eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
353 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
230413_002.MP3
4.87M
دشتی شهادت حضرت زهرا(س) بتاب ای ماه امشب در کنارم تو نوری در دلِ شبهاری تارم بتاب ای ماه امشب توی خونه بمون تا که علی تنها نمونه مرو ای ماهِ من از آسمونم مرو ای یاورِ قامت کمونم جهانم بعد تو گردیده زندون ببین مانده علی تنها و دلخون تو بودی روشنای محفل من عجب داغی نهادی بر دلِ من صفا رفته دِگر از آشیونم تو رفتی و زدی آتیش به جونم تو کَز این وادیِ غمناک رفتی شبانه تو درون خاک رفتی درون خاک کردم پیکر تو به قبرت من لحد چیدم سرِ تو بگو(هستی)شدم تنهای این شهر بخواند(پرویزی)با دیدۂ تر 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝 🖋 شاعر: خانم علیمحمدی✍ 🎙 نوای گرم مداح بختیاری، (پیام پرویـــــــــزی) ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
زمینه؛ سه ماه غربت.mp3
1.38M
🔹سه ماه غربت🔹 سه ماهه من غریبم، دو سه ماهه غمگینی چراغ خونۀ من، این شبا رو می‌بینی سکوتت کشته منو، دوباره حرفی بزن می‌باره چشم حسین، می‌باره چشم حسن با تو آرومه دل من، بی‌تو دل من می‌شه خون حرف آخرم همینه، زهرا اگه می‌شه بمون «زهرا اگه می‌شه بمون» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگام کن ای عزیزم، تو که نور چشمامی تویی که دلخوشیمی، تو تموم دنیامی می‌باره چشمای تو، با اشک و آه علی سه ماهه آخه چرا، گرفته ماه علی؟ با تو خونه فصل بهار، بی‌تو خونه فصل خزون زهرا اگه می‌شه نرو، زهرا اگه می‌شه بمون «زهرا اگه می‌شه بمون» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رو دیوار سر می‌ذارم، پُرِ حرف ناگفته‌م در و وقتی می‌بینم، به یاد تو می‌افتم همیشه حس می‌کنم، تُو خونه بوی تو رو امون از اون روزی که، نبینم روی تو رو پیش چشای بچه‌ها، داری می‌ری آروم جون سخته بی‌تو زندگی‌مون، زهرا اگه می‌شه بمون «زهرا اگه می‌شه بمون» شاعر: نغمه‌پرداز:
نگاه مبهمی امشب به آسمان داری خدا به خیر کند نیتی نهان داری   چه دیده ای که شدی سیر از من و بابا که قصد شعله کشیدن به باغ مان داری   حسین این طرف و آن طرف حسن انگار خدا نکرده سر ترک این و آن داری   بس است دسته دستاس هم پر از خون شد اگر غلط نکنم قصد پخت نان داری   هزار شکر که دست تو لرزشی دارد دلم خوش است عزیزم کمی تکان داری   نه زخم بسترت این روزها رهایت کرد نه از حرارت و از سرفه ها توان داری   نوازشم مکن از طرز شانه ات پیداست میان سینه خود درد بی امان داری   که چند دنده فقط سالم است باقی نه چقدر زخم و ترک روی استخوان داری   شکست دست تو را قنفذ و نفس میزد هنوز نام علی باز بر زبان داری   مغیره میزد و میگفت خسته ام کردی که بعد این همه ضربه هنوز جان داری   شما چهار بهشتید پس چرا سه کفن چقدر حرف نگفته برای مان داری   وصیتت شده تا از حسین نوحه کنم شب است و باز پرستار روضه خوان داری   نفس بده که بگویم چه گفته ای با من غروب میشود و تو نفس زنان داری....   ....به روی خیمه پر شعله خاک میریزی که چند دختر نوپا در آن میان داری   دو دست دخترکی روی گوش ها میگفت: تو هم به روی سرت زخم خیزران داری   تو دست بر سر او میکشی و میگوئی چقدر لخته خون بین گیسوان داری   رباب در بغلت ضجه میزند بی بی به نیزه دار بگو طفل بی زبان داری    
دست نوازشش دگر از کار مانده است بر بازویش مدال غم یار مانده است   با اینکه نا ندارد و قامت کمان شده چون کوه پشت حیدر کرار مانده است   هر شب برای غربت و مظلومی علی تا صبح گریه کرده و بیدار مانده است   حالش وخیم تر شده از حرص و جوشها غصه زیاد خورده که بیمار مانده است   زینب حریف آن همه خونریزی اش نشد در کار این مریضه پرستار مانده است   از نحوه قدم زدنش حدس میزنم چشمان ضرب دیده او تار مانده است   کمتر شده تورم پلکش ولی هنوز بر پیکرش جراحت بسیار مانده است   هر ثانیه تنفس او کند میشود بد جور در میان در انگار مانده است   از پارگی پیرهنش چند رشته نخ با رنگ سرخ بر نوک مسمار مانده است   ای فضه لا اقل تو جواب مرا بده این جای پای کیست به دیوار مانده است؟  
1_2253702779.mp3
433.1K
به پشت درمادرمه باچشم ترمادرمه سپرشده واسه بابام شکسته پرمادرمه مادردردت به جونم مادرببین گریونم مادربگومیمونم ببین بابام زانوی غم بغل گرفته وبه لب میگه همش یازهرا(س)٢ ببین داداش حسن توخواب میلرزه وبه سوزوتب میگه همش یازهرا(س) یازهرافاطمه جان بنددوم بی قرینه مادرمه یک مدینه مادرمه میخ درسوخته خدا توسینه ی مادرمه مادرای مهربونم مادرای همزبونم مادرای قدکمونم پاشویه کم جون دلم مثل قدیم جلوچشام قدم بزن توخونه٢ پاشوبازم جون داداش به موهای زینب خود مادربزن یه شونه٢ یازهرافاطمه جان =================== بودونبودمادرمه کل وجودمادرمه شیرخدابابام علی(ع) یاس کبودمادرمه مادرکشیدی غربت سهمت سیلی ومحنت دیگه نکن وصیت جلوی من گذاشته ای سه تاکفن خدای من دلم چه بی قراره٢ توروخدابه من بگوچراسه تامگه داداش حسین(ع)کفن نداره٢ یازهرافاطمه جان توقتلگاه حسینمه به نیزه هاحسینمه زیرثم مرکباو به هرکجاحسینمه داداش زدنیاسیرم دادش به غم اسیرم داداش بی تومیمیرم توقتلگاه هربلائی سرت حسین(ع)آوردنو حیازمانکردن٢ جلوچشام سرازتنت بریدن ورحمی داداش به معجرانکردن٢ یازهرافاطمه جان
1_2300476669.mp3
1.08M
خدا برا کسی نیاره تو شعله مادرش بسوزه جلو چش یه عده نامرد چادر و معجرش بسوزه خدا برا کسی نیاره دستای باباشو ببندن غریبه ها بیان با طعنه به اشک مادرش بخندن یه عده لا اُبالی:مارو به غم نشوندن الهی خیر نبینن:خونمونو سوزوندن مادر با بارِ شیشه: موند بین دود و آوار خونابه های پهلوش:نشست به روی دیوار کابوس تلخ کوچه رو یادم نمیره ای خدا هنوز صداش توو گوشمه فضه رو میزدِش صدا واویلتا واویلتا دلم پُره از این مدینه به حق مادرم جفاشد از زندگی خیری ندیدو نیومده گلش فداشد دلم پُره از این مدینه نصیبمون غصه و غم شد مادر هیجده ساله ی ما قدش شکسته شدو خم شد رمق نداره دیگه: حتی بلندشه از جا چندروزیه میگیره: تو خونه روشو ازما صورت زخم مادر: شده کبودونیلی به روی هر دو گونش:نشسته جای سیلی میدونم اینو که دیگه فصل غمش شده خزون بین نماز میگه خدا مرگ منو زود برسون واویلتا واویلتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر، فدای غربتِ بی انتهایتان آیا اجازه هست بِگِریَم برایتان؟💔🖤
واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو گوشه ی چادر مادرم و که بگیرم گم نمیشم حتی وسط شلوغی زمونه میرم گم نمیشم آخه یکی هست که هوامو داره چادرش نسیم بهاره روزیمو میرسونه آره یکی هست که هوامو داره چادرش نسیم بهاره روزیمو میرسونه آره اون کیه مادره مادری که کوثره نفس عالم و همه کس حیدره اون کیه مادره مادری که کوثره نفس عالم و همه کس حیدره دانلود مداحی واعتصموا به چادر بانو محمد حسین پویانفر واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو تا روزی که دلمو به فاطمه سپردم غم ندارم همه ی غمامو برا مادرم آوردم غم ندارم آخه یکی هست که آروم جونه دوای دل پریشونه برا من خیلی نگرونه یکی هست که آروم جونه دوای دل پریشونه برا من خیلی نگرونه اوج محبته خلاصه ی رحمته زیر سایش باشی به خدا سعادته اوج محبته خلاصه ی رحمته زیر سایش باشی به خدا سعادته واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو واعتصموا به چادر بانو چادرش نسیم بهاره اوج محبته خلاصه ی رحمته زیر سایش باشی به خدا سعادته
307373_909 (1).mp3
4.01M
به چادر بانو حسین پویانفر
16301_1598177744000.mp3
709.5K
نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب غمم امشب سحر شده باتو میبینی حال این دختر تنهاتو؟ امشبرو بابا که اومدی پیشم چقد دلم میخاد گرمیه دستاتو حالا که باسر اومدی عیبی نداره بابا همین که هستی پیشم خیلی خوشحالم خیلی حرفا باهات دارم ولی داری میبینی خسته و بی جونم من بی پرو بالم از گریه کبوده زیر چشمام خیلی عذابم میده آبله های پاهام میدونی؟؟ عروسکم رو بردن ندارم هم بازی خیلی تنهام خیلی پرِ از دردم بازم طاقت اوردم چن روزه که بابا چیزی نخوردم وای امون از این درد و غم یه عمر برام قصه میگفتی تو اما بزار بگم واست یه قصه ی زیبا وقتی که تو خیمه زانو بغل بودم یه لحظه خوابم بود از خستگی بابا خواب دیدم داداش اکبرم اومده بود از میدون منو گرفت تو آغوش با لب خندون بوسید صورتمو بابا اشکامو هی پاک میکرد بهم یه قولی هم داد بگم براتون قول بم داد منو از اینجا ببره وقتی رسیدیم مدینه برام یه چادر بخره قول بم داد همیشه پیشم باشه دیگه نزاره چشمام دریاشه اما همش رویا بود دیدی چقد زیبا بود این قصه ی این دختر تنها بود وای امون از این درد و غم
شبای فاطمیه بازم بارون میگیره با ناله های زهرا زینب زبون میگیره الهی براش بمیرم مادرم خیلی جوونه به خدا سنی نداره ولی قامتش کمونه دلم پر از بهانه های مادره به کی بگم توی دلم چی میگذره ای وای از این غم فریاد از این غم **** آروم نداره مادر چند روزه توی خونه تابوت براش آوردن ای وای از این زمونه الهی براش بمیرم درد داره اما میخنده میشینه یه گوشه خسته چشاشو آروم میبنده درد دلش این روزا ناگفتنیه به کی بگم که مادرم رفتنیه ای وای از این غم فریاد از این غم **** ای خدا جون کمک کن که مادرم نمیره راه که میره میبینم دست به دیوار میگیره الهی براش بمیرم موهامو که شونه میکرد زیر لب با ناله میگفت کجایی جوونی برگرد دلم میخواد بغل کنم مادرمو به روی شونه هاش بذارم سرمو ای وای از این غم فریاد از این غم
mqdm_-_shbhy_ftmyh_bzm_brwn_mygyrh.mp3
7.16M
فاطمیه بازم بارون می گیره مقدم
◾نوحه سینه زنی ◾شهادت حضرت رقیه(س) ◾بنداول منزلم شد خرابه دختر شاه دینم بین بازارکوفه شدشکسته جبینم دارم از ره نشانه خورده ام تازیانه(۲) من یتیمم یتیمم(۳) ◾بنددوم نیمه شب ای پدر جان من ز ناقه فتادم روی خاک بیابان صورتم را نهادم مادرم یار من شد عمه غمخوار من شد(۲) من یتیمم یتیمم(۳) ◾بندسوم کو علی اکبر من کو علمدار و سقا ای پدر گشته مجروح پایم از خار صحرا شام من را سحر کن عمه ام را خبرکن(۲) من یتیمم یتیمم(۳)
با شال عزا زائرا میان، چه خبره مشهد امشب سینه می زنند، روضه می خونن رو به روی گنبد امشب *چی می گن؟ تو هم با اون زائرا بگو* (یا امام رضا به خدا غریب و تنها / تو خونه شبیه زهرا جوونتو کشتن آقا) ۲ (نبودی بیینی جیگرش، برا یه کم آب می سوزه / نبودی ببینی تنش سه روز تو آفتاب می مونه) ۲ همیشه دلم توی کاظمین کنار باب المراده ۲ یا که زائر مشهدالرضا کنار باب الجواده یا امام رضا مگه چی بوده گناهش؟ می بینه با اشک و آهش که خونشه قتلگاهش… ❈❈❈ *دو تا امام ما رو تو خونشون همسرانشون به شهادت رسوندند؛ یکی امام حسن، یکی امام جواد؛ هر دو به دست همسرانشون مسموم شدن؛ اما از بغداد تا مدینه فرق زیاده، امام حسن رو زهر دادن اما امام حسن، خواهر داشت تا دید جیگرش داره پاره می شه گفت “بگید زینبم بیاد…”؛ امام حسنم زهر دادند اما امام حسن یه برادر مثل عباس داشت… یکی مثل حسین داشت… امام حسن بچه هاش دورش بودند…” اما امروز امام جواد هی به در و دیوار نگاه کرد، نمی تونست بگه “پسرم…” یه نفر نبود سرش رو بغل بگیره… این سفارش انبیا و اولیاء ماست، همشون می گفتن دم جون دادن بگید همه بیان، پیغمبر مگه نبود؟! دستور داد علی بیاد، فاطمه بیاد، حتی حسن و حسین که خودشون رو روی سینه پیغمبر انداختن امیرالمومنین خواست بلندشون کنه پیغمبر فرمودند: علی جان اینا رو سینه من باشند من راحت جون میدم. بیام جلوتر؛ مگه مادر ما می خواست بره همه دورش نبودن؟! زینب یه طرف، حسن یه طرف حسین… حتی وقتی کفنش کردند بچه هاش دورش بودند. بیام جلوتر؛ امیرالمومنین مگه نبود؟ خودش گفت همه دورم باشند حتی عباسش رو نذاشت ببرن. امام حسن همه دورش بودند… “عبدالله و قاسم…” بقیه اهل بیت هم همینطور. امام رضا تو خراسان جون میده، امام جواد از مدینه آمد، امام جواد تو بغداد جون میده امام هادی علیه السلام به علم امامت رفت کنار بدن… همه ائمه ما گفتن بیاید کنار ما… فقط یه نفر گفت: زینب نیا… زینب نیا بالای گودال… اگه بیای می بینی رو سینه حسینت نشستن… وای… زینب آمد بالای تل دید حسین داره می گه: “ارجِعی اُخَیَّ” خواهرم برگرد… زین العابدین تو خیمه است… بچه ها تو خیمه اند… زینب برگشت، خیلی طول نکشید دید زمین کربلا داره می لرزه، همه دارند تکبیر می گن… چه خبره؟ یه نگاه کرد دید سر حسین بالای… حسین
علی اکبر ختم مجلس جوان هر که میخواهد جمال حضرت داور ببیند منطق و خوی و خصال و خلق پیغمبر ببیند   یا به خندق یا به خیبر بازوی حیدر ببیند خلق و خوی و دست و بازوی علی اکبر ببیند   آنچه خوبان جهان دارند او دارد خدا را بنگرید این خلق و خوی و این جمال دلربا را   🍁🍁🍁   وقت میدان رفتنش ارض و سما میگفت حیدر از یسار و از یمین هر آشنا میگفت حیدر   زیر سم مرکب او کربلا میگفت حیدر مصطفی میگفت حیدر، مرتضی میگفت حیدر   نی عجب کآید ندا از جانب پروردگارش لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقارش   🍁🍁🍁   آی مردم دختر با پسر برا بابا خیلی فرق داره   دختر ،بابا هم سراغش نره، خودش رو یه جوری به بابا وصل میكنه   دختر پا به سنم میذاره، میآد، وقت وداع، وقت استقبال توقع داره بابا ببوستش    اما پسر یه جوریه كم كم بین بابا و پسر حیا مانع میشه   یه خورده كه به نوجوانی میرسه، همش میگه خدا، كی میشه یه بار دیگه پسرم رو ببوسم    میگه ان شاءالله وقتی میره سربازی می بوسمش  ان شاء الله وقتی میآد مرخصی می بوسمش ان شاء الله شب دامادیش می بوسمش هی به خودش وعده می ده   🍁🍁🍁   شنیدن روضه علی اکبر برای پدرایی که داغ دیدند خیلی سخته...   آخه درد داغ جوون رو چشیدند غم فراق از فرزند جوان رو دیدن برای این روضه باید بلند بلند گریه کرد   🍁🍁🍁   به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد   🍁🍁🍁   خواب ملای دربندی   ملای دربندی میگه:حضرت اباعبدالله رو در خواب دیدم    دیدم همه بدن امام حسین علیه السلام پُر از زخمه    گفتم:آقا برات بمیرم، چرا این همه زخم به بدن شماست؟    حضرت فرمود:اینها زخم های كربلاست    گفتم:آقاجان الان از من چه كاری بر میاد؟    حضرت فرمود: اشك چشم دوستان ما مرهم زخم های منه.   میگه:اومدم روضه گرفتم، مردم رو صدا زدم، روضه خون صدا زدم  میگه:بعد ده شب گریه و اشك، دوباره حضرت رو ملاقات كردم، دیدم همه زخم ها خوب شده،یه دفعه دیدم دو تا زخم هنوز روی بدن آقا تازه است   عرض کردم آقاجات این زخمها چیه؟    آقا یه نگاهی كرد،فرمود:این زخها حالا حالاها خوب نمیشه گفتم:آقا من كه اشك ریختم، روضه گرفتم، این همه گریه؟ فرمود: این زخم شمشیر نیست این زخمی که روی پهلو و کمرمه؛داغ برادر ابالفضله از زخمی که روی سینه منه؛داغ علی اكبرمه حسین......
روضه علی اکبر جوان بـزرگـت كـردم و خيرت نديدم  گلـي از گـلشن رويــت نچيدم   تو گل بـودي نه وقت چيدنت بود  جـوان بـودي نه وقت مردنت بود   عـزيـز مـن چه وقت رفتنت بود  چه وقت زير خاك خوابيدنت بود   عـزيـزم رفـتي و از مــا بريدي  بـه ســوي آسـمانها پر كشيدي   فلــك آخــر تـوانـم را گرفتي  ز دســتـم نـو جـوانم را گرفتي   خـدايـا بـي سرو سامانم امشب  اسيــر درد بـي پـايـانم امشب   گريز: اگر شما ببينيد پدري كنار جسم بي جان جوانش ناله ميزند ، چه ميكنيد؟...   حتما به او تسليت مي گوييد ، اشك چشمانش را پاك مي كنيد ...   ولي بميرم براي پدري كه آمد كنار بدن پاره پاره ي علي اكبرش...    لالـه اش را ديـد پرپر روي خاك  قـطعه قـطعه ريز ريـز روي خاك   داد از كـف طـاقـت و از پـا فتاد  صورتــش بـر صـورت اكبر نهاد   گـل كــجا و صـدمه ي آهن كجا  من كــجا و خنده ي دشمن كجا     ديده بستي يا ز من دل كنده اي؟  دســت و پا زن تا ببينم زنده اي    كوفيان چه كردند؟ تسليت دادند؟ اشك چشمان حسين را پاك كردند؟ نه ، تا اين پدر صورت به صورت علي گذاشت صداي هلهلـه ي كوفيـان بلنـد شـد ،  ديدند بانويي مجلله از سوي خيمه ها آمد و زير بغلهاي حسين را گرفـت و بـه  خيمه برگرداند ، همه گفتند: اين زن را چه كسي مي شناسد؟ جواب آمد: ايـن دختر علي ( زينب س) است...   مي خواهم بگويم اينجا زينب زير بغل برادر را گرفت ، اي كاش مَحرمي هم بود و زينب را تسليت ميداد ، كجا؟ آن زمان كه لب به رگهاي بريده ي حنجر برادر   گذاشته بود...    يـافـت آن گـل را ولي پرپر شده  پـاره پـاره پـيـكري بي سر شده    گفـت:آيـا يـوسـف زهــرا توئي  آن كـه مـن گم كرده ام آيا توئي   گرچه سر تا پاي تو بوسيدني است  ليـك يك جـا براي بوسه نيـست 
دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی نیلی بیا صاحب عزای فاطمیه *  بیا از جاده های بی نشانی بیا ای آفتاب آسمانی بیا شب های دلگیری ست آقا بیا که روضۀ مادر بخوانی *  نگاهی شعله ور، ای وای مادر هجومی بی خبر، ای وای مادر مغیره ... بی هوا ... ای وای بابا تو و دیوار و در، ای وای مادر
امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه   آقا بیا دعای مرا مستجاب کن ما را برای نوکریت انتخاب کن قلبم شبیه سنگ شد از کثرت گنه امشب بیا و سنگ دلم را تو آب کن تأثیر جرم و معصیت اشک مرا گرفت دستی بکش به روی دلم فتح باب کن تا کی به لب دعای فرج، تا کی انتظار؟! آقا به حقّ فاطمه پا در رکاب کن ای منتقم بیا که دلم سخت زخمی است رحمی نما بر این دل زارم شتاب کن ای روضه خوان فاطمیه روضه ای بخوان امشب میان سینۀ ما انقلاب کن ما در پی تلافی سیلی کوچه ایم یعنی به روی غیرت ما هم حساب کن ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌼🌷🌼🌷 مهربان خدای من... این دست های خالی به سوی تو بلند میشود تو خود ای خزانه دار بخشش ها ، بهترین ها را برای ماودوستانمان محقق کن! اگر قابل بدانی دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت، عمر به بیماری نگذراند و اسیر درد و رنج نگردد… دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را... سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم… پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران. سلام دلتان سرشار از مهر خدا نفستون گرم روزگارتان خوش عاقبتتان بخیر الهی تکیه بر لطف تو کردم بجز لطفت ندارم تکیه گاهی دل سرگشته ام را راهنما باش که دل بی رهنما افتد به چاهی خدایا.... امروزمان را با نام و یاد تو، و به امید لطف و کرمت، و لحظاتی سرشار از معحزه، و اتفاقات خوب آغاز می‌کنیم ...
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ استاد غلامرضا سازگار 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 من پسر خون خدا مهدی ام طالب خون شهدا مهدی ام مادر من مادر خون خداست مادر من ائمه را مقتداست مادر من ام ابیها بود مادر من حضرت زهرا بود مادر من بهشت احمد بود روح دو پهلوی محمد بود مادر من سید الانبیاست دائره المعارف کبریاست مادر من اسوه صبر و رضاست اینه پیمبر و مرتضاست مادر من روح نماز شب است حاصلی از تربیتش زینب است مادر من حسین می پرورد دامن پاک او حسن پرورد مادر من دست ید الله بود دست مگو هست ید الله بود مادر من بود و نبود علیست مادر من یاس کبود علیست مادر من فدایی حیدر است شاهد او ناله پشت در است مادر من کیست امید علی مادر اولین شهید علی مادر من چو مرغ بی بال شد مثل کتاب وحی پامال شد حیف از ان نخل که بی برگ شد اول زندگی جوان مرگ شد حیف که ناموس خدا را زدند مادر مظلومه ما را زدند حیف از ان سینه که در خون نشست حیف از ان دست که دشمن شکست 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹