«بسم رب الحسین»
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#همه وقتم بنام شما آقام آقام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
رو به سمت کربلا ، با یک سلام از راه دور
می سرایم بی هوابا یک سلام از راه دور
راهــیِ کرب و بلایت می شـوم با پای دل
حاجتــم گردد روا با یک سلام از راه دور
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۹/۲۵
🏴
#فاطمیه ۱۴۰۱
#هجوم_به_بیت_وحی
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آن زهره ای که حیدر شد مَحرم ظهورش
گرم است قلب عالم از گرمی تنورش
عالم که قدر او را هرگز نمی شناسد
با دست های زهرا تقدیر شد امورش
تسنیم نام زهرا، سرچشمه غدیر است
کوثر اقامه بسته بر دیده نمورش
فخر مخدّراتِ عالم به خاک افتاد
یعنی شکست زهرا آیینه غرورش
در خانهای که خورشید اندر شمارِ ذره است
آتش کشیده دشمن بر "بسم رب نور"ش
او طاهره است نامش؛ والاست احترامش
سیلی زدند روی پوشیهی طهورش
دق کرد گوشواره، با داغ روی کوثر
جان داد روز محشر، با قصه عبورش
ذکر قنوتِ دستش با ضربهای شکسته
بسته است دستهای اذکار "یا غیور"ش
عرش است بارگاهش؛ او بار شیشه دارد
در هجمهی حوادث زخمی شده بلورش
افتاد سدره از پا؛ آتش گرفت طوبی
یعنی خدای موسی میسوخت بین طورش
................................................................
1_1381583151.mp3
928.9K
روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها و گریز به حضرت قاسم بن الحسن
ویژه فاطمیه🏴
#حجت_الاسلام_مومنی🎤
🥀🥀🥀
دختر طلحه یه پیراهنی برای مادر ما زهرا سلام الله علیها به سوغات آورده،این پیراهن هم برای فاطمه بلند بود و هم گشاد . اسماء میگه:چند بار به بی بی عرض کردم:بی بی جان! این پیرهن رو بدید به من،چون به درد شما نمیخوره؟حضرت فرمود:نه اسماء این مال منه . اگه پیراهن میخوای به علی بگم برات بخره؟“
گذشت،تا اون روزی که خونه رو آب و جارو کرد،بچه ها رو فرستاد رفتن بیرون. گفت:اسماء بچه ها رفتن، من بدنم رو شست و شو میدم،بدن رو شست و شو داد،اسماء! اون پیرهنی که دختر طلحه برام به سوغات آورده برام بیار،میگه: عرض کردم بی بی جان این پیرهن هم برا شما بلنده و هم گشاد؟
فرمود:اسماء بیار،میخوام امشب علی بدنم رو غسل میده از زیرلباس،راحت غسلم بده،اسماء میگه:اومدم پیرهن رو از سر بی بی عبور دادم،اما هر کاری کردم این دست تو آستین گیر کرد ….” میگه با کمال تعجب دیدم پیراهن اندازه قامت زهرا شده” حالا بیا کربلا” قاسم داشت می رفت میدان،پاش به رکاب اسب نمی رسیده، ولی وقتی حسین داشت قاسم رو بر می گردوند،سینه ی قاسم به سینه حسین ِ،پاهای قاسم به زمین کشیده میشه،قاسم رو زیر پا پر پر نکردن …….
رفقا بزارید بگم،به این کار میگن، “رضض” ، رضض یعنی شکسته شده ….” اما به این کار میگن:هَضَمَ( له شده)، دو تا هضمَ میبینی ….” یکی تو مدینه …. یکی تو مدینه …. یکی تو کربلا …. بدن قاسم ….. زنده ….. زیر سم اسب ها …
من از دارِ دنیا...
سبک #زمزمه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
من از دار دنیا کسی رو ندارم
قرار بود که تنها، تو باشی قرارم
علی رو حلال کن، شبم تاره زهرا
علی تا بمیره بدهکاره زهرا
سه ماهه به غیر از مغیره کسی
نخندیده به من، بخند فاطمه
خودت حال و روزه علی رو ببین
یه بار قبل رفتن بخند فاطمه
یه چیزی بگو، حرفامو میشنوی؟
نگاهی کن آخه به دور و برت
پریشونی من به چشمت میاد؟
فدات شم الهی منم شوهرت
" امون از غریبی، نرو فاطمه "
به غیر از صبوری، ندارم پناهی
منو غسل زهرا، بمیرم الهی
پاشو عمر حیدر، نگاهی به من کن
به همراه اسما علیتو کفن کن
باید جای تابوت علی این شبا
یه گهواره میساخت ای ماه من
نه این که خودم کفن و دفنت کنم
بسوزه همه عالم از آه من
چجوری ببندم چشاتو آخه
هنوز بازه این زخم پهلوی تو
بگو وقت تلقین چجوری علی
باید دست بگیره به بازوی تو
✍ قسمتی از وصیت نامه شهید
استغفرالله، خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را میدانم و بس. و بر تو توكل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده كل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام كافر را از سر مسلمین بكن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهرهمندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... میدانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممكن است زیادهروی كرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم كنید و آمرزش بخواهید.
و السلام
🌷 #شهید_حاج_حسین_خرازی
🖤
🌷🕊🍃
دقت کنید#شهدا🌷
دستشان را براے يارے ما
دراز ڪرده اند... بے انصافيست..
دستانشان را با
گناه ڪردن پس بزنيم..
کافی است فقط دستمان را دراز کنیم ودستشان را بگیریم
آن وقت است که را ه را گم نمی کنیم🙏
حقیقت داره
اینکه مادر و تو کوچه ها زدن
حقیقت داره
تازیونه ، سیلی بی هوا زدن
حقیقت داره
مادر و میون شعله ها زدن
حقیقت داره
بخدا شهادت مادر ما
حقیقت داره
محسن شش ماهه شم شده فدا
حقیقت داره
غم غربت علی مرتضی
مادر و زدن
همه اوباش مدینه اومدن
جلو چشمای تر ابالحسن
هر جوری که می تونستن می زدن
مادرم وای ای وای ای وای
حقیقت داره
اینکه راهش توی کوچه بسته شد
حقیقت داره
گوشواره با ضربه ایی شکسته شد
حقیقت داره
اینقده زد مادرو که خسته شد
حقیقت داره
بغض هر نیمه شبه امام حسن
حقیقت داره
اینکه داد میزد دیگه بسه نزن
حقیقت داره
مادر و بخاطر فدک زدن
مادر و زدن
توی کوچه جلو چشمای حسن
بعدشم برا عیادت اومدن
روی زخمای دلش نمک زدن
مادرم وای ای وای ای وای
حقیقت داره
دفن و تشییع شبونه ، بی خبر
حقیقت داره
همه هستیِ علی رفته سفر
حقیقت داره
اینکه راضی نبود از اون دونفر
حقیقت داره
به زمین خوردن شیر غزوه ها
حقیقت داره
بچهها و گریه های بی صدا
حقیقت داره
علی موند و مردمون بی وفا
حیدر و غمه
زندگی کردن بعد فاطمه
دیگه بعد ازین بدون همدمه
شب و روز مرتضی پره غمه
مادرم وای ای وای ای وای
حسین رحمانی