#آخرین_شب
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
درون بستری با فرق منشب ( امان از حال زینب 2 )
گهی هوش آید و گه می کند تب ( امان از حال زینب 2 )
به لب دارد فقط یارب و یارب ( امان از حال زینب 2 )
**
چه سخت است دختری بر بستر بابا نشیند
دو نیمه از میانه رأس خون آلوده بیند
به دستمالی که خونِ زرد رنگ از سَم بگیرد
گُل خون از شکاف سر به اشک دیده چیند
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
**
به هر آهی که از دل می کَشد اشکی فشاند
به هر اشکی که بر رخ می چکد داغی نشاند
به هر داغی که بر دل می نشاند با تألّم
دو دست خود به فرق نیمة بابا کشاند
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
**
جهالت ضربه ای محکم زده بر فرق رهبر
که در خونِ سرِ خود غوطه بسته شیر خیبر
فضای کوفه حال غصه آلودی گرفته
به سان حال و احوال مدینه بی پیمبر
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
**
سرای دیده ها از خون دل ها گشته لبریز
دو چشم زینب خونین جگر با غم گلاویز
کنار بستر بابا نشسته، وای از آن روز
کنار پیکر بی سر نشیند عصر پاییز
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
**
گرفته زانوی غم در بغل این دختر غم
گهی اُم المصائب باشد و گه خواهر غم
چه زهر آلوده شمشیری که شیر از پا فکنده
فتاده شیر یزدان بی رمق بر بستر غم
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
**
حسن یک سو حسین یک سو سرشک از دیده بارد
ابوفاضل دو دست غم به صورت می گذارد
پسرها دیده گریانند ولی زینب پریشان
که دختر در فراق روی بابا جان سپارد
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
**
دل خونی که زخم از روزگاران خورده بسیار
به هر سنّی شده در ماتم یاری عزادار
به بالین مَهی در غم نشسته دیده گریان
عجب سوزی عجب شوری به حال او پدیدار
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
**
نصیب زینب خونین جگر شد داغ یاران
غم مادر غم بابا فراق گلعذاران
شب قدر است و شعر سروری دارد حکایت
امان از حال زینب در تمام روزگاران
رسیده مرتضی را آخرین شب ( امان از حال زینب 2 )
*🙏🌷🙏🌷التماس دعا