زهرا
خانهای در حوالی باران
باغی از گل, در آستان دارد
پدری که شبیه اقیانوس
مادری سخت مهربان دارد
خانهای که شبیه منظومه
بیت بیتش ستاره باران است
خانه ای که اگرچه از خشت است
در خودش پنج کهکشان دارد
خانهای که اگرچه ساده ولی
لحظههای اجابت افطار
هر فقیری که باز در بزند
توی سفره همیشه نان دارد
روی بام همیشه کوچکشان
رد پای فرشتهها باقی است
وای این بیت تا خدا جاری
ریشههایی در آسمان دارد
کوثری از بهشت برگشته
سوره ای آبروی پیغمبر
آیه هایی بلند و دریایی
ساحلی سبز و بیکران دارد
باید اما دوباره برگردیم
به همان سفره های نان و نمک
به همان خانه ای که میگویند
خشت خشتش غمِ جهان دارد
به همان خانه ای که میگویند
کوچک اما بزرگ خواهد ماند
در آن رو به آسمان باز است
رو به خورشید نردبان دارد
🔸شاعر:
#موسی_عصمتی
_______________________________
#حضرت_زهرا
برخیز و روشن کن چراغ آسمان را
بیدار کن با مهربانی باغبان را
آهسته گلهای وجودت را صدا کن
از خواب نازک لالههایت را جدا کن
آنگاه مهر مادریات را نشان ده
گهواره گلپونه خود را تکان ده
حالا ولی ای مادر گلهای پرپر
از گوشه خانه کمی گندم بیاور
دل را به صاحبخانه دلدار بسپار
از چاه دلتنگی کمی هم آب بردار
یکبار دیگر همتی کن از دل و جان
دستاس را با پارههای دل بچرخان
وقتی تنور عاشقی دارد زبانه
نانی مهیا کن برای اهل خانه
عالم به قربان تو و کاشانه تو
پایان ندارد کارهای خانه تو
همراه کن با خود یکی از یارها را
تقسیم کن با «فضه» حجم کارها را
بانوی صبر و سادگی و استقامت
پل بستهای بین نبوت تا امامت!
هرگز نکردی شکوه ای از درد بازو
هرگز نگفتی با علی از زخم پهلو
در سینه خود شوق بیمانند داری
از در که می آید علی(ع) لبخند داری
ای مخزن الاسرار! ای آیینه راز
کمکم بیا آن سفره دل را بیانداز
بر سفره مهرت برای شام حیدر
نان و نمک را با کمی خرما بیاور
اینک صدای در می آید؛ از دل و جان
تقسیم کن افطار خود را با گدایان
ای آنکه اشکت چون اناری دانه دانه
شرح دعایت از کران تا بیکرانه
هر چند خسته، نیمههای شب بپا خیز
در جان هستی شورشی دیگر برانگیز
پروردگار آسمانها را صدا کن
آهسته آهسته به زیر لب دعا کن
گلهای خودرو، تشنه و بی ادعایند
همسایهها محتاج دستان دعایند
غرق تلاطم مثل امواجند مردم
قدری دعا کن سخت محتاجند مردم
🔸شاعر:
#عبدالرحیم_سعیدی_راد
_______________________________
#روضه_و_توسل_ویژه_فاطمیه_ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 95 🏴
یک آقای سی و سه سالِ ، طبق وصیت باید تنها ، هم غسل بده ... و هم کفن کنه ... و هم دفن کنه .....
کار سختیه .... این که میگن اسماء آب آورده من قبول ندارم .... چون صدیق و معصوم را جز صدیق و معصوم نمی تواند غسل بده ....
اسماء خیلی زنِ نازنین یست ولی این جایگاهش نیست ....
حالا تو یه خونه ، یه آقا باید غسل بده .
کی آب بیاره ؟!!
دوتا آقازاده باید آب بیارن ... حالا اینا تمام میشه بعد کفن می کنن بعد میخوان دفن کنن ....
شما رفتید حتما بهشت زهرا (س) دیدید دیگه؟!!
وقتی میخوان یه جنازه ای رو دفن کنن یکی میره تویِ قبر قرار میگیره .... یکی بیرون قبرِ که جنازه رو بده تو ، اون که توِ بگیره ....
حالا علی باید چی کار کنه ؟!! بره تو ، از بیرون کی میخواد کمک کنه ؟!! بیرون وایسه کی میخواد تو رو بگیره ....
تو همین فکرِ ، تو همین وحشتِ ... از عالم ملکوت دو دست شبیه دستان پیغمبر ....
تا دستایِ پیغمبر رو دید ، که فاطمه م رو بهم برگردون" یادش افتاد شبِ عروسی که این دست ها ......
که این دست ها فاطمه رو به او تحویل داده بود ......
وقتی فاطمه رو به او تحویل داد ، روبندۀ فاطمه رو زد کنار .... علی جان ببین چه دسته گلی رو دارم بهت تحویل میدم ..... تمام وحشتِ علی این بود که : اگه پیغمبر بندِ کفن و باز کنه .... صورتِ فاطمه ش رو ببینه .... میگه این بود رسم امانت داری ؟!! من فاطمه م رو با صورتِ کبود به تو داده بودم ؟!! .....
▫️حجت الاسلام علوی تهرانی
▪️روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️روضه امیرالمومنین علیه السلام
#حضرت_زهرا
منم تنهای تنها و تویی تنهاترین یارم
مرو مگذار تنهایم که من تنها تو را دارم
تو هم جان علی هم حافظ جان علی بودی
چگونه پیکرت را در درون خاک بگذارم
منم مشکل گشای خلقت و دست خدا زهرا!
ببین بی تو چه مشکل ها که افتاده است در کارم
همه غم های عالم بین ما تقسیم شد آری
که تو از درد می نالی و من از غصّه بیدارم
دو چشم بسته و قدِّ خم و ضعف تنت گوید
که امشب می روی از دستم ای مظلومه بیمارم
بزن چادر کنار از رخ که هنگام جدایی شد
مپوشان روی خود را از من ای شمع شب تارم
بنالید ای تمام چاه ها ای نخل ها بر من
که زهرای مرا کشتند پیش چشم خونبارم
دو دست بسته از خانه مرا بردند در مسجد
عدو نگذاشت یارم را ز روی خاک بردارم
بگو بغض گلو را پیش چشمم بشکند زینب
سکوت سینه سوزش داده بیش از گریه آزارم
استاد حاج غلامرضا سازگار