eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
364 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - داره میرسه به گوش صدای یه قافله - سید رضا نریمانی.mp3
11.07M
🏴. 💥سبک: 🎤مداح: 🏴 (ع) 🏴 (ع) داره میرسه به‌گوش ، صدای یه قافله کاروان حضرت اربابه پابه‌پای قافله ، این دل زار منم مثِ قلب زینبت بی‌تابه یکی دو ماهه مونده و ، دارم الان میگم حسین با کاروانتون منم ، برسونم حرم حسین اربابم، شبای جمعه دل حرمه اربابم، فدایی سرت سرمه "حسین وای ، حسین وای" تا محرم برسه ، کاری کن با دل من که براتون جون بدم تو روضه یا بمیرم از غمت ، یا برای اربعین بگیرم اذن حرم تو روضه میدونی حاجت منو ، ولی بذار بازم بگم سه کلمه‌ست فقط آقا : پیاده اربعین حرم اربابم، شبای جمعه دل حرمه اربابم، فدایی سرت سرمه "حسین وای ، حسین وای" تا که بعد هیأتت ، چای روضه نوشیدم یاد چای کربلا افتادم خاطرات اربعین ، طعم چای موکبا مگه میشه که بره از یادم چایی روضه رو همون مادری که به ما میده برات اربعین روهم ، به من روسیاه میده اربابم، شبای جمعه دل حرمه اربابم، فدایی سرت سرمه "حسین وای ، حسین وای" پیاده پر میکشم ، زیر پرچم میدوم مگه میشه خسته شن این پاهام اون بهشتی که میگن ، اون شراب و عسلو توی هر موکب میبینن چشمام یه ساله مونده این دلِ بیچاره توی موکبا زیر زبونمه هنوز ، مزه‌ی چای کربلا اربابم، شبای جمعه دل حرمه اربابم، فدایی سرت سرمه "حسین وای ، حسین وای" *شاعر : https://eitaa.com/emame3vom/27241
. 💥سبک: 🎤مداح: 🏴 (ع) 🏴 (ع) تو التهابه و بی تابه تو اضطرابه و بی خوابه فقط رفیقش اینجا انگار میون کوفه نور مهتابه دروغ بود ، تموم نامه ها دروغ بود ، سلام کوفیا شبونه ، می خونه زیر لب دروغ بود پسرعمو نیا نیا که حتی روزاش تاره نیا که کار زینب زاره نیا به خاطر شیر خواره نیا سفیر تو شکسته باله نیا به جان دختر سه ساله خدا نیاره حیرون باشی تو شهر کوفه مهمون باشی غریب که باشی تازه می فهمی چجوری میشه دلخون باشی دروغ بود ، تموم بیعتا دروغ بود ، همه ارادتا یه مَردَم ، نبود کنار من دروغ بود ، پسرعمو نیا نیا ، که قلبشون تاریکه نیا ، که کوچه ها باریکه نیا ، که مرگ من نزدیکه نیا سفیر تو شکسته باله نیا به جان دختر سه ساله از آسمون رسید فریادی تو عاقبت غریب جون دادی تو از بالای کاخ کوفه با صورتت زمین افتادی شلوغ بود ، پر از سر و صدا شلوغ بود ، تموم کوچه ها یه روزم ، رسید تو کربلا شلوغ بود ، کنار قتلگاه میاد ، هنوز صدای ناله حسین ، تو گودی گوداله حسین ، چرا تنت پاماله نیا سفیر تو شکسته باله نیا به جان دختر سه ساله 👇
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد @navaye_asheghaan
مدینه! امامت کجا می‌رود؟  سفر کرده سوی خدا می‌رود دلِ شب، غریبانه تنها حسین  نهان از همه چشم‌ها می‌رود مدینه! چـه آرامی و ساکـتی  امـام غریبت کجا می‌رود؟ مدینه! زعباس و ا کبر بپرس  اگر می‌رود شب، چرا می‌رود؟ مدیـنه! تماشا کن ایـن قافـله  چه عاشق سوی کربلا می‌رود  اگر جان بـه بزم بـلا می‌برد  علی‌اصغرش را کجا می‌برد؟  فضا محو تاب و تب زینب است  گمانم که وقت نمـاز شب است همه هـاشمیات، مشغـول ذکر  بیابان پر از نغمۀ «یا رب» است «طرِمّاح»! محمل به سرعت مران  که بانوی این کاروان زینب است همه کودکـان را هم امشب مـدام  غریبانـه ذکر خدا بـر لب است حسین است چون ماه و اطراف او  فروزنـده هفتـاد و دو کوکب است  بیابـان! بـزن نـاله‌ای دلـنشین  که دخت علی گشته محمل نشین  عجب کاروانی، خـدا یـارشان  اجل آیـد از ره بـه دیدارشان متـاعِ همه گشته خونِ گلـو  خداونـد عالم خریـدارشان شود حجّشان با شهادت شروع  اسارت بـود آخرِ کـارشان گواهی دهم در کنـار فرات  بوَد آبشان خون رخسارشان  چو اینان عزیـزان پیغمبرند  مبادا کنی ای فلک خوارشان   قضا را چه امری مقدر شده؟  کـه سقّا پـریشانِ اصغر شده  در این کاروان کودکی شیرخوار  بـه دامـان مادر کشد انتـظار که روزی در آغوش گرم پدر  کند تشنه لب، جان خود را نثار بپاشد پدر خون او را به عرش  کند هدیـه بـر ذات پروردگار در آغوش خون خدا پر زند  بـه دامان زهرا بگیرد قرار به بابا بگوید که با دست خویش  سپر کن به تیر و به خاکش سپار بـه سقا بگویید آبش دهـد  ز خون دو بازو، گلابش دهد به زینب بگویید: با سوز و آه  بوَد کعبه‌ات گودی قتـلگاه بـه اکبر بـگویید: بـابا کنـد  چگونه به زخم جبینت نگاه؟ بـه زهرا بگویید: از کعب نی  شود پیکر دخترانـت سیـاه به قاسم بگویید: خون سرت  خضابِ رُخَت می شود بی‌گناه  به طفلان بگویید: در زیر خاک  بیاریـد از تـرس دشمن پناه به "میثم" بگویید اشک روان  فرستد بـه دنبال این کاروان استاد حاج غلامرضا سازگار @navaye_asheghaan