1. سلام ما.mp3
زمان:
حجم:
10.35M
#مدح_حضرت_ام_البنین
#روضه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#کربلایی_زهیر_سازگار
سلام ما به تو ای
هاجرِ چهار ذبیح ...
#مدح_حضرت_ام_البنین
#روضه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#کربلایی_زهیر_سازگار
سلام ما به تو ای
هاجرِ چهار ذبیح
درود ما به تو ای
مریمِ چهار مسیح
سپهرِ نورفروزِ
سه اختر و یک ماه
عجب نه خوانم اگر
مادرت به ثارُ الله
سلام بر تو و
ابناء و شوهرت ، مادر
بـه عطرِ
دامنِ عباس پرورت ، مادر
ادب به قامت زهرایی ات
قیام کند
وفا به غیرت عباس تو
سلام کند
اگر چه با همه گفتی
کنیزِ زهرایی
به چشم آل محمّد
عزیز زهرایی
( فرمود بچه ها ، آقازاده ها ، من نیومدم براتون مادری کنم ، من کجا و مادر شما فاطمه ی زهرا کجا ؟ من اومدم کنیزِ درِ خونه ی مادرتون زهرا باشم ... )
تو بعد فاطمه
در بیت وحی ، فاطمه ای
تو آسمان ادب را
همیشه قائمه ای
به نفس پاکِ محمّد
تو همدمی مادر
مسیحِ عشق و ادب را
تو مریمی مادر
#بی_بی_جانم
بهشت ،شیفته چار لاله یاست
کلید بابِ حوائج
به دست عبّاست
هـزار قافله دل
پای بست فرزندت
نشان بوسه مولا
به دست فرزندت
( یه روز دید مولا ، قنداقه عباسشو بغل گرفته ، هی دستاشو می بوسه ، ... آقاجانم ، آیا دستای بچم ، عیب و نقصی داره ؟ ... نه اُمُّ البنین ، دارم این دستهارو می بوسم ، آخه یه روزی قراره برای حسینم ازبدن جدا بشه ... )
حسین را که بسی داشت
در کنار ، « شهید »
به جز تو نیست کسی
مادرِ چهار شهید
به چار ماهِ خود
اشکی نریختی ز دو عین
گریستی به حسین و
گریستی به حسین
( گفتند اُمُّ البنین عباست رو کُشتند ، گفت از حسین چه خبر ؟ اُمُّ البنین ، یکی یکی پسرایت را کشتند ، گفت بگید از حسین چه خبر ؟ ... انگار نه انگار ... فقط اول براش مهم این بود ، ببینه چه بلایی بر سرِ حسین اومده ... )
اگر تو نام نبردی
ز شاخه یاست
گریست دیده ی زهرا
برای عبّاست
( یه مادر از یک پسر احترام گرفت ، یه مادر هم از یک پسرِ دیگه احترام گرفت ، دو تا مادر تلافی کردند )
اگر تو نام نبردی
ز شاخه یاست
گریست دیده ی زهرا
برای عبّاست
( تو اینجا گفتی « حسین » ، فاطمه هم کنار علقمه ، هی صدا میزد : آی پسرم ، عباسم ... )
الا تمام وجودت
پُر از نوایِ حسین
به گریه نایبه الزینبی
برای حسین
روایتِ عطشِ کربلاست
در اشکت
سلامِ گریه کنان حسین ،
بر اشکت
سرود زخم گلوی حسین
وِردِ لبت
خلوص زینب و عبّاس
در نماز شبت
#بی_بی_جانم
تو مادر شهدا ،
همسرِ علی هستی
هزار حیف ،
غریبانه چشم خود بستی
( چرا میگه غریبونه ، مگه شب برداشتند ، نه والله ، روز برداشتند ، اما : )
خزان رسید چو بر برگِ
لاله یاست
نبود ، جعفر و عثمان و
عون و عبّاست
( مادرِ چهارتا پسره ، اما وقتی از دنیا رفت ، یه دونه پسراش نبودند زیرِتابوتش رو بگیرند ؟ این مادر خیلی غریبانه تشییع شد ... )
#بی_بی_جان
سپهر و مِهر و مَه و
کوکبت کجا بودند ؟
علی ، حسین ، حسن ،
زینبت کجا بودند ؟
هماره ریخت به رخ
از دو دیده ، یاقوتت
اگر به دوش
غریبانه رفت تابوتت
#اما_مادر
دگر به پیکرت
آثار تازیانه نبود
دگر مراسم تشییعِ تو
شبانه نبود
تو داغدارِ
شهید کنار علقمه ای
همیشه فاطمه بودی
همیشه فاطمه ای
نگه به خاطرِ
ذریّه ی بتولم کن
مرا که «میثم» آلوده ام ،
قبولم کن ...
#شاعر_استاد_سازگار
( روزها می اومد ، چهار صورت قبردرست میکرد ، می نشست ، اونقده گریه میکرد خانم ، حرف دلش این بود : )
دیگرمرا ، اُمُّ البنین نخوانید
زیرا که من ، دیگر پسر ندارم
( حالا داد بزن ، حسییین )
#حضرت_اُمُالبنین_سلاماللهعَلیها
زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نـداشت
اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر
در خانۀ عـلـی سَرِ افشـای خود نداشت
ام البنین کـنـایـهای از شرم عـاشقی است
کز حجب تاب نام دلآرای خود نداشت
در پیش روی چهار جـگرگوشه ی بتول
آئینه بود و چـشم تـمـاشای خود نداشت
زن؟ نه! هـمـای عرش نشینی که آشـیـان
جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت
در عشق پارههای جگر داده بود و لیک
بعد از حسین میـل تـسلای خود نداشت
عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ
دستـی برای یـاری مـولای خود نداشت
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُمُالبنین_سلاماللهعَلیها
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته
چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته
التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات
بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته
بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی
فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه
نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند
بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته
صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود
سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته
تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند
ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته
رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش
بس که با غم های مولایش رفاقت داشته
مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند
خون او در اصل عاشورا شراکت داشته
از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که
هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته
یا اباالـفـضلی بگو کــز خانــل امّ البنین
دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُمُالبنین_سلاماللهعَلیها
غـم با نگــاه خیس تـو معـنـا گرفـته
یک موج از اشک تو را دریـا گرفته
در فصل غم،فصل خسوف ماه خونین
خــورشید هم مثل دلت گــویـا گرفته!
تا آسمانها می رود دلـمـویـه هایت
کــار دل خــونت عجب بــالا گرفته!
این روزها با دیــدن حال تو بانو!
بغضی گــلــوی اهـل یثرب را گرفته
هر روز اشک و آه، حق داری بسوزی
یک کربلا غم در نگاهت جا گرفته!
می دانم اینجا بارها با دست لرزان
اشک از دو چشمت حضرت زهرا گرفته
تاریخ را می گردم ـ آری ـ تا بـبینم
مـثــل دل تـنـگـت دلــی؛ آیــا گـرفته؟
اینجا به همراه لب خشک تو مادر!
هــر سنگـریـزه ختم "یا سقا" گرفته...
@navaye_asheghaan
#بانوی_ادب
بوده در لالاییِ اُمالبنین
این زمزمه :
جانِ عباسم به قربانِ
حسینِ فاطمه...
#تک_بیت_مدح
@navaye_asheghaan
#بانوی_ادب
مرثیه خوان ،
ز چشمِ خونبار مگو
با من ، ز سَر و دستِ
علمدار مگو ...
عباس ،
فدای قدّ و بالایِ حسین
با « اُمِّ بنین »
از غمِ دلدار مگو
#رباعی_وفات
@navaye_asheghaan
#رباعی #مناجات_باامام_زمان_عج_درشب_یلدا
پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن
زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن
چشماتو خیره کن و سوره والعصرُ بخون
یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن
🌻🌻🌻🌻
مطمئناً ، میشود تعبیر این رویای من
روزِ روشن میرسد بعد از شبِ یلدای من
"دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور"
فالِ حافظ گفت: از ره میرسد آقای من!
🌻🌻🌻🌻
ذکر امروز من و هم پرسش فردای من
کی به کنعان میرسد پس یوسف زیبای من
انتظار روی او شد چون شب یلدا بلند
کی به پایان می رسد یارب شب یلدای من
🌻🌻🌻🌻
دورهم؛خنده به لب؛کرسی و فال حافظ
شب یلدا شب زیبای غزل خوانی شد
شب طولانی سال است کمی فکر کنیم
غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟!
🌻🌻🌻🌻
بدون عشق تو عمری اسیریم
فقیریم و فقیریم و فقیریم
بیایی و الهی سال بعدی؛
کنار جمکران یلدا بگیریم!
🌻🌻🌻🌻
امشب که دلم غرق تماشاست بیا
بی تودل من همیشه تنهاست بیا
من هستم وشعرو شمع و فال حافظ
مهمان دلم شو شب یلداست بیا
🌻🌻🌻
دلم هوای غزل کرده است برای شما
دلم برای تو آقا به لب گرفته نوا
بلند ترین شب سال است بهانه ای شده که
به چند دقیقه ای بیشتر بگویمت که بیا
یک بار دگر آمد یلدای زمستانی
یلداست ولی چشمم دلواپس و بارانی
هرشب سحری دارد حتی شب طولانی
یلدای تو ما را کشت ای یوسف کنعانی
@navaye_asheghaan
.
#شور
#امام_زمان(عج)...
ای نورِ سماء، ماهِ دل آرایِ من
ای وجه خدا، حضرتِ زیبایِ من
دنيا شده بی تو همه شب سرد و تار
ای هر شبِ بی تو شبِ یلدایِ من
آقا بیا، که دنیا بی، تو دنیا نیست، یه زندونه
آقا بیا، که فروردینِ ما هم چون زمستونه
آقا بیا، که جایِ تو، بلا پیشِ، ما مهمونه
بیا آقا...
بیا آقا، زمین و مهمون کُن
بیا آقا، دلارو مجنون کُن
بیا آقا، شبایِ یلدارو..
بیا آقا، ستاره بارون کُن
دنیایِ من بیا آقایِ من(۴)
خیلی دلتو..، از خودم آزردم من
گرچه همه شب، نون تورو خوردم من
من مُنتَظر،ِ خوبی براتو بودم؟!..
آقا نَکنه، آبرو تو بُردم من
شرمندتم، زمین خوردم، بلندم کردی ای آقا
شرمندتم، خریدی آبرو واسم، تویِ دنیا
شرمندتم، نَشد سینه زنیم تسکین، برا زهرا
ولی آقا...
ببین چشمام، دوباره بارونه
پشیمونم، دلم بی سامونه
منو دریاب، تورو اربابِ عالم
نگاهم کُن، نِگاهت درمونه
( بیا آقا، زمین و مهمون کن..)
دنیایِ من بیا آقایِ من(۴)
این آرزومه، تویِ دلِ زارِ من
چشمام ببینه، چهره یِ دلدارِ من
ای عدلِ علی، از جلواتِت پیدا..
دنیاس به تو مُحتاج، الا یارِ من
اُمّید دارم، میایی و..، زمین چون سبزه زار میشه
اُمّید دارم، که بایک گل، همه عالم، بهار میشه
اُمّید دارم، که زهرا هم، باتو صاحبْ، مَزار میشه
چِقَد آقا...
دلم تنگه، برایِ دیدارت
الهی که، منم باشم یارت
ببر مارو، یه جمعه کربلا..
بِخون روضه، باقلبِ داغدارت
( بیا آقا، زمین و مهمون کن.. )
دنیایِ من بیا آقایِ من(۴)
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#شور_فراق_امام_زمان_عج
#دنیای_من_بیا_آقای_من
#یلدای_مهدوی
#شب_یلدا
.👇
@navaye_asheghaan