karimi-Golchin-roze[karballa.ir]1.mp3
2.34M
4_77163335195299357.mp3
9.95M
#شور_شنیدنی
#سرباز_مدافع_حرم_هستم
🏴 بياد سردار دلها سردار شهيد #حاج_قاسم_سليماني 🏴
🎤 حاج حسین سیب سرخی
💠 متون شب چهارم محرم الحرام ۹۵
نحن قوة الحیدریه
نحن قوة الفاطمیه
نحن قوة الزینبیه
نحن ابناء الحسین
تا وقتی تو سایه ی علم هستم
سرباز مدافع حرم هستم
ممنون نون حلال بابامو
شیری که به من داد مادرم هست
ما سینه سپر زهراییم
ما زیر نظر زهراییم
تا وقتی که حسینی باشیم
ایشالله پسر زهراییم
رو دوشم همیشه علمِ زینب
رو چشمم دوباره قدمِ زینب
جون من فدا زینبیه باشه
خون من حلال حرمِ زینب
مکر دشمنا بی تقصیره
شیعه جونشونو میگیره
ای جان به کسی که توی
راه زینبیه میمیره
با اسمت به هم میریزی دنیا رو
از قلبم نگیری عشق مولا رو
روزی که میاد منتقم خونت
میگیریم ما انتقام زهرا رو
یا قاهر العدو یا حیدر
یا والی الولی یا حیدر
بالای کعبه میگم آخر
لبیک یا علی یا حیدر
🔗 @emame3vom
بالاترین مقام.mp3
5.29M
#به_نامِ_خدا
#بچه_هیئتی #سخنرانی
اینکه میگی من میخوام نوکریِ اهل بیت رو کنم، شوخی نیســـتا ....
این نوکری، همون "مقام محمود" هست، که توی زیارت عاشورا میخونی!
بچه بازی نیست...
به اندازهی دغدغهات، باید زحمت بکشی!
#استاد_شجاعی 🎤
4_5778389089539589824 (2).mp3
2.33M
بانوای🎤
حاج_سیدمجید_بنی_فاطمه
🔹نمی دونم دلم دیوونه کیست
🔷 مناجات با امام زمان(عج)
✨اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨
.
بستر نشین
ای بانوی بستر نشین
گلبرگ یاسِ خورده چین
زهرا منم یارت ـ حیدر پرستارت
بر دیده ژاله میکنی
وقتی که ناله میکنی
ای یار دلْ خسته ـ چشمت شده بسته
بی تو کجا حیدر ـ دلِ مضطر
رود یک لحظه غم حاشا کند
بی تو به پیشِ کی ـ رود حیدر
غمِ دل را چگونه وا کند
ای آنکه حرف از وقت رفتن میزنی
آتش به پای باغ و گلشن میزنی
با قد خم با روی نیلی اینچنین
دشنه به قلبِ خستهی من میزنی (2)
یا فاطمه ـ یا فاطمه (4)
* * *
آبم مکن با خندهات
گشته علی شرمندهات
ای گلشنِ حیدر ـ جان و تنِ حیدر
در جامِ چشمانت ببین
چین و چروک این جبین
از نالههای توست ـ حیدر فدای توست
با این محبتها، تو ای زهرا
غمِ حیدر چنین افزون مکن
بنما کمی ناله، کمی زاری
به سینه عقده را مدفون مکن
بی تو چه سازم در جهان شمعِ دلم
چون میشود با رفتنت غم حاصلم
پروانهی روی تو حیدر بی کس است
پیشم بمان و تا حل شود این مشکلم
یا فاطمه ـ یا فاطمه (4)
@navaye_asheghaan
📝📝
#فاطمیه
#سیره_فاطمی
✨ فضایل حضرت زهرا (س): حضرت فاطمه (س) در قیامت
📕 سلمان ره به پیامبر ص عرض كرد: اى مولاى من ! از تو مىخواهم از فضايل فاطمه س در قيامت ، به من خبر بدهى !
💝 پيامبر ص با چهره اى خندان به او نگريست و فرمود:
سوگند به خدايى كه جانم در دست قدرت او است . فاطمه س همان بانويى است كه در عرصه محشر، سواره عبور میکند ... تا اينكه فرمود: جبرئيل در سمت راست آن مرکب و ميكائيل در سمت چپ آن ، و على (عليه السلام) در پيشاپيش آن ، و حسن و حسين (عليه السلام ) در پشت سر آن حركت میكنند، خداوند حافظ و نگهبان او است ، تا از صحنه محشر عبور كند در اين هنگام ناگهان از جانب خدا ندا میرسد:
((اى همه خلايق ! چشمهاى خود را فرو خوابانيد، و سرهاى خود را پايين آوريد، اين فاطمه ع دختر پيامبر شما، همسر على (عليه السلام) امام شما، مادر حسن و حسين (عليه السلام) است .
پس ، از پل صراط عبور میكند، در حالى كه دو چادر شفاف و سفيد بر سر دارد.
وقتى كه فاطمه (سلام الله عليها) وارد بهشت مىشود و به نعمتها و مواهبى كه خداوند براى او آماده ساخته مینگرد، میگويد:
بسم الله الرحمن الرحيم ...الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ* اَلَّذِی أَحَلَّنا دارَ اَلْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ..... لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ
( سوره فاطر، آيه 34 و 35.)
(به نام خداوند بخشنده مهربان ، حمد و سپاس خداوند را كه حزن و اندوه را از ما دور ساخت ، البته خداى ما بخشنده و شكرپذير است ، آن خدايى كه ما را در مقام عالى از عطاى خود قرار داد كه در آن هيچ گونه رنج و ناگوارى به ما نمیرسد).
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:پس از آنكه خداوند به فاطمه ع وحى میكند:
اى فاطمه ! آنچه را كه مىخواهى از من مسئلت كن ، كه به تو عطا میكنم و تو را خشنود میسازم ،
فاطمه س عرض میكند:
خدايا تو اميد منى ، بلكه بالاتر از اميد منى ، از درگاه تو مسئلت میكنم كه دوستان من و دوستان دودمان مرا در آتش دوزخ ، عذاب نكنى.
خداوند به او وحى میكند:
اى فاطمه ! به عزت و جلالم سوگند، دو هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمين ، به خود سوگند ياد نموده ام كه دوستان تو، و دوستان عترت تو را به آتش عذاب نكنم.
📚 .منبع: ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و #كرامات فاطمه زهرا (س) ؛ عباس عزیزی
🆔 @emame3vom
💞💞💞
#فاطمیه
#سیره_فاطمی
🔸 فضایل حضرت زهرا (س): شفاعت از گنهكاران؛ مهریه فاطمه (س) / رأفت و مهربانی دختر حضرت رحمة للعالمین ص
📕 احمد بن يوسف دمشقى در كتاب خويش به نام « اخبارالدول و آثار الاءول » چنين روايت میكند:
در خبر آمده است : زمانى كه پدر بزرگوارش ، او (فاطمه ) را به شوهر داده و مالى اندك را به عنوان صداق ( = کابین و مهریه ) تعيين فرمود، فاطمه ع عرض كرد: اى رسول خدا ص. دختران مردم نيز شوهر كرده و مقدار كمى به عنوان صداق برايشان تعيين مىگردد، پس فرق بين من و آنان چيست ؟ اميدوار و خواهانم كه مهريه را به على (عليه السلام) برگردانى و از خداى تعالى بخواهيد كه مهريه مرا شفاعت گناهكاران امت تو قرار دهد.
پس جبرئيل نازل شد و با وى رقعه كوچكى از حرير بهشتی بود كه در آن نوشته شده بود: خداى تعالى مهريه فاطمه ع را شفاعت گناهكاران امت پدرش قرار داده است.
به همين علت زمانى كه ايشان در حال احتضار بودند، وصيت فرمودند كه آن رقعه كوچك را روى پیکر مطهرشان در زير كفن قرار دهند. اين وصيت عمل شد و فاطمه ع فرمودند:
به هنگامى كه در قيامت برانگيخته شدم ، اين رقعه را به دست میگيرم و از گناهكاران امت پدرم شفاعت میكنم .
✨ در اين حديث همان گونه كه میبينيد، از آنچه كه به فاطمه زهرا(سلام الله عليها) از عظمت شخصيت و علو همت و مرتبت بلند و بى حد و جلالت قدر عنايت گرديده ، حكايت میكند؛ زيرا اين بزرگوار از پدر ارجمندش میخواهد از خدا بخواهد كه به عنوان مهريه و صداق ، اين حق عظيم ، يعنى شفاعت ، را در قيامت به او عطا فرمايد و پروردگار مهربان هم درخواست رسول خويش را اجابت فرموده و حاجت وى را برآورد و آن نامه را به وى عنايت فرمود و صديقه طاهره ع نيز آن سند را به هنگام حاجت ، يعنى در قيامت ، آشكار خواهد فرمود.
📗 صفورى در نزهة المجالس نقل میكند كه نسفى گويد:
فاطمه زهرا س از پدر بزرگوارش رسول خدا ص درخواست نمود كه صداق وى را شفاعت براى امت او قرار دهد و اين بانوى بزرگوار زمانى كه بر صراط آيد ، صداق خويشتن را طلب میكند.
📚 فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از ولادت تا شهادت ، ص 159 و 160.
🆔 @emame3vom
🔖🔖
#فاطمیه
#سیره_فاطمی
📗 فضایل حضرت زهرا (س):
🔸 خوف و خشيت فاطمه ع
✨ زمانی که این آیه بر رسول خدا ص نازل شد :
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ* لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُل بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ*
[ و دوزخ ، ميعادگاه همه آنهاست * هفت در دارد، و براى هر درى ، گروه معينى از آنها تقسيم شده اند ] (سوره حجر، آيات 43و 44.)
رسول خدا ص با شنيدن اين آيه به شدت گريه كرد؛ به گونه اى كه از گريه آن حضرت ، اصحاب نيز گريستند، هر چند كسى نمیدانست جبرئيل چه چيز بر او نازل كرده است و كسى نيز نمىتوانست در آن حال با رسول خدا ص سخن بگويد. چون پيامبر ص از ديدن فاطمه س خوشحال مىشد، برخى از اصحاب به سراغ آن حضرت رفتند تا با آمدنش گريه رسول الله ص متوقف شود.
آنها فاطمه س را در حال آسياب كردن جو يافتند كه مىفرمود: آنچه نزد خداست برتر و ماندگارتر است .
بر او سلام دادند و جريان گريه پيامبر اسلام ص را به عرض او رساندند.
🌺 حضرت زهرا س به خدمت رسول خدا ص رسيد و گفت : پدر جان ! فدايت شوم ، چه چيز باعث گريه تو شده است ؟
🥀 رسول گرامى اسلام ص آياتى را كه جبرئيل (عليه السلام) بر وى نازل كرده بود، قرائت فرمود.
🔹 صديقه طاهره (سلام الله عليها) چون آيات عذاب را شنيد، با رو به زمين افتاد، در حالى كه زير لب زمزمه میكرد:
واى ! واى بر كسى كه داخل آتش جهنم گردد.
📚 بحارالانوار، ج 43، ص 28.
📙 منبع: ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س) . عباس عزيزى
🆔 @emame3vom
.
#فاطمیه
سبک #شور فوق العاده زیبای حضرت زهرا (س)
✍شاعر : کربلایی علی صمدی
بند اول :
ام ابیها فاطمه ، ذکر خدا یا فاطمه
مادر عشق و مادر احساس ، حضرت زهرا فاطمه
شمیم یاسِ رازقی ، بهترین خلق خالقی
برای نوکر پیش تو مادر ، خوبه شبای عاشقی
فدات بشم ای مادر
سایت نشه کم از سر
میگفت مدام پیغمبر
فاطمه جانم ...
تو مادر ساداتی
قشنگترین آیاتی
فدات بشم مولاتی
فاطمه جانم ...
طنین لبها ( یا فاطمه )2
حضرت زهرا (یا فاطمه)2
اشفعی لنا ( یا فاطمه )2
بند دوم:
سوره نور و هل اتی ، کوثر و شمس و ضحی
مصحف داور قرآن حیدر ، شأن نزول آیه ها
زحل و زهره ناهیدی ، منشاء نور خورشیدی
بی تو هر لحظه ظلمت محضه به قلب عاشق تابیدی
جهان تو چشمای تو
بهشت زیر پای تو
جونم تو دستای تو
فاطمه جانم...
ترانه ی بارونی
سرود هر مجنونی
برات بشم قربونی
فاطمه جانم ...
جان پیمبری (یا فاطمه )2
قوت حیدری (یا فاطمه )2
بانوی محشری (یا فاطمه )2
بند سوم:
صلی الله علیکِ یا فاطمه خیر النساء
ام الحسنین ام زینبین ، مادر کل شهدا
فضای جبهه پر بود از ، ذکر و نوای فاطمه
توی سنگرها روی معبرها ، حال و هوای علقمه
الگو از تو مادرم
گرفتن و هم قسم
مدافعین حرم
گذشتن از سر ...
تمومشون عباسات
تو آخرین لحظات
سرشون رو پاهات
گرفتی مادر ...
حکْ رو سربندا (یا فاطمه)2
عشق شهیدا (یا فاطمه )2
امید فردا ( یا فاطمه )2
✍ کربلایی علی صمـــدی
🆔 @emame3vom
.
#شب_جمعه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح حضرت زهرا(س)
زهرا محلّ جلوه ی الله اکبر است
آیینه ی تمام نمای پیمبر است
کوثر عطیّه ایست خدا داده بر رسول
زهرا عطیّه، اُمّ اَبیها و کوثر است
هرگز کسی به مرتبه اش پی نمی برد
از ظرف عقل قدر مقامش فراتر است
با وحی و با حدیث و روایات یا به شعر
مدحش به هر زبان بشود نامکرر است
توحید بی ولایت او غیر شرک نیست
اصلاً ولای فاطمه توحید آور است
سِّرُالصّلات، حضرت صدّیقه هست و پس
ذات نماز مشتقِ انوار حیدر است
زهرا که انبیاء متوسّل به او شوند
حتماً مقامش از همه ی انبیا سر است
احمد برای دیدن او اذن می گرفت
جبرییل وحی بر در او حلقه بر در است
مثل قیامت است قیامش کنار در
این ابتدای قائله ی روز محشر است
از آتشی که بر در او شعله ور شده
در خون و اشک مردم دیده شناور است
@emame3vom
در را شکست دشمن و رویش خراب کرد
از ضرب درب، تیزی مسمار بدتر است
@emame3vom
تقصیر میخ بود که جان از تنش گرفت
از بس که ردّ ضربه ی آن، زخم پرور است
از داغ فاطمه دل سنگ آب می شود
اما حسین جنس غمش جور دیگر است
در قتلگاه تیزی مسمار دشنه شد
آن دشنه ای که روی سپیدی حنجر است
صورت به خاک خورده و در پنجه های شمر
موی حسین روبروی چشم خواهر است
زینب بیا و مادر ما را کمک بده
در قتلگاه این که فتاده است مادر است
شاعر: #امیر_عظیمی
#شب_جمعه
...
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
سبک شور
حاج سید مجید بنی فاطمه 🎤 🎤
میدونی عاشقت هستم مگه میشه تو ندونی
چه خوبه به پای عشقت داره میگذره جوونی
محبوبم تویی معلومه اسمت میشه آروم قلبم شبی که آشفتم
دنیامون بی تو تاریکه
میگم آقا هر چی که
از خوبی تو کم گفتم
(اگه تو نبودی معلوم نیست کجا بودم
تو شاه وفایی من که بی وفا بودم
اگه تو نبودی کجا بودم) 🔃 🔃
@emame3vom
غریبست با همه عالم،
با تو هر کی آشنا شه
کیه بشناستت آقا
دیوونت نشده باشه
عشق تو مثه آتیشه
تو هستی مگه میشه
با این همه بی کس باشم
دلهامون همه بی تابت
عشقن همه اصحابت
کاشکی مثه عابس باشم
آتیش جهنم، با عشق تو خاموشه
آقا خوده کعبه ام،
از داغت سیاه پوشه
دارم توی سینه ام، یه شیش گوشه
(اگه تو نبودی معلوم نیست کجا بودم
تو شاه وفایی من که بی وفا بودم
اگه تو نبودی کجا بودم) 🔃 🔃
سرمه چشمام خاک پاهاتون
ماجرا داره دل من با تو
اگه تو چشمام نم بارونه
به تو محتاجم خدا میدونه
خدا میدونه،
نبودی روز من سیاه میشد
آخرا راهی که میرم کجا میشد
کی دلم دچار کربلا میشد
(صاحب قبر بی نشون سلام مادر
واسه زیارتت کجا بیام مادر) 2
تو با این حالی که پر از دردی
ولی در حقم مادری کردی
اومدم بین نوکرات جا شم
بلا گردون بچه هات باشم
⬆️به تو محتاجم مثل کویر به بارون خدا
تا تو این راهی که میرم بشه جون من بشه فدا
با دعات جا نمونم از شهدا
یه نگاه کن فقط به گریه هام مادر
به تو دروغ نمیگن این چشام مادر 2
(صاحب قبر بی نشون سلام مادر
واسه زیارتت کجا بیام مادر) 🔃
منو عاشق کرد ماجرای تو 2
نوکری واسه پسرای تو
گردنم رفته زیر دین تو
که گذشت عمرم با حسین تو
خدا شکرت موهام سفید میشن تو روضه هات
تموم فکر و خیالم شده خاک کربلات
به فدای غرت خون خدا
این تموم حرفم و خواهشم مادر
یه کاری کن منم شهید بشم مادر
صاحب قبر بی نشون سلام مادر
واسه زیارتت کجا بیام مادر
◽️◾️▫️▪️
#شهادت_حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#ایام_فاطمیه #فاطمیه
#شور
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
دعای غریق
یا الله یا رحمن یا رحیم
یا مقُلِبَ القُلوُب ثَبِتْ قَلْبی عَلی دینِک
.
#فاطمیه ۲۰دی ۹۸
📋#قبولکنتومراتاکهمستجابشوم
#سبک #مناجات
#سبک #روضه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قبول کن تو مرا، تا که مستجاب شوم
دوباره گریه کنِ مادرت حساب شوم
مرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکن
ز محضرت بروم هر کجا، خراب شوم
به هر دری که زدم قبل تو جواب شدم
به هر دری بزنم بعد تو جواب شوم
خودت کشیدیام از چاه معصیت بیرون
نخواستی که زمینگیرِ منجلاب شوم
بیا که سوختم از درد دوریات عمری
بگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟
@emame3vom
بیا که سوختم از درد دوری ات عمری
بگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟
به برکت نظرت، در عزای فاطمیه...
دوباره نوکر این خانه انتخاب شوم
زمان روضهی سخت بتول، چون اسپند
میان شعله ی آتش پر التهاب شوم
چه عاشقی است که با درد، فاطمه میگفت
فدای غربت و اشکِ ابوتراب شوم
برای اینکه نبندند دست حیدر را
به خون سینهی خود پشت در، خضاب شوم
سریع فضه بپوشان رخ کبودم را
علی خجل بشود، از خجالت آب شوم
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@emame3vom
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
.
📋#روایتمظلومیتحضرتعلیوامامزمان(عج)
#متن_روایت / *بخش اول صوت*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
#کرامات
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون عالم بزرگوار میگه توو عالم رویا خواب حضرت زهرا رو دیدم، یا توو عالم مکاشفه نمیدونم.
میگه بی بی بهم فرمود: فلانی در زمان علی، در زمان من فاطمه توو همه ی مردم شهر مدینه، غریب تر از علی پیدا نمی شد...
کار به جا بی رسید علی من و سوار بر مرکب می کرد از این خانه به اون خانه، در خونه هارو می زد اما هیچ کس جواب علی رو نمی داد.
همه می گفتن باشه فردا میایم کمکت می کنیم.
میگه: آخرین خانهای که علی در زد، سعد در و باز کرد رو کرد به بی بی صدازد: دختر پیغمبر، این همه رفتی این طرف و اون طرف کسی هم جواب داد یا نه؟!
بی بی یه نگاهی بهش کرد گفت: نه احدی جواب ما رو نداد...
سرش و پایین انداخت گفت منم نمیام.
فلذا بیبی به اون عالم فرمود: فلانی در زمان شما غریب تر از پسرم مهدی پیدا نمیشه...
' من اینجوری میگم '
شاید از این جلسه به اون جلسه هی میره دنبال چهار تا یار می گرده پیدا نمیشه
گل نرگس بیا بیا، گل نرگس بیا بیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
.
.
📋#ازعمدمادروپیشپسر زدن
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بریم توو کوچههای مدینه، بریم محلهی بنیهاشم، بریم دنبال مادر.
ایشالله هیچ مادری جلو بچههاش زمین نخوره...
ایشالله هیچ پسری نبینه، آخه پسرا غیرتی ان
ایشالله هیچ کدوم از این اراذل و اوباش جلو مادری و نگیرن...
' امشب میخوام براتون قصه بگم، '
یکی بود یکی نبود غیر و از خدا و زهرا و حسن توو کوچهها کسی نبود...
کوچه ای تنگ و ...
یه مادری بود خیلی مهربون بود، یه مادری بود خیلی جوون بود، تازه هجده سالش شده بود
توو خونه بچههای قد و نیم قد داشت،
تازه یه بچه هم توو راه داشت، اسمش محسن بود. چه زندگی خوبی داشت،
یه شوهری داشت فاتح خیبر بود، یه شوهری داشت اسمش علی بود.
@emame3vom
یه روز برا احقاق حقش، برا گرفتن حقش دست یکی از بچه هاش و گرفت، دست پسر بزرگترش که اسمش حسن بود و گرفت، گفت حسن جان بیا بریم دنبال من.
اینقدر این پسر بزرگش خوشحال شد، مادر رو من حساب کرده به من میگه بیا دنبالم...
از عمد مادر و پیش پسر زدن ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
.
.
#روضه بسیار جانسوز _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ حجت الاسلام #میرزامحمدی
#فاطمیه
السلام علیک یا ایتها الصدیقة الشهیدة ، المغصوبة حقها ، و الممنوعة ارثها ، و المقتول ولدها و المکسورة ضلعها و المظلوم بعلها
رنگ پاییز ، به دیوار بهاری افتاد
بر در خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ، ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش دردسرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد.....
"و ضرب الباب برجله فکسره..."
آنقدرضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
*شماها کنایه فهمید ، ببینم ازین مصرع چی می فهمید؟*
آنقدر ضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد ....
*یه وقت دیدن صدا زد "یا فضه خزینی قتل والله ما فی احشایی....."
از وقت افتادنش رو زمین ، تا فاصله به هوش آمدنش ، نمیدونم چقدر طول کشید؟!! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن....؟ اومد میان مسجد ، چی جوری اومد دیگه نپرس" تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه ش خون جاری بود یا صاحب الزمان ببخش آقا ، ما هم نمیخوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد ،آمد هر جوری بود آمد ، دید یه شمشیر برهنه ، بالاسر امامش گرفتن ... دستان امامشو بستن ، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا ، تا سر و گردن امیرالمومنین که خود بی بی فرمود : "استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله" هی میگن علی بیعت کن ، آگه بیعت نکنی "نضرب عنقک" گردنت و میزنیم ، چه کرد؟ "فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا" پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت "آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا" دست حسن و حسینش رو گرفت "فصرخت و هی تبکی و تصیح" هی می گفت تو گریه هاش "خلّوا عن ابن عمّی ... خلّوا عن ابن عمّی ..." هر چه ناله زد دید خبری نمیشه ، دست به معجر برد*
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد...
@emame3vom
*سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن ، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودتو برسون به فاطمه ، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه... تو دلت میخوای بگی کاش نفرین میکرد ، اما من میگن اگه نفرین میکرد ما کجا براش گریه میکردیم" ممنونتیم بی بی جان ... تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود ، فرمود : "یریدون قتل علیّ ما علیّ صبرٌ" سلمان اینا میخوان علی مو بکشن ، من تحملشو ندارم ،اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه،من میخوام بگم فاطمه جان اینا اراده ی قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستن جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی.... آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله.... وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه میکنم ،فرمود عمرسعد "ایقتل ابوعبدالله و انتم تنظرون" کاش همه نگاه میکردن مثل مسجد النبی،اما یه وقت زینب دید،شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده،نیزه دارها،نیزهاشونو بلند میکنن ، دیگه نیزه هاشونو برنمیگردنن ، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم .....
هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت ، اما دل زینب اینجا باقی موند ، رفت ، چه رفتنی ، همه ی آرزوش این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانشو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت ، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه "فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَى وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ" دید یه بدن بی سر ... مقطع الاعضا... اربا اربا تو گودال افتاده... حسین ......بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله...
ای مصحف ورق ورق روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیست باورم ....
*داداش*
این غم کجا برم که زهجده عزیز خود
یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم.....
حسین.....جان.....باالحسین یا الله ...
@emame3vom
.👇👇
.
📖 #روضه_متنی #فاطمیه
🔊 #مناجات با #امام_زمان عج و روضه مادر سادات
⚫️ شب شهادت حضرت زهرا س | #بخش_اول 🔻
*
غم تو گر نبود ، آدمی نمیماند
نه آدمی! که ملک هم نمیماند
آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست
یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم
نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست
اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند
مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند
قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن
به گریه شب هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند
(اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن)
اباصالح، مادرتون خورده زمین
وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد
گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به حسین نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه مادرته، آوردم روضه، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو...
دست تو مرحم زخم ، همه شه پرها
از کرامات تو گویند سر منبرها
(بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2
نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام حسن داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید
بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا
که کینزان تو، هستند همه دخترها
بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت
مادر خلق خدا، مادر پیغمبرها
غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه سید نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، مادرتون راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام حسن، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط حجره غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت زهرا روضه رو برد یه جا، منم میبرم
بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم
مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، صدا میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#روضه_حضرت_زهرا
#حکایت
.