#ای_امان_از_ستم_یار_بدادم_برسید
#امام_جواد_شهادت
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
ای امـان از ستم یـار بدادم بـرسید
شده ام سخت گرفتـار بدادم برسید
من غریبم درایـن شهرودراین کاشانه
یک نفر نیست هـوادار بدادم برسید
من که درخانهٔ خودهیچ ندارم یاری
یار من گشته ستمکار بدادم برسـید
زهرخورانده به من محرم رازم ای وای
تا که نگذشته زحد کـار بـدادم برسید
هرچه گفتم بده آبم جگرم می سوزد
نیش خند زد به منِ زار بدادم برسید
دارم ازسوزش زهر،سوزعطش میسوزم
دیـدگـانم شده اند تـار بدادم برسـید
گـرچه فـرزند رضا شـاه خراسانم لیک
حـرمت مـن شده انکار بـدادم برسید
درجوانی شـده ام پیـر زدست همسر
بس کـه داده به من آزار بدادم برسید
باکنیزان شده همـدست کـه آزار دهد
گرچه کـارم شـده دشوار بدادم برسید
بـه کنیزان حـرم خـانهٔ خود رو زده ام
کـرده ام بـر همـه اسـرار بدادم برسید
این چنین ظلم بـه اولاد پیمـبر نکنید
بخـدا نیسـت سـزاوار بـدادم بـرسید
چون حسین بن علی جان بسپارم دیگر
بـا لب تشـنه و تبـدار بـدادم بـرسـید
همچو«مـداح» ز مظلومیِ من یادکنید
غـربتم را بـزنـید جـار بـدادم بـرسیـد
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»