.
#حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله
#سبک_زند_وکیلی
شهر یثرب عجب غوغا شد
باز دوباره مرتضی باباشد
از قدوم گل زهرا زینب
همه جا شور و شعف برپا شد
مدینه در تب ز الطاف رب
رسیده از ره دختر زهرا زینب
ز لطف یزدان دوباره امشب
شده ذکر شیعیان همه یا زینب
مدد یا زینب مددیا زینب(۲)
مدد یا زینب مدد مدد یا زینب(۲)
مدینه عجب صفایی دارد
مرتضی شور و نوایی دارد
فاطمه از کرم و لطف حق
در بغل شمس هدایی دارد
الا ای شیعه دوباره عیداست
شب میلاد غنچه گل توحید است
به لب عاشقان چنین نوید است
چنین ماهی در جهان کسی ندیده است مدد یا زینب مدد یا زینب
مدد یا زینب مدد مدد یا زینب
پیک وحی باز خبر آورده
نخل دین باز ثمر آورده
زکرامات خدای داور
فاطمه قرص قمر آورده
مدینه امشب صفایی دارد
زیمن این مه حال و هوایی دارد
به لبها حیدر نوایی دارد
گل او زهرا ذکر و دعایی دارد
مدد یا زینب مدد یا زینب
مدد یا زینب مدد مدد یا زینب
شادمان گشته دل پیغمبر
بوسه زد بر رخ ماهش حیدر
فاطمه خنددو گاهی گرید
بیت حیدر شده امشب محشر
رخ اوهمچون رخ مهتاب است
مدینه خوشبو از این گل شاداب است
ز شوق دختر علی بی تاب است
در آغوش فاطمه در نایاب است
مدد یا زینب مدد یا زینب
مدد یا زینب مدد مدد یا زینب
شیعه امشب زغم آزاد است
شادمان در شب میلاد است
زینب آمد به دنیا امشب
عالم از یمن قدومش شاد است
بود این دختر حسین را خواهر
علی بابا شد فاطمه گشته مادر
گل امشب وا شد ز نسل کوثر
به شیعه امشب عیدی دهدپیغمبر
مدد یا زینب مددیا زینب
مدد یا زینب مدد مدد یا زینب
شیعیان وقت تبسم آمد
به جهان کوثر دوم آمد
از کرامات خدای منان
عاشقان پناه مردم آمد
دوباره وا شد گل از گلخانه
بود این غنچه به مرتضی دردانه
جهان روشن از رخ فرزانه
بود او شمع وشیعه بود پروانه
مددیا زینب مددیا زینب
مدد یا زینب مدد مدد یا زینب
سرود ولادت حضرت زینب س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
سلام خدابر عمه های شجاع سادات
🌴🎤سرودمیلاد باسعادت بی بی زینب( س)(سبک دیگه غصه ای نداره)
🌹🌹🌹▪️🌹🌹🌹🌹▪️🌹🌹🌹
اومده از آسمونا به خدا دختر زهرا
زینت حضرت حیدر زینت حضرت مولا
تو بگو طینت او هم به خدا مثل پیمبر
خطبه هاش چه آتشینه به خدامثال حیدر
دنیام صحن وسراته عقبام ایوون طلاته۲
اون کیه که زینب عرش وسمائه
اون کیه که زینت دین خدائه
اون کیه که اسوه ی صبر تو عالم
اون کیه پیر و جوون براش فدائه
زینب عزیز مولا
🌹➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🌹
دل من صحن بی بی جون داره میکنه زیارت
به خدا دست عقیله س زندگیم یا که شهادت
من میگم زینب مدد کن که بشه رویم سفید ای
به خودش قسم الهی تورهش بشم شهید ای
دنیام صحن وسراته عقبام ایوون طلاته۲
اون کیه که عاشقش علیه اعلاس
اون کیه که حرمش عرش معلاس
نوکرش حضرت عباسه به مولا
که فقط زینبه که ثانیه زهراس
زینب عزیز مولا
🌹➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖🌹
الهی بشم فدایت به خدا حضرت زینب
بی بی جون که خاک پایت به خدا حضرت زینب
پدرومادر پیرم آرزوش شده زیارت
ذکر زینب مثه حیدر به خدا داره عبادت
دنیام صحن وسراته عقبام ایوون طلاته۲
اون کیه که محبوبه خدای والاس
اون کیه که پرچمش همیشه بالاس
همه ی زندگیمون وقف بی بی شد
اون کیه که عمه ی کل شهیداس
زینب عزیز مولا
🌹🌹➖🌹🌹➖🌹🌹➖🌹🌹
سرود ولادت حضرت زینب س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
.
#حضرت_زینب
#سرود_میلاد_حضرت_زینب
#سبک_شبایی_که_دلا_رو_غم_میگیره
سرزداز بوستان عصمت و دین
آنکه باشد به شیعه حبل متین
مهی آمدز آسمان ولا
که بود نورذات حی مبین
گل زهرا خوش آمدی زینب(۳)
آمده ماه عترت و قرآن
روشن عالم ازاین مه تابان
زقدوم گل علی زینب
حضرت فاطمه شده شادان
گل زهرا خوش آمدی زینب
شهر یثرب پر از صفا شده است
جشن شور و شعف به پا شده است
از تجلای دختر زهرا
زیب عالم نورخدا شده است
گل زهرا خوش آمدی زینب
من به گلزار تو چنان خارم
در دل خود ولای تو دارم
شب میلادت ای گل امید
کن نگاهی بر این دل زارم
گل زهرا خوش آمدی زینب
چون پیمبر خوی وخصال تو
مرتضایی ماه جمال تو
همچو زهرا جاه و جلال تو
همه عالم محو کمال تو
گل زهرا خوش آمدی زینب
ای سراپا تویی همه رحمت
بهرما کوی تو بودجنت
حق گواهم بود در این عالم
مهر تو داده شیعه را عزت
گل زهرا خوش آمدی زینب
شکرلله منم غلام تو
آبرو مندم از مقام تو
خدا میدونه تا ابد هستم
ریزه خوار سفره ی عام تو
گل زهرا خوش آمدی زینب
تو مرا با خود آشنا کردی
بر من عمری لطف و عطا کردی
از کرامت مرا گل عصمت
عاشق شاه کربلا کردی
گل زهرا خوش آمدی زینب
سرود ولادت حضرت زینب س
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
◾زمزمه و نوحه و شور سینهزنی
◾شهادت حضرت زهرا(س)
◾بنداول
یار امیرالمومنین
افتاده بر روی زمین
از ضرب سیلی و لگد
پاره شده حبلالمتین
در بین کوچه با حسن
با آن امام ممتحن
میگفت با آه و نوا
فضه بیا فضه بیا
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم(۲)
◾بنددوم
با بار شیشه رفته بود
بی محسنم برگشته بود
با صورت و روی کبود
غیر از مغیره کس نبود
هم با غلاف هم لگد
میزد به پهلویش چه بد
افتاد مادر از نفس
میگفت بفریادم برس
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم(۲)
◾بندسوم
کشتند این دردانه را
هم ساقی و پیمانه را
آتش زدند از ظلم کین
هم مرغ و هم این لانه را
آتش شده تا شعلهور
مادر میزد بال و پر
مسمار بر سینه نشست
رکن همه عالم شکست
وای مادرم وای مادر
وای مادرم وای مادر(۲)
#مرتضی_محمودپور
◾السلامعلیک یااباعبدالله
بنویسید مرا بندهی درگاه حسین
بنویسیدمرا کشتهی همراه حسین
بنویسید مرا سینهزن مجلس او
ذاکروریزهخورو عاشقدلخواهحسین
بنویسید به روی کفنم عاشق بود
عاشقحضرتزهرا و رخماهحسین
بنویسید مرا کرببلا دفن کنند
درمسیرهمهزوار سر راهحسین
بنویسیدکهمنمنتظرمدر دممرگ
منتظر بر نظر آه سحرگاه حسین
بنویسید که من کشتهی گودال شدم
کشتهیلعللب و نالهی جانکاه حسین
#مرتضی_محمودپور
#سرود_ولادت #حضرت_زینب سلام الله علیها_ سید مهدی #میرداماد
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
یازینب یازینب .....
عشقِ حسین .....
آسمون امشب محیط نورِ
بساط عشق و عاشقی جورِ
مدینه بارونِ گل میباره
امشب حسین تا سحر بیداره
منتظرِ قدمایِ یارِ .......
رو پایِ خورشید خوابیده مهتاب (2)
رویِ سرش گل می پاشه ارباب(2)
چشماشُ وا میکنه می بنده
به گلِ رویِ حسین میخنده
شد حسین با نگاهش سر زنده (2)
آسمون امشب محیط نورِ(2)
بساط عشق و عاشقی جورِ(2)
@emame3vom
مدینه بارونِ گل میباره
امشب حسین تا سحر بیداره
منتظرِ قدمایِ یارِ .......
زینب اومد لیلی بی مجال رفت(2)
تمومِ عشقا زیرِ سوال رفت(2)
عالمۀ بدونِ تعلیمِ
مقابلش خصم دین تسلیمِ
هر نفسِش باحسین تنظیمِ (2)....
مدینه بارونِ گل میباره
امشب حسین تا سحر بیداره
منتظرِ قدمایِ یارِ .......
مرد آفرینِ زنی دلیر(2)ِ
حیدری ذاتِ یه بچه شیرِ (2)
فاطمی سیرتُ صورت حیدر
وقتی خطبه میخونه این دختر
نشسته انگار علی رو منبر ...
حیدر حیدر حیدر ......
.
#امام_زمان
#زمزمه .....
دلم از همه گرفته_به تو رو زدم دوباره
بیا این جمعه کنارم_هیچ کاری نشد نداره
میبینی با چشم خیسم_خیره ام به در، بیایی
جمعِ مهمونا که جَمعه_صاب خونه بگو کجایی؟؟
آقا با دیدن نامه م_میشه اشکای تو جاری
هر چی که بگی قبوله_نگو که دوسم نداری
هرکجا که رفتم آقا_ دست رد زدن به سینم
اومدم با دست خالی_روی ماهتو ببینم
تو برای ندبه خونا_ یاوری و سر پناهی
خونه مون باب دلت نیست_بمیرم برات الهی
بغضی که توی گلوته_نوکرو میکشه آقا
این روزا توی مدینه_مادرت ناخوشه آقا
@emame3vom
مادرت جوونه اما_ جوونی که قد کمونه
میخاد از زمین بلندشه_ جلو حیدر،نمی تونه
#مرتضی_عابدینی
🔉 #گـــــــــزارش_صـــــوتـی
مــــراســـــــــمهـــــــــفــتـگــی
بامـداحی: #حاج_مهدی_رسولی
پنجــشنبه۵ دیمــــــــــــــــاه۱۳۹۸
گلزارشهدایپایین|حـسـینیهشهدا
هیئتثارالله(رهرواناماموشهدا)
@emame3vom
👇👇
.
#فاطمیه #شام_غریبان
📋 #میبارهچشمآسمونامشب
#سبک_واحد
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میباره چشم آسمون امشب
چه سوت و کوره ، خونهمون امشب
شام غریبان مادر ما
شب عزای بابامون امشب
دیگه نمیاد ، صدای زاریش
تموم شده کار خاکسپاریش
چادر خاکی ، بستر خونی
چهجور بسازیم ، با یادگاریش
میاد هنوز توخونهمون
عطر نجیب پیرهنش
چند ساعته پیش بود اونو
به روی شونه بردنش
بابام داره دق میکنه
از بعد غسل مادرم
آخه خبردار شده از
کبودیهای رو تنش
تا که رسیدیم به خونه بازم
همه گرفتیم آستین به دندون
نکنه یک وقت از دفن مادر
بشن خبردار همسایههامون
"آه، چه شب تار و سردیه
آه، بیمادری بد دردیه"
سایهی در روی سر خونهست
شب عزای مادر خونهست
نگاه ما به نگاه باباست
نگاه بابا به در خونهست
هرگوشهای یک نشون گذاشته
تو سفره چند قرص نون گذاشته
با آب و جاروش این روز آخر
هر گوشه یک لخته خون گذاشته
روضه گرفتیم دور هم
هرکی یهجور گرفته دم
بابا میخونه روضه از
کبودی و زخم و ورم
حسین میگه من میدیدم
هی دست به دیوار میگرفت
حسن خودش رو میزنه
میگه که از کوچه نگم
نگم از اونروز ، اون روز پر سوز
که بدجوری قلبمو سوزونده
میون کوچه ، یه دست سنگین
زده غرور منو شکونده
"آه، چه شب تار و سردیه
آه، بیمادری بد دردیه"
@emame3vom
باید با درد و غمام بسازم
با غریبی بابام بسازم
با گریههای حسن بسوزم
با غصهی کربلام بسازم
کارای خونه مونده رو شونهم
از این به بعد من خانم خونهم
وصیت مادرم بوده تا
من به حسینم آب برسونم
اما میگفت مادر یهروز
تو کربلا روز دهم
تشنه میمونه و تنش
تو سنگ و نیزه میشه گم
چشماش به چشمای منه
دلش به سمت خیمههاست
دست و پا میزنه جلوم
با ضربهی دوازدهم
وای از اسارت،خیمه و غارت....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@emame3vom
14-takabbor.mp3
2.98M
#سه_علت_دوری_از_امام_زمان_ع
استاد هاشمی نژاد🎤
1⃣🔹مال هاتون رو زیاد کردید
2⃣🔹تکبر به ضعفا اهل ایمان
3⃣🔹قطع رحم
@emame3vom
#امام_زمان
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
#حجاب #مهدويت
.
#فاطمیه
تلخیص گفتگوی امیرالمؤمنین با زهرای مرضیه س
آیینهها
آینه با آینه شد روبه روی
خوش بود آیینهها را گفتوگوی
بسته لب، از شرح سوز و سازها
چشمها گفتند بر هم رازها
رازها گفتند با هم با نگاه
هر دو آیینه، مکدّر شد ز آه
گفت ای آیینۀ بشکستهام
جز تو، در بر روی عالم بستهام
ای بهشت آرزوهای علی
ای دو چشمت دین و دنیای علی...
شام غم را پرتوِ اُمّیدِ من
کوکب من، ماه من، خورشید من!
یک نگاهت بِه ز صد خُلد بَرین
نی، که یک ایمای تو خُلدآفرین!
خانۀ ما گرچه از خِشت است و گِل
خشت روی خشت نَه، دل روی دل
آستانش، آسمانِ آسمان
سقف، بالاتر ز بام کهکشان
پایۀ دیوار آن، بر طاق عرش
وز پَرِ خود عرشیان آورده فرش
خاک آن را، شُسته آب سلسبیل
گَرد آن را رُفته، بال جبرئیل
ناودانریزش، بِه از ماءِ مَعین
بوریایش، گیسوانِ حور عین
روشنی زین خانه دارد، نور هم
روزَنَش، بُرده سبق از طور هم
تا تو هستی قبلۀ کاشانهام
کعبه میگردد به گِرد خانهام
آنچه در این خانه خود را مینُمود
عشق بود و عشق بود و عشق بود
خانۀ ما گُلبنِ صدق و صفاست
فاش گویم خانۀ عشق خداست
نورها از پرتو روبند توست
آفتاب خانهام لبخند توست
گو بگردانند روی از من همه
دوست تا زهراست، گو دشمن همه!
گو به آن، کز تیغ من در واهمهست
ذوالفقارم جوهرش از فاطمهست
آسمانِ چشمِ تو تا اَبری است
کاسۀ صبرم پُر از بیصبری است
جانمازت، ای بهشت خانهام،
بُرده دل از خشت خشت خانهام
گفت ای هستی من از هستِ تو
باعثِ برپایی من دستِ تو
نیست غم، گر خلق با من دشمن است
تا تویی با من، دو عالم با من است
وی به نخل آرزویم شاخ و برگ
ای هوادار علی، تا پای مرگ
زآنهمه ایثار، مَرهون توأم
ای سراپا عشق، ممنون توأم
نام خود را خصم داغ ننگ زد
دید با خود شیشه داری، سنگ زد
ای صدف، آن گوهر یکدانه کو؟
غنچۀ نشکفتۀ گلخانه کو؟
شسته دست از جان، تن جانانه شست
شمع شد، خاکستر پروانه شست...
دستِ دستِ حق چو بر بازو رسید
آنچنان خم شد که تا زانو رسید
دست، از بازوی بشکسته، خجل
بازو، از دستی که شد بسته، خجل
با زبان زخم، بازو، راز گفت
دست حق، شد گوش و آن نجوا شِنُفت...
گفت بازو، من که رفتم خونفشان
تو، یدالله، فوق ایدیهم، بمان
راز هستی در کفن پیچیده شد
لالهای با یاسمین پوشیده شد
دو پسر، سبقت گرفته از پدر
جانب مادر، روان بی پا و سر
این، به روی سینۀ مادر فِتاد
آن، رخ خود بر کف پایش نهاد
ناگهان بند کفن، خود باز شد
داستان عشق، باز آغاز شد...
مانده حیران، بر که گرید آسمان
بهر مادر، یا پدر، یا کودکان؟...
نیمهشب تابوت را برداشتند
بار غم بر شانهها بگذاشتند
هفت تن، دنبال یک پیکر، روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
ظاهرا تشییع یک پیکر، ولی
باطناً تشییع زهرا و علی...
ابرها گریند بر حال علی
میرود در خاک، آمال علی
آه، سرد و بغض پنهان در گلو
بود با آن عده، گرم گفتوگو
مرهمی خرج دلم چاکم کنید
همرهان، همراه او خاکم کنید!
زَمزَمش در چشم و لَب در زمزمه
در سخن با خاطرات فاطمه:
مرغ جانت از قفس، آزاد شد
رفتی اما دوست، دشمنشاد شد!
شب نهادی پا به کوچکخانهام
میبَرم شب هم تو را بر شانهام
خانهام را رشک گلشن داشتی
سوختی چون شمع و، روشن داشتی...
ذرهای مِهر تو در کاهِش نبود
بر لبت نُهسال، یکخواهش نبود!
بارها ،از دوش من برداشتی
جای آن تابوت خود بگذاشتی
ای تو را کار و عبادت، متصل
دستۀ دستاس، از دستت خجل
یاد داری خانه هرگه آمدم
با تپشهای دلم در میزدم؟
با صفای کامل و مِهر تمام
صد غمم بردی ز دل با یککلام
بس نگاه ناتمامم کردهای
با لب بیجان، سلامم کردهای
من که بودم با تو غرق آرزو،
خاک میریزم به فرق آرزو
نی علی از درد، گلگون گریه کرد
از غمت دیوار و در، خون گریه کرد
داغ تو بنیانکَنِ صبر علیست
خانۀ بیفاطمه قبر علیست...
تا علی ماهش به سوی قبر بُرد
ماه، رخ از شرم، پشت ابر برد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا، ای خاک! جانانم بگیر
تن، نمانده هیچ از او، جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا،
دستی آمد همچو دست مصطفی
گوهرش را از صدف، دریا گرفت
احمد از داماد خود زهرا گرفت
گفتش ای تاج سرِ خیل رسُل
وی بَرِ تو خُرد، یکسر جزء و کل،
از من این آزردهجانت را بگیر!
بازگرداندم، امانت را بگیر...
اولین نُهسال از آن تو بود
شمع بزم جان و مهمان تو بود
گرچه همچون جان، عزیزش داشتی
نوروَش بر چشم من بگذاشتی
میکِشد خجلت علی از محضرت
یاس دادی، میدهد نیلوفرت!
او که بعد از تو، شبی راحت نخفت
قصهای از غصههای خود نگفت
از ستمهایی که آمد بر سرش
داوری آورده نزد داورش
#حاج_علی_انسانی
#ام_الائمه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_رضا_یعقوبیان
گل باغ ولاام الائمه
عزیز مصطفی ام الائمه
مه عصمت گل باغ کمالی
امید مرتضی ام الائمه
به قرآن وصف تو گفته خدایت
به کوثر، هل اتی ام الائمه
بودشهرمدینه خانه ی تو
حریم کبریا ام الائمه
تویی اسطوره ی صبر و شهامت
مه ایزدنما ام الائمه
سپهر دین حق از تو منور
مه دین خدا ام الائمه
تویی محبوبه ی خلاق داور
تویی شمس هداام الائمه
بودحیران یارب یارب تو
تمام ماسوا ام الائمه
نه تنها تو امید عالمینی
شفیعه در جزا ام الائمه
بودفخر همه عالم حسینت
شهید کربلا ام الائمه
به اذن کردگارحی یکتا
به درد ما دوا ام الائمه
شدم از کودکی از لطف داور
به درگاهت گداام الائمه
به درگاه تو هستم تا به محشر
گدایی بی بهاام الائمه
دعایم کن که محتاج دعایم
تویی روح دعا ام الائمه
همیشه پرزند سوی مدینه
دل اهل ولا ام الائمه
برات کوی خود شهر مدینه
نمابر ما عطاام الائمه
بود این درد شیعه تا به محشر
بود قبرت کجا ام الائمه
بریزددر عزایت همچو حیدر
سرشک دیده ها ام الائمه
نه تنها در زمین، در آسمانها
عزای تو بپا ام الائمه
شدی قامت خمیده درره دین
ز رنج و غصه هاام الائمه
گذشتی از تمام هستی خود
زبس داری وفا ام الائمه
براه مرتضی، دین پیمبر
شده جانت فداام الائمه
زدی با ناله ی فضه خزینی
به پشت در صداام الائمه
به پشت دربه ضرب پای دشمن
شده محسن فداام الائمه
کتک خوردن به پیش چشم شوهر
کجا بوده روا ام الائمه
کبود از کین شده روی چو ماهت
به دست اشقیا ام الائمه
به کوچه گشته گریان ازبرایت
امام مجتبی ام الائمه
به خانه زینبت ام المصائب
به لب دارد نواام الائمه
زحیدر تو جدا گشتی و رفتی
به دیدار خداام الائمه
مدینه شهر پیغمبر ندارد
بدون تو صفاام الائمه
بود تنها امید و آرزویم
شوی ازمن (رضا) ام الائمه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مشهدمقدس
@yaghubianreza
.
.
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت
#خوشدل_تهرانی
کان عصمت کوه همّت بحر رحمت زینب است
دومین بانوی دربار ولایت زینب است
در وفاداری نظیر وی نیامد در وجود
در وفا و در صفا فرخنده آیت زینب است
در برادر دوستی نامد عدیلش خواهری
وه چه خواهر بیعدیل اندر محبت زینب است
بحر علم و دانش و فضل و کمال و قدس و دین
کان صدق و طاعت و تقوی و رحمت زینب است
شیردل دخت حجاز آن قهرمان سرفراز
همچو باب خود علی اندر شجاعت زینب است
در شجاعت نی همین تنها چو باب خویش بود
چون علیّ مرتضی کان فصاحت زینب است
نی فصاحت را همین تنها ز باب خویش داشت
چون شه مردان در آیین بلاغت زینب است
خطبه چون درکوفهخواندی خلق گفتندی علیست
چون هماهنگ علی اندر خطابت زینب است
او عقیله، او علیمه، او علیّه، عالیه
او ولیّه در ولایت بینهایت زینب است
@emame3vom
خود به شأن اوست «انَّاللّه یُحبّالصّابرین»
صابرات دهر را بخشافضیلت زینب است
نی همین از جمله عالم، صبر او افزونتر است
آنکه افزونتر بود او را مصیبت زینب است
او بود امّالمصائب، اوست امّالصّابرات
عظّماللّه اجورک فیالرزیّه زینب است
آنکه داغ شش برادر دید صبحی تا به ظهر
بانوی عصر و زمان خاتون عزّت زینب است
اندر آن کوفه که بودی پایتخت باب او
شد اسیر و آنکه دید اینگونه محنت زینب است
وانکه در ویرانه پنهان کرد گنج خود به خاک
چون رقیّه، عمّۀ خم گشته قامت زینب است
آنکه خود امروز گیرد دست هر افتاده را
وان که «خوشدل» را کند فردا شفاعت زینب است
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
📚 بوستان سخن
@emame3vom
.
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#ولادت
#عباس_شاه_زیدی
از غیب ترنّم حضوری آمد
از قلۀ آسمان چه نوری آمد
بعد از حسن و حسین در خانۀ وحی
«زینب» چه فرشتۀ صبوری آمد
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
@emame3vom
.