eitaa logo
کانال نوای عاشقان
18.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
422 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه شهادت جواد الائمه علیه السلام گوشة حجره ،جان سپاری یک نفر یاور،هم نداری تو علیِ اکبر رضایی می زنی ناله باباکجایی یادِ مظلومِ کرببلایی آه و واویلا همچنان مادر ،درجوانی پیکرِخودرا،میکشانی میکش خودرا باناله هرسو همچنان مادرآشفته گیسو هردوست تو مانده به پهلو آه و واویلا بال وپرهاشد،سایه بانت کس نداده با،پا تکانت کربلا درپیشِ چشمِ زینب پیکرِ جدت شد نامرتب زیرو ورو میشد با سُمِ مرکب آه و واویلا @navaye_asheghaan
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن رحمی به من سوخته بی سرو پا کن ای تاج سرم یابن زهرا من منتظرم یابن زهرا در حجرۀ در بسته تنی در تَب و تاب است جان می دهد و تشنۀ یک جرعۀ آب است ناله ها زند کنج حجره دست پا زند کنجِ حجره ... چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد از لعلِ لبم تا جگرُ سینه بسوزد از جفا شده خون دلِ من همسرم شده قاتلِ من .... (آقا جانم ...) نه مادرُ نه خواهرُ نه همدمُ یاری تا بهرِ من خسته کند ناله و زاری ای هم نفس نا نجیبم کف نزن ببین من غریبم ... جان می دهم اما پدرم نیست ببیند بالای سرم با سر زانو بنشیند کربلا ولی پیش بابا شد تن علی اربا اربا اندازه یک دشت علی روی زمین شد لشکر همه دیدند حسین خاک نشین شد آمد از حرم دیده گریان عمه جان ما مو پریشان @navaye_asheghaan
🩸 به مادرِ پسرت علی «علیه‌السلام» بگو برایت آب بیاورد ! در نقلی آمده است: 🥀 از آن زمان که کنیز امام جواد علیه‌السلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیه‌السلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّ‌الفضل» ملعونه، از امام جواد علیه‌السلام باردار نشد، کینه‌ها و حسادت‌های او روز به روز نسبت به امام جواد علیه‌السلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعله‌ور تر می‌شد. 🥀 تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیه‌السلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیه‌السلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت می‌رسد، در را بر روی امام علیه‌السلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست. 📋 و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً ▪️در حالی که امام علیه‌السلام ندای «واعطشاه» سر می‌داد و آب طلب می‌نمود، آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیه‌السلام می‌گفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیه‌السلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند! 📚ناعی الطفّ،ص۵۶۸
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تا قدم میذارم توی شهر کاظمین چشمم میخوره به دوتا گنبد طلا قلبم میتپه واسه حضور توو حرم پدر و پسر علی بن موسی الرضا یکی باب الحوائج * یکی باب المراده یکی موسی بن جعفر * یکی دیگه جواده حلال همه مشکلاتم / ذکر یا جواد الائمه‌ست امضای کرببلای من / هر سال با جواد الائمه‌ست مولانا جواد الائمه ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از تشنگی آسمون و دود می دید ولی دیگه مثل جد بی کسش نیزه نخورد میشنید صدای هلهله رو دور و برش اما پیراهن و خاتمشو کسی نبرد به زیر نور خورشید - لبِ تشنه رها شد ولی کِی سهم عشقِ - رضا جان بوریا شد وقتی که غریبی توو خونه / نیس دیگه توقعی از شهر قاتل که مَحرمته میشه / خنده هاش کشنده تر از زهر مولانا جواد الائمه ۴ . 👇 @navaye_asheghaan
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی خاک داغ حجره سر گذاشت / آقای من حتی توو خونش یه دلخوشی نداشت / آقای من امام رضا رسیده خون لب جوادشو روی چشاش کشیده خدا را شکر که آقا هر تیکه از جوونشو به روی خاک ندیده چشاشون گریون - از اون بابا و اون جوون پرخون چشاشون گریون - به یاد اون شاهی که شد سرگردون ۲ یا جواد الائمه ادرکنی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جوون امام رضا نگاش پیِ / یه قطره آب می‌سوزه گلوشو روضه میگه از / طفل رباب چشاش می‌باره آخر به یاد اون سه شعبه که بوسه زده به حنجر چشاش می‌باره آخر برا حسین و اشکای بالای قبر اصغر دلش غم داره - دلش می‌سوزه یاد اون گهواره به یاد اون دم - که جدش بچه‌اش رو توو قبر می‌ذاره ۲ یا جواد الائمه ادرکنی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نفسای آخره که می‌کشه / امام من الهی هرجوری باشه این آقا / بشه کفن تنها روی زمینه توو این دمای آخری مادرشو می‌بینه مادر براش می‌خونه روضه اون دمی که شمر با پا میره رو سینه خدا می‌دونه - چه جوری خورده نیزه دونه دونه یه جوری کشتن - کنار گودال خواهرش حیرونه ۲ ای حسین جانم ای جانم ارباب ۳ . 👇 @navaye_asheghaan
هفت‌ آسمان صـحـیـفـۀ مدح و ثنای تو چـشـم رضـا به مــاه رخ دلـربـای تــو چــشـم فـرشتـگـان خـدا جـای پـای تـو دل‌هـای عـارفـان، حـرم با صـفـای تو تو خـود جـوادی و همه عالـم گدای تو دست گـدائی هـمـه عـالـم به سـوی تو دل بـرده از امـام رضـا مــاه روی تو پیـشـانـی مــلائکـه بر خـاک کـوی تو جـام بـهـشـتـیــان همه پر از سبوی تو ذکـر خــوش امام رضا گـفـتـگـوی تو زیـبـد که او هـمـاره بگــوید ثـنـای تو بـسـم‌اللهِ صحـیــفـۀ دل‌هـاست نــام تــو خیـل ملَـک ستـاده به عـرض سلام تو عـالـم رهـیـن کـثــرتِ جــود مـدام تـو بــالاتــر از ثــنــای خـلایـق مــقــام تو نـور است هـمچـو آیۀ قــرآن کــلام تو رویـد مسیـح از نـفـس جــانــفـزای تو وابـسته بر وجـود تو این عـالـم وجود آرند جن و انس به خاک درت سجـود مشهور در میان امامان شدی به جـود بر جـود و بر قیام و سجوت همه درود آیـات غیب را رخ نـورانی‌ات شـهـود وجه خـداست روی مـحـمّدـ نـمـای تو ادامه این مسمط در فایل بعدی 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan
ادامه شعر مسدس شهادت امام جواد علیه السلام وابـسته بر وجـود تو این عـالـم وجود آرند جن و انس به خاک درت سجـود مشهور در میان امامان شدی به جـود بر جـود و بر قیام و سجوت همه درود آیـات غیب را رخ نـورانی‌ات شـهـود وجه خـداست روی مـحـمّدـ نـمـای تو تو بـضـعـۀ امام رضا نـجـل حـیـدری سر تا قــدم پـیـمـبر و زهرا و حیدری چشم و چراغ زادۀ موسی‌بن‌ جـعفـری ابـن الـــرضـــای اوّلِ آل پــیــمــبــری از هـر چـه گـفته‌انـد و نگفتنـد برتری گوهرچه قابل است که ریزم به پای تو جز تو که خصم گشته ز جود تو بهـره‌ بر کی داده حـرز فـاطـمـه بر قـاتل پـدر؟ جایی که می‌کنی تو به دشمن چنین‌ نظر بـاور نـمی‌کـنــم که بـرانـی مـرا ز در از من اگر چه نیست کسی روسیـاه‌تر دارم امیـد بر تو و لطف و عـطای تو مأمون به پیش علم و کمال تو شد حـقیر افـتـاد در حقـارت و افکـند سر به زیر یحیی‌ابن‌اکثم آمده در محضرت اسیـر با آنکه در مـدارج تعـلـیـم گـشـته پـیـر درمحضر تو کم بوَد از کودک صغیر شـد محـو علـم و دانش بی‌انــتهـای تو ما مـورِ کوچـک و تو سلیمان عـالمی جــان امـام هـشـتـم و جــانـان عـالـمـی مدفـون به کـاظمینی و سلطان عـالمی مـاه رضـا و مـهــر فــروزان عـالـمـی در هر قـدم نثـار رهـت جــان عـالـمی جان چـیست تا کـنـند خـلایق فـدای تو یک عـمر بوده آتش غــم شمع محـفلت مأمون هزار مرتبه خون ریخت در دلت دردا که یـار جـانـی تو گـشـت قـاتـلت حل شد به زهـر، عـاقبت کار، مشکلت بودی جوان و قـتلگهت گشت منـزلت خامـوش گشت زمزمه‌هـای دعـای تو در بین حجره سوختی و دست و پا زدی وز سـوز سـیـنـه نـالۀ واغــربـتـا زدی با کام تشنه مـادر خود را صــدا زدی وز سوز ناله شعله به ارض و سما زدی فـریـاد بـهـر تـشـنـه‌لـبِ کــربـلا زدی بـر عــرش رفت نـالــۀ واویـلـتـای تو هر چند هیچ‌کس ز غـمت با خبر نبود دیگر سرت به نوک نی و طشت زر نبود در قـلـب داغــدار تو داغ پـسـر نـبـود لب‌هایت از حسیـن دگـر تـشنـه‌تر نبود دیگر به سنگ ماه جـمالت سپـر نبـود جاری نگشت خـون به رخ دلربای تو تا دور چرخ فصل خزان دارد و بهار روزی چو روزجد تو نبْوَد به روزگار روزی که شد به نیزه سر آن بـزرگوار خـورشید سر برهـنه درآمد ز کوهسار میـثم بـیـار در غـم او چـشـم اشکـبـار کن گریه تا که سیل شود اشک‌های تو شاعر: غلامرضا سازگار 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan
گرچه پیـدا سـوز غـمـهایم ز آه من بود آگـه از غــم هـای پـنـهـانـم الـه من بـود آب شد از آتش زهر جفا جانم چو شمع سوختم سر تا به پا و حق گواه من بود از ستم بر گـلـشن جانم شرر افكـنده اند خود نمیدانم چه تقصیر و گـناه من بود (دشمن از دشمن نبیند آن چه من دیدم ز دوست) همسر من قـاتـلـم شد حق گـواه من بود گرچه این بیدادگـر بیداد بر من می كند روز محشرحضرت حق داد خواه من بود می زند سوسو اگرچه شمع عمر من، ولی اخـتـر سُـرخ شهادت در نـگـاه من بود هاتف غیبی بشارت می دهد بر اهل نور بعد شام غـم ظهـوری در پگـاه من بود قتلگاه مادر من گر كه شد در پشت در حـجـرۀ در بـستـۀ من قـتـلـگـاه من بود ای شهادت دیر كردی زودتر از در درآی چون ز جنّت فاطمه چشمش به راه من بود گرچه من سیمرغ قاف عرش بودم از ازل قـبـلـه گـاه اهـل دیـن آرامـگـاه من بـود هركه با اشكـش مُزیّن می كند بـزم مرا ای «وفائی» روزمحشر در پناه من بود 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan
چه کسی این‌همه احسان به گدایان دارد که جگرگوشهٔ سلـطـان خـراسـان دارد هر چه حرف است بگوئید که گوش شنواست هر چه درد است بیارید که درمان دارد بـه گــدایـی درش اهـل کــرم مـی‌آیـنـد خانه‌اش سائل از این دست فراوان دارد چه پدر را به پسر؛ یا چه پسر را به پدر این دو سوگند، فیوضات دوچندان دارد ای ولیـعـهـد! مرا هم ز عـنـایت بپـذیر رعیتی را که امان نامه ز سلطان دارد مشهد و باب جوادش به همه ثابت کرد که اجابت فقط از سمت تو امکان دارد مطمـئناً به کرمـخـانـهٔ تو رو نـزده‌ست هر که در خانهٔ خود سفرهٔ بی‌نان دارد هر زمانی که خـدایی خـدا پایان یافـت یا جـواد بن رضا جـود تو پـایـان دارد 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan
گرچه از غم، شکسته بالِ من است اشک من، شاهد ملالِ من است همه‌شب این زبان حالِ من است یــا جــواد الائـمــه ادرکــنـی! حــالِ ابــر بـهــار دارم مــن دیده‌ای اشک‌بار دارم من «از جهان با تو کار دارم من» یــا جــواد الائـمــه ادرکــنـی! من که مهر تو را خریدارم هم دل‌آزرده، هم گرفتارم «گره افتاده است در کارم» یــا جــواد الائـمــه ادرکــنی! شد گواهِ شکـسـته‌بالی من چشم پُر اشک و دستِ خالی من نظری کن به خسته‌حالی من یــا جــواد الائـمــه ادرکــنـی! درد ما را نگـفـته، می‌دانی نامه را نانـوشته می‌خوانی منم و این دو چشم بارانی یــا جــواد الائـمــه ادرکــنـی! ای کرم عـبـدِ خـانـه‌زادِ شما رحمت و جود در نهاد شما نَبضِ من می‌زَند به یاد شما یــا جــواد الائـمــه ادرکــنـی! خواهم از بَندِ غم نجات از تو التماس از من، التفات از تو تا به دستم رسد برات از تو یــا جــواد الائـمــه ادرکــنـی! 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹 @navaye_asheghaan