فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا ڪه بی تو
نه سحـر را طاقتی است
و نه صبـح را صداقتی
ڪه سحـربه شبنم لطف تو
بیدار میشـود
وصبح به سلام تو
ازجا برمیخیزد
سلام بر منتظران مهدی عجل الله
صبحتون مهدوی
•
سوخته گرچه پرش از شرر ..
#روضه و توسل به #حضرت_ام_کلثوم سلام الله و ماجرای #ام_حبیبه در کوفه_ کربلایی حسین طاهری
نذر کرده بود تا استاد قرآنش رو پیدا کنه هر کاروانی وارد کوفه بشه نان و خرما براشون ببره .. قافلهی اسرا رو که میارن نان و خرما بخش کنه بینشون .. مثل همیشه قافله که وارد کوفه شد شاگردان این زن اومدن نان و خرما پخش کردن .. دیدن یه خانم دوید بین بچه ها نان و خرما رو از دست بچه ها میگیره .. تعجب کردن آخه همیشه اسرا از این کار خوشحال میشدن، چیه این زن نان و خرما رو از دست بچه ها پس میگیره؟! .. شروع کرد نان و خرماها رو از دست بچه ها گرفتن هی زیر لب میگه ان صدقه علینا حرام ..
ای روزگار .. کل کوفه صدقه خوره علی بودن چه روزگاری شده .. نان و خرماها رو جمع کردن اومدن پیش ام حبیبه، گفتن خانم یه قافله ای وارد شد ما نان و خرما رو که پخش کردیم یه خانمی نان و خرما رو از دست همه گرفت! فرمود صدقه بر ما حرامه.. ام حبیبه تا شنید بلند شد چادر سر کرد بیرون اومد خودش رو سریع رسوند به قافله .. گفت به من بگید بزرگ قافلهتون کیه؟! دید با دست همه یه خانمی رو نشون میدن .. اومد مقابلش ایستاد گفت خانم من نذر دارم، هر قافله ای میاد تو کوفه نان و خرما پخش میکنم .. من شاگرد کلاس درس قرآن زینب بنت علی در کوفه بودم .. از موقعی که بین من و خانمم فاصله افتاده نذر کردم نان و خرما میدم به اسرا تا خانمم رو ببینم .. دیدن خانم یه نگاه کرد، گفت ام حبیبه نذرت قبول من تو رو شناختم .. اما تو حق داری منو نشناسی .. دیدن داره هی نگاه میکنه .. ام حبیبه من زینبم ..
باور نکرد .. گفت من خانمم رو خوب میشناسم، یه نشونه داره خانم من، بدون برادرش جایی نمیره !! اگه تو زینبی حسین کجاست .. دیدن زینب داره نگاه میکنه .. ام حبیبه داداشم اینجا بالای نیزه هاست ..
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها
پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها
اسکتوا گفت و عوالم همگی لال شدند
ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها
*پیرمردای کوفه گفتن این صدای آشناست .. این صدا، صدای علیِ .. *
سال ها پیش در این شهر بزرگى مى کرد
آه دیگر خبری نیست از آن عزت ها
بین این شهر بنا بود که مهمان باشد
اُف بر این رسم پذیرایى و این دعوت ها
شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى
دست بسته برسى ، مى شکند حُرمت ها
دختر پرده نشین علی و فاطمه را
نگهش داشته کوفه سرِ پا ساعت ها
لااقل کاش اباالفضل برایش می ماند
با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها
خارجى زاده که گفتند دلش سوخت ولى
قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها
داشت مانند علی خطبه ی غرّا می خواند
سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها
دست بر شانهی طفلان حرم می گیرد
آنکه خم بود به پایش همه ی قامت ها
می دوَد تا که کسى نانِ تصدّق نخورد
آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها
شد قبول اُمّ حبیبه ! همه نذرى هایش
خانمش آمده در کوفه پس از مدت ها
*چه خانمی .. قد خمیده .. صورت سوخته .. سر شکسته .. دست بسته .. آی زینب ..*
اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت
تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت ها
روز از شدت گرما و شب از سرمایش
پوست انداخته بودند همه صورت ها
سَر که افتاد زمین زود برَش داشت رباب
چون دگر گیر نمى آمد از این فرصت ها
این طایفه تا به حال از کسی تمنایی نکردن .. خانم ام کلثوم سلام الله ، امام سجاد علیه السلام یه بار یه خواهش از این نانجیب ها کردن که ای کاش نمیکردن .. خانم فرمود اگه میشه اینا به هوای این سرها به ما نگاه میکنن از یه محله های خلوتی ما رو عبور بدید .. ما آل الله هستیم .. قافله رو بردن سمت بازار .. همه رو صدا زد گفت بیاید خارجی ها اومدن .. ای وای .. ای گریه کن ها برا مرد تصورش هم اذیت میکنه نگاه کسی به قد و قامت ناموسش بیفته .. میگه سر بریده چشم باز کرد تو مجلس عبیدالله، دیدن چشم ابی عبدالله داره میچرخه تو مجلس، تا رسید به زینب چشماش رو بست ..
سایهی خواهر من را زن همسایه ندید ..
زینب و کوچه و بازار خدا رحم کند
بین جمعیت و انزار خدا رحم کند
ای حسین ..
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
25fc560b-2553-4098-b130-68f4d3974fda.mp3
42.88M
|⇦•سوخته گرچه پرش از شرر ..
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله و ماجرای ام حبیبه در کوفه_ کربلایی حسین طاهری
مداحی وحید شکری دنیا طلبان دل نگرانی دارند ✍
──|✦✦✦|──
♪♩♬بال و پر فرشته های خدا سایه بون سر تو
♪♩♬شبنم گل های همیشه بهار اشک چشم تر تو
♪♩♬ایشالا زنده باشیم و ببینیم روی ماه تو آقا
♪♩♬کی مثل ابن مهزیار آقاجون میشه در به در تو
♪♩♬خضر نبی با ناله صبح جمعه
♪♩♬میخونه ندبه با چشای گریون
♪♩♬منم واست این رجزو میخونم
♪♩♬کشته منو این دو سه بیت آقا جون
♪♩♬دنیا طلبان دل نگرانی دارند
♪♩♬ترس از خطر جنگ جهانی دارند
♪♩♬مهدی طلبان کفن بپوشند همه
♪♩♬چون غیرت صاحب الزمانی دارند
♫ ♪ ♫ ♪
◄العجل العجل العجل
العجل العجل العجل
بقیه الله العجل العجل العجل العجل►
♫♪.ılılıllllılılı.♫♪
تک تک سربازای لشکر تو پهلوون و امیرن♪♩♬
سیصد سیزده نفر تو آقا همشون بی نظیرن♪♩♬
ظلم و ستم ریشه زده به جهان بیا کاری کن آقا♪♩♬
چه پیر غلاما توی حسرت تو دونه دونه میمیرن♪♩♬
نوشته تو حدیث که تو آقا جون♪♩♬
نشونه هایی از پیمبر داری♪♩♬
نوشتم این جمله رو توی شعرم♪♩♬
تو از تبار حیدر کراری♪♩♬
هرچه کردم بنویسم ز تو مدح و سخنی♪♩♬
تا بگویم ز مقام تو که یابن الحسنی♪♩♬
این قلم یار نبود و فقط این جمله نوشت♪♩♬
پسر حیدر کرار تو ارباب منی♪♩♬
♫ ♪ ♫ ♪
◄العجل العجل العجل
العجل العجل العجل
بقیه الله العجل العجل العجل العجل►
──|✦✦✦|──
4_532577658395990646.mp3
6.56M
─═༅࿇༅❃﷽ ❃༅࿇༅═─
#سینه_زنی_باسبک
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ئولدی بالام خـــــرابه ده
ای شــــه کـــربلا حسین
غســـلونا کــفن و دفنینه
چاره یوخومدی یاحسین
شامیده بو خــــــرابه یر
اولدی وطـــن رقیــــــمه
آی کفنه بوکـــــولــموین
یوخــــدی کفــــن رقیمه
بـو بالا باغ عشــقــــیده
تـــئز ســارالان بهاره دی
زخم زبان وروبلا چــوخ
غصه لی قلــبی یاره دی
تپراقون اوسته جان ویرن
خرداجا سـویگلومدی بو
ســـرســـر تازیـــــانه دن
پرپر اولان گلـــومدی بو
دفــــتر دلـــده مو به مو
درد و غـــمین یازانمارام
دادیمه گــوندر اکبــــری
قـــبرینی من قازانـمارام
کیمدی باخا اوشاقلارون
گوزده کی قانلی یاشینه
یرده قالان جــــنازه نین
حلقــه وروبلا باشـــــینه
بعضی لری اوپور یوزون
بعضی لری اوپور گوزون
باشـــینون اوسـتــه باش
آچوب قیزلاریم ئولدورور
ئوزون
چاره سیــزم بیر عده بو
قلـبی کـــــبابی نیلیـــیم
قیزلاریمی دوتـــوم دیله
غمـلی ربابـــی نیلیــیــم
آرزو ائــدردی سن گلوب
بیر آلاســــان قـوجاقیوه
گـــوردی یارالی باشیوی
قویدی دوداق دوداقیوه
گویده گــــزن ستاره تک
آخـدی بو قاره گـــوزلری
غملرینی دینــمدی قالدی
اورکـــــده ســــــوزلــری
هی سنی اوپــــدی ایلدی
باغرنا باسـدی وای دیدی
بولمدیـــم اصغـــر اوغلوا
یا ســـنه لای لای دیـــدی
((لای لای رقــــــــــــیه))
حاج طاهر قلندری
.
شعر مدح و مرثیه
#وفات_حضرت_ام_کلقوم
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم
ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم
حتما تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم
حتما تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم
از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی
رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر ای وای
ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم
هر کس می آمد جای زخم قبل می زد
با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم
سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد
وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم
هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت
انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم
#وحید_محمدی ✍
#حضرت_ام_کلثوم
#کربلا
#امام_حسین
التماس دعا ازهمه شما بزرگواران دارم
🌴#زمزمه_امام_زمان(عج)
🎋#سبک : اباصالح التماس دعا
اباصالح این دل تنگم
آرزو دارد یا اباصالح
ببیند روی تو را میلِ
گفتگو دارد یا اباصالح
اباصالح حاجتم شده این
که جمال تو را من نظاره کنم
نیایی از غصِّه می میرم
این گریبان از غصِّه پاره کنم
ببین دل تنگم گل نرگس
تویی آهنگم گل نرگس
🌴العجل مولا العجل مولا
اباصالح خاک پای توام
من فدای توام مبتلای توام
بیا مولا تا نبینی من
مثل یارانم جان فدای توام
تو خوبی و من بدم مولا
به درگاهت آمدم مولا
🌴العجل مولا العجل مولا
من امشب با بار ظلم و گناه
سویِ کوی شما آمدم آقا
پناهم ده تا که آواره
تر از این دیگر نشوم مولا
تو را جان مادرت زهرا
نکن امشب رد مرا مولا
🌴العجل مولا العجل مولا
دلم می خواست هر شب جمعه
با امام زمان کربلا باشم
به دنبال یوسف نرجس
در به در توی کوچه ها باشم
مرا کشته درد شیدایی
امان از این عشق و رسوایی
🌴العجل مولا العجل مولا
دلم می خواست قبر گمشده را
با امام زمان می شدم زوار
اباصالح روضه می خواند و
میزدم من سر بر درو دیوار
به یاد آن صورت نیلی
که خورده بود از عدو سیلی
🌴العجل مولا العجل مولا
دلم می خواست گوشه ی حرمت
با امام زمان روضه می خواندم
که یک صبح جمعه با مهدی
در کنار بقیع ندبه میخواندم
رقیّه بود و علی اصغر
سکینه بود و علی اکبر
🌴العجل مولا العجل مولا
دلم میخواست یک دعای فرج
قسمتم می شد وادی عرفات
به هنگام مُردنم می شد
آب غسل من آب شط فرات
پیامبر بود و گل طه
علی بود و همسرش زهرا
🌴العجل مولا العجل مولا
دلم می خواست انتظار فرج
با دعای فرج می رسید پایان
اگر آید یوسف زهرا
درد پهلویش می شود درمان
شود قبر گمشده پیدا
شود درمان سینه زهرا
🌴العجل مولا العجل مولا
دلم می خواست یک شب جمعه
یک دعای کمیل کربلا باشم
دلم می خواست یک شب جمعه
یک دعای کمیل در نجف باشم
به محراب کوفه من یک شب
با امام زمان کربلا باشم
🌴العجل مولا العجل مولا
دلم میخواست قسمتم میشد
یک محرم در کربلا باشم
بگیرم یک مشک پر آب و
ساعتی دور بچه ها باشم
کنم پیدا دست سقا را
ببوسم من اشک زهرا را
🌴العجل مولا العجل مولا
بیا ای حلال مشکلها
تو را جان مادرت زهرا
🎋🎋یا ابا صالح ....
.
#حضرت_ام_کلثوم سلام_الله_علیها
امشب برایت محتشم ها دم گرفتند
با مرثیه ها مجلس ماتم گرفتند
ای خواهریوسف ! برای سوی چشمم
از خاک زیر پای تو مرهم گرفتند
پلکی زدی حوا و هاجر آفریدند
از آستین ات ساره و مریم گرفتند
از معجر تو پرده ی کعبه در امد
از چشم هایت چشمه ی زمزم گرفتند
نور تو را ای بضعة الزهرا یقینا
از سینه ی پیغمبر اکرم گرفتند
محتاج تو هستند فردای قیامت
لطف تو را آنها که دست کم گرفتند
رویش سیاه آن کس که رویت را زمین زد
پوشیه ها از غربت تو غم گرفتند
در شام و کوفه این رباب و فضه بودند
زیر بغل های تو را باهم گرفتند
#علیرضا_خاکساری
....................................................
.
#حضرت_ام_کلثوم
خروش گریه ی او شهر را تکان می داد
و پای روضه ی او هر که بود جان می داد
میان قوم عرب یک نسب شناس کجاست
که لحن خطبه علی را فقط نشان می داد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان می داد
کلام دختر نهج البلاغه نافذ بود
و درس غیرت و مردی به کوفیان می داد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید
اگر خدا به شما عمر جاودان می داد
به پاس این همه مدت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همان قدر استخوان می داد
در این معامله کوفی سفیه بود سفیه
که دین خویش نفهمیده رایگان می داد
نشسته اید سر سفره ی حرام آن قدر
که نامه های شما نیز بوی نان می داد
و رود های روان را بر آن کسی بستید
که اذن ریزش باران به آسمان می داد
به بی پناهی اهل خیام در صحرا
فقط حرارت خورشید سایبان می داد
شما به نام محمد چقدر می کشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان می داد»
و کاش خطبه او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان می داد
نوشته اند که شورش به راه می افتاد
اگر زمانه کمی بیشتر زمان می داد
#محمدمهدی_خانمحمدی
#وفات_حضرت_ام_کلقوم
..................................................
.
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
در سنین کودکی بانو شما
شاهد غم های حیدر بوده ای
بعد از آن که میخ بر پهلو گرفت
همدم شبهای مادر بوده ای
گریه هایت بی امان بوده یقین
روز و شب در خاطرت رنجیده ای
بعد از آن که خانه را آتش زدند
مادرت را بین بستر دیده ای
در قنوت هر نماز فاطمه
شک ندارم بیقراری کرده ای
مثل زینب با غم و اندوه و آه
بعد مادر خانه داری کرده ای
تازه اینجا اول آوارگی است
غصه و غم های تو پایان نداشت
زندگی کردن برایت هیج وقت
لحظه ای دور از حسین امکان نداشت
کربلا با چشم هایت دیده ای
غارت انگشتر و خلخال را
نه نشد آخر فراموشش کنی
ماجرای خنجر و گودال را
روضه را بازش نمی خوانم ولی
نانجیبان بی هوایش میزدند
هرکسی هرآنچه داشت آورده بود
پیرمردان با عصایش میزدند
هر دم از غم های دشت کربلا
اشک تو جاری شده بی اختیار
هرگز از یادت نرفته لحظه ای
هتک حرمت های مرد نیزه دار
بعد سقا با رشادت های خود
تو علمداری زینب کرده ای
پابه پای کودکان در کوچه ها
سنگ از بام منازل خورده ای
یاد داری که سه ساله دختری
در بیابان بر زمین افتاده بود
تا رسیدی در خرابه بر سرش
پیش چشمان پدر جان داده بود
#علی_علی_بیگی✍
#حضرت_ام_کلثوم
...........................................................
.
شعر مدح و مرثیه
#وفات_حضرت_ام_کلقوم
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم
ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم
حتما تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم
حتما تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم
از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی
رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر ای وای
ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم
هر کس می آمد جای زخم قبل می زد
با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم
سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد
وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم
هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت
انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم
#وحید_محمدی ✍
#حضرت_ام_کلثوم
#کربلا
#امام_حسین