eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.7هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
384 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
روضع حضرت زینب(س) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ   الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین  اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن"  این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..."  همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت  فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."   عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."  آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی  ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....
زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نـداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانۀ عـلـی سَرِ افشـای خود نداشت ام‌ البنین کـنـایـه‌ای از شرم عـاشقی است کز حجب تاب نام دل‌آرای خود نداشت در پیش روی چهار جـگرگوشه ی بتول آئینه بود و چـشم تـمـاشای خود نداشت زن؟ نه! هـمـای عرش‌ نشینی که آشـیـان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میـل تـسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستـی برای یـاری مـولای خود نداشت ✅
غـم با نگــاه خیس تـو معـنـا گرفـته یک موج از اشک تو را دریـا گرفته در فصل غم،فصل خسوف ماه خونین خــورشید هم مثل دلت گــویـا گرفته! تا آسمانها می رود دلـمـویـه هایت کــار دل خــونت عجب بــالا گرفته! این روزها با دیــدن حال تو بانو! بغضی گــلــوی اهـل یثرب را گرفته هر روز اشک و آه، حق داری بسوزی یک کربلا غم در نگاهت جا گرفته! می دانم اینجا بارها با دست لرزان اشک از دو چشمت حضرت زهرا گرفته تاریخ را می گردم ـ آری ـ تا بـبینم مـثــل دل تـنـگـت دلــی؛ آیــا گـرفته؟ اینجا به همراه لب خشک تو مادر! هــر سنگـریـزه ختم "یا سقا" گرفته...
بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته چون که درنزدعلی بسیارحرمت داشته التـفاتی کـرده مولامان و با این التـفات بر سر آن مهــربـان بسیــار منّت داشته بی جهت ننشسته مهرش بر دل وجان علی فـاطمه با فـاطمه، قطعـاً شباهت داشتـه نـام این بانـو کـنــار نام زهـرا می برند بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود سال ها روی لبش کوثـر تـلاوت داشته تا که بغض بچه ها با نــام مـادر نشکند ازهمین هم نام بردن هم؛ خجـالت داشته رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش بس که با غم های مولایش رفاقت داشته مــادر عـبّـاس شد تا عـلـقـمـه بـاور کند خون او در اصل عاشورا شراکت داشته از مزار خاکی اش هم میتوان فهمید که هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته یا اباالـفـضلی بگو کــز خانــل امّ البنین دست خالی بر نگشته هرکه حاجت داشته ✅
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سرِ خاکت دوباره آمده‌ام تا برایت دوباره گریه کنم شبِ هفتم رسیده‌ام تا با دلِ خود پاره پاره گریه کنم شبِ هفتِ تو نه که هفتِ من است آمدم بر سرِ مزارِ خودم هفت شب نه که هفتصدسال است گریه کردم به روزگارِ خودم هفت شب می‌شود که می‌گیرند کودکانت سراغِ مادر را هفت شب می‌شود که می‌بینند در و دیوار و خون و بستر را بی تو دَرهم شکسته‌ام از غم ای شکسته ببین شکستن را حال و روزِ مرا ببین و ببین نیش‌خندِ مغیره بر من را باورم نیست با دو دستِ خودم ریختم خاک رویِ چشمانت چیده‌ام تکه تکه سنگِ لحد پیشِ چشمانِ ماتِ طفلانت باورم نیست چوبِ گهواره شده تابوتِ پیکرت زهرا تازه فهمیده از حرارتِ در آتش اُفتاده بر پَرَت زهرا تا همیشه بر دلم ، زخمِ چهره‌یِ لاله‌گونِ تو باقیست زینبم شُسته چادرت را باز رویِ آن لکه خونِ تو باقیست چند وقت نبود روسری‌ات حال سر کرده دخترت زهرا تازه فهمیده‌ام حرارتِ در زده آتش به معجرت زهرا شبِ هفتِ تو و برای علی شبِ هفتِ محرم آمده است وقت غسلت نشد، بگو با من زخمِ پهلویِ تو هَم آمده است؟ می‌نشیند به جای تو زینب با کمی آب روبروی حسین گوشِ زینب چه گفته‌ای که مدام می‌زند بوسه بر گلوی حسین شاعر: حسن لطفی @navaye_asheghaan
🏴قال مولانا امیرالمؤمنین(ع): لا خَیرَ بَعـدَکِ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی 📚بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۱۳ خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من ✍مرحوم استاد @navaye_asheghaan
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:خ علیمحمدی 🎤مداح : کربلایی هادی صالحی شبِ یلداست نگارِ من کجایی بیا پایان بده دردِ جدایی بیا امشب که مو چِله نشینُم چه خوش باشه مَهِ رویت ببینُم شبِ یلدا شبی که با تو سَر شه شبی که از فراغِت دیده تَر شه زدُم فالی نوشت غصه سَر آیه شبِ طولانیت یار از در آیه تمومِ گرمیِ این محفلِ ما تو و عشقت که دارد این دلِ ما شبِ یلدا اگر با دیگرونُم ولی نامِ خوشِت وِردِ زبونُم فرج از بهرِ تو امشب بخونُم به یادت تا سحر بیدار بمونُم دلی که تنگ توست هر شب چو یلدا گِره از این دلِ بیچاره بگشا اگر امشب بقیع یا کربلایی بیا ما را بده از غم رهایی به یلدایم صفا ده جانِ مولا بیا ای روضه خوانِ داغِ زهرا
شب یلداست .m4a
3.12M
کربلایی هادی صالحی
هر روز،صبحِ زود،به گوشم صدای توست حَیّ عَلَی الحسین وَ حَیّ عَلَی الحَرم با یک سلام رو به شما رو به کربلا جا میدهم میان دلم یک بغل حرم 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
تنها خوشی ما به خدا گریه بر توست ایام که غمگین تو باشیم به کام است آقا بطلب این دل مجروح شده تا کی سهمش فقط از فاصله دور سلام است؟ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
بہ رسم با ادبان احتـرام اضافہ ڪنیم براے عـرض ارادٺ قیـام اضافہ ڪنیم بہ سمٺ حضرٺ ارباب خم شویم همہ بہ ذڪرصبح ڪمےهم سلام اضافہ ڪنیم صبحتون حسینی ❣ لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
🔹‌ای آخرین نگار دل آرای فاطمه 🔹‌آقای من! برای رضای خدا، بیا... 🔹‌آقا به حقّ چادر خاکی مادرت 🔹‌آقا به حقّ داغِ دلِ مرتضی، بیا... لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
Ziyarat Ashura.mp3
29.03M
"زیارت عاشورا " 🎙 🎙=صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
مرثیه:   عباس جان! کنار حسینم بمان و بس یعنی که بیقرار حسینم بمان و بس قربان قدّ و قامت حیدر تبار تو شمشیر ذوالفقار حسینم بمان و بس سرداریِ تو خادمی آل فاطمه است سردار! تکسوار حسینم بمان و بس جان و دلم! تو ماه بنی هاشمی ولی همواره در مدار حسینم بمان و بس مادر! به فکر هیچ کسی غیر او مباش تنها در انحصار حسینم بمان و بس ام البنین فدای تو، در فتنه های سخت مردانه جان نثار حسینم بمان و بس با جان و دل فدای قدمهای عشق باش بی چشم و دست یار حسینم بمان و بس عباس جان! حسین غریب است، بی کس است عباس جان! کنار حسینم بمان و بس حسین صیامی اي دلت بند امير المومنين رشته هاي چادرت حبل المتين مادر ماهي و خورشيد زمين اي كنيز فاطمه ام البنين يك رباعي داشته ديوان تو چار گل روييده بر دامان تو چارقُل خوانديم در قرآن تو همسر شيري و خود شير آفرين مثل قطره آمدي،دريا شدي خاك بودي،تربت اعلي شدي تا كنيز خانه زهرا شدي خانه ات شد قبله عرش برين اي به روح تو سلام اهل بيت عارفي تو بر مقام اهل بيت بچه هاي تو غلام اهل بيت اي غلام خانه ات روح الامين تو همه تن بودى و جان شد علي در كوير تشنه باران شد علي تو شدي قاري و قرآن شد علي اي مفاتيح الجنان بي قرين آنكه حكم صبر از الله داشت پيش چشمت سر درون چاه داشت نيمه شبها روضه اي كوتاه داشت: پيش چشمم خورد زهرا بر زمين وقت رفتن پيش چشم زينبين گفته اي عباس را،اي نور عين بر نميگردي مدينه بي حسين جان تو جان امام من،همين حال آورده بشير از ره خبر كاروان عشق آمد از سفر نه ستاره مانده ديگر نه قمر آه اي ام البنين بي بنين بند قلب دختر زهرا گسست تا كنار علقمه افتاد دست با عمودي فرق عباست شكست خورد با صورت زمين آن مه جبين تا علمدار حرم از حال رفت يوسف زهرا سوي گودال رفت دست دشمن جانب خلخال رفت حمله كردند از يسار و از يمين روز،سينه زن شد و شب گريه كرد شمر تا خنديد زينب گريه كرد نعل مي رقصيد و مركب گريه كرد ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين تو نبودي خيمه را آتش زدند عشق را در كربلا آتش زدند بچه ها را بي صدا آتش زدند سوخت آن شب قلب ختم المرسلين خوب شد مادر نبودي،ناگهان سرخ شد از خشم چشم آسمان تا كه در گودال آمد ساربان خاتم آل عبا شد بي نگين خوب شد مادر نبودي،سر شكست در حرم گهواره اصغر شكست بعد سقا حرمت معجر شكست راهي بازار شد پرده نشين محسن عرب خالقی
. در حال و هوای بقیع و عزای حضرت ام البنین سلام الله علیها سلام مدینه ای شهر غربت مرغ دلم پر میزنه برا زیارت سلام مدینه فدای داغت فدای اون بقیع بی شمع و چراغت سلام ما به غربت زمین و آسمانت به اشک دیدگان زائرانت با خاک آن مزار بی نشانت سلام ما به چشم خون و سینه ی کبابت به آن قبور زیر آفتابت به چار قبر خاکی و خرابت ........................... دل زمین و سما گرفته کنج بقیع یه مادری عزا گرفته با نوحه ی او غم گریه میکرد حتی دل سنگ عدو هم گریه میکرد روضه میخوند برای یک ماه و سه تا ستاره برای اون حنجر پاره پاره برای اونکه مادری نداره روضه میخوند برای خیمه ها و اشک خواهر برای کاروان و داغ معجر برای قتلگاه و ضرب خنجر ✍ 👇
. ز چشمان سکینه شرمگین بود فرات اشک هایش آتیش بود شبیه مشک آب تیر خورده دل صد پاره ی ام البنین بود ............... نوایی آتشین دارد دل ما چه آوایی حزین دارد دل ما کشیده چار سویش صورت قبر غم ام‌البنین دارد دل ما .
. ( سیدتی فاطمه حضرت ام البنین ) کنج بقیع دلغمین نشسته روی زمین مرثیه خوانی کند بهر "قطیع الیمین" سیدتی فاطمه....... جام و سبو گریه کرد لاله بر او گریه کرد ز گریه ی مادری چشم عدو گریه کرد سیدتی فاطمه...... نمی شود باورش چه آمده بر سرش دست علمدار عشق جدا شد از پیکرش سیدتی فاطمه..... دو چشم او شد زغم چشمه ی اشک و الم یکی به یاد حسین یکی به یاد حرم سیدتی فاطمه...... گریه کند بی حساب مادر سقای آب خجل شد از تشنگان خجل بود از رباب سیدتی فاطمه...... بر غم آن پاره تن سر جدا از بدن به جای زهرا کند گریه بر آن بی کفن سیدتی فاطمه... ✍ .👇
. بگرید مدینه ز آهی حزین حرم دلشکسته ، بقیع دلغمین بگو مادران شهیدان همه کنند نوحه از داغ ام البنین واویلا واویلا یا ام البنین گلی ، گر بسوزد تنش مشکل است رود لاله از گلشنش مشکل است جوان ، گر بپوشد لباس کفن به مادر خبر دادنش مشکل است واویلا واویلا یا ام البنین به آن مادری که شد از غصه پیر خبر آمد از مرگ ماه منیر خبر آمده دست او شد جدا خبر آمده چشم او خورده تیر واویلا واویلا یا ام البنین ✍ 👇
. اولادی و مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم بِفِداءِ اَبی عَبدِالله چه شد لاله ام چه شد یاس من افتاد از بدن دست عباس من میگریم بر آن مقطوع الیدین فرزندانم فدای طفل حسین اولادی ...... اولادم شدند فدای حسین بادا سر من فدای زینبین پیکرش به خاک بود و سر نداشت گریم بر شهیدی که مادر نداشت اولادی..... میگریم که شد خیمه قحط آب وای از دل زینب از دل رباب گشته جای آن دستان قلم اشک چشمانم آب آور حرم اولادی...... ✍ 👇
_عزای حضرت ام البنین سلام الله علیها سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من ستاره میبارم قمر ندارم من به من نگید مادر پسر ندارم من ام البنینم وای جسم عزیزم رو چه زیر و رو کردند به پیکر عباس نیزه فرو کردند ..... وقتی به خاک افتاد علقمه شد بی تاب تا مشک آبش ریخت شد از خجالت آب ...... کجاست علی اصغر رباب پریشونه گهواره خالی و لالایی میخونه ..... ای کاروان با این دلم چها کردی سه ساله ی ما را چرا نیاوردی .... شد خیمه ها غارت وقتی علمدار رفت ناموس آل الله تو کوچه بازار رفت .... شنیده ام زینب زد دست غم بر سر از داغ اون گودال از دست اون خنجر