۱
(حضرت ام کلثوم س)
دخت حیدر که بود ام کلثوم
از جهان رفته با حال مغموم
دیده او اندر این دار دنیا
رحلت جد خود مصطفی را
ماتم محسن و داغ زهرا
درد هجران بابای مظلوم
بعد این چار داغ مکرر
تیرباران شد از او برادر
مجتبی اولین پور حیدر
کاو به زهرا جفا گشته مسموم
کربلا رفته با نور عینش
نور چشمان زهرا حسینش
کشته دیده شه عالمینش
آن که سوم امام است و معصوم
با اسارت سوی شام ویران
بردنش از جفا قوم عدوان
همره زینب و جمع طفلان
ابتلاها بدید ام کلثوم
زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر
#حسین_مقدم
#حضرت_ام_کلثوم_س
۱
(حضرت ام کلثوم س)
ام کلثوم تا،رفت از این جهان
پر ز خونابه شد،دیده ی شیعیان
تسلیت تسلیت،یا امام زمان
آن که بعد از نبی،دیده با چشم خود
محسن اندر بر،مادرش داده جان
تسلیت تسلیت،یا امام زمان
دیده زهرا شهید،شد ز جور عدو
فرق حیدر شکافت،از جفای خسان
تسلیت تسلیت،یا امام زمان
او بدیده حسن،جگرش را به تشت
در فراق حسین،شد در آه و فغان
تسلیت تسلیت،یا امام زمان
از غم خواهرش،زینب دلغمین
هر زمان یاد کرد،اشک او شد روان
تسلیت تسلیت،یا امام زمان
ای خدایا حق،ام کلثوم کن
حاجت ما روا،بگذر از دوستان
تسلیت تسلیت،یا امام زمان
زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
#حسین_مقدم
#حضرت_ام_کلثوم_س
(پاره دم حضرت ام کلثوم س)
همچو زینب حضرت کلثوم باشد صابره
چون که ایشان دختر ثانی بود بر فاطمه
همسفر زینب به کربلا بود
یار برادر در غم و بلا بود
#حسین_مقدم
#حضرت_ام_کلثوم_س
۱
(حضرت ام کلثوم س)
دخت حیدر ولی قادر قیوم منم
خواهر و همسفر حسین مظلوم منم
ام کلثوم منم
که قرین محنم
آن که در کودکی اش محنت مادر دیده
پدر غمزده را بی کس و یاور دیده
نیمه شب دفن تن مام مکدر دیده
آن که از نعمت مادر شده محروم منم
آن که از مرگ پدر جامه به تن چاک زده
از غم بی پدری ناله بر افلاک زده
بوسه بر دست و رخ آن گهر پاک زده
آن که بوده به برش با دل مغموم منم
بوده ام شاهد حزن و دل خونبار حسن
دیده ام غربت و هم قلب شرربار حسن
آن که دیده ز ید خصم ستمکار حسن
تیرباران شدن آن تن مسموم منم
چون که یاد آیدم از وقعه ی پر شیون و شین
سفر کرب و بلا و شه لب تشنه حسین
نور چشمان علی فخر رسول ثقلین
آن که دیده است ورا کشته و مظلوم منم
اکبر تازه جوان رفت به میدان جدال
کشته شد تشنه لب از کینه ی اعدای ضلال
قامت مادر او گشت کمان همچو هلال
خونجگر از غم آن مادر مهموم منم
من دختر پیغمبرم-زهرای اطهر مادرم
قاسم آن کاو که ندیده است کسی شادی او
کس ندیده است به عالم ز غم آزادی او
آه کز ظلم شکسته قد شمشادی او
بی قرار از ستم دشمن میشوم منم
چون شنیدم که اباالفضل ز پا افتاده
هر دو دست از بدنش قطع و جدا افتاده
فرق منشق به روی خاک بلا افتاده
دیده خونبار بر آن پیکر مصدوم منم
آه از آن دم که حسین رفت سوی قوم فتن
گفت ای قوم بود تشنه علی اصغر من
تیر کین خورد به حلقش عوض آب و لبن
بسی آشفته بر آن کودک معصوم منم
من یادگار حیدرم-حسین بود برادرم
من مرتضی را دخترم-ام المصائب خواهرم
خواهرم زینب غمدیده و غمخوار حسین
آن که بوده همه جا همسفر و یار حسین
در مصایب همه جا دیده گهربار حسین
خواهر و همره آن بانوی مخدوم منم
او به مقتل تن صد چاک برادر دیده
بر سر نیزه بسی رأس منور دیده
مجلس شوم یزید و سر انور دیده
آن که دیده ستم دشمن معدوم منم
بار الها نظری کن به غلامان حسین
شامل ما بنما رحمت و احسان حسین
هم جوادی که بود عبد و ثناخوان حسین
شکر لله یکی از امت مرحوم منم
زمینه:راسته
#حیدر_جوادی
#حضرت_ام_کلثوم_س
۲
(حضرت ام کلثوم س)
دختر شیر خدا یعنی امیرالمؤمنینم
یار و همراه حسینم خواهر آن بی معینم
ام کلثوم حزینم
با غم و محنت قرینم
آن که بوده همره آن کاروان در کربلایش
آن که بوده مونسش چون زینب غم مبتلایش
کاش می شد تا کنم در کربلا جان را فدایش
چون که دیدم یکه و تنهاست در آن دشت کینم
آن که دیده روز عاشورا به خیمه آه و افغان
اهل بیت مصطفی را جمله با حال پریشان
کودکان تشنه لب از تشنه کامی دیده گریان
از غم اطفال رفته بر فلک آه و انینم
من یادگار حیدرم-حسین بود برادرم
گاه میدان رفتن عباس بودم در کنارش
رفت سوی علقمه آب آورد با حال زارش
در کنار خیمه بودی کودکان در انتظارش
تا به خون غلتید در میدان کین آن بی قرینم
عمه ی اکبر شبیه روی پیغمبر منم من
شایق دیدار آن روی نکو منظر منم من
آن که دیده غرق خون جسمش روی معبر منم من
بی قرار از ظلم و جور آن گروه مشرکینم
قاسم گل پیرهن آن نوجوان مجتبایم
آن که بودی یادگار بوستان مجتبایم
بهر یاری حسین بود ارمغان مجتبایم
غرق خون شد پیکر آن نوجوان نازنینم
من مرتضی را دخترم-ام المصائب خواهرم
اصغر شیرین زبان را دیده ام در پیچ و تابش
شاه دین بردش به میدان از برای شرب آبش
حرمله زد تیر کین او را به روی دوش بابش
با تبسم جان سپردی آن رضیع مه جبینم
چون که دیدم روز عاشورا در آن صحرای سوزان
آتش کین شعله ور شد بر حریم شاه عطشان
در میان خیمه بودی سید سجاد نالان
مضطرب محزون پریشان بهر زین العابدینم
یک طرف در خیمه ها گشته فروزان شعله ی نار
یک طرف از تشنه کامی کودکان با حال افگار
رو به صحرای بلا کردند با چشم گهربار
بر فلک شد از غم آن ها شرار آتشینم
من دختر پیغمبرم-زهرای اطهر مادرم
کی ز یادم می رود آن دیده ی خونبار زینب
چون حسین آمد ز بهر آخرین دیدار زینب
بر در خیمه سرا دید آن گل رخسار زینب
گفت باشد جان خواهر این وداع آخرینم
می نداند کس چه بگذشته است بر احوال خواهر
چون که می داند نبیند بعد از این روی برادر
بوسه زد زیر گلویش زینب محزون مضطر
گفت می دانم دگر این صورت زیبا نبینم
بار الها منتی بر جمع حضار حسینی
کربلا قسمت نما باشیم زوار حسینی
هم جوادی را که می باشد عزادار حسینی
چون به درگاه حسین خدمتگزاری کمترینم
زمینه:یا حسین جان ها فدایت
#حیدر_جوادی
#حضرت_ام_کلثوم_س
۳
(حضرت ام کلثوم س)
فرزند حیدر،یا ام کلثوم
یار برادر،یا ام کلثوم
تو خواهر حسینی
تو یاور حسینی
از کودکی چون،زینب گرفتار
بودی در اندوه،با خواهر زار
غم های بی حد،می گشت تکرار
بهرت میسر،یا ام کلثوم
اول غمت ای،دخت امامت
بد ارتحال،جد گرامت
دیدی تو حزن،آن با کرامت
اندر برابر،یا ام کلثوم
جدت پیمبر،چون از جهان رفت
گفتی ز عالم،روح روان رفت
از جسم زهرا،تاب و توان رفت
شد دل مکدر،یا ام کلثوم
بعد از وفات،آن نور یکتا
دشمن جفا کرد،در حق زهرا
دیگر چه گویم،آن ماجرا را
دیوار و آن در،یا ام کلثوم
شد غصب حق از،آن عصمت الله
شد سقط محسن،در پشت درگاه
زان ظلم بی حد،زان درد جانکاه
زد بر دل آذر،یا ام کلثوم
زهرا پس از آن،با غم عجین شد
با غصه همدم،آن بی قرین شد
باب کرامت،خانه نشین شد
از جور بی مر،یا ام کلثوم
ای خواهر امامت-بانوی با کرامت
دیگر چه گویم،زان قوم بی دین
زان درد و آلام،آن بانوی دین
رفتی ز دنیا،با عز و تمکین
در جنب کوثر،یا ام کلثوم
فرق علی را،آن خصم گمراه
در بین محراب،بشکافت ناگاه
در حال می گفت،الله الله
فتاح خیبر،یا ام کلثوم
دیگر چه گویم،ای دخت حیدر
از مجتبی آن،سبط پیمبر
زهر جفا برد،جانش ز پیکر
آن سبط اکبر،یا ام کلثوم
مظلومه ام کلثوم-محزونه ام کلثوم
ای یادگار حیدر-ای یاور برادر
یاد آمدم از،آن رنج هایت
از ماجرای،کرب و بلایت
شرحش نگنجد،در این حکایت
ای دخت حیدر،یا ام کلثوم
در کربلا با،چشمان گریان
بر نیزه دیدی،رأس شهیدان
اجساد صد چاک،بر خاک میدان
افتاده بی سر،یا ام کلثوم
ای ام کلثوم،ای دخت عصمت
بر جمع حاضر،فرما تو رأفت
هم از جوادی،بنما شفاعت
فردای محشر،یا ام کلثوم
زمینه:مقتل
#حیدر_جوادی
#حضرت_ام_کلثوم_س