4_5787357105807689779.mp3
4.54M
🍃سر میزاریم پای ناموسمون
🍃وقتی حرف از حجابِ
🎙 سید رضا نریمانی
👌بسیار دلنشین
64bbc83ba4db1163e02e69e7_7901374606796648653.mp3
24.94M
✅ از اون قدیما نگاه گرمت...
▶️ #زمزمه
💢 #امام_حسین علیه_السلام
✴️ کربلایی مجتبی رمضانی
🔸🔹🔸
از اون قديما، نگاه گرمت، همش به من بود
همه حواست، به حال و روزِ، من و حسن بود
مىشِستى پاى بسترم، مادرونه
مىذاشتى آب بالا سرم، مادرونه
با اينكه من بزرگترم، ولى خواهر
هميشه بودى ياورم، مادرونه
هر جا رفتم پا جاى من گذاشتى
زندگيتو به پاى من گذاشتى
بچه هاتم براى من گذاشتى
خيلى هستم، مديون تو
زینب زینب، قربون تو
" زينب زينب "
مىبينى پيشت، چه جورى دنيا، خجالتم داد
به خاطر من، تن پسرهات، زير پا افتاد
حالا بيام به خيمه ها، با چه رويى
بيام حرم با اين دو تا، با چه رويى
چه جورى چشم تو چشم بِشم، با تو آخه
سر بگيرم پيشت بالا، با چه رويى
بين ميدون كه چشماشونو بستم
خيلى شرمندتم كه زنده هستم
مونده دو تا امانتت رو دستم
معصومانه، خسته، آروم
هر دو خوابن، روى زانوم
جوونا نیستن، منم که دیگه، عبا ندارم
چه جورى تنها، دو تا شهيدُ، حرم بيارم
توو خيمه ها سقا بايد، كه بمونه
وگرنه دشمن حرمو، مى سوزونه
ببين برادرت داره، پسراتو
كشون كشون به خيمه ها، مىرسونه
اى كه يک عمره كه هوامو دارى
ميشه بازم بياى براى يارى
لااقل تو يكيشونُو بيارى
گلهاتو از، ريشه كندن
حالا دارن، بهت مىخندن
" زينب زينب "
نوحه ی حضرت رقیه س #زنجیرزنی #واحد
یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان
یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران
اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان
اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان
کف پاها آبله داره، زخمی و خونه
کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه
زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک
میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره
چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره
براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه
یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره
بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی
چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی
بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود
ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا
فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را
سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم
نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا
کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم
ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم
کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها
ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا
رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا
بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا
اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا
لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه
لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه
شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه
لالا لا دختر تنها، ای رقیه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه #خرابه #زنجیرزنی #واحد
4_5969886026112434525.mp3
7.54M
#نوحه مران یک دم ساربان اشتر
مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل!
بده ظالم مهلتی آخر زان که من دارم عقده ها در دل
مرا ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان
مران ناقه زان که من دارم از جفای شمر ناله و افغان!
مران ناقه که گویم من درد دل با این پیکر عریان
بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل
بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر!
از آن ترسم ساربان امشب آید و برد دستش از پیکر
ندارد چون طاقتی دیگر مادرم زهرا باب من حیدر
در این صحرا ای شترداران ماندم آسان و رفتم مشکل
شتربانان رحم بنمایید بر دل لیلا بر من مضطر!
که دارد او درد دل بسیار بر سر نعش نوجوان اکبر
چه سازم با مادر اکبر میکند هر دم خاک غم به سر!
.
سَر آوردند...
برای دختر آوردند...
سَری بدون عمّامه...
بُریده حنجر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
گُل آوردند...
برای بلبل آوردند...
میان خون و خاکستر...
کبود و پَرپَر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
شب خرابه...
دخترکی دلش کبابه...
سَر بُریده ای برایش
بدون پیکر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
لالا لالا...
بغل گرفته بابا را...
داره میبوسه رگها را...
بگو که محشر آوردند...
کجا بودی؟
چرا ز ما جدا بودی؟
میشد یه چند شب زودتر..
تو را که آخر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
کتک خوردم...
بابا تو هر نَفَس مُردم...
رقیه تو اسیر کردن...
میان لشکر آوردند...
می لرزیدم
جون خودت می ترسیدم
بابا کشیدن از گوشم
گوشواره مو در آوردند
ای وای ای وای ای وای
موهام رو ببین...
بیا و زانوهامو ببین...
کف پاهام...فدای سَرت
تو را که دیگر آوردند...
نمی تونم...
بدون تو نمی مونم...
بریم که وقت پروازه...
برای من پَر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
#هادی_همتی
#رقیه #واحد #شور
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
عقب موندم از قافله
آبله دردسر بود
وقتی زمین می خوردم
برام یه جور خطر بود
یکی اومد، یه مرد نا نجیبی
که خشم شعله ور بود
می زد منو، کشون کشون می برد منو
ناله زدم گفتم نزن
گمون کنم که کر بود...
آبله دردسر بود...
تا که رسیدیم قافله
رسید کنار حرمله
اونم اومد سراغم
میخواست به قصد کشتن
بر بدنم بکوبه
اینجا دیگه، عمه جونم سپر بود
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به جای همه، عمه جونم کتک خورده
خیلی عجیبه، که خواهرت هنوز نمرده
به جون خودت، من نتونستم راه برم
عمه زینب ، منو بغل کرده و برده
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به آخر خط، اگر رسیده ام بابایی
از تو چه پنهون، دیگه بریده ام بابایی
میخوای بیایی، بیا که مهلتی نمونده
اخر امشب، دیگه شهیده ام بابایی
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
شوم فدایت، سر بریده آمدی تو
موی پریشون، سختی کشیده آمدی تو
بیا عزیزم، بیا در آغوش رقیه
چرا قشنگم، رنگ پریده آمدی تو
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
خوب کاری کردی، که اومدی سراغ دختر
خوب کاری کردی، که اومدی در شب آخر
همسفرم باش، بیا با هم بریم از اینجا
تا آسمونا، پر بکشیم مثل کبوتر
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
#هادی_همتی
#رقیه #شام #زمینه
1.47M
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
عقب موندم از قافله
آبله دردسر بود
وقتی زمین می خوردم
برام یه جور خطر بود
#هادی_همتی
#رقیه #شام #زمینه
لبِ شیرین و چوبِ تر سخت است
مزن ظالم که زینب پای تخت است
*
مزن ظالم که او از ره رسیده
لبانه خشک او زهرا مکیده
*
چوبی به لبت نشسته دیدم
دندان تو را شکسته دیدم
*
گلی گم کردهام پیدا شد امشب
به ویرانه رسیده ماه زینب
*
کسی مانند تو تنها نبود است
چرا لعلِ لبِ سرخت کبود است
*
برای چیست دندانت شکسته
دل زار یتیمان شکسته
*
زِ تو مظلومتر پیدا نمیشه
برای چی چش تو وا نمیشه
*
دو سه روزه که بوی گل نیومد
صدای نغمۀ بلبل نیومد
روید از باغبانِ گل بپرسید
چرا بلبل به سیرِ گل نیومد
*
اندر سریر ناز، چه خوش آرمیدهای
شادی از اینکه رأس برادر را بریدهای
اندر سریر ناز، تو خوش آرمیدهای
شادی از آنکه رأس حسین را بریدهای
من ایستاده بر روی پا و یکی نگفت بنشین
تو روی خار مغیلان دویدهای
گر بر فروش حکم کنی گه به قتل ما
ظالم مگر تو آل علی را خریدهای
ظاهرا چوب بر آن لب میزد
باطنا بر دل زینب میزد
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
داف دل رباب تازه شد آن لحظهای که
بالا نشست حرمله در مجلس یزید
😭#روضه_ی_من_الشّام
😭زینب کجا و بزم حرام و سر و شراب و جام
😭باورت میشه منو آوردن میون بزم عام
😭#روضه_ی_من_الشّام
💢#اونجا_ربابم_بود
💢کنار تشت و سر بریدت،جام شرابم بود
💢به کی بگم که جمع نگاه سمت حجابم بود
💢#اونجا_ربابم_بود
🔰#دروازه_ی_ساعات
🔰خلاصه بدترین لحظات
🔰#دروازه_ی_ساعات
🔰روضه ی باز عمه ی سادات
🔰#دروازه_ی_ساعات
🔺#چشام_پر_الماسه
🔺زینبی که مظهر عفافه، زخمیه احساسه
🔺دور و برم پر شد از غلام و زنای رقاصه
🔺#چشام_پر_الماسه
سلسله رو دستام
روی سرم خاکستر و آتیش میریختن از رو بام
محله ی یهودیا شنیدم ناسزا و دشنام
#حسیـــــن
😭😭😭😭
کجا بودی عباس؟؟
وقتی که بردن منو تو بازار، کجا بودی عباس؟؟
همه منو دیدن توی انظار، کجا بودی عباس؟؟
😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور