#قسمت_دوم#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*دلت رفت در خونهی علی اصغرِ امام حسین یه بیت فقط بگم..گفت ..*
بلندمرتبه شاهی به زحمت افتاده
برای جرعهی آبی به منت افتاده
تو در عمل به عزاداریام، جهت دادی
به اشکهای حسینی، تو منزلت دادی
میان گریه، به ما درس معرفت دادی
تو راه کار شفاعت در آخرت دادی
صدا زدی که برای حسین گریه کنید
به یاد کرب و بلای حسین گریه کنید
به مَسمَعِ بَصَری فرمود: مسمع! حالا نمیتونی کربلا بری آیا برای جد ما گریه میکنی یا نه؟ گفت: بله آقا من گریه میکنم.حضرت به گریهی خالی راضی نبود.فرمود: "اَفَتَجزَع"؟!جزع و فزع میکنی یا نه بیقراری میکنی یا نه؟حضرت از من و شما توقع بیقرار شدن داره در روضه...*
تو درد دیدهای از انفعال بیدردان
تو داغ دیدهای آقا، میان نامردان
تو بین آتش و در خواب ناز، شاگردان
تو پابرهنه میان هجوم ولگردان
دوباره بین مدینه، حرم در آتش سوخت
گرفت خانهات آتش؛ دلم در آتش سوخت
*نوشتن وقتی در خانهی حضرتو آتیش زدن
آتش کشیده شد به داخل منزل، حضرت بین آتش قدم میزد میفرمود:"أَنَا اِبْنُ أَعرَاقِ اَلثَّرَى أَنَا اِبْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اَللَّهِ "من فرزند ابراهیم هستم که آتش بر او سرد شد.
قربونت برم آقاجان..مثل مادرت در خانه اتو آتش زدن .اما آقا مادرت فرمود: شعلههای آتش، صورت منو سوزوند.. بعدِ آتش زدنِ درِ خانهی حضرت،فردا شد یه عده شیعیان آمدن محضر حضرت گفتن: آقا ای کاش مرده بودیم نمیدیدیم اینطور به شما جسارت کردن..درِ خانهتون رو آتش زدن..انشاءلله شیعیان جبران میکنن.الحمدالله خانواده اتون سالمن حضرت همینجور گریه میکرد.فرمود: من برا خودم گریه نمیکنم.برای چی گریه میکنی؟فرمود: اینجا رو که سوزوندن دیدم این زن و بچهها میترسن هر کی داره دنبال یه سرپناهی میگرده آتش بهش نرسه..یاد آتیش زدن خیمههای جدم افتادم اون لحظهای که بچهها توو این بیابونا میدویدن..*
دوباره بین مدینه، حرم در آتش سوخت
گرفت خانهات آتش دلم در آتش سوخت
به غیرت تو اگر بین خانه برخورده
گریز روضهات، اوّل به میخ در خورده
به یاد فاطمه که ضربه، بیخبر خورده
دل شکستهی تو، بیامان شرر خورده
خدانکرده زنی بین خانهات که نسوخت
کبوتری وسط آشیانهات که نسوخت
*خیلی حضرت، مادرش زهرا رو دوست داشت..اصن این قصه رو بگم چه لطیفه:
اومد پیش حضرت گفت: خدا دختری به من عطا کرد..فرمود: اسمش رو چی گذاشتی؟ آقا "فاطمه" به عشق مادرتون زهرا،حضرت تا اسم مادرش رو شنید مکرر میگفت: "فاطمَه فاطمَه فاطمَه....."یه لحظه قطع کرد گفت:حالا اسمش فاطمهست یه وقت، سیلی نزنی به صورتش..*
*امام صادق فرمود: "لَزمَتِ الفراشُ نَحِلَ جسمها" مادر ما دیگه بستری شد."نَحِلَ جسمُها "دیگه بدنش ضعیف شد نحیف شد لاغر شد." ذاب لحمُها"دیگه گوشتای بدنش ریخت..حالا دلت رفت درِ خانهی بیبی..همین امام صادق فرمود:"کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا "علت شهادت مادرش زهرا رو امام صادق این گونه فرمود: "اَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَی الرَجُل لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ"فرمود: آنقدر اون نامرد با غلاف شمشیر زد به بازوی مادرم..یه جا دیگه روضه رو حضرت اینگونه فرمود:"فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ"گویا دارم میبینم چنان سیلی به صورت مادرم زدن گوشواره توو گوش مادرم شکست افتاد رو زمین..*
خدا نکرده زنی بین خانهات که نسوخت
کبوتری وسط آشیانهات که نسوخت
زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد
اسیر سنگ دلی پست و بد دهانت کرد
@navaye_asheghaan
#قسمت_ پایانی#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*شیخ عباس قمی تومنتهی الآمال می فرماید پنج بار یا بیشتر منصور دوانیقی لعنة الله علیه ارادهی قتل امام صادق رو داشت.یکیش همونه که حضرت رو به زور بردن..نوشتن محمد بن ربیع لعنتالله
علیه وقتی مامور شد.خود ربیع میگه وقتی منصور دستور داد..گفت یه جوری حضرت رو بیارید فرصت نکنه هر جور دیدیدش بیاریدش. دستوره ربیع میگه بین فرزندام محمد، قسیالقلبتر از همه بود. به پسرم محمد گفتم تو ماموری امام صادق رو بیاری. اما هر جور دیدی بیارش ..محمد ملعون ابن ربیع، نوشتن نردبان گذاشتن وارد منزل حضرت شدن دیدم پیراهن بلندی به تن حضرته دستمالی به کمر بسته، مشغول عبادت..اومد بالا سرش گفت آقا باید بریم. حضرت فرمود اجازه بده.. نعلینی.. عبایی.. عمامهای..گفت مامورم همینجوری ببرمت. نقل، ادامهش اینه: همهی اون سربازا سواره بودن
امام صادقِ ما با پای برهنه با پای پیاده دستاشو بستن حضرت رو بردن..*
زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد
اسیر سنگدلی پست و بددهانت کرد
تو سالخورده و خسته، ولی اهانت کرد
طناب پیچ در آن کوچهها دوانت کرد
میان وضعیتی نامناسبی؛ ای وای
بیاد غربت امّالمَصائبی؛ ای وای
اگرچه ارث غریبی به تو، مدام رسید
گریز روضهات از کوچهها به شام رسید
عقیلهی علویّه به ازدحام رسید
به عمه جان شما خیلی اتهام رسید
*من از سیدا خیلی عذر میخوام بهخاطر این بیت..*
زنی که بود دو عالم، مسخّر نامش
حرامزادهی مرجانه داد دشنامش
عبا نبردی و گفتی، عبا نداشت حسین
رِدا نداری و گفتی، رِدا نداشت حسین
به روی پیروهن از زخم، جا نداشت حسین
به زخم نیزهی اَخنس، صدا نداشت حسین
به خونِ حنجرش، آغشته شد؛ بمیرم من
عزیز ما، نگران کشته شد؛ بمیرم من
*این هم برای اونایی که هنوز گریه نکردن امشب..راوی میگه در روز یه بار اسم امام حسین رو جلوی امام صادق میآوردیم تا شب، دیگه کسی لبخند حضرت رو نمیدید.حضرت به منو شما گریه رو یاد داده..یه بار به عبدالله منصور حضرت، تمام روضهی عاشورا رو فرمود: خوند با هم گریه کردن ..وای که روضهای روضهخونش امام معصوم باشه تو هم پا روضه اش بشینی. یعنی آدم، زنده میمونه؟! تو فکر کن امام زمان نشسته تو زانو زدی محضرش حضرت داره روضه میخونه..اصن آدم زنده میمونه؟! میدونی حضرت تا کجاها رفت؟!من فقط چند خطشو بگم..کل روضه رو به عبدالله منصور فرمود. من فقط چند خطشو بگم..رسید به اینجا: "نَظَرَ الحسینُ یمینه و شماله"کار به جایی رسید جد ما چپ و راست را نگاه میکرد یه نفر نبود کمکش کنه..از زبان امام صادق دارم میگم.."وَلا یَری اَحَدا"هیچکس نبود.."فَرَفَعَ رأسهُ إلی السَّما"یه نگا جد ما به آسمان کرد..با خدا صحبت کرد گله کرد از این قوم.صدا زد..خدایا ببین دارن با پسر پیغمبر چه میکنن. بین ما و آب فرات حائل شدن.نمیذارن آب به ما برسه یا بقیهالله!..همینجور داشت مناجات میکردو رَمِیَ بِسَهمٍ، فَوَقَعَ فی نَهره..امام صادق میگه..یه وقت دیدن یه تیری رها شد به گلوی حضرت خورد.حضرت رو اسب نشسته بود. "فَخَرَّ عن فَرَسه"حضرت از اسب به زمین افتاد. جمله ی امام صادق اینه فرمود:تا افتاد تیر و از گلو در آوردمحاسنشو به خون خودش خضاب کرد..*
ای حسین...
@navaye_asheghaan
shahadat emam sadegh_14020225(2).mp3
31.15M
|⇦•به گریه ی یتیمانه ی......
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ز غربتش چه بگویم کـه سینهها خون اسـت برای صادق زهرا مدینه محزون اسـت دلم دوباره بـه یاد رئیس مذهب سوخت کـه داغ غربت لیلی حدیث مجنون اسـت
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
|⇦•دردمندان غمت...
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید علی تقوی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دردمندان غمت زندگی از سر گیرند
گر که با مژه غبار از حرمت برگیرند
گر چه بی صحن و رواق است حریمت اما
پادشاهان جهان روزی از این در گیرند
خاک های حَرمت محمل اشک زهراست
گر که با دُرِّ نجف چند برابر گیرند
کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع
شمع آورده ام امشب بکنم نذر بقیع
ما که آزاده ترینیم چو در بند توئیم
مستمند اثر گریه و لبخندِ توئیم
صاحب اصلی افلاک، همه خاک توییم
ما اضافی همان آب و گل پاکِ توئیم
چون تو معشوق شدی ما همه عاشق شده ایم
شیعه ی جعفری حضرت صادق شده ایم
از تو تعظیم شعائر شده احیا مولا
از دم گرم تو جابر شده احیا مولا
در حسینیه به فکر همگی بودی تو
اولین روضه بگیرِ دهگی بودی تو
از تو داریم همین سینه زنی ها را ما
از تو داریم حسین جانِ روی لبها را
آه از آن روز که غم بر جگرت ریخته شد
کوهی از رنج و بلا بر سر تو ریخته شد
بی حیاها که شبِ تار سرت ریختند
مثل دزد از سر دیوار سرت ریختند
بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود
بر در خانه ی خورشید پر از هیزم بود
شعله ی کینه ی ایام که افروخت دگر
حضرت شیخُ الائمه حرمش سوخت دگر
آتش از غربت ایشان که خجالت نکشید
شعله از حضرت باران که خجالت نکشید
شکرِ حق اهل و عیالت همه سالم هستند
در کنارِ حرمت جمع محارم هستند
چونکه افتاد زمین با نظرِ گریانش
مادرش فاطمه آمد جلوی چشمانش
یاد آن روز که زهرا وسط غائله بود
با لگد میزدنش، مادرِ ما حامله بود
یکی لگد میزد..
یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد
خودم دیدم دومی با هر چی دستش اومد میزد
یکی لگد میزد...
مغیره می خنده...
با دل پر کینه داره دست بابامو می بنده
ناله ی زهرا بلنده اما علیه شرمنده
مغیره می خنده..
* آره .... از همون روز شروع شد باباش امیرالمومنین رو با اون کیفیت آوردند، تو کوچه ها کشوندند.. از همون روز باب شد که جرأت کردند شیخ الائمه ی ما رو بیارن وسط کوچه ها، بدون عبا و عمامه بخدا اگه شما شیعه ها اونجا بودید دق می کردید و میمردید... *
بذارید عمامه شو سرش کنه
بذارید عبا به پیکرش کنه
از تو شعله یه کم آهسته برید
بذارید که یادِ مادرش کنه
طعنه های بی حساب نیاز نداشت
اینهمه رنج و عذاب نیاز نداشت
این پیرمرد که خودش میاد
دور گردنش طناب نیاز نداشت
یه چیزی میگم دلا شکسته شه
چشمای همه به خون نشسته شه
یه چیزی میگم شما داد بزنید
کاش همیشه دست مردا بسته شه
زینب و سنگای شام واویلتا
کوچه های تنگ شام واویلتا
ریسمان به دور دست و گردنِ
زن و بچه ی امام واویلتا..
«*حسین ...گفت: داداش!»*
غم و غصه ها بی اندازه شده
خدایا داغ دلم تازه شده
جلوی چشمای زینب سر تو
آویزون به روی دروازه شده
همش از کینه ی مولا آب میخورد
خواهرت طعنه ی بی حساب میخورد
حق بده اگه خودم رو میزنم
خیزران میزد و هی شراب میخورد
«حسین ......»
@navaye_asheghaan
روضه خانگی - امام صادق(ع) - 1082.mp3
11.57M
|⇦•درد مندان غمت....
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید علی تقوی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مغرورکه شدے..
بہقبرستان برو ؛ آنجا آدمھاے
زیادی خواھییافت
که هرکدامزمآنیفکرمیکردند
دنیآبدونِوجودآنھا نمیچرخد..
#مغرورنبآشیم!
#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمینه_شور_شهادت_امام_صادق_ع
#سبک_خداحافظ
#سلام_یاحضرت_صادق_ع
🌷🌷🌷🌷
✅بنداول مدحی
سلام اقا سلام یا حضرت صادق (ع)
سلام اقا سلام ای عشق هر عاشق
سلام اقا سلام ای هادی و رهبر
سلام اقا سلام یا ایُّهاَ الجَعفر(ع)
بزرگ مردا تو استاد کلیم بودی
مثل جدت امید هر یتیم بودی
غریب آقام غریب آقام
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم مدحی
هزار جابر شاگرد منبرت اقا
روایتها رسید از محضرت بر ما
دلم امشب هوای. دردو غم داره
چشای من داره از غصه می باره
بمیرم من برای غربتت اقا
ندار ی تو رواق و گنبدی حتی
غریب آقام غریب آقام
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم زبانحال امام (ع)
منم صادق غریب ابن غریبم من
منم صادق امام غم نصیبم من
غریب آقام غریب آقام
تا که بستن دوتا دستا مو از کینه
کشیدم آه من از عمق دل و سینه
من و بردن با دشنام و هزار آزار
بی حرمتها شبیه حیدرکرار
بی دستارو بی عمامه من و بردن
من وپای برهنه خیلی آزردن
تا که میزد من و ابن ربیع سیلی
می افتادم به یاد صورت نیلی
😭
غریبم من غریبم من غریبم من
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندچهارم گریز به مدینه و کربلا
تا که آتیش زبونه میکشید از در
من افتادم به یاد پهلوی مادر
می سوختم من بادوتاچشمای خونبار
یادمادر یاد مسمار در و دیوار
تا افتادم رو خاکا خسته و بی حال
می افتادم به یاد عمه مو گودال
چه حالی داشت وقتی که میدید از رو تل
می بریدن سر داداش و تو مقتل
😭😭😭
حسین جانم حسین جانم
💠💠4⃣2⃣1⃣💠💠
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمینه_شهادت_امام_صادق_ع
🎼#سبک_بعد_تو_بابا
#آجرک_الله_
🔘🔘426🔘🔘
✅بنداول امام زمان(عج)
آجَرکَ الله مِن مُصیبَتِک
حجت ثانی عشَر
ازغم جدت حضرت صادق (ع)
شده چشمای تو تر
با دل محزون قلبی پر از خون
می باری باز بی امون
به تنت امشب کردی رخت غم
تو عزای جدتون
🔘
باز از روضه ها حالت مضطره
جدت روضه هاش مثل مادره
آه و واویلا آقام
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم زبانحال امام صادق(ع)
لحظه ی آخر با دله مضطر
با دوتاچشم ترم
میخونم هردم باسرشک غم
مادرم وای مادرم
دل پریشونم زار و دلخونم
من غریبم ای خدا
به روی بستر میزنم پرپر
آه ازین زهر جفا
🔘
سوخت بال وپرم /وای از جگرم
آه از این دلم/ ای وای مادرم
واویلا آقام
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
با چشم خونبار / بی کس و بی یار
بردنم در کوچه ها
دستامو بستن /حرمت شکستن
این مردم بی حیا
بی عبا بردن/ بی عصا بردن
من و با قد کمون
نیمه شب بردن /با غضب بردن
من و با چشمای خون
🔘
غم خواری نبود غم خوارم بشه
هیچ مردی نبود که یارم بشه
واویلا آقام
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندچهارم گریز به( شام)
مردک نامرد
وقتی که می زد
من و از پشت بی هوا
افتادم یاده
رقیه و اون
زجر پست بی حیا
😭
می زدش با مشت
که به قصد کشت
راه می رفت از رو تنش
جای ضربه هاش
جای چکمه هاش
مونده روی بدنش
😭
هر وقت اسم با با رو می اورد
از دستای زجر یه سیلی می خورد
😭
ابتا حسین (ع)
💠💠4⃣2⃣6⃣💠💠
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#زمینه_شور_شهادت_امام_صادق_ع
🎼#سبک_ام_مصائب_یعنی
#شیخ_الائمه_آقا
🌷🌷🌷🌷
✅بنداول
شیخ الائمه اقا
تو اسوه ی ایمانی
هدیه ای از یزدانی
مفسره قرانی
شیخ الائمه آقا
روح حقایق هستی
قرآن ناطق هستی
امام صادق هستی
شیخ الائمه اقا
وقتی دعا می کردی
خدا خدا می کردی
چه گریه ها می کردی
شیخ الائمه اقا
به محضرت کاش بودم
دورو برت کاش بودم
کبوترت کاش بودم
غریب ای غریب آقام
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
برات بمیرم آقا
یه عده ای بی حرمت
می کردن هتک حرمت
اتیش زدن به حجره ت
برات بمیرم آقا
بال و پرِ تو ریختن
دور و برِ تو ریختن
روی سرِ تو ریختن
برات بمیرم آقا
تو رو که مضطر بردن
با چشمای تر بردن
شبیه حیدر بردن
برات بمیرم آقا
که نمکت رو خوردن
ولی تو رو آزردن
تو رو به زور می بردن
امون از دله آقا
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
برات بمیرم آقا
تو رو شبونه بردن
چه ظالمونه بردن
با تازیونه بردن
برات بمیرم آقا
با قلب خونت بردن
و نیمه جونت بردن
کشون کشونت بردن
برات بمیرم آقا
ابن ربیع نامرد
که هتک حرمت میکرد
به صورتت سیلی زد
ابن ربیع ملعون
وقتی تواون تاب و تب
می کشیدت با مرکب
افتادی یاد زینب (س)
افتادی یاد عمه
وقتی تورو با اجبار
با اذیت و با ازار
بردن میون انظار
امان از دله زینب(س)
💠💠4⃣2⃣4⃣💠💠
#مجیدمرادزاده
#رضا_نصابی
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
#امام_صادق
#پرمیزنه_کفتر
🔘🔘🔘
بند1⃣
پر میزنه کفتر دلِ من ،امشبوتا مدینه
توی بقیع در کنارِ چهار تا، قبر خاکی میشنه
....
امشبو
تا سحر
برای حضرت صادق هی میزنه به سینه
به یادِ
اون شبی
که خونشو آتیش زدن ،میبردنش زکینه
...
وآااای میگم با چشمای تر
وآااای آتیش گرفته باز در
ذکر لبم وای مادر
وآااای حرمتشو شکستن
وآااای دسته آقا رو بستن
مثال باباش حیدر
واااای ،غریب آقام صادق
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
کِشون کشون بردن بی حیاها ،با تازیونه اونشب
با گریه میگفت به زیره لب هاش،امون از دل زینب
بادستا
ی بسته
کشیدنش توی بازار ،مثل حضرت سجاد
توی راه
چن دفه
محکم با صورتش آقا، به روی خاکا افتاد
وآااای به هر سو میکشیدن
وآااای نفسش و بریدن
نگفتن پیره مرده
وآااای میکردن هی جسارت
وآااای به مادرش اهانت
دلش یه کوه درده
واااای ،غریب آقام صادق
#شهادت_امام_صادق
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
به قلم👇👇
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#سید_مرتضی_پیرانیان
.👇
@navaye_asheghaan
.
#زمینه
#امام_صادق
#رخت_عزا_به_تن_کن
🔘🔘🔘
بند1⃣
رخت عزا به تن کن ،ای دل عاشق
داره میسوزه از زهر ، گل شقایق
بزن به سینه امشب ،از داغ و هجرِ
شیخ الائمه آقا ،امام صادق
....
بی یار و بی شکیبه
عمریه غم نصیبه
مثه علی غریبه
این لحظه های آخر
میخونه یاد مادر
روضه ی دیوار و در
.....
دری که ریشه داشت شکست
حرمت همیشه داشت شکست
مادرمون در این میون
یه بار شیشه داشت شکست
واغربتا واغربتا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
یه عده بی مروت ؛ تُو نیمه یِ شب
میکشیدن امامو ؛ در پیِ مَرکَب
نه تنها حرمتش رو ؛ نگه نداشتن
بلکه با تازیونه ؛ زدند مرتّب
....
بردند تو کوچه هایی
که مادرش کتک خورد
حسن همونجا بود مُرد
کوهِ غمی تُو سینه
دلش پَر از شرر شد
آماده یِ سفر شد
....
رسیده وقتِ احتضار
نداره طاقت و قرار
کُشتن امامِ شیعه رو
لعنت به خَصمِ روزگار
واغربتا واغربتا
#شهادت_امام_صادق
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#علیرضا_عباس_بیگی
.👇
@navaye_asheghaan
.
#شور
#امام_صادق(ع)
#این_لحظه_های_آخر
⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
این لحظه های آخر
نگاهته به اون در
چشات شده بارونی
تا دیدی اومد مادر
......
اومده با قد خمش
تازه شده برات غمش
آتیش زهر به یک کنار
میسوزی یاد ماتمش
.....
واویلا هرچی شنیدی راس بود
این کاره یه عده ایی خناس بود
گل یاس به شعله ها حساس بود
میخ در چقده بی احساس بود
واویلا واویلا
......
بند2⃣
شدی اذیت آقا
از ظلم این نامردا
اما دلت بی تابه
از غصه ی کربلا
جدت غریب وبی پناه
افتاده بود تو قتلگاه
سرش تا رفت به نیزه ها
آتیش رسید به خیمه گاه
.....
واویلا از این همه جسارت
ناموس علی کجا ! اسارت
باضربه سیلی و تازیونه
زیور و معجرا رفته غارت
واویلا واویلا
....
بند3⃣ #حضرت_رقیه(س)
میگم با سوز و گریه
وای از غم رقیه
وقتی که رفت دنبالش
زجره بنی امیه
.....
لگد میزد از روی کین
مردک بی رحم و لعین
طوری میزد تو کمرش
رقیه جان میخورد زمین
.....
واویلا سه ساله و قد کمون
از سیلی تو صورتش داره نشون
از بس که خورده کتک تو شهر شام
رقیه از ترس گرفت لکنت زبون
واویلا واویلا
💠💠💠💠💠💠
به قلم:
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#الیاس_محمدشاهی
.👇
@navaye_asheghaan
.
#امام_صادق علیه السلام
#زمینه
بند اول:
باز خدا روضه خونه
دوباره سوخت یه خونه
دوباره حمله کردن
خونه ای رو شبونه
آسمون تیره تر شد
خونه تا شعله ور شد
انگاری باز تداعی
روضه ی میخ و در شد
باز هیزم و باز طناب
باز بوی آتیش و دود
باز تازیونه زدن
باز شونه ای شد کبود
تو کوچه آقای ما
همه دیدن می برید
پیره مردی شصت ساله
پشت مرکب می دوید
امون از این روزگار
بند دوم:
بدونِ یار و یاور
با حالِ زار و مضطر
کشیدنش تو کوچه
شبیهِ باباش حیدر
ناسزا می شنید و
خونِ دل می کشید و
با پاهای برهنه
روی خاک می دوید و
نه عمامه روی سر
نه توی دستش عصا
دائم میخورد رو زمین
امام مظلومِ ما
نفس نفس میزد و
توون نداشت دست و پاش
شکستن حُرمتشو
جلو چِشِ بچه هاش
امون از این روزگار
بند سوم:
میونِ کاخِ منصور
روضه خونه با زهرا
شده زنده دوباره
کربلا واسه آقا
تا که میبینه خنجر
میباره اشکِ ماتم
یاده راسِ بریده
میسوزه تو تب و غم
توون نداره تنش
خونی شده پیرهَنش
از شدته سَم داره
میاد خون از دهنش
خدا رو شکر که نشد
تنش دیگه بی کفن
خدا رو شکر که سرش
جدا نشد از بدن
امون از این روزگار
✍️به قلم: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
#علیرضا_پناهیان
#رضا_نصابی
.👇
@navaye_asheghaan
.
#امام_صادق علیه السلام
#زمینه
🏴🏴
بند اول:
مدینه دوباره شده تداعی
می سوزه توی آتیشا یه خونه
بدون عمامه و دست بسته
یه آقا رو میبرنش شبونه
می برنش
تازیونه تو کوچه ها می زننش
دیگه نایی نمونده توی بدنش، واویلا
واویلا واویلا
واویلا یا، مظلوم امام صادق
بند دوم:
رو خاکا میکشنش پشت مرکب
نداره پایی واسه ی دویدن
میفته وقتی رو زمین با صورت😭
میخندن، چه بی حیا و دریدن
سوخته پرش
از وقتی اومدن اینا دور و برش
جلوش حرف بد می زنن به مادرش، واویلا
واویلا واویلا
واویلا یا، مظلوم امام صادق
بند سوم:
واویلا زنده شده واسه آقا
غمای کربلا و کوفه و شام
می بینه اهل بیتو انگار الان
از مردم دارن میشنون هی دشنام
بزم شراب
اومده افتاده یادِ داغِ رباب
میدنش با تعارف مشروب، عذاب، واویلا
واویلا واویلا
واویلا یا، مظلوم امام صادق
شعر و ملودی: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
👇
@navaye_asheghaan
.
#امام_زمان
دل تا به غمت رسیده ،عاشق شده است
با بغض به هم تنیده، عاشق شده است
ای دوست! چه جذابیتی داری که
هرکس که تو را ندیده عاشق شده است
#عالیه_رجبی ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#امام_زمان
تا کسی رخ ننماید ،ز کسی دل نبرد
دلبرِ ما دلِ ما برد و به کس رخ ننمود
.
@navaye_asheghaan
#امام_علی
الا ای تیرگی های شب ای خاموشی صحرا
زمین ها آسمانها کهکشان ها گوش سر تا پا
ببینید از دل بشکسته آوای که می آید
که نزدیک است بنیاد فلک را بر کند از جا
کدام افتاده از پائی به خاک تیره افتاد
که گوئی خاک ، معشوق است و او چون عاشقی شیدا
به پای نخل های کوفه اشک کیست میبارد ؟
که آب از چشمه چشمش بنوشد نخله خرما
به گرد نخل ها در ظلمت شب گشتم و دیدم
امیر المومنین را محوذات خالق یکتا
نه خوش از حجیم و نی هوای جنتش بر سر
نه در افسوس دیروز و نه در اندیشه فردا
ز خشم افکنده بر اعضای دنیا لرزه و گوید
که ای دنیا چه خواهی از علی عالی اعلا
منه پوسیده دامت را به زیر پنجه شاهین
میفشان دانه های پوچ خود را جانب عنقا
تو و این خط و خال و عاشقان سینه چاک تو
من و این اشک و آه و ناله و بیداری شب ها
من از آغاز عمر خود طلاق دائمت گفتم
ز چشم دورتر شو دور ، غری غیری ای دنیا
نه سیراب از تو می گردند بلکه تشنه تر گردند
اگر ریزی به کام تشنگان خود و صد دریا
خدا داند ز کل گنج هایت دوست تر دارم
که طفلی بی پدر لب وا کند گوید به من بابا
بگرد ای آسمان دیگر نیابی رهبری چون من
که با اشک فقیری شهریاری کند سودا
به روز از تیغه شمشیر او خون عدو ریزد
به شب از چشم گریانش ببارد اشک در صحرا
ندارم بیم خیزد گر همه عالم به جنگ من
ولی از گریه طفل یتیمی لرزدم اعضا
اگر با حلقه های آهنینم سخت بر بسته
کشانندم به اوج کوه ها بر سخره صما
و گر از سیم و زر پر گردد این گردون و گویندم
که از آن تو دنیا و تمام هست آن یکجا
به مزد اینکه گیرم دانه ای را از دم موری
به حق حق نیازارم ز خود مور ضعیفی را
امیر مومنان و ظلم بر افتادگان هرگز
علی مرتضی و رنج بر بیچارگان حاشا
با مهر و وفا مردم زمن دیدند بی وقفه
بی در پاسخم جور و جفا کردند بی پروا
میان دوستان خود چنان تنهای تنهایم
که شب با چاه ، دور از چشم یاران میکنم نجوا
از آن کودک که دارد شوق بر پستان مام خود
علی را مرگ خوشتر با چنین غم های جان فرسا
چه شب هائی که نان دادم به سائل ها و بشنیدم
که می گفتند یا رب از علی برگیر داد ما
نه آن سائل مرا بشناخت در دامان تاریکی
نه من در نزد او کردم برایش نام خود افشا
تو هم دنیا چو آن سائل مرا نشناختی هرگز
که خون کردی دل زار مرا پیوسته بی پروا
تو ، بین دشمنان ، دست توانای مرا بستی
تو حقم را گرفتی و نهادی در کف اعدا
تو فرزند مرا در بین آن دیوار و در کشتی
تو پیش چشم من سیلی زدی بر صورت زهرا
تو دست ظلم بگشودی زدی برخانه ام آتش
تو تنها حامیم را پشت در انداختی از پا
ز من مخفی مکن ای چرخ دون پرور که می دانم
همین شب ها به خون سر شود مظلومیم امضا
همین شب ها به محراب دعا در مسجد کوفه
به خاموشی گراید مشعل تابنده تقوی
مکن مخفی زمن دنیا که خود آگاهم و دانم
شود فرقم دو تا در راه ذات خالق یکتا
همین شب ها چو شب های سیاه مسجد کوفه
شود در ماتمم نیلی لباس زینب کبری
علی از شدت عدل و مروت کشته شد (میثم)
که جاوید است تا صبح قیامت عدل آن مولا
#استاد_سازگار ✍
.
@navaye_asheghaan