#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگـر سـر بـرای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون ناله زینب است
«طرماح» یک لحظه محمل مران!
خدا را که وقت نماز شب است
نفسها همه نالۀ یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ چشم انتظار
به هر محملی نغمۀ (یارب) است
شما هم چو مرغ شب ای ناقهها
بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـهها
@navaye_asheghaan
#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
ازمدینه سوی وطن میرفت
سوی مکه نگارمن میرفت
میرود اوبه مکه وقت سحر
اوحسین است و بی حسن میرفت
می شود کربلا تنش عریان
بی نیازا ست و بیکفن میرفت
جان زینب مرو توازاینجا
به روی ناقه یارمن میرفت
میرسدیک غروب دلگیری
شمر با پا روی بدن میرفت
نیزه ی کندمردکی ملعون
جای پهلوش بر دهن میرفت
وسط قتلگه حسین افتاد
اوچنین پاره پاره تن میرفت
✅شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
@navaye_asheghaan
#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
امیراین جهان ناقه نشین شد
گل باغ جنان ناقه نشین شد
به روی مرکب از شهر مدینه
به مکه بی امان ناقه نشین شد
خداحافظ دگرشهر پیمبر
گذارم روی خودبر قبر مادر
وداعی باحسن کردم خدایا
خداحافظ بقیع این بار آخر
فراغم میزند آتش به سینه
به همراهم بود دختم سکینه
شدم راهی به سوی مکه امشب
روم دیگرخداحافظ مدینه
برای رفتنم خوابی ندارم
شب تاریک، مهتابی ندارم
بیا اُم البَنین وقت جدایی است
که دل بی طاقت وتابی ندارم
هوای کوی دلبر بر تنم شد
دگر فصل وداع رفتنم شد
در این طول سفر غارت شوم من
که خاکی زین سفر پیراهنم شد
به همراهم بود این أشجع النّاس
نگردد کی دگر دردوغم احساس
الهی چشم بَد دور از ابالفضل
شود غارت ز بعد ت خیمه عباس
الهی این وداع آخرم نیست
که یارب رازهای مادرم نیست
شدم راهی پس ازمکه به گودال
میان قتلگاه دیگرسر م نیست
اگرچه کاروانها را امیرم
بلارا ازتویارب می پذیرم
شهادت بوده برماجمله عادت
ولی گریم به اولاد اسیرم
زهجران رقیه دل کبابم
اسیره ناله ی طفل ربابم
بنال امشب تو ای (مجنون) برایم
که عاشورا نداده کس جوابم
✅شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
____________
@navaye_asheghaan
#حرکت_امام_حسین_از_مدینه
در این وداع فصل بهاران حسین مرو
در لحظه های بارش باران حسین مرو
عزم سفر زشهرمدینه نموده ای
سوی دیارمکه حسین جان، حسین مرو
گویا که عزم رفتن مکه نموده ای
وانگه به کربلا توبه ميدان حسین مرو
از نام گرم تو دل برف آب می شود
در سردسير سخت زمستان حسین مرو
تغيير کرده است لغتنامه ی دلم
ای واژه واژه ی لب عطشان حسین مرو
راهی مشو که لحظه ي طغيان چشم ماست
همپاي چشمه هاي خروشان حسین مرو
روزی رسد که جسم قمر زير آفتاب
ماند سه روز و بين بيابان حسین مرو
روزی رسدکه جامه ي يوسف برون شود
افتد چو بين معرکه عريان حسین مرو
روزی رسدکه قاري قرآن شکسته سر
گرددزسنگ دشمن قرآن حسين مرو
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
@navaye_asheghaan