فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ (هوای حرم)
شعروصدا: حمید محمدی
برای اربعین
التماس دعا
أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامي بِلا مُعين،
سلام بر آن مدافعِ بى ياور،
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ،
سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ،
سلام بر آن گونه خاك آلوده،
أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ،
سلام بر آن بدنِ جامه به غنیمت رفته ،
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ،
سلام بر آن دندان هایی که با چوب خیزران زده شده ،
أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،
سلام برآن سرِ بالاى نيزه رفته...
صبحتون حسینی❣
لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
❣️#سـلامامـامزمـانم ❣️
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی...✋
🌱 سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایهی دستهای مبارک تو.
سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
امـام زمانـم✨!
نامـت که میآید آرام میـشوم
گویی جـز تـو هیـچ نیسـت مـرا
سوگـند به نامـت که تو آرام منی...
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۹_۰۹_۴۸_۱۷_۸۸۲.mp3
32.28M
زیارت عاشورا
🎙#مهدی_سماواتی
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
یا صاحب الزمان
طریق کربلا
این راه دعا راه ظهور دین است
این جاده ی اَمن و جاده ی آمین است
پیداست که یک قدم فقط مانده به صبح
معنای پیاده رفتن ما این است
#صاحب_الزمان
#طریق_کربلا
زبانحال حضرت زینب دراربعین امام حسین)ع)
چهل روزه دلم را غم گرفته
دلم هر لحظه را ماتم گرفته
چهل روزه برادر از تو دورم
ولی در پیش دشمنها صبورم
برادر بعد تو آواره گشتم
خدا داند چسان بی چاره گشتم
سرت را پیش چشمانم بریدند
تنت را در میان خون کشیدند
پس از تو خیمه ها گردیده غارت
مرا بردند از این جا اسارت
مرا از کربلا بردند تا شام
کشانیدند مارا مجلس عام
سر نورانیت بالای نی بود
تو پیش رو وزینب هم زپی بود
امان از شام وداد از مردم شام
به اهلبیت تو دادند دشنام
یکی یک سو رباب وچنگ می زد
یکی هم بر سرتو سنگ مس زد
سرت را روی نی دنبال کردند
زما با سنگ استقبال کردند
من وشام خراب ای وای ای وای
من وبزم شراب ای وای ای وای
سر تو درمیان طشت زر بود
روان خون دل من از بصر بود
خودم دیدم در آن بزم پر آشوب
به لبهای تو می زد خصم دون چوب
بسی ظلم وجفا دیدم برادر
بلا روی بلا دیدم برادر
بلاهارا خریدم عاشقانه
گهی با سیلی وگه تازیانه
اگر از دیده خون دل چکاندم
ولی هر جا رسیدم خطبه خواندم
به خطبه کار صد شمشیر کردم
تو قرآن خواندی وتفسیر کردم
به چوب محملم با خون نوشتم
برای عاشقان قانون نوشتم
نوشتم این شعار آل طاهاست
که دین زنده زخون پور زهراست
برادر دیدۀ دریائیم بین
زاشک دیدگان سقّائیم بین
کنون بر گشته ام از شام ویران
به همراه یتیمان پریشان
برادر نیمه جان بر گشته ام من
ببین قامت کمان بر گشته ام من
مپرس از من زاحوال رقیه
که خود آگاهی از حال رقیه
برادر محسنی با این چکامه
محبّ ماست تا یوم القیامه
#اربعین
@navaye_asheghaan
اشعاراربعین امام حسین(ع)
اربعين آمد ودخت زهرا
باز آمد زسفر با اسرا
تا رسيدند چنان برگ خزان
ريختندي به زمين ناله كنان
هر يكي بادل خونين ونزار
خويش افكند به يك خاك مزار
زينب آمد چه بگويم چون شد
برسر وسينه زد و دل خون شد
گفت با قبر برادر زينب
روز ما بعد تو گشته چون شب
يا حسين بعد تو گشتيم اسير
در اسيري شده ام از جان سير
دل غمدیده مارا خستند
شهر را يكسره آذين بستند
داده بود ند تصدق برما
كوفيان بستۀ نان وخرما
گفتم آنجا كه ايا قوم جهول
جمله هستيم زاولاد رسول
حق بمانعمت خود كرده تمام
صدقه نيز بما هست حرام
خطبه خواندم بنمودم غوغا
خصم بيداد گرت شد رسوا
چون به خاموشي من چاره نداشت
سر پاك تو روي نيزه گذاشت
جلوي محمل من آوردند
صبر را ازدل زينب بردند
صوت قرآن تو چون بشنيدم
خامشي را زوفا بگزيدم
ديده چون بر رخ ماهت بستم
دل غمين گشتم وسر بشكستم
بعد از آن راهي شامم كردند
وارد مجلس عا مم كردند
هيچ داني تو ايا شاه شهيد
شام برغمزده خواهر چه رسيد
مجلس بزم شرابم بردند
همۀ طاقت وتابم بردند
عصمت الله كجا شام كجا
ما كجا بزم چنان عام كجا
چون رسيديم در آن بزم بلا
سر تو بود در آن طشت طلا
پيش چشم من و چشم طفلان
آن ستم پيشه به چوب خزران
لب ودندان تورا مي آزرد
كاشكي خواهرت آنجا ميمرد
تو نداني كه به زينب چه رسيد
چون كه آن صحنۀ تو هين را ديد
با دلي پر غم و چشمي پر خون
روي كردم به يزيد ملعون
آنچه حق بود نمودم افشا
كردم اورا زخطابه رسوا
هرچه مۀمور نمدي تو مرا
همۀ امر تو كردم اجرا
حا ليا آمده ام پيش تو باز
تاكنم با تو كمي راز ونياز
آمدم نزد تو اي شاه شهيد
ليك با قد كمان موي سپيد
اي حسين جان تن نيلي دارم
اثر از ضربت سيلي دارم
گر سر از قبر در آري زوفا
سخت باشد بشناسي تو مرا
زرقيه اگرت هست سئوال
چه جوابي بدهم غير ملال
دخترت پاي سرت جان داده
داغ خود بر دل من بنهاده
محسني ناله بزن روز وشب
درغم دختر زهرا زينب
#اربعین
@navaye_asheghaan
387.7K
نوحه اربعین امام حسین(ع)
یاحسین زینب،ازسفربرگشت
بادلی خونین،صورتی نیلی
باتني مجروح،ازتازیانه،
بارخي نيلي،گشـته ازسـيـلي
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم،یابن زهرا۲
-----------------------------
ای لبت تشنه،ای تنت صدچـاک،زینب آمدبا،چشم دریائی
هرکجا رفـتم،دشمنانت را،مفتضح کردم،من به تنهائی
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم،یابن زهرا۲
----------------------------
محملم رامن،سنگرتبلـیغ،كرده بودم ای،نورعـین من
روي نيزه تو،خوانده اي قرآن
كرده ام تفسـير،اي حسين من✓
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم،یابن زهرا۲
----------------------------
هـرچهل منـزل،بايتيمانت،باسرت جانا،همسفربودم
بهراطفال،دلغمـين تو،دربلاهامن،چون سپربودم
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم،یابن زهرا۲
----------------------------
خطـبه هاخواندم،بهراحياي،خون پاك تو،هركجارفتم
بعدقتل تو،جاي زينب شد،مجلس عام و،بزم نامحرم
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم،یابن زهرا۲
----------------------------
روي نيزه تو،خوانده اي قرآن،من نمودم با،خون سر تفسير
ايـن زبـان من،بابيان حق،كـرده كار صد،خنجروشمشـير
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم،یابن زهرا۲
-----------------------------
بهرحق گوئي،زدمرادشمن،گاهي باسيلي،گه تازيانه
سربرآرازخاك،اي سـربريده،برتن زينب،مانده نشانه
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم، یابن زهرا۲
--------
شرمنده هستم،گربپرسي از،احوال طفل،نازت رقيه
جان فداكرده پاي راس تو، ازجنايات،بني اميه
اي حسين جانم،اي حسين جانم
اي حسين جانم،یابن زهرا۲
کربلایی روح الله مهدوی
#اربعین
نوحه اربعين امام حسین(ع)
اربعينت آمده اي عزيز فاطمه
زينبت دارد به لب يا حسين اين زمزمه
خيز ازجا يا اخا بنگر به حال خواهرت
كامده از شام غم با اهلبيت مضطرت
اي مرا نور دو عين،ياحسين ويا حسين ۲
خيز از جا يا حسين،كاروان غم رسيد
كاروان رنج وغم در دل اين يم رسيد
از سفر بر گشته اكنون كشتي ات اي ناخدا
بهر استقبال برخيز اي شهيد سر جدا
اي مرا نور دو عين،يا حسين و يا حسين۲
من گزارش ميدهم،اي مرا نور بصر
بوده ام با قاتلت،اي برادر همسفر
تازيانه خورده ام من همچو زهرا مادرت
نيلگون گشته برادر جسم زار خواهرت
اي مرا نور دو عين،يا حسين وياحسين
برده ام خون تورا كوفه وشام بلا
همره اين كاروان يا حسين از كربلا
ريختم بر روي قصر دشمن بيداد گر
كرده ام ويرانه آنجارا زلطف دادگر
اي مرا نور دو عين،يا حسين و يا حسين
هر كجا اين كاروان پانهاده يا حسين
كرده آنجارا پراز ناله وافغان وشين
آنچنان رسوا نموده دشمنت را خواهرت
بوده شاهدهم به نيزه هم به طشت زر سرت
اي مرا نور دو عين،يا حسين و يا حسين
خورده ام سيلي ولي حرفهايم را زدم
من بساط ظلم را يا حسين بر هم زدم
هركجارفتم برادر جان عليه خودسري
كرده ام با خطبه هاي آتشين افشاگري
اي مرا نور دو عين،يا حسين و يا حسين
ياحسين از من مپرس از سه ساله دخترت
زآنكه در شام خراب داده جان پاي سرت
خفته در كنج خرابه آن گل يكدانه ات
شد زيارتگاه شيعه قبر آن دردانه ات
اي مرا نور دو عين،يا حسين و يا حسين
يا حسين بن علي اي گل باغ رسول
جان زهرا مادرت خدمتم را كن قبول
محسني را كن شفاعت در صف يوم الحساب
نوحه خوان و سينه زنهارا بده اجر و ثواب
اي مرا نور دو عين،ياحسين و يا حسين
#اربعین
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
من کشته ی اشکم که تو را یار بسازم
تا گریه کنی واژه ی غمخوار بسازم
از کرب و بلایم نکند دور بمانی
من کشته شدم این همه زوار بسازم
شش گوشه بنا شد که خدا رحم نماید
تا عبد مطیعی زگنه کار بسازم
من خون خدا بودم و خون دل من شد
تا با دل زینب غم خون بار بسازم
هفتاد و دو بیت غزلم کرب و بلا بود
این واقعه خواندم که دلی زار بسازم
بیت الغزلم قافیه در علقمه دارد
خم شد کمرم تا که علمدار بسازم
من روزه گرفتم ز عطش در طف سوزان
تا با لب اکبر دمی افطار بسازم
از اهل حرم کودک شش ماهه گرفتم
تا با عطشش حجت دادار بسازم
محسن نصراللهی
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
اربعین راهم بده من کربلا خواهد دلم
تربت پاکت عجین گردیده با خاک و گلم
عمر را با این امید و آرزو سر میکنم
عاقبت ای کاش باشد کربلایت منزلم
نوکرت هستم ولی از کربلا جا مانده ام
از برای دیدن درگاه تو من سائلم
ای تو کشتی نجات و تک چراغِ راهِ من
یک نظر بر من نما که در کنار ساحلم
هر کجایی می روم نام تو را من می برم
عشق تو گردیده ،ای جانم، تمام حاصلم
در فراق کربلای با صفایت جان دهم
خود بدانم که شود آخر فراقت قاتلم
در جوانی کربلا رفتن به نوعی دیگر است
اربعین لطفی نما به کربلا کن واصلم
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
من حرم لازمم ،دلم تنگ است
روزگارم ببین بهم خورده
تو عراقی و من هم ایرانم
سرنوشت اینچنین رقم خورده
در شلوغیِ این فراز و نشیب
نشد از دستِ تو جدا دستم
از همه چهار گوشه ی دنیا
من به شش گوشه ی تو دل بستم
گره ی کور دارم اما با
گوشه چشمِ تو بهترم آقا
نذر کردم درست شد کارم
مادرم را بیاورم آقا
چشمِ تر، گردنِ کج آوردم
رحمت اللهِ واسعه نظری
جدّ سلطانِ طوس ادرکنی
پیش تو آمد آهوی زخمی
منم آنکه زیارت مخصوص
بین روضه هوای تو کردم
اربعین میهِمان نمیخواهی؟
هوس کربلای تو کردم
علیرضا وفایی
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
همه از هر کجا باشند از این راه می آیند
به سویت ای امین الله خلق الله می آیند
صف جن و ملک با زائرانت هم قدم هستند
به عشقت از عوالم خیل خاطر خواه می آیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه می آیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پا به پا، همراه می آیند
گروهی غرق توصیف اند و مست مدح چشمانت
گروهی روضه خوان، با سیل اشک و آه می آیند
به شهرت میرسند و حال و روز شهر بارانی است
پر از بغضند و نم نم تا دم درگاه می آیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می آیند
قیامت کرده ای، انگار تصویری است از محشر
که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می آیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشه چشمت آخرش کوتاه می آیند
سید محمدمهدی شفیعی
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
یک اربعین برای غمت گریه کرده ام
بی وقفه پای هر علمت گریه کرده ام
در آرزوی آن حرمت گریه کرده ام
با شعر های محتشمت گریه کرده ام
من گریه کرده ام که تو را سر بریده اند
ققنوس شهر عشق مرا پر بریده اند
مقتل گرفته ام که بخوانم امان بده
آتش گرفت دست و زبانم، امان بده
خون میچکد ز دیده جانم، امان بده
تا کی درین خطوط بمانم، امان بده
وقتی لهوف پیش رخم مات میشود
این بندها مقطع الابیات میشود
این بیتهای خسته ی افتاده از فرس
این ناله های ساکت محبوس در نفس
بر نیزه رفته اند در این قوم بوالهوس
در کاروان بی کس افتاده در قفس
در کاروان درد که سالار زینب است
آری از این به بعد علمدار زینب است
یک اربعین حدیث تو را گفت خواهرت
در زیر سایبان سرت خفت خواهرت
در باغ های یخ زده نشکفت خواهرت
تا خیزران رسید براشفت خواهرت
من گریه می کنم که غمت را کرانه نیست
این واژه های غرق به خون شاعرانه نیست
این شاعرانه گیست؟ که سر روی نی نشست
این شاعرانه گیست؟ سری پای نی شکست
این شاعرانه گیست؟ که بند دلی گسست
این شاعرانه گیست؟ که گهواره خالی است
این شاعرانه نیست که در شهر کافران
زینب رسیده خسته نفس بی برادران
حالا خرابه منزل و ماوای عشق شد
زنجیر غم به گردن و در پای عشق شد
هر چند خشت کهنه متکای عشق شد
دنیای جهل محو رجزهای عشق شد
نقاش کربلا قلم داغ می زند
نقش بهار بر ورق باغ می زند
سید حسن رستگار
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
نگاه گریه دارى داشت زینب
چه گام استوارى داشت زینب
دل با اقتدارى داشت زینب
مگر چه اعتبارى داشت زینب
چهل منزل حسین منجلى شد
گهى زهرا شد و گاهى على شد
ندیدم زینبى کبریتر از این
ندیدم زینت باباتر از این
ندیدم دختری زهراتر از این
حسینى مذهبى غوغاتر از این
اگر چه غصّه دارد، آه دارد
به پایش خستگىّ راه دارد
به گردش آفتاب و ماه دارد
به واللهِ که ایوالله دارد
همین که با جلالت سر نداده
به دست هیچکس معجر نداده
پس از آنکه زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بى آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمى از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا اى داد بى داد
حسین سر جدا، اى داد بى داد
چهل روز است گریانم حسین جان
چو موى تو پریشانم حسین جان
چهل روز است میخوانم حسین جان
حسین جانم حسین جانم حسین جان
تویى ذکر لبم الحمدالله
حسینى مذهبم الحمدالله
همین جا شیر خواره گریه میکرد
رباب بى ستاره گریه میکرد
گهى بر گاهواره گریه میکرد
گهى بر مشک پاره گریه میکرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیمبر را گرفتند
ولى از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
به تو گفتم که اى افتاده از پا
ز جا برخیز ورنه معجرم را…
همین جا بود که سقّاى ما رفت
به سمت علقمه دریاى ما رفت
پناه عصمت کبراى ما رفت
پى او گوشوارههاى ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن على با اشک برگشت
همین جا بود که دلها گرفت و…
کسى روى تن تو جا گرفت و…
سرت را یک کمى بالا گرفت و…
و از پشت سرت سر را گرفت و…
همین که بر گلویت خنجر آمد
صداى ناله ى زهرا درآمد
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
ته گودال را گودال کردند
تو را با سمّ مرکب چال کردند
اگر خواندم قلیلت علّت این بود
که یک تصویرى از تو بر زمین بود
تو ماندى و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
خودم در راه و معجر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
وگرنه دردها میکشت مارا
نگاه مردها میکشت مارا
بهارى داشتم امّا خزان شد
قدى که داشتم بى تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلاى من نصیب کوفیان شد
خبر دارى مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
همین جا بود افتادند تنها
همین جا بود غارت شد بدنها
تمامى کفنها، پیرهنها
بدون تو کتک خوردند زنها
همین جا بود گیسو میکشیدند
به هر سو دخترانت میدویدند
همین جا تازیانه باب گردید
رخ ما در کبودى قاب گردید
ز خجلت خواهر تو آب گردید
که معجر بعد تو نایاب گردید
سکینه معجر از من خواست امّا
خودم هم بودم آنجا مثل آنها
ز جا برخیز غمخوارى کن عباس
دوباره خیمه را یارى کن عباس
براى عزّتم کارى کن عباس
علم بردار علمدارى کن عباس
سکینه میکند زارى ابالفضل
چه قبر کوچکى دارى ابالفضل
علی اکبر لطیفیان
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
چهل روز گذشت و میهمان آمده است
بر پیکر من دوباره جان آمده است
برخیز بهار من خزان آمده است
خواهر به سرت نفس زنان آمده است
پیش تو نشستم لک لبیک حسین
حاجی تو هستم لک لبیک حسین
این مرقد بی نشان علم را کم داشت
یک زائر مو سپید و خم را کم داشت
سینه زنی اهل حرم را کم داشت
حال همه روضه خوانی ام را کم داشت
تو بی سر سربلند و من سرگشته
ای کشته ی تشنه خواهرت برگشته
یادت که نرفته پر من سالم بود
هنگام وداع سر من سالم بود
تا رفتن تو پیکر من سالم بود
هم چادر و هم معجر من سالم بود
گودال که رفتی جگرم ریخت به هم
در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم
دستت که نبود دست ها بالا رفت
در همهمه چادرم به زیر پا رفت
صندوقچه ی قدیمی ام یغما رفت
هرکس به سراغ بچه ای تنها رفت
دزدیدن گوشواره را دیدم من
یک عالمه گوش پاره را دیدم من
در راه به خواهرت عجب سخت گذشت
زینب شده بود جان به لب سخت گذشت
همراه سپاه بی ادب سخت گذشت
با خولی بی اصل و نسب سخت گذشت
زنجیر به پای زخمی و دستم بود
دور و بر من نگاه نامحرم بود
در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین
یک شهر نگاه بی حیا دید حسین
هر کوچه که رفت آشنا دید حسین
همسایه ی سابقم مرا دید حسین
با خون سرم وضو گرفتم فهمید
از ام حبیبه رو گرفتم فهمید
هرچند به اقتدار، گریان رفتم
هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم
در شهر علی به کنج زندان رفتم
با چرخش شلاق نگهبان رفتم
خم بود سرم ولی دلیری کردم
با رخت اسیریم امیری کردم
از شام نگو نپرس اوقاتش را
بهتر که تو نشنوی حکایاتش را
دلشوره دروازه ساعاتش را
باید برسی حساب الواتش را
در پیش نگاه اشکبار تو زدند
هر طور که شد مرا کنار تو زدند..
از درد شدید جان به سر بودم من
معطل به میان هرگذر بودم من
زخمی هجوم صد نفر بودم من
آزرده ی قوم بد نظر بودم من
با سنگ یهودیان سرم زخمی شد
از کینه ی خیبر کمرم زخمی شد
یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم
با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم
قصری که خودت هم آمدی رفت حرم
دیدی چقدر جای بدی رفت حرم
شد در دلت آشوب بمیرد زینب
دندان تو و چوب بمیرد زینب
بر این دل زار کوه غمها مانده
در بین خرابه دخترت جا مانده
هر چند غریب و تک و تنها مانده
آنجا سند اسیری ما مانده
مانده به دلم هزار زخم کاری
شرمنده شدم ازین امانت داری
سید پوریا هاشمی
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید
یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین
حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
بیچاره کرده قلب مرا ناله ی رباب
حالا رباب سوخته تر از کودکان رسید
یادم نمیرود که تو ماندی به زیر پا
یادم نمیرود که چه ها دیده ام اخا
بیشتر شکایتم بود از تازیانه ها
طعنه به من، و بر لب تو خیزران رسید
یک اربعین به روی لبم بود زمزمه
یادم نرفته هجمه ی بازار و هلهله
دیدم چگونه شد به سنان ماه علقمه
سقا نبود که پیکرمان نیمه جان رسید
یک اربعین برای تنت گریه کرده ام
بر غصه ها و بر محنت گریه کرده ام
شب ها به جسم بی کفنت گریه کرده ام
دیگر بریده، زینب بی خانمان رسید
رامین برومند
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد
بر سرِ سفره یِ خود روزیِ عالم را داد
اوّل ماه عزا اشک دو چشمـم را دید
به غلام حـرمش شال مـحـرّم را داد
سوختــم در عطشِ سوختن لبهایش...
وسط سینه زنی شاه خودش دم را داد
چه کریمانه به دادِ همه یِ دشت رسید
ساربان آمـد و انگـشتر خاتـم را داد
پیرهن داد... زِره داد... عبا داد... آخر....
سرِ خود داد و به ما روضه یِ دَرهم را داد
اربعین است ببین رو به غلامش کرده
نوکر بی سر وُ پا را به حرم آورده
بدتر از بد منم و خوب تویی تا صحنَت...
حق مرا هم با دعای مادرم آورده
زینب آمد به زیارت ... نَه شکایت امّا...
گفت ظالم چه به روز پیکرم آورده
سرِ من مثل سرِ تو سرِ بازار شکست
مردِ جنگی به غنیمت معجرم آورده
روضه یِ آب وعطش ازنَفس انداخت رباب
حرمله با خود علیِ اصغرم آورده
سرِبازار به اشکِ حرمی خندیدنـد
دخترت ناله که زد دورِ هَمی خندیدند
مجلس عیش به پا کرده و سرمست شدند
کَعبِ نِی خورد لبِ کعبه که می خندیدند
دخترت آه کشید و همگی رقصیدند
یادِ افتادن مـشک و عَلـَمی خـندیدند
نان خشکی طرف قافله ات شد پرتاب
وَ شکستند غـرورِ حـرمی خندیدنـد
آمده بود یهودی که کنـیزی بخرد
داد دردانه عدو را قسمی خندیدند...
گفت آتش به دلِ امِّ ابیها نزنید
تازیانه به تن غنچه یِ مولا نزنید
جابه جا کرده مرا روی دودستش عبّاس
می روم راه ... به پهلو و پَرم پا نزنید
داستانی شده این گیسوی خاکیِ سرم
چنگ بر موی سرِ دختر زهرا نزنید
قاتلم زخم زبان خولی و حرمله هاست
این همه طعنه به تنهایی طاها نزنید
می رسد منتقم خون اباعبــدالله
همه باشید به دنبال فرج... جا نزنید
حسین ایمانی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
آنکه با دست خودش پرچم ماتم را داد
بر سرِ سفره یِ خود روزیِ عالم را داد
اوّل ماه عزا اشک دو چشمـم را دید
به غلام حـرمش شال مـحـرّم را داد
سوختــم در عطشِ سوختن لبهایش...
وسط سینه زنی شاه خودش دم را داد
چه کریمانه به دادِ همه یِ دشت رسید
ساربان آمـد و انگـشتر خاتـم را داد
پیرهن داد... زِره داد... عبا داد... آخر....
سرِ خود داد و به ما روضه یِ دَرهم را داد
اربعین است ببین رو به غلامش کرده
نوکر بی سر وُ پا را به حرم آورده
بدتر از بد منم و خوب تویی تا صحنَت...
حق مرا هم با دعای مادرم آورده
زینب آمد به زیارت ... نَه شکایت امّا...
گفت ظالم چه به روز پیکرم آورده
سرِ من مثل سرِ تو سرِ بازار شکست
مردِ جنگی به غنیمت معجرم آورده
روضه یِ آب وعطش ازنَفس انداخت رباب
حرمله با خود علیِ اصغرم آورده
سرِبازار به اشکِ حرمی خندیدنـد
دخترت ناله که زد دورِ هَمی خندیدند
مجلس عیش به پا کرده و سرمست شدند
کَعبِ نِی خورد لبِ کعبه که می خندیدند
دخترت آه کشید و همگی رقصیدند
یادِ افتادن مـشک و عَلـَمی خـندیدند
نان خشکی طرف قافله ات شد پرتاب
وَ شکستند غـرورِ حـرمی خندیدنـد
آمده بود یهودی که کنـیزی بخرد
داد دردانه عدو را قسمی خندیدند...
گفت آتش به دلِ امِّ ابیها نزنید
تازیانه به تن غنچه یِ مولا نزنید
جابه جا کرده مرا روی دودستش عبّاس
می روم راه ... به پهلو و پَرم پا نزنید
داستانی شده این گیسوی خاکیِ سرم
چنگ بر موی سرِ دختر زهرا نزنید
قاتلم زخم زبان خولی و حرمله هاست
این همه طعنه به تنهایی طاها نزنید
می رسد منتقم خون اباعبــدالله
همه باشید به دنبال فرج... جا نزنید
حسین ایمانی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
سلام یوسف زینب ، سلام ای نوحم
هنوز بی کفنی ای شهید مذبوحم؟!
خبر رسید برایم که بوریا شده ای
اسیر تابش خورشید کربلا شده ای
پس از تو بار امامت به روی دوشم بود
صدای قهقه ی شمر توی گوشم بود
تو عاشقم شدی و من هم عاشق تو شدم
تو دین من شدی و من مبلغ تو شدم
به قاب شام کشیدم حماسه برگشتم
اگرچه پیر شدم من خلاصه برگشتم
چهل شب است برادر ، غریب و تنهایم
چهل شب است که من کعبة الرزایایم
به زخم قلب عزادار من نمک زده اند
حسین چشم تو روشن مرا کتک زده اند
میان آتش خیمه عقیله سوخت حسین
غروب روز دهم یک قبیله سوخت حسین
همینکه سنگ تراشیده خورد بر سر تو
تو ضعف کردی و ناله کشید خواهر تو
هنوز لحظه ی افتادن تو یادم هست
جدال بر سر پیراهن تو یادم هست
هزار چکمه ز رویت عبور میکردند
مرا به زور لگد از تو دور میکردند
تن تو پیش نگاهم بدون رخت شد و
سر تو بسته به یک شاخه ی درخت شد و
به جای آب و غذا غصه ی تورا خوردم
محله ی خودمان سنگ بی هوا خوردم
به صبر امر نمودی اگر خموش شدم
سوار مرکب بی پرده و چموش شدم
محله های شلوغ یهود را دیدم
شراب خوردن قوم حسود را دیدم
به روی تخت نشست و به رتبه ام خندید
چقدر در وسط حرف و خطبه ام خندید
مرتبا به دهان تو چوب میکوبید
به گریه هرچه که گفتم نکوب میکوبید
بنفشه رفتم از اینجا و لاله برگشتم
مرا ببخش بدون سه ساله برگشتم
رضا قربانی
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
یک اربعین کنار سرت بر سرم زدند
با خنده های قاتل تو همسفر شدم
محمد حسن بیات لو
@navaye_asheghaan
#اربعین_حسینی
زینب رسیده است برادر کنار تو
این بار در بغل بگرفته مزار تو
مُلحق بر آن مُقَطّعُ الأعضاء می شود
امروز یا حسین سر زخم دار تو
یک اربعین برای همه جان فدا شدم
حالا کبود آمده ام در جوار تو
تو از عطش من از اثر تازیانه ها
چشمم شده شبیه همان چشم تار تو
داغ فراق موی سرم را سفید کرد
تا که خدا خداست منم داغدار تو
دنبال قبر کودک خود هستی ای رباب؟
بر سینه ی حسین بود شیرخوار تو
یک سال پیشِ یار تو می مانی ای رباب
ای کاش سایبان نشود بر تو آفتاب
ما را ز کینه ی علی و آل می زدند
دیدی به روی نی به چه منوال می زدند
دنیاپرست بوده و با وعده ی یزید
ما را برای سیم و زر و مال می زدند
از بهر تسلیت به دل داغدارمان
ما را کنار کشته ی گودال می زدند
وقتی که دختران ز غمت سینه می زدند
وقتی کبوتران حرم بال می زدند...
...نامحرمان به کعب نی و تازیانه ها
پیش پدر به پیکر اطفال می زدند
غیرت نداشتند که در عصر واقعه
ما را برای غارت خلخال می زدند
دیگر مپرس کوفه و آزار شام را
دیگر مپرس رفتن بازار شام را
علی اصغر انصاریان
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا
سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند
پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین
ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین
وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین
قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد
روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد
یادمان هست همینجا کفنت را بردند
گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند
یادمان هست همینجا به زمین افتادی
نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند
سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد
رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند
یادمان هست که گودال قیامت شده بود
با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند
ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت
ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند
دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین
رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین
وحید محمدی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
گفت برخیز که من زینب مجروح توام
چند روزیست که محو لب مجروح توام
این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت
پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت
این رباب است که این گونه دلش ویران است
در پی قبر علی اصغر خود حیران است
گر چه من در اثر حادثه کم می بینم
ولی انگار در این دشت علم می بینم
راستی دختر تو...دختر تو...شرمنده
زجر...سیلی...رخ نیلی...سرتو شرمنده
وای از دختر و از یوسف بازار شدن
وای از مردم نا اهل و خریدار شدن
سنگ هایی که پریده است به سوی سر تو
چه بلایی که نیاورده سر خواهر تو
سرخی چشم خبر می دهد از دل خونی
وای از آن لحظه که شد چوبه ی محمل خونی
@navaye_asheghaan
◾مرثیۂ دشتی اربعین◾
🖤🕯🖤🕯🖤
بنال ای دل که امشب اربعین است
دو عالم در عزای شاهِ دین است
🕯🕊
بنال ای دل که امشب ناله دارد
درون سینه داغ لاله دارد
🕯🕊
بنال ای دل حسین رفته زِ دستم
چهل روز است زِداغش من شکستم
🕯🕊
کجا رفتند هفتاد و دوتا گُل
زِ باغِ آلِ طاها رفته بلبل
🕯🕊
نمی آید دِگر بوی گُلِ یاس
دلم بهرش شده خون ایهاالناس
🕯🕊
صدای زینب آید آه بر گوش
که شمع محفلش گردیده خاموش
🕯🕊
بیاید نغمه ی الله اکبر
کجا خفتیده اند گلهای پرپر
🕯🕊
دلِ سنگ بهرِ زینب میشود آب
شده دریای غم بر دیده گرداب
🕯🕊
بزن(هستی)به روی دفترت رنگ
بخواند(پرویزی)چون با دلِ تنگ
🕯🕊
التماس دعای فرج🤲🏻
🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤
@navaye_asheghaan
🎤متن روضه شهادت امام حسن (ع) - در دلم شوق ماسوا دارم
در دلم شوق ماسوا دارم
میل پرواز تا خدا دارم
سر راه کسی نشسته ام و
دست خالی چو یک گدا دارم
من گدای همیشه محتاجم
تا زمانی که مجتبی دارم
عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم...
من گدای همیشه محتاجم
تا امام چو مجتبی دارم
از مدینه ست، از دعای حسن
من اگر شور کربلا دارم
چشم من بی دلیل ابری نیست
در گلو بغض بی صدا دارم
سینه ام گر گرفته میسوزد
بین این سینه شعله ها دارم
من دچار غم حسن شده ام
غصه دار غم حسن شده ام
درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی...
گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر...
ساکت از ضعف پیکرت هستی
فکر افتادن پرت هستی
دست هایت چقدر می لرزد
در نفس های آخرت هستی
گفته بودی که تشت را ببرد
چقدر فکر خواهرت هستی
تن تو تیر می خورد وقتی
پیش چشم برادرت هستی
تکه ها جگر قسم می خورد
زخمی از داغ مادرت هستی
رفتی و گوشواره باقی ماند
شاهد اشک دلبرت هستی
ماجرای تو مو سفیدت کرد
غربت کوچه ها شهیدت کرد
گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم...
غربت کوچه ها چه سنگین است
گریه ی بی صدا چه سنگین است
مادرت بی دلیل ناله نزد
ضربه ی بی هوا چه سنگین است
کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد......
بغض خود بشکن خلاصم کن
بغض بی انتها چه سنگین است
زن همسایه سر تکان می داد
دست آن بی حیا چه سنگین است
رفتی آستین به دندانت
گریه بی صدا چه سنگین است
سایه ات بر سر اهالی شهر
مادر این روزها چه سنگین است
کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت، حسین......
#روضه
#شهادت_امام_حسن ع
@navaye_asheghaan
▪️🎤اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یا محمّد من به درگاهت پناه آورده ام
چلچراغ اشک در این بارگاه آورده ام
دست هایم هر دو خالی، دیدگانم پر ز اشک
خون دل، داغ جگر با سوز و آه آورده ام
من همه بارِ گنه، تو رحمةٌ للعالمین
رحمةٌ للعالمین، بار گناه آورده ام
اشگ خجلت، دامن آلوده، بار معصیت
جسم خسته، بارِ سنگین، رنج راه آورده ام
پرده های معصیت بستند چشمم را ولی
رو به این در، هوای یک نگاه آورده ام
روسیاهم، معصیت کارم، بدم، آلوده ام
هر که هستم بر در رحمت پناه آورده ام
یا محمّد شستشویم ده به آب رحمتت
نامه ای چون رویم از عصیان سیاه آورده ام
چشم گریان من و گم گشته قبر فاطمه
یک فلک سیّاره در اطراف ماه آورده ام
یا محمّد بر تو و بر دخترت زهرا سلام
از خراسان رضا روحی فداه آورده ام
با همه آلودگی محصول من مهر شماست
میوه های نخل «میثم» را گواه آورده ام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@navaye_asheghaan
🌴تقدیم به آستان مقدس حضرت رسول اکرم«ص»،امام حسن مجتبی وامام رضا«علیهماالسلام»
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
(شیون آسمان)
شدحسن کشته وهجران رضاجانکاه است
شیعه امروز عزادار رسول الله است
شرح این داغ چه گویم که بیان می لرزد
چون کزین واقعه ماتمکده عرش الله
است
اشک ازدیده فرو ریزد وبرخاک افتد
چترغم سایه فکنداست خسوف ماه است
عرش زین حادثه لرزید وبه افغان آمد
این چه داغیست که درسینه ی آل الله است
ایهاالناس به تن جامه ی ماتم پوشید
مصطفی سوی جنان باحسنش همراه است
وای ای وای که زهرابه فغان می گرید
که دگر کارعلی ناله درون چاه است
ازمدینه به خراسان چوتقی آمده است
گوئیا چشم رضا منتظرش در راه است
به غریبی حسن چشم حسین خون بارد
که چنان مادرشان عمرحسن کوتاه است
آب شدقاتل جان حسن و صد افسوس
آنکه سوزد زعطش حضرت ثارالله است
حضرت زینب ومعصومه ز دل می نالند
ناله ی خواهرغمدیده فغان و آه است
یاحسن شاهدنوحه گری «شاهد» باش
چون امیدش به قیامت، برآن درگاه است.
شاعر:علی اکبراسفندیار«شاهد»
@navaye_asheghaan
4_6026051188888189709.mp3
781.9K
▪️🎤زبانحال مازندرانی شهادت امام حسن(ع)
◼️◼️◼️▪️⬛️⬛️⬛️⬛️▪️⬛️⬛️⬛️
دل هر مرد وزن ره غم دپیته
زینب حسنِ سه ماتم بهیته
نصفه شو خوِرِ عزا بشتوسه
شه برار حسنِ صدا بشتوسه
بته خاخربلاکش زینبِ زار
برو خاخر بعی مه غم گرفتار
برو که سم مه کار ره توم هاکرده
دشمن ته روز روشن شوم هاکرده
الهی خاخری در این روزگار
نهووه مرگِ شه برار گرفتار
زینب بورده برار سرِ بالا
بته تره چیعه خاخر ته فدا
بته خاخر برو مسموم بهیمه
مثل شمع زره زره توم بهیمه
طشتی بیار مه ور مه حال خرابه
جیگر پاره بیّه مه دل کبابه
وقت بوردن بیه ای خاخر زار
برار حسین ره ته هاکن خبر دار
بعو تا دیر نیّه بیعه مه کنار
وصیت دارمبه بووه مه غمخوار
انده مظلوممه خاخر به دنیا
برمه کنده مسّه ماهی دریا
حسین بمو برار یار بهووه
وقت مردن ونه غمخوار بهووه
بته برار کی تجه ظلم هاکرده
ته اوی کوزه ره کی سم دکرده
حسین برار وصیت دارمه ته جا
مه وصیت مو به مو هاکن اجرا
مه نعش ره غسل هاده ای جان برار
مره دفن هاکنین مه جد کنار
اگر دشمن نشته میون گلزار
مره دفن هاکنین مه جد کنار
اگر مانع بعینه قوم نسناس
برار جانه ته و جانه مه عباس
نکنه خشم هاکنه اون دلاور
بکوشه فرقهٔ نامرد وکافر
نخامبه خون ریزی و کشت وکشتار
نزاع بووه مه دفن سه به گلزار
حسین جان بعد من برار امامی
دلسوز ورهنمای خاص وعامی
ته ونه کربلا هاکنی ایثار
بکف بیری شه جان ره در رهه یار
(صفا) یاری هاده دین خدا ره
اتی بعو مصیبت مولا ره
جناتیان
#مازنی
@navaye_asheghaan
❇️🎤نوحه شهادت امام حسن مجتبی.ع
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یه نوحه خونم نداری یه سینه زن هم نداری
وای حرم نداری
یه سنگ قبر شکسته چرا ضریحم نداری
وای حرم نداری
حرم برات میسازیم همیشه هستم یادت
یه روز دخیل میبندم به پنجره فولادت
رو به کربلا میدیم همه سلامی به نیابتت اقا
مثل اربعین پای پیاده ما میایم زیارتت اقا
اقام اقام حسن غریب ترین امام حسن
****
دره بقیع و که بستن همه دلا رو شکستن
وای حرم نداری
به روی خاکای قبرت یه مشت کبوتر نشستن
وای حرم نداری
ماه صفر ها میشیم به سوی قبرت عازم
اذن دخول میخونیم کنار باب القاسم
جانم به تو حسن دست کریمت همیشه سایه سرم
همراه مادرت یادت نره بیای تو لحظه های اخرم
اقام اقام حسن غریب ترین امام حسن
****
کریم ال عبایی داری یه عالم فدایی
وای حرم نداری
تو جا نشینی علی و تو بانی کربلایی
وای حرم نداری
تو قاب چشمای تو یه عکس نیلی بوده
همیشه تو گوش تو صدای سیلی بوده
وای از دلت اقا دیدی که خونتون پر از اتیش و دود شده
وای از دلت اقا دیدی که صورت فرشته ای کبود شده
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
داغی که گیسوان حسن را سپید کرد
**
غریب اونی که هم دم اشک و اهه
دیده که مادرش تو کوچه بی
@navaye_asheghaan
▪️روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی میرداماد▪️
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
*مگه چه خبر شده مدینه؟!!*
گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم
زیرا عزای قافله سالار انبیاست .....
خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود
عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست
اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2
شهر مدینه یکسره آبستن بلاست
قومی برای غصب خلافت شدند جمع
یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟!
*کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه*
دار الولا محاصره،زهراست پشت در
دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ...
آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول
پاداش رنج های شب و روز مصطفاست
┗━━━ ▪️▪️◾️▪️▪️━┛
*فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...*
"شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
@navaye_asheghaan