eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
368 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
علی یارمه چارمه داروندارمه علی رازتپشهای دل بیقرارمه خورده گره کارت علی نگه دارت خوردی زمین پاشو دست علی یارت
ای گل ناز پرور زهرا وی بهشت معطّر زهرا مهر سر تا بپای پیغمبر ماه از پای تا سر زهرا بتو زیبد بتو، امامت صبر که تو هستی تو دختر زهرا از دم کفر سوز تو خیزد نطق اسلام پرور زهرا عاشق آفتاب طلعت تو ماه در خون شناور زهرا باغ سرسبز آرزوی علی نخل امید پرور زهرا بوده از کودکی به خانه وحی مونس و یار و یاور زهرا کس نداند که این توئی یا او چون نشینی برابر زهرا فاطمه کوثر محمد و تو تا صف حشر کوثر زهرا گفته مدح تو را خداوندی که بود مدح گستر زهرا وصف تو مدح تو فضائل تو کلمات مکرّر زهرا از تو نوشند تا قیامت آب همه گلهای پرپر زهرا راه زهرا و تو هر دو یکیست ای سراپای مظهر زهرا محمل و قتلگاه سنگر تو مسجد و کوچه سنگر زهرا به حسین و به مجتبی سوگند به تو و باب و شوهر زهرا به ندای مقدّس قرآن به روان مطهّر زهرا به جبین شکستة تو قسم به جراهات پیکر زهرا شرح صبر تو در کتاب خداست کاف و ها یا و عین و صاد گواست استادسازگار
غزل امام زمان (ع)ازاستادسازگار سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن دست‌های بستۀ حیدر صدایت می‌زند چارده قرن است کز قلب مزاری گم شده پهلوی بشکستۀ مادر صدایت می‌زند زخم یاسین، قلب طاها، سینۀ مجروح نور آیه‌های سورۀ کوثر صدایت می‌زند جد مظلومت علی سر برده در آغوش چاه با دل خونین و چشم تر صدایت می‌زند تیرباران پیکر مجروح عمّویت حسن از کنار قبر پیغمبر صدایت می‌زند قامت خم گشتۀ جدت کنار علقمه بازوی عباس نام‌آور صدایت می‌زند قبر ثارالله را بنگر که از پایین پا جسم صدچاک علی‌اکبر صدایت می‌زند بر فراز دست خونینِ حسین بن علی حلق خونین علی‌اصغر صدایت می‌زند با صدای زخمی خود «میثم» دلسوخته تا که دارد روح در پیکر صدایت می‌زند
واحد؛ بهار روزگار من.mp3
1.79M
🔹بهار روزگار من🔹 دلخوش بودم که می‌مونی، بهار روزگار من هر چی بشه بازم تویی، تو این خزون کنار من می‌دونی جون علی بسته‌س به جون فاطمه تو بگو چیکار کنه علی بدون فاطمه؟ کجا می‌خوای بری سفر؟ عزیز حیدر بمون غم از دلم ببر، عزیز حیدر «یا فاطمه یا فاطمه، عزیز حیدر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بمون و باش با گریه‌هات، مرهم زخمای علی مثل قفس نفس‌گیره، بعد تو دنیای علی کاشف الکرب علی، بمون که غم بی‌امونه اگه تو بری دیگه کسی برام نمی‌مونه ای بهترین یار علی، فاطمه جانم بمون طرفدار علی، فاطمه جانم «یا فاطمه یا فاطمه، فاطمه جانم» شاعر و نغمه‌پرداز: .
4_5785202810341560115.mp3
3.2M
            📝 شیعه تو غریبه... 🎤 کربلایی‌‌محمدحسین                  ◾️          شیعه تو غریبه و منم یه بچه شیعه مو اشکی بده سبک کنم سنگینی رو سینه مو بقیه الله یا فرج الله یا مولانا یا صاحب الزمان ... الامان الامان الامان الامان العجل العجل العجل العجل کاشکی میشد که غیر تو هیچکی نباشه تو دلم بهم بگو چی کار کنم کم بشه از تو فاصله ام اونی که دل بسته به تو محاله نا امید بشه زنده میشه به عشق تو هرکسی که شهید بشه بقیه الله یا فرج الله نذار که عادت بکنیم به غربت فراق تو دنیا میفهمه آخرش باید بیاد سراغ تو تویی که نزدیک منی اونی که گمشده منم گناه اگر رهام کنه خودت میای به دیدنم بقیه الله یا فرج الله .
زبــانــحــال حــضــرت زیــنــب بــا حــضــرت فــاطــمــه ســبــڪ :👇🙏 خــرابــه چــراغــون امــشــبــ آنــا گـــوزیــاشــیـــم اولــدے الــقــان ســنــه زیــنــبــون جــانــے قــربــانــ ســالــوب غــمــلــرون دلــده طــوفــان اولـــوب ســیــنـــه ســـوزانــ آچ گـــوزلــرون ســیــنــه ده یــاره یــاتــمــا یــارالــیــ گــون مــِثــلــے مــغــربــده دلــخــســتــه بــاتــمــا یــارالــیــ گـــوزدن بـــالــالــاریـــوے بــیــلــه آتــمــا یــارالــے اویــان بــیــلــه یــاتــمــا یــارالــیــ « لــایــلــاے نــنــم واے نــنــم واے نــنــم واے نــنــم واے » غــَمـــه دائم اولــدون نــشــانــه گــتــیــردے ســنــے غــم نــه جــانــه دونــوب گــُل ســِتــانــیــن خــزانــه دُونــِیـــــدے زمـــانــه ســن ڪــے دیــیــَردون آنــا حــَق دیــیــَن دیــلــره ئولــمــز؟ سنــئولـــدون امــا مــنــیـــم لــبــلـــریــم بــیـــرده گــولــمــز زیــنــب گــلـــر جــانـــه دردیـــن ولــے ڪــیــمــســـه بــولــمــز مــنــیــم دردیــمــے ڪــیــمــس « لــایــلــاے نــنــم واے نــنــ
|⇦•قصد سفر داری.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج اسلام میرزایی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیا بیا گل نرگس، عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر چه سائلم و نوکرِ همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست *مادر بهت نظر کرده، امام زمام مَحرمت دونسته اومدی تو این مجلسِ روضه، خیلی ها نمی دونن این ایام، چه ایامی است...* تمام عزتِ شیعه رحینِ منتِ توست تمام زندگی ما فدایِ مادر توست * هر کس محبت حضرت زهرا تو دلش باشه میتونه به حضرت زهرا بگه مادر!...* قسم به مادر و آن اِحتجاج مادری اش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادرِ او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم به هر دری کوتاست امید و دلخشوی من، وفای مادر توست بیا که با تن خونین هنوز منتظر است که انتقام تو تنها دوای مادرِ توست *یابن الحسن!...* قصد سفر داری، یار و پرستارم شک نکنی بی تو، دَوُوم نمیآرم نگو که با حیدر، قهری و دلگیری یه گوشه کِز کردی و روتو میگیری کی دیده گُل به آتیش خو بگیره مادری ز دخترش رو بگیره دست نذار رو دلی که خونه زندگی بی تو برام زندونه غصه ی محسن و زخمی شدنت تا ابد حیدر و میسوزونه *خانومم! حلالم کن، دیدی که دستامو بستن، کاش به جای دستام چشمامو می بستن...* وای من، وای من، ای مادر! کنج قفس داری هی میزنی پر پر بالِ تو زخمی کرد لعنت به میخِ در * از آیت الله کمپانی سئوال کرد: گفت: آقا! پشت در چه اتفاقی افتاد؟ فرمودند: وَ لَستُ اَدرِي خَبَرَ المِسماري سَل صَدرَها خَزِينة الاَسراري فرمود: چرا از من می پرسی؟ برو از سینه ی زهرا بپرس... امام صادق فرمود: خدا رحمت کنه اونایی که برا مادر ما بلند بلند گریه میکنند.. بذار روضه رو از زبون امام باقر بخونم، همه ناله بزنن، فرمود: مادرم شب ها از درد خواب به چشماش نمی اومد، چرا آقا؟ نمی تونست به بازو بخوابه، نه به پهلو...گاهی نفساش به شماره می افتاد، نفس نفس که میزد خون از جای زخم سینه اش جاری میشد...* شب و روزت شده، آه و ناله صورتت نیلی، چشات خون داره * مقداد میگه: روز بعد از دفن حضرت زهرا سلام الله علیها از خونه اومدم بیرون، بی حیایِ دومی راهم رو گرفت، گفت: مقداد! کجا داری میری؟ بیا میخواهیم بریم فاطمه رو تشییع کنیم... گفتم: علی دیشب زهرا رو به خاک سپرد، زهرا رو غریبانه توی خاک گذاشت... تا اینو گفتم، عصبانی شد، چنان سیلی به صورتم زد... مقداد گریه میکرد، میگفتن: مقداد! تو مرد جنگ هستی، پهلوونی تو، داری برای یه سیلی خوردن گریه میکنی؟ گفت: برا خودم گریه نمیکنم، نامرد دستش خیلی سنگین بود، با همین دست زهرا رو زده... امام مجتبی میگه: یه جوری مادرم رو زد، دیدم مادرم روی زمین نشست، گفتم: مادر! پاشو بریم... فرمود: حسنم! چشمام جایی رو نمی بینه... ای زهرا... یه روزی هم عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها می فرمایند: ما رو که وارد مجلس یزید که میکردن، من و امام سجاد رو به یه طناب بسته بودن، این بچه ها هم بین ما بودن، ما رو از درهای مختلف وارد میکردن، یه عده دَم درها با چوب ایستاده بودن مارو میزدن... امام سجاد میگه: دیدم عمه جانم زینب روی زمین نشسته، دارن بچه هارو هم میزنن، گفتم: عمه جان! پاشو دارن بچه هارو میکُشن... فرمود: عزیزِ برادر! چنان چوب به سرم زدن، دیگه چشمام جایی رو نمی بینه... حسین...* به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من پنجه گذاشته توی موت خنجرش و گذاشته رو گلوت بمیره خواهرت که اینطوری با نوک نیزه کرده زیر و روت أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآء السَّلامُ عَلَى مُقطَّعُ الأعْضَاء * هر کی کربلا میخواد بلند صدا بزنه: حسین!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
14001003-mirzaei-roze.mp3
4.19M
|⇦•قصد سفر داری.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج اسلام میرزایی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پشت پرده شعار دروغین و لیبرالی و تساوی حقوق زن و مرد این است که آنهایی که دم از آزادی می‌زنند، را نمی‌خواهند بلکه رسیدن به زن را می‌خواهند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی امید حسنی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مادر مادر کی پسرت میاد بنا کنیم صحن و ضریحی مادر مادر نداری توی خلقت خدا مثل و شبیهی مادر مادر تو راه مرتضی خدای عشق اول ذبیحی نوکر و نوکریشه عاشقته همیشه چی سفره ی تو میشه پشت در خونتم پسرت خریدتم عمریه دیوونتم . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر مادر لحظه ی اخرم بیا کنار پیکر من مادر مادر علی بابامه و توهم یه عمره مادر من مادر مادر تموم خواهشای چشمای خیس و تر من من و بی تابی زهرا مادر ابی زهرا ام الاربابی زهرا دلم ابر و بارونه پای سفرت مهمونه مثه دل مجنونه . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حیدر حیدر ته مردونگی و اخرت معرفتی تو حیدر حیدر بابای ما حسینی ها اهل هیاتی تو حیدر حیدر مظهر دلربایی و ته محبتی تو راز و نیازم حیدر سوز و گدازم حیدر ذکر نمازم حیدر ذکر قیامم حیدر عرض سلامم حیدر والا مقامم حیدر 📚 شاعر : کربلایی
⭕ ( ) (ع) ✔ آه ای عشق من... 🎤 کربلایی
حضرت آیت الله 🔹 حضرت آیت الله بهجت، شروع عبادتشان از نیمه‌های شب بود. دو تا سه ساعت پیش از اذان صبح برای ادای و عبادت از خواب برمی‌خاستند. زیر لب ذکر می‌گفتند و گاهی شعرهایی را زمزمه می‌کردند و پس از وضو مشغول عبادت و رازونیاز با خداوند متعال می‌شدند. 🔹 پس از اقامۀ نماز صبح، به تعقیبات نماز مشغول می‌شدند. 🔹 و نمازش را به‌جا می‌آوردند و دعای علقمه را می‌خواندند. سپس صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا را در میان کارهای روزمره و مسیر رفت‌وآمد به حرم یا کلاس می‌گفتند. 📚 بهجت‌الدعاء، ص١٣
تقدیم به حضرت زهرا س مدح و منقبت و مرثیه مثنوی 🎋🌺🌷💐🌹💐🎋 آن دختری که ختم رسل خوانده مادرش وآن بانوئی که حضرت حق گفته کوثرش 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 آن بانوئی که همسر شیر خدا بود مام دو سبط حضرت خیرالنسا بود 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او مظهر صفات خداوند داور است آئینه تمام نمای پیمبر است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او فاطمه شفیعه روز قیامت است او فاطمه ودیعه و دخت رسالت است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او فاطمه عزیز دل و جان حیدر است در شان او مباهله طاها و کوثر است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او فاطمه حبیبه و ام الرسول بود او فاطمه عصاره خلقت بتول بود 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او اسوه شجاعت و صبر و کرامت است او حامی تمام عیار ولایت است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 با این همه صفات و فضایل گل بهشت با خون پاک محسن خود پشت در نوشت 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 یارب چه خوب حق امانت ادا شده حق رسول حق ولایت ادا شده 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 وقتی که از کنار در خانه رد شوی فریادها ز پشت در خانه بشنوی 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 یک ناله یا رسول و یکی فضه خذین یک مهدیا بیا تو ز سوز دلی حزین 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زهرا جز این سه تن که کسی را صدا نزد حتی در آن میانه علی را صدا نزد 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 در پشت در حببیه داور فتاده بود در آن طرف عدوی ستمگر ستاده بود 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 وقتی به هوش آمد و از جا بلند شد و ز آتش حسادت دشمن سپند شد 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زهرا به ناله گفت که فضه علی کجاست آن صاحب جلال خدای جلی کجاست 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 آمد میان کوچه کمر بند او گرفت با تازیانه راه عبورش عدو گرفت 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او اندر آن میانه ولی را رها نکرد محکم گرفته بود علی را رها نکرد 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 هرگز عدو توان جدا کردنش نداشت لکن غلاف تیغ غمش را به دل گذاشت 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زد قنفذ پلید و مغیره به بازویش با آنکه خورده بود در از کین به پهلویش 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زد آنچنان غلاف که نقش زمین شدی عالم از این مصیبت عظمی غمین شدی 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 بانوی حشر حرمتش از کینه ها شکست با جان نثاریش کمر مرتضی شکست 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 تا نقش آن غلاف به غسل شبانه دید آهی زعمق جان علی مرتضی کشید 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 یارب دگر نمانده چو صبر و قرارمان از بهر انتقام رسان صاحب الزمان 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 "ناطق" تو در مصیبت زهرا بسوز باش عالم گرفت ماتم عظمی بسوز باش 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 غلامرضامحمودنژاد(ناطق) صلو
آن زمانی که خدا خلقت دنیا می کرد فاطمه بود در آنجا و تماشا می کرد با وجود اینکه نبی بود و علی بود و خدا خلقت کوی و مکان، خاطر زهرا می کرد ماجرای فدک و غصب خلافت آن روز حق رقم کرد و بخون فاطمه امضا می کرد توبه آدم اگر گشت قبول، از او بود چون تقاضای ورا ذات حق اجرا می کرد کشتی از ورطه طوفان برهانید که نوح نام او ورد زبان در دل دریا می کرد به خلیل آتش اگر گشت گلستان آتش شرم از روی گل عصمت کبرا می کرد بهر موسی بخدا گشت شکافنده نیل آنکه با منطق خود معجز عیسی می کرد دختری را که پدر، ام ابیها نامید زیر لب شکوه ز بی رحمی دنیا می کرد من ندانم چه بسر آمدش از ظلم عدو کز خدا گاه دعا مرگ تمنا می کرد از فشار در و دیوار ندانم چه کشید رازها سینه اش از پرده هویدا می کرد پهلویش را بشکستند بناحق که چرا در بر ظلم طرفداری مولا می کرد داغ محسن جگرش سوخت که از ماتم او ناله از سوز جگر لاله صحرا می کرد من ندانم که چه رخ داد در آن کوچه که او رخ نهان از علی عالی اعلی می کرد از غم فاطمه افتاده گره درکارش آنکه صدها گره از مشکل ما وا می کرد ..................................................................
🌹🍀🌹امید زندگی🌹🍀🌹: 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌷نیـــایــــــش شــــــبانــــــــگاهی🌷 خدایا...💞 هر کس که تو یاورش باشی یاری نکردن دیگران زیانش ندهد و هرکس هدایتش به دست تو باشد فریب گمراهان پای او را نلغزاند پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مارا به عزت خویش از گزند بندگانت در امان دار و با بخشش خود از غیر خودت بی نیاز گردان و در پرتو هدایت خویش ما را به راه حق انداز خدایا...💞 سلامت دل های ما را در یاد کرد بزرگی خود قرار ده و اسایش بدن های ما را در سپاسگزاری نعمت خویش و گویایی زبان های ما را در وصف انچه به ما داده ای . ❤️بحق مهربانیت یا ارحم الراحمین❤️     🌻🍃فرازی از صحیفه سجادیه 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹🍀🌹ا🌹🍀🌹: 🌸 الهی بهترین آغازها آن است که با تکیه بر نام و حضور تو باشد با توکل به اسم اعظمت آغاز می‌کنیم روزمان را، 🌸 الهی! هر جا که تو باشی نگاهها مهربان کلامها محبت آمیز و رفتارها سرشار از مهر می‌شوند 🌸 الهی تو همیشه کنارمان باش تا همه چیز سامان یابد 🌸 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌸 الهی به امید تو 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
بی تو هر جا می روم احساس غربت می کنم راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم بی تو آرام و قراری نیست در دنیای ما دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم نامه اعمال من حال تو را بد می کند جمعه ها بدجور احساس خجالت می کند غیر تو هر کس رفیقم شد نزد چنگی به دل بعد ازین تا زنده ام با تو رفاقت می کنم روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه حال هر کس جز تو را آقا رعایت می کنم من که باری بر نمی دارم ز روی شانه ات با چه رویی بر تو اظهار ارادت می کنم تا نرفته فاطمیه آبرویم را بخر فکر کن که مادرت گفته وساطت می کنم محمدحسین رحیمیان👆 از نحسی گناه بهایم عوض شده حال دعا و سوز و نوایم عوض شده خیلی دعا برای ظهورت نکرده‌ام یادت نبوده‌ام که دعایم عوض شده یک روز غرق شهوت و یک روز مست جاه معلوم می‌شود که خدایم عوض شده چشمی که خشک شد به امامش نمی‌رسد حالات چشمِ عقده گشایم عوض شده دیشب دعام کردی و بی‌خود نبوده که از صبح زود٬ حال و هوایم عوض شده تو رحمتی و با نظرت سوی نامه‌ام با فعل خیر٬ جرم و خطایم عوض شده آلوده‌ام قبول، ولی بی‌پناه نه اصلا مگر امام رضایم عوض شده؟! خیبرشکن مقابل زهرا نشست و گفت: در بستری و حال سرایم عوض شده زهرا تمام قوّت جان منی، بخند با گریه‌ات زمانه برایم عوض شده دیشب عبام را رویت انداختم ولی دیدم سحر که رنگ عبایم عوض شده محمد جواد شیرازی👆 به لحظه ای که در آن شعله ها نوا کرده برای آمدنت مادرت دعا کرده برای اینکه بگیری تو انتقامش را میان نافله هایش چه ناله ها کرده اگر که شیعه شدیم اعتقاد ما این است به یمن توست به ما هم گر اعتنا کرده  تو گفته ای که بود الگوی تو مادر تو همان که شیر خدا بر وی اقتدا کرده هزار سال گذشته هنوز عزاداری تمام عمر تو را غصه اش عزا کرده شنیده ام که بدست شماست پیرهنش نگه به پیرهنش بادلت چها کرده  برای زخم کبودش بیار دارویی همان که بهر ظهورت خدا خدا کرده جواد حیدری👆 امام عصر نظر می کند، حواست هست؟! به هر محله گذر می کند، حواست هست؟! بدون یار و غریبانه در دل صحرا عزیز فاطمه سر می کند، حواست هست؟! شبیه مادر خود، خانه خانه مردم را از انتظار خبر می کند، حواست هست؟! در انتظار من و تو نشسته، با گریه... شبِ بلند سحر می کند، حواست هست؟! هر آن که گریه نکرد از مصیبت زهرا به روز حشر ضرر می کند، حواست هست؟! شنیده ایم غم کوچه را ولی آقا نظر به کوچه و در می کند، حواست هست؟! به روی حوریه حتی سقوط برگ درخت یقین که زود اثر می کند، حواست هست؟! آهای شمر لعین مادری سرِ گودال نظر به ذبح پسر می کند، حواست هست؟! محمد جواد شیرازی👆
بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن چراغ آه را از بسکه دود آه من گردید سدّ راه من در کوچه‌های شهر خود گم کردم امشب راه را گفتم به شب زاری کنم خون جگر جاری کنم صبح آمد و دادم ز کف این رشته کوتاه را باید که اسرار درون از سینه‌ام ناید برون ورنه به آتش می‌کشم با ناله مهر و ماه، را از شدت اندوه و غم ریزد نیستان را بهم در بند بیند شیر اگر بر جای خود روباه را تا محرم اسرار من با بذل جان شد یار من بر راز گوئی، کرده‌ام پیدا درون چاه، را رزم آوری آزاده‌ام اما ز پا افتاده‌ام زیرا که از کف داده‌ام دخت رسول الله را هر گه که با سوز درون از خانه میآیم برون چشمم شود دریای خون بینم چو آن درگاه را «میثم» اگر روشن دلی خشدار کز راه علی دشمن به آگاهی برد یاران نا آگاه را استاد حاج غلامرضا سازگار👆 داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد دیشب علی توان خودش را به خاک کرد خانه خراب خانه تکانی نمی‌کند کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمی‌کند قبرت مرا دوباره زمین‌گیر کرده است داغت مرا  همین دوشبه پیر کرده است نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند با ذوالفقار همدم دردم علی رسید با دستمال زرد نبردم علی رسید گفتند او دوباره که برگشت دررَوید شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود اما به جانِ فاطمه دیگر چه فایده حیدر شده‌است حیدرِ خیبر چه فایده رویم چقدر بعد تو تغییر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است جایِ طناب مانده بر این دست وایِ من دستم چگونه  چشم تورا بست وایِ من دَرهَم شکسته آه عزیزم حلال کن پشتم شکسته آه عزیزم حلال کن دیدی که خانواده‌ی من را نظر زدند این زندگیِ ساده‌ی من را نظر زدند توآمدی به خانه من حیف شد خراب گرمیِ آشیانه‌ی من حیف شد خراب یک خانه داشتم که همان قتلگاه شد شرمنده‌ام که گوشه‌ی چشمت سیاه شد بینِ یتیمهات علی گیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است من ماندم و سکوتِ حسن آهِ زینبت بغض حسین اشکِ شبانگاهِ زینبت چادر نماز و معجر آتش گرفته‌ای دیوارِ خونی و در آتش گرفته‌ای گفتی حسین و حرف گلو را به زینبت من آمدم سپرده‌ام  او را به زینبت راحت بخواب آب کنار حسین هست زینب نرفته خواب کنار حسین هست پیش حسین دخترت از حال می‌رود با نیزه دار تا ته گودال می‌رود صبح آمده‌است و علی دیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است حسن لطفی👆
تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت پدر کنار مزار تو آب شد مادر استاد حاج غلامرضا سازگار👆 منم شمعی که از جان دادن پروانه می‌لرزد به روی گونه‌هایم اشک، دانه دانه می‌لرزد از آن روزی که دشمن پشت پا بر هستی من زد دل ویرانه‌ام از دیدن بیگانه می‌لرزد چرا از من حسن حرف دلش را می‌کند پنهان چه بغضی در گلو دارد که بی تابانه می‌لرزد حسینم روضه‌ی دیوار و در هر لحظه می‌خواند زمین و آسمان همراه این دردانه می‌لرزد پریشان است موی کودکانم، فاطمه برگرد ببین با آه طفلان تو دارد شانه می‌لرزد چه آمد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو صدای در که می‌آید تمام خانه می‌لرزد محسن درویش👆 شب است و ماه و نخلستان و چاه و ناله‌ای محزون سکوت و صبر و خاموشی، علی و یک دل پر خون شب است و بانگ مرغ حق، به گوشش قصه می‌خواند به یادش آمده یاسی که پرپر می شود در خون در و دیوار و شاخ گل، خدایا! یاس و میخ در شکسته پهلویش خونین، ز سیلی چهره‌اش گلگون علی بود و غم و محنت، سکوت و صبر و خاموشی نشسته خار در چشمان، گذشته آهش از گردون نمی‌دانم چرا آن دم، فلک ویران نشد از غم پس از تو وای بر فردا، پس از تو وای بر اکنون چه سرد است این جهان بی‌تو، چه بی نور است این خانه صدای ناله‌ی زینب، غمم را می‌کند افزون حسین از غم نمی‌خوابد، حسن خاموش و اشک افشان به یادش آمده یاسی، که پرپر می‌شود در خون سیده زینب حسینی👆