Alimi-Fatemieh11394[07].mp3
6.78M
#زمینه #شور
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#سبک_شمع_و_پروانه_منم مست میخانه منم
زهرا ای همسر من
یار غم پرور من
گریه شده کار منو این دختر من
عزیز مصطفی،امید مرتضی
غریب و بی پناه شدی ای بانو میون کوچه ها
برای تو بمیره حیدر افتاده ای به زیر پا
گریه شده کار منو این دختر من....
......
بشکسته بال وپرت
غرق خون چشم ترت
بادست شکسته بگیراشک پسرت
نرو قرار من،بمون کنار من
بخاطر خدا دعا کن امشب به حال زار من
مدینه بعد تو شود ای بانو دگر مزار من
بادست شکسته بگیراشک پسرت
.............
میسوزه پیکر تو
بی تابه دختر تو
آخر می میرم به کنارِ بستر تو
کجا میخوای بری،منو نمیبری
یباره دیگه چشم خود واکن لحظه های آخری
نگوکه دل بریده ای از حیدر نگو مسافری
آخر می میرم به کنارِ بستر تو
...............
خون کردی قلب منو
کوتاه کردی سخن و
وقتی زدی حرف حسین بی کفن و
تموم روضه ها،دوباره شدبپا
قرارمون بمونه یادت زهرا رو خاک کربلا
میون قتلگاه کنار سرهای روی نیزه ها
وقتی زدی حرف حسین بی کفن و
#هاشم_محمدی_آرا ✍
4_5803217561038359922.mp3
3.15M
#زمزمه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مصیبت_کوچه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
پاشو مادر
چنـد قــدم بیشــتر تا خـونه نمونده
پاشو مادر
گریه هات جون منو به لب رسـونده
پاشو مادر
چـادر خــاکی ت دل منو سـوزونده
پاشو مادر
کــه غــــرور حسـنت شــــده لگدمال
پاشو مادر
چجـــوری طاقت بیــارم بری از حال
پاشو مادر
کوچــه واسـه ی تو شد شبیه گودال
می باره مثل ابر _چشمای خیس من
طاقــت بیار یه کم_ به خاطـر حسن
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مادر مرو مرو (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
توی کوچه
حالتو دیدم هــــزار بار جــون سپردم
توی کوچه
کاش می شدجای تومن کتک می خوردم
توی کوچه
چجـــــوری از غم گوشــــوارت نمردم
من بمیرم
بعد کوچه دست می گیری روی دیوار
من بمیرم
زینبت خـــیره میشه به خــون مسمار
من بمیرم
نمی تـونی راه بـــری با چشــــمای تار
فکـــر نبودنت_ قلـبم رو می شکــــنه
تصویر چــادرت_ هــر لحظــه با منه
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مادر مرو مرو (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:احسان نرگسی
.
#حضرت_زهرا
من خاکیام بانو! تو اما آسمانی
«ای خاستگاه جلوههای لَن تَرَانی»
من در غل و زنجیر نفس خود اسیرم
بر من نگاهی کن، نگاه مهربانی
سِرّ خفی لیلهالقدری تو بانو
من غافل از مهر تو ای سِرّ نهانی
ای هلاتی وکوثر و تطهیر و طاها
تو واژه واژه آیههای بیکرانی
در رشتههای چادرت نور هدایت
وقتی که میداد آن یهودی را نشانی
تو با عباداتت که رفته تا خود عرش
همپایه بلکه بهتر از پیغمبرانی
من از غبار چادرت حاجت گرفتم
«ای حضرت حوریه ای روح معانی»
بر رشتههای چادرت بستم دخیلی
پس مطمئنم سائل خود را نرانی
ای روضهات مشگلگشای کل هستی
نیلوفر سرخ و کبود و قد کمانی
یاس سپید حضرت حیدر تو بودی
اما شد از غربت وجودت ارغوانی
ارکان هستی داشت میپاشید از هم
وقت هجوم ضرب دستی ناگهانی
در کوچهای باریک چشمان حسن دید
یک ضربه از دیوار و یک ضربه ز ثانی
از ضرب دستش گوشوار افتاد بر خاک
جان حسن شد مملو از دل ناگَرانی
حالا حسن مانده وَ عقده در گلویش
«ای خاستگاه جلوه های لَن تَرَانی»
#نصیر_حسنی✍
............................................................
صل الله علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده
میخواهم از بالا و بالاتر بخوانم
میخواهم از جانان پیغمبر بخوانم
میخواهم از تطهیر و از کوثر بخوانم
میخواهم از صدیقه اطهر بخوانم
ـــــــ میخواهم از بانوی افلاکی بگویم
ـــــــ از وصله های چادر خاکی بگویم
آن چادر خاکی همیشه پرچم ماست
آری دلیل قلب زار و دَرهم ماست
گریه برایش واجبات اعظم ماست
این واجب اعظم قرار محکم ماست
ـــــــ وقت قرار بی قراران فاطمیهست
ـــــــ ای چشم من باران بباران فاطمیهست
شکر خدا دست خدا زهرائیام کرد
دست خدای مرتضی زهرائیام کرد
لطف امام مجتبی زهرائیام کرد
یا رأس روی نیزه ها زهرائیام کرد
ـــــــ زهرائیم کردند تا آواره باشم
ـــــــ تا روضهگرد چادری پاخورده باشم
دارم میان روضهها من سرپناهی
احساس کردم بارها لطف نگاهی
روضه بخوان ای روضه خوان هر جور خواهی
از ضرب و شتم داغدارِ بیگناهی
ـــــــ یک سو چهل نامرد و یک سو مادر من
ـــــــ اصلاً به قصد کشت آنجا بود دشمن
وقتی که دود و شعلهها پیچید آنجا
یا خنده دجالهها پیچید آنجا
یا ازدحام سفلهها پیچید آنجا
بعدش صدای نالهها پیچید آنجا
ـــــــ در گیر و دار دود و آتش رفت بالا
ـــــــ صوت حزین و خسته و مظلوم زهرا
کوچه شلوغ و درب خانه شعلهور بود
منصوره بین شعلهها و در خطر بود
اما دو دستش حائلی در پشت در بود
هم فکر مولا بود و هم فکر پسر بود
ـــــــ کم کم در آتش میخ آن در سرخ میشد
ـــــــ در آن حرارت چشم مادر سرخ میشد
یک ضرب پا آن صحنه را زیر و زبر کرد
ضرب لگد آمد وَ بر آن در اثر کرد
در باز شد زهرا خودش را جمعتر کرد
در با شتاب آمد، چه کاری میخ در کرد؟
ـــــــ در آن کشاکش میخ سرخ بیمروّت
ـــــــ آمد به سمت حضرت بانوی عصمت
زهرای مرضیه در اوج بی معینی
در بین دود و ناله با حال حزینی
آمد ز سوی او ندایی این چُنینی
کشتند محسن را بیا فضه خُذینی
ـــــــ روضه زنانه میشود اینجای مقتل
ـــــــ غم بی کرانه میشود اینجای مقتل
بستند دستان یل خیبر گشا را
با ریسمانی گردن شیر خدا را
بردند از خانه ولی کبریا را
بردند بی عمامه شاه اولیا را
ـــــــ زهرا دوباره دیدهاش را باز تا کرد
ـــــــ قصد کمربند امیر لافتا کرد
از یک طرف هم مرتضی را میکشیدند
بر یاریاش جز فاطمه یاری ندیدند
ثانی و قنفذ تا در این صحنه رسیدند
وقتی دفاع حضرت صدیقه دیدند
ـــــــ با یک اشاره تیغ قنفذ رفت بالا
ـــــــ هی ضربه زد تا از نفس افتاد زهرا
شمشیر بالارفت و قلب تو کجا رفت؟
قطعاً دلت تنگ غروب کربلا رفت
تا بین جذر و مد تیغ و نیزهها رفت
وای از دمی که چکمهپوش بیحیا رفت
ـــــــ رفت و به روی سینه جا خوش کرد آنجا
ـــــــ سر را برید و قتلگه را کرد دریا
دشت بلا شد لالهگون؛ ای وای زینب
زخم تنش از حد فزون؛ ای وای زینب
شد قتلگه دریای خون؛ ای وای زینب
شمر آمد از مقتل برون؛ ای وای زینب
____ زینب تماشا میکند این صحنهها را
____ دور و برش شادی کنان رقاصهها را
#نصیر_حسنی✍
............................................................
_pouyanfar.mp3
7.42M
نماهنگ| کبوتر گنبد
❣ یا امام رضا
🕌 هوایی مشهد توام
🕊 کبوتر گنبد توام
❣ تویی تو همیشه یاورم