.
• ﷽ •
#شور_مقتل
#بسیار_سوزناک
#محرم
متن:تنها توی دل گودال...
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
تنها توی دل گودال
تشنه داری میری از حال
جنجال بالا سر دادار
ای وای بدنته پامال
پر نیزه شد تموم پیکرت
داری میکشی نفس آخرت
خدا رحم کنه به دل خواهرت
داره میرسه صدای مادرت
این که داره اینحوری دست و پا میزنه
مادرشو صدا میزنه
حسین منه
تشنه لبی که پر خونه دهنش
خاکی شده موی سرش
حسین منه
بگو چیکار کنم حالا که پاره تنی
بگو چیکار کنم که دست و پا نزنی
بگو چیکارکنم که تشنه جون نکنی
بگو چیکار کنم حالا که بی کفنی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اومد با قد خم زهرا
ناله اش توی دل صحرا
میگه پسرمو کشتن
ای وای غروب عاشورا
جای گریه خون به دیده ترم
خنجرش نشست به دل دخترم
خدا نگذره اون پیرمردی که
با عصا میزد به تن پسرم
این که ته گودال و خونین بدنه
داره نفس نفس میزنه
حسین منه
حتی نبود یه جای سالم به تنش
شلوغه بالای سرش
حسین منه
بگو چیکار با زخم حنجر تو
بگو چیکار کنم با زخمای سر تو
بگو چیکار کنم با قلب خواهر تو
بگو چیکار کنم نبینه پیکر تو
کربلایی وحید شکری
👇
• ﷽ •
سبک:شور لطمه زنی
#بسیار_سوزناک
حضرت #رقیه_سلام_الله_علیها
#محرم_الحرام
متن:با هر بهونه، یهجوری زد ردش...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
با هر بهونه، یهجوری زد ردش بمونه
دارم نشونه، بابا از ضربه تازیونه
خونیه لبهات، اثر چوب خیزرونه
بابا نگام کن، که منم لبهام پره خونه
ای بابا، شد آوار، زندگیم روی سرم
ای بابا، تو آتیش، سوخته شد موی سرم
ای بابا، هِی با پا، رد شد از رو کمرم
ای بابا، چن وقته، که ازت بیخبرم
تموم غصهٔ من اینه
خیلی جسارت به عمه شد
تا صحبتی از کنیز اومد
بین مرداشون همهمه شد
آه، ابا المظلوم...
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
وحش بودند، اونا که اهل حرم رو آزردند
وحشی بودند، از گوشا گوشواره رو کندند بردن
وحشی بودند، همش از حرومیها کتک میخورند
وحشی بودند...
میزدند لگد به پهلوی رقیه بیهوا
ای وای، ای وای
افتاده به معجرها آتیش بین خیمهها
ای وای، ای وای
چندتا دختر زیر سم مرکبا، پاشیدن از هم
دختر سه سالهٔ حسین به زیر دستوپا
ای وای، ای وای
آه، یتیمه نزنیدش
آه، با موهاش نزنیدش
آه، نداره تاب سیلی
آه، با زنجیر نزنیدش
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
وحشی بودند، پیش دخترا سر بابا بریدن
وحشی بودند، مقنعه از سر دخترا کشیدن
وحشی بودند، حرفایی که نشنیده بودم شنیدم
میزدند با کعب نِی به صورت بیبی رباب
ای وای، ای وای
جلو چشمای رقیه رو زمین میریزه آب
ای وای، ای وای
بدجوری نگاه میکرد حرمله با چشمای ناپاک
زجر رقیه رو میده با ناسزا زجر و عذاب
ای وای، ای وای
آه، نزن سیلی نزن زجر
آه، النگوشو نکَن زجر
آه، با ضجه میگه زینب
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
پاشو عمه جونم
ببین که بابام اومده اما با سر
پاشو عمه جونم
بابام اومده واسه چی پاره حنجر
پاشو عمه جونم
بگو کی بریده سرش رو با خنجر
لباشو میبینی
شبیه چشای ترم غرق خونه
گمونم که عمه
رو لبهاش رد بوسهٔ خیزرونه
چرا عطر سیبش
به همراه خاکستر و بوی خونِ
مارو میکِشیدن
رو خار مغیلان با دستای بسته
مارو میکشیدن
تو صحرا با پاهای مجروح و خسته
مارو میکشیدن
جلو چشم نامحرما دل شکسته
یه شب از رو ناقه
با صورت زمین افتادم تو دل شب
چقدر ناله کردم
با گریه میگفتم بیا عمه زینب
یه نامردی اومد