مناجات با امام زمان عج
چون مهر به نورِ خود پیدایی و پنهانی
با آنکه زمن دوری نزدیک تر از جانی
اوصافِ کمالت را آیاتِ جمالت را
میخوانم و می بوسم انگار که قرآنی
از صوت تو مبهوتم در حسن تو حیرانم
تو حضرتِ داوودی یا یوسفِ کنعانی
من با تو و تو با من، انصاف کجا رفته؟
من کمترم از مور و تو فوقِ سلیمانی
من زخم و تویی مرهم ، من درد و تویی درمان
من خشکی و تو دریا ، من تشنه تو بارانی
من بر سر راه تو چون گوی به چوگانم
تو در دلِ زار من ، چون نوح به طوفانی
با گل کنمت تشبیه یا با نَفَسِ عیسی
هم خوب تر از اینی ، هم پاک تر از آنی
قرآن به تو می نازد عترت به تو می بالد
تو منتقم خون سالارِ شهیدانی
یا ابن الحسن دورت بگردم آقا .. گفت رفیقم تا تیر خورد ، داشت جون میداد ، زود اومدم سرشُ به دامن گرفتم ، همچین که نفسایِ آخرش بود چشمشُ باز کرد گفت بزار سرم رو زمین بمونه .. گفتم رفیق مگه چی شده ؟ ..
گفت یادته میرفتیم تو روضه ها...
( بریده بریده می گفت ) گفتم آره " گفت یه شب خیلی گریه کردم گفتم یابن الحسن یه آرزو دارم وقتِ جون دادن سرم رو پایِ شما باشه ...
سرمُ بزار رو خاکا بلکه صاحبم بیاد ...
امشب منم اومدم بگم یابن الحسن بلاگردونتم ..
دوس دارم وقتِ جون دادن سرم رو پایِ شما باشه .. هرکی امشب اومده با امام زمان کار داره صدا بزنه :
یاابن الحسن ....
@navaye_asheghaan
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
معتکف در بیتت شدم به ناله و آه
بیچاره منم که هستم اسیر گناه
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
زلال رحمت را بر قلبم جاری کردی
هر چه بد بودم تو آبرو داری کردی
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
فرار از تو کردم به تقلید از اشقیا
من رفتم امّا تو دوباره گفتی بیا
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
بهار دلم را شور خزانی دادم
جواب لطفت را با نا فرمانی دادم
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
دلم با مهر تو دیگر قرین نمیشد
ببخشید ، ای خدا بدتر ازین نمیشد
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
امّا یا الهی خجل و مضطر گشتم
بر درخانه ات ببین که من برگشتم
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
قلب من قلب من از لطف توآکنده
مهربام مهربان شرمنده ام شرمنده
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
از بهر نگاهت دارم هر لحظه آوا
از جرمم گذرکن یا رب به حقّ زهرا
من هستم رو سیاه یا رب استغفر ا...
او که بر مصحف توسوره کوثر بود
زهرایی که دار و ندار پیغمبر بود
فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه
زهرایی که گردید ولایت را علمدار
او که مجروحه شد در بین در و دیوار
فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه
زهرایی که چون گل شد بعد بابا پرپر
محسنش فدا شد درراه عشق حیدر
فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه
اگربر فاطمه کینه روا نمیشد
بر زینب درگودال ظلم و جفا نمیشد
یا حسین یا حسین ای تشنه لب یا حسین...
ناله زد دختری انا بنت المظلومة
اُنظُر یا ابتا عمّتی المضروبة
یا حسین یا حسین ای تشنه لب یا حسین...
@navaye_asheghaan
پرگناه آمدم یا الهی
روسیاه آمدم یا الهی
یا الهی....
من خجالت زده از تو هستم
بر سر کوی لطفت نشستم
گِرد الطاف تو در طوافم
مُحرم وادی اعتکافم
گرچه عاصیّ و نامه سیاهم
دادی یک بار دیگر تو راهم
قلبم از شعله ها پرشرر شد
عمرمن درگناهان به سر شد
ای خدا غفلت آواره ام کرد
نفس عمّاره بیچاره ام کرد
هستم ای مهربان عبد رسوا
ای خدا کن مرا اهل تقوی
کن مرا اهل نور و سعادت
اهل قرآن و ذکر و عبادت
من که بیگانه ام با مناجات
هم به توحید و یاسین و صافات
تحفه ای بر من بی وفا ده
درد بی دردی ام را شفا ده
یا رب ای خالق حیّ منّان
نور دانش به قلبم بتابان
کن عنایت شوم عبد گمنام
زینت را قرآن و اسلام
بار الها مرا کن عطایی
چون شهیدان شوم کربلایی
مثل جان بر کفان خمینی
کن مرا فاطمی و حسینی
آن حسینی که نامت صدا زد
بین گودال خون دست و پا زد
آن حسینی که عطشان فدا شد
ماه تابنده ی نیزه ها شد
@navaye_asheghaan
مناجات با خدا و روضه ی امام حسین علیه السلام در ایام اعتکاف
ای مهربون،بخشنده ی جرم و گناه،من اومدم امّا با این روی سیاه
معتکفِ خونه ی تو شدم خدا،با این بدی بازم به من دادی پناه
شرمنده ام،توبَم و کن قبول،به مصحف و به عترت رسول
به حق اون شهید سر جدا،نور دل زهرای بتول
می زنم صدات با چشمای ترم،تو اگه بگی برم کجا برم
یا الله،یا ربّنا،اِغفر لنا...
می دم قسم،تو رو به خاکِ کربلا،به قاری ِ قرآن روی نیزه ها
به حقّ اکبر و علیّ اصغرش،به اون که شد کنار علقمه فدا
به حقّ اون لحظه که غرق ِ آه،مادر اومد کنار قتلگاه
حسینش و غرقه به خون دید و،با حسرت به او میکرد نگاه
بُنَیَّ شهید بی سر یا حسین،بُنَیَّ غریب مادر یا حسین
واویلا غریب مادر یا حسین...
@navaye_asheghaan
فرصتی دوباره
فرصتی میخواهی تا فارغ از هیاهوی پایانناپذیر زندگی، چند روزی با خودت خلوت کنی.
فرصتی میخواهی تا بر سفره عشق میهمان شوی و جامه تعلقات برکنی، با خدای خویش خلوت کنی و پا به پای ام داود، زیارت رجبیه بخوانی.
فرصتی میخواهی تا معتکف کوی عشق شوی.
اعتکاف، فرصت خلوتی عاشقانه است.
اعتکاف، استوارسازی شانههای لرزانی است که از بار سنگین گناه، دیگر قامت ایستادن ندارد.
اعتکاف، سجده دوباره فرشتگان است بر اشکها و ندبهها و سجدههای آدمیان.
اعتکاف، احرامیست در میقات حضور، با نور و شعور.
اعتکاف، تطهیر قلبهاست در سجاده سبز «توبه».
اعتکاف، گستره محراب عشق است در کوی دوست؛ عشقبازی روح است دور از نفسِ سرکش، در سبزترین مکان، در نورانیترین زمان.
اعتکاف، تلاوت «آیههای سوره حضور است» در سجاده اشک.
اعتکاف، لبیک لبهایی است که عاشقانه به زمزمه نیایش، روح پریشان خود را شستشو میدهند.
اعتکاف، تفرج روح است در خلوت عشق.
اعتکاف؛ یافتن حقیقت پنهان روح است در فراموشی نفس.
اعتکاف، بهترین بهانه برای صعود به ملک نفسانی و بازگشت به فطرت رحمانی است.
اعتکاف، غوطهور شدن در دریای روشن امید است؛ فرصت سبزی است برای آموختن طریقت دلدادگی و رسم و راه عاشقی.
اعتکاف، بریدن است و وصل شدن؛ پایان است و آغاز.
اعتکاف، شکستن است و پیوند خوردن؛ شکستن قفس نفس و پیوند خوردن به آسمان.
اعتکاف، میقاتی است دوباره.
اعتکاف، تمرین خودسازی است.
اعتکاف، مبارزه برای رسیدن به یقین است.
اعتکاف، فرصتی است برای سبز شدن.
نویسنده: فاطمه حیدری
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
در این حماسه،شکوهِ زنی پدیدار است
اگرچه درد،فراوان و داغ، بسیار است
مطیعِ امرِ ولیِّ خداست در همه جا
اگرخطیب شده یا اگر پرستار است
شبیهِ مادرِ خود،هم صبور و هم محجوب
شبیهِ مادرِ خود،داغدار و غمخوار است
پس از حسین، سپاهِ زنان به دنبالش
در انقلابِ دوباره، بزرگ سردار است
چه حاجتی ست به شمشیر،در سرای یزید؟!
زبانِ نافذِ او، تیغِ حیدری وار است!
به قلبِ زینب اگر کوهِ غم فرو ریزد
غمِ قشنگ تر از کوه را خریدار است*
@navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
دلی پر خون برایش مانده و چشمان تر زینب
چه سوغاتی بهمراه آوَرَد از این سفر زینب
در آن صحرا که هر کس را نصیبی از مصیبت شد
همه داغ جوان دیدند اما بیشتر زینب !
پریشان شد زمین هفت آسمان پیچید و درهم شد
ولی از این جهان دارد دلی آشفته تر زینب
غروب از سر گذشت و سر گذشت و سرگذشتش را
که دنیا خوب می داند چه آورده ست بر زینب
زمانی را که دنیا در تب سجاد می سوزد
امامی نیست پرچم را برافرازد مگر زینب
به حق که سفره ی زهرا چه مردان بزرگی را
نمک پرورده اش کرده؛
پدر ...
همسر ...
پسر ...
زینب
@navaye_asheghaan