#امام_سجاد علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹فجر امید🔹
مژده کز آفاق روشن، گل به دست آمد بهار
برگ برگ سبزه را شیرازه بست آمد بهار
دید دریا تشنه، صحرا عاشق است آمد بهار
جام بر کف، خنده بر لب، میپرست آمد بهار
در مسیرش مخمل سبز چمن گستردهاند
حلّه رنگینِ یاس و یاسمن گستردهاند
باغ باید در قدومش عنبرافشانی کند
هدهد شهر سبا، بال و پرافشانی کند
ماه بَذر نقره پاشد، گوهرافشانی کند
آفتاب از مشرق گیتی زرافشانی کند
تا ببیند آسمان اوج و فرود عشق را
تا بخوانند اختران با هم سرود عشق را
انتظار عاشقان فجر امید دیگریست
روشنیبخش جهان صبح سپید دیگریست
در بهار آرزو عید سعید دیگریست
زادروز سید سجاد عید دیگریست
عید تقوا و عدالت، عید آزادی رسید
جشن ایثار و شهامت، موسم شادی رسید
کیست این مولا که شد صدق از صفایش جلوهگر
عشق از او پیدا شد و مهر از وفایش جلوهگر
حُسن یوسف از جمال دلربایش جلوهگر
مطلعالفجر اجابت از دعایش جلوهگر
لیلةالقدر امامت، نازپرورد حسین
از دو عالم آشناتر با غم و درد حسین
آن که آیین وفا را جلوه بخشید و جلا
شاهد بزم و شهادت، یادگار کربلا
روح ایمان و عبادت، اسوۀ اهل ولا
خطبهخوان بینظیر و... خسته از شام بلا
راهبان کعبۀ آزادی و عشق و جهاد
پاسدار مکتب توحید و عدل و اتحاد
دفتر آزادگی با سعی او شیرازه شد
از گلاب اشک او گلزار ایمان تازه شد
عشق عالمگیر شد، عرفان بلندآوازه شد
آسمان در حیرت از آن صبر بیاندازه شد
چون دم پاک مسیحا خطبههای شام او
زخمه بر تار عواطف زد صلای عام او
گر چه عمری حسرت ایام را در دل نهفت
گر چه در گلزار احساسش گل ماتم شکفت
دشمن از اندیشۀ بیدارباش او نخفت
از قیام روز عاشورا سخن بیپرده گفت
لالههای دشت خون را باغبانی کرد و رفت
نهضت سرخ شقایق را جهانی کرد و رفت
ای مدینه! ای که اعجاز لبش را دیدهای
ای که در هجرانِ گل، تاب و تبش را دیدهای
گریۀ صبح و مناجات شبش را دیدهای
صبر طاقتسوز و سعی زینبش را دیدهای
موجزن دریای خون را دیدهای تا کربلا
در رکابش یک چمن گل چیدهای تا کربلا
ای مدینه! ما که از آن روضه دور افتادهایم
چون پرستو در بهار، از شوق و شور افتادهایم
خانه بر دوشیم و از فیض حضور افتادهایم
ما مگر از چشم آن دریای نور افتادهایم
ای مدینه! ارغوانی رنگ شد دلهای ما
سینهها آتش گرفت و تنگ شد دلهای ما
ای مدینه! باز در کوی تو منزل میکنیم
باز از دریای حسرت رو به ساحل میکنیم
پشت دیوار بقیعت خاک را گِل میکنیم
نور زهرا را چراغ روشنِ دل میکنیم
ای مدینه! ای که بوسیدی رکاب جبرئیل
باز کن بر روی این پروانه «باب جبرئیل»
ای مدینه! ما که با گلها تبسم میکنیم
در خیال خود تو را هر شب تجسم میکنیم
گر بخوانی در حضورت دست و پا گم میکنیم
با نسیم صبحدم، گاهی ترنم میکنیم
جلوۀ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
📝 #محمدجواد_غفورزاده
@navaye_asheghaan
تکبیتی،دوبیتی و رباعی صلواتی
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
سجاده و تسبیح فرستد صلوات
آیینه به تلمیح فرستد صلوات
میلاد صحیفههای سجادیه است
قرآن و مفاتیح فرستد صلوات
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
خدا امشب ولیّش را ولی داد
جمالی منجلی، نوری جَلی داد
حسین بن علی! چشم تو روشن
که امشب بَر تو ذات حق، "علی" داد
✍ #غلامرضا_سازگار
وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت
انوار خداوند جلی دیدن داشت
با دیدن فرزند عزیزش سجاد
لبخند حسین بن علی دیدن داشت
::
محبوب حریم حق تعالی آمد
تفسیرگر نور و تجلا آمد
در فصل شکفتنش سروشی میگفت
سجاده نشینِ عرش اعلا آمد
✍ #سیدهاشم_وفایی
@navaye_asheghaan
مولودی سجاد (ع)
عید اومده دوباره
دنیا چه بی قراره
سجاد اومد به دنیا
خرم چه روزگاره
عامل وحدت اومد
صاحب دولت اومد
نوید رحمت اومد
دوره شوکت اومد
شادی دیگر اومد.
غمها دگر سر اومد
سجاد به دنیا اومد
نور خدا در اومد
امام شیعه اومد
شادی همیشه اومد
امامی دبگر اومد
تالی حیدر اومد
دوره غم سر اومد
از گل چه بهتر اومد
عید اومده دوباره
دنیا چه بیقراره ۲
بیقرار اصفهانی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
از این سو شهربانو با دلی خرسند میآید
از آنسو زینب کبریست با اسپند میآید
حسین آغوش وا کرده؛ حسن تبریک میگوید
به استقبال او عباس با لبخند میآید
لب افلاک خندان شد؛ مدینه نورباران شد
که دارد عابدی بی مثل و بی مانند میآید
دل سجادهها بیش از همه شاد است این شبها
امامی که به او سجاد میگویند میآید
به عشق حیدر کرار او را هم علی نامید
چقدر این اسم روح افزا به این فرزند میآید
عرب را با عجم عهدیست امشب تا خود محشر
به این وصلت بگو محکمترین پیوند میآید
ز درگاهش کسی با دستِ خالی رد نخواهد شد
خوشا آنکه به این درگاه حاجتمند میآید
::
گدا خوب است کارش را به دست خلق نسپارد
اگر دست گدایی سمت زین العابدین دارد
✍ #محمود_یوسفی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
مثل گلها واشدی، عطر جنان آوردهای
شادی و لبخنـد بهر بـاغبـان آوردهای
خطی نوری تا زمین از آسمان آوردهای
نور ایمان، کهکشان در کهکشان آوردهای
آمدی تا جلـوۀ دیگر ببخشی خـاک را
مات نور خویش گردانی همه افلاک را
تا رسیدی شادی مولای ما تکرار شد
شهر پیغمبر ز نورت مطلع الانوار شد
رفتوآمد در مسیر آسمان بسیار شد
عرشیان را لحظههای دلخوش دیدار شد
قدسیانی که تو را وقت زیارت دیدهاند
چشمهسار کوثر و غـرق طهارت دیدهاند
ازتبار نور بـودی، نور بـاران شـد زمین
عطر تو پیچید و بهتر از بهاران شد زمین
با صدای تو پُر از شور هزاران شد زمین
با تو محراب دل سجدهگزاران شد زمین
چون خدا از عالم بالا نگاهت میکند
فخر بر حال نماز و اشک و آهت میکند
آمدی تا عـابدان را زینتی پیــدا شود
ساجدان را در عبادت عـزّتی پیدا شود
عاشقان را شور عشق و طاعتی پیدا شود
بندگی را جلــوگـاه و رفعتی پیدا شود
آسمانها را نـوای ربنّــایت پُر کند
عطر اخلاص و مناجات و دعایت پُر کند
بندگی در نغمههای یاربت معنا گرفت
از مناجات و دعای هرشبت معنا گرفت
زندگی در سایهسار مکتبت معنا گرفت
دینشناسی از مرام و مطلبت معنا گرفت
تا خدا با یک دعای خویش راهی کن مرا
چون ابوحمزه بیا امشب "الهی" کن مرا
در زمینی که خدا گنجینۀ اسرار کرد
حکمت یزدان حکیمانه تو را بیمار کرد
با قیام گریههایت حفظ آن آثار کرد
خطبۀ ویرانگر تو دشمنان را خوار کرد
سینهات هرچند بین آتش غم تفته بود
گر نبودی کربلا از یاد مردم رفته بود
بعد چندین قرن از شور و قیام کربلا
گُل کند هر روز از اشک تو نام کربلا
جاودان مانده به لوحِ دل، پیام کربلا
گشته دلها مُحرم بیت الحرام کربلا
کربلا گفتم، هوایی شد دلم بار دگر
چون همیشه کربلایی شد دلم بار دگر
سوی گلزار شما دل را هوایی میکنم
برغبار درگه تو جبههسایی میکنم
کی از این "دَر" لحظهای فکر جدایی میکنم
من ز درگاه شما تنها گدایی میکنم
چون «وفایی» با توّلای تو غرق نعمتم
تا قیامت سائل این آستان رحمتم
✍ #سیدهاشم_وفایی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
نزد کریمانِ دوعالم خوشه چینم
پای بساط اهل بیت از راغبینم
بر پنجم شعبان گره خوردهست دینم
مدیون خیر و لطف زین العابدینم
از برکتش شد خانهی مولایمان شاد
آمد علیِ دوم ارباب، سجاد
آمد به ما آموخت طرز بندگی را
پای مناجات و دعا، پایندگی را
آورد با خود راه و رسم زندگی را
آموخت با رفتار خود بخشندگی را
ایثار و بخشش در وجودش منجلی بود
کیسه به دوش نیمهشب، مثل علی بود
گَرد فراموشی ازین آیین زدوده
دین را دوباره با دعا احیا نموده
ابواب رحمت را سوی مردم گشوده
در هر مناجاتش، گریز روضه بوده
با سجدههایش خلق را دلگرم میکرد
سنگِ دلِ هر غافلی را نرم میکرد
تابید نورش، بازتابش شد صحیفه
خیر کثیرِ آفتابش شد صحیفه
پیغمبری کرد و کتابش شد صحیفه
ارکان ناب انقلابش شد صحیفه
دلهای ما را با مناجاتش تکان داد
راه خدا را با ابوحمزه نشان داد
از سجدههایش روح ایمان، جان گرفته
با گریههایش دین، سر و سامان گرفته
از یک دعای نوکرش، باران گرفته
با مادر او آبرو ایران گرفته
لطفی ندارد روزیام بی شهربانو
دست من و احسانِ بی بی شهربانو
کار جهادی کرد و دین را تقویت کرد
خیلی غلام، آقا خرید و تربیت کرد
نسبت به داغ کربلا با معرفت کرد
با روضه هر جامانده را خوش عاقبت کرد
خیره به ظرف آب میشد، تشنه میماند
از کام بابایش همیشه روضه میخواند..
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
بنا نیست امروز افسرده باشیم
پس از چند شب باز پژمرده باشیم
مگر میشود نور را دیده باشیم؟
ولی دل به خورشید نسپرده باشیم
بنا بود ما را سر پا ببینند
اگر بارها هم زمین خورده باشیم
سه شب در بین کوچه نشستیم
که سهمی از این سفرهها برده باشیم
محال است ما را از آقا بگیرند
محال است حتی اگر مرده باشیم
اسیرم به گیسوی بالا نشینی
فدای گرفتاری این چنینی
تو شهر غریبی، مسافر نداری
شب پنجم ماه، زائر نداری
در این چند شب بالها کربلایند
بمیرم برایت مهاجر نداری
نبینم برای تو شعری نگفتند
مبادا بگویند شاعر نداری
تو چارم مسیر به سمت خدایی
تو چارم مسیری که عابر نداری
در این روزها که تو تنهاترینی
در این روزها که تو زائر نداری
مرا زائر بی قرار تو کردند
دلم را چراغ مزار تو کردند
بنا شد اگر سائلی نان بگیرد
چه خوب است که از کریمان بگیرد
بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد
چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد
علی خواست تا که برای حسینش
زنی در بلندای ایمان بگیرد
تمام زمین و زمان را که میگشت
بنا شد عروسی از ایران بگیرد
تو آقا ترینی و سجاد مایی
تو شاهی و فرزند داماد مایی
خدا باز تصویر مولا کشیده
برای حسینش، علی آفریده
تو از بس که غرق حضور خدایی
برای عبادت تو را برگزیده
هر آنکس که دیده تو را صبح یا شب
سر سفرههای مناجات دیده
ترحم کن ای آسمان محبت
به این قطرههای چکیده چکیده
چه میخواهم از تو که داده نباشی
به اندازهی کافی از تو رسیده
همین که گدای تو هستیم کافیست
ابو حمزههای تو هستیم کافیست
بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد
بخوان آدمی بوی انسان بگیرد
بخوان: اَبکی؛ اَبکی؛ لِنَفسی؛ لِقَبری...
دل مردهی ما کمی جان بگیرد
(...و یا غافر الذنب و یا قابل التوب
الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك
انَا لا اَنْسي اَيادِيکَ عِنْدی
الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك
الهی و رَبّی عَلیک رَجائي
الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك...)
لباس مناجات را باید، هرکس
شب پنجم ماه شعبان بگیرد
تو هستی دلیل مسلمانی ما
نجات پر و بال زندانی ما
به جز عالَم سائلی، عالَمی نیست
به غیر از کریمی تو حاتمی نیست
بر این خشکها تا که باران ببارد
به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست
خدا از سرم سایهات را نگیرد
جز این؛ هر چه را هم بگیرد غمی نیست
چهل سال بر سردر خانهی تو
به جز پرچم کربلا پرچمی نیست
تو یعقوبی و پلک مجروح داری
چهل سال گریه، زمان کمی نیست
چهل سال گریه، چهل سال ناله
چهل سال گریه برای سه ساله
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید
گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید
صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید
از یارِ آشنا سخن آشنا شنید
چشم تو بود روز ازل غمزهساز شد
نورت ظهور کرد و ابوحمزهساز شد
دست تو ربنای قنوت اجابت است
سجادهی تو قبلهی اهل عبادت است
اشکت نزول آیهی باران رحمت است
لبهای تو صحیفهی عرفان و حکمت است
هرکس کلاس درس تو را مستعد شدهست
پای دعای خمسه عشر مجتهد شدهست
از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست
آغشته با دعای تو رزق حلال ماست
شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست
ایرانی است مادر تو، این مدال ماست
ما را علی، غلام حسینش خطاب کرد
از ما عروس فاطمه را انتخاب کرد
در شام، غیرِ بغض تو در سینهها نبود
مسجد محلِّ رویش آیینهها نبود
جز بوسهی معاویه بر پینهها نبود
منبر که جای بازی بوزینهها نبود
منبر برای حج تو میقات عشق بود
حق با علیست، خطبهات اثبات عشق بود
✍ #محسن_ناصحی
@navaye_asheghaan
#امام_سجاد_ع_مدح
کیستم من؟ پیشوای چارم اهل یقینـم
سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین العابدینم
قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم
هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم
چون نبی مشکلگشایم، چون علی حبل المتینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
نیتم، تکبیر و حمدم، کعبهام، حجرم، مقامم
زمزمم، سعیم، صفایم، مروهام، رکنم، مقامم
هم قنوتم، هم سجودم، هم تشهد، هم سلامم
هم جهادم، هم زکاتم، هم صلاتم، هم صیامم
هم حیاتم، هم نجاتم، هم امانم، هم امینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
رکن میبالد که دست من نمـاید استلامش
کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش
هرکه ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش
هرکه با ما بـود، دشمن تـا ابد لعن مدامش
من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
آسمانی هـا همه محـو مناجـات شب من
نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من
آسمان پیچد به خود در شعلهی تاب و تب من
ذات حق لبیکگـو با ذکر یارب یارب من
گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم
من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم
در غل و زنجیـر دشمن، یاری اسلام کردم
فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم
آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم
بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم
من علی بن حسین بن امیرالمؤمنینم..
✍ #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan