نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
جان علی جانان علی
ای یار قد خمیده ی حیدر
قدر علی قرآن علی
هستی تو نورِ دیده ی حیدر
ای کوکبِ تابان علی
همسنگرِ شهیده ی حیدر
حامی من بودی
بین کوچه ها،وقتی که زده
مغیره تو را
واویلا،دل به غصّه نشسته
واویلا،پهلوی تو شکسته
یا زهرا فاطمه یا زهرا...
نورِ علی یاسین علی
در پشت در بگو که چه ها شد
ای حبّ تو آئینِ علی
چه کینه ها که بر تو رَوا شد
همسنگرِ دیرین علی
چه شد که محسنِ تو فدا شد
دست من را بست و
بی رحمانه،بَد
درب خانه را
میزد با لگد
از دربِ شعله ور چه بگویم
از داغِ میخ در چه بگویم
یا زهرا فاطمه یا زهرا...
🔴 توجه : این نوحه چون حاوی روضه های جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها است،مثل همیشه خواهش و تأکیدم بر این است که حتما و حتما این مطلب در جایی اجرا شود که احساس میکنید حداقل اندکی از حقّ این روضه ها ادا میشود و اگر جز این شود #مسئولیت_شرعی آن به عهده ی اجرا کننده ی این نوحه می باشد،هر چند که هیچ وقت ما نمیتوانیم حتی حقّ قطره ای از اقیانوس بیکران این مصائب را ادا کنیم.
#فاطمیه #فاطمیه_۹۸
#شور_حضرت_زهرا
#زمینه_حضرت_زهرا
دردي مثال درد و غمت، میشود مگر؟
رنگی سياهی علمت، میشود مگر؟
اي کشته ی فتاده به هامون، قتيل اشک
کس نااميد از کرمت، میشود مگر؟
يک جمله ی تو حُر و زهر و حبيب ساخت
آخر بدون فيض دمت، میشود مگر؟
اصلا بهشت با همه ی حور و کوثرش
باب ورودی حرمت، میشود مگر؟
بی لطفت ای امير دلم هيچ شاعری
مقبل و يا که محتشمت، می شود مگر؟
تغيير کرده قافيه در بيت آخرم
بی ذکر روضه و اَلَمَت، می شود مگر؟
از آب هم مضايقه کردند کوفيان
داغی شبيه هُرم لبت، می شود مگر؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
منشا گریه ی ما هر #شب_جمعه #زهراست
که خودش گریه کنان سوی حرم خواهد شد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضاعباسی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
کاربرد این روضه بسیار پرسوز
(گریز دعای ندبه)
(زیارت ناحیه مقدسه)
همه وقت..
این الطالب بدم المقتول بکربلا...
صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی
در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت
از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت
یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب...
آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام...
ای حسین...
حسین آرام جانم حسین روح و روانم
دگر طاقت ندارم حسین بی تو نمانم
حسین بی تو چه سازم...
****************************************
منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق جنت اعلای دل صحن و سرای حسین
ملک سلیمان بود در نظرش بی بها هر که گدایی کند پیش گدای حسین
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
🥀
.
#فاطمیه
#غسل_شبانه
اشعار از #سید_محسن_حسینی
من از طرز قدم برداشتن های تو دانستم
که راه بین تو، تا مرگ تنها یک قدم باشد
بوَد مشکل برایم استخوان و پوست را شستن
کفن پوشاندنش سخت است قدی را که خم باشد
از حال پرستویم اگر حال بپرسید
جز مشت پر سوخته کنج قفسی نیست
از بس که شده آب همه شمع وجودش
انگار که در بستر بیمار کسی نیست
ای بال و پر شکسته مرا بال و پر مبند
بردار بارم از دل و بار سفر مبند
جانم بگیر از من دلخسته رومگیر
راه نگاه را به رخ چون قمر مبند
پای فراق را تو در این خانه وامکن
دستی که بسته بود تو بار دگر مبند
ای قبله ی علی زچه رو روبه قبله ای
راه امید را به من ای محتضر مبند
بجای دستهایم کاش می بستند چشمم را
نمی دیدم شده نقش زمین تنها طرفدارم
منم مشکل گشا و کار بر من مشکل افتاده
بیا از ره اجل مشکل گشایی کن تو از کارم
قسم به عصمت خود می خورم که در همه عمر
به غیر بردن نام علی گناه ندارم
من که صدها گره از کار همه واکردم
حال صدها گره افتاده بکارم چه کنم
قدرتی نیست که بیش از دوقدم برداری
می روی راه تو اینگونه کنارم چه کنم
بگو با من چه رخ داده چرا هنگام ره رفتن
دو دستت را به روی شانه های دخترت بینم
علی را کُشتی از خجلت ز بس گفتی حلالم کن
سراپا آب می گردم اگر چشم ترت بینم
در ایام جوانی آن چنان افتاده از پایم
که وقت راه رفتن می شود زینب عصای من
اگر برخیزم از جا باز هم دور تو می گردم
طرفدارتوام تا پای جان ای مقتدای من
تو که تنهایی ام دیدی چرا تنهاترم کردی
مسوزان همچو شمعی از غمت سر تا به پای من
نمی سوزد بر احوالم کسی غیر از در خانه
ندارد کس خبر از حال من غیرازخدای من
به مادرمادر زینب قسم بی مادری سخت است
نیاید باورم بار سفر را این چنین بستی
شاعر:سید محسن حسینی
.
.
#فاطمیه ۹۹
#شور
۱
دیدم میون کوچه ها
غریب گیر آوردنت
پیش نگاهِ بچه ها
غریب گیر آوردنت
______
۲
وقتی که بستن با طناب
دست منو میزدنت
اشگ منو میدیدن و
غریب گیر آوردنت
______
۳
از جای تازیونه ها
نشونه بود رو بدنت
برات بمیرم که چقدر
غریب گیر آوردنت
______
۴
گوشوارههات شکسته شد
شکست غرورِ حسنت
به صورتت سیلی زدن
غریب گیر آوردنت
______
۵
دیدم میون کوچه ها
روی زمین کشیدنت
جلوی چشمای علی
غریب گیر آوردنت
______
۶
میخ در خونه شُده
نیزه برای محسنت
پشت در خونه تو رو
غریب گیر آوردنت
______
۷
خُرده گرفتن همه ی
شهر به گریه کردنت
فاطمه جان همسایه ها
غریب گیر آوردنت
______
۸
چه سخت بود اون شبی که
دیدم کبوده بدنت
یادم اومد تو کوچه ها
غریب گیر آوردنت
______
۹
با گریه دیدم شب دفن
خون میچکید از کفنت
به زیر لب صدا زدم
غریب گیر آوردنت
______
۱۰
وای به حال زینب و
برادر بی کفنش
حسینمو تو قتلگاه
غریب گیر آوردنش
______
۱۱
لشکریان خیره سر
با هرچی بود میزدنش
با سنگ و تیر و نیزه ها
غریب گیر آوردنش
_______
۱۲
زینب اومد تو قتلگاه
گفت کجاست پیرهنت
برادر بی کفنم
غریب گیر آوردنت
سید حسین احمدی اصفهانی
.👇