.
#حضرت_عباس
ای نخله ی تناور اقلیم یاس ها
سرو رشید خطه ی غیرت شناس ها
از رود رد شدی و لبت تر نشد که ماه
در آب هست و نیست تر از انعکاس ها
بر دوش خود بگیر علم را و باز گرد
پایان بده به دلهره ی التماس ها
از ساحل فرات دوباره طلوع کن
ماه خسوف دیده ی دور از قیاس ها
وقتش رسیده خشم خدا را نشان دهی
آتش زنی به باور این نا سپاس ها
مثل علی که روز احد دفع فتنه کرد
فرصت نده به غائله ی عمر و عاص ها
وحشت نشسته در دل آلاله های وحی
ای وای از پلیدی لبخند داس ها
آه ای عمود خیمه عموی بدون دست
بعد از تو دشت پر شده است هراس ها
#شب_نهم_محرم
#حسن_شیرزاد ✍
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
کسی که پشت لبخندش غمی آکنده از آه ست
مرور روزهایش، روضههای تلخ و جانکاه ست
ندارد گنبد و گلدسته و ایوان طلا؛ اما
مسیر آسمان تا مرقدش بسیار کوتاه ست
برایش دشتها صحن و تمام آسمان گنبد
چراغ روشنِ صحن و سرایش تا سحر ماه ست
اگر مخفی ست قبر فاطمه، قبر حسن خاکی ست
عزیز فاطمه با مادرش همواره همراه ست
به دستان کریم اوست در عالم اگر خیری ست
که لطف دیگران با منت و خواری و اکراه ست
جذامیها کنار او نشستند و جهان فهمید
کرامت، گردی از دامانِ خاکآلود این شاه ست
برای شادی زهرا بگو ذکر "حسن جان" را
اگر توفیق میخواهی، فقط راهش همین راه ست
به سمت روضه میگردد مسیر شعر و میدانم
پریشان میشود قلبی که از این راز، آگاه ست
* * *
نمیگویم که در کوچه چه پیش آمد، تو هم بگذر
فقط سر بسته میگویم که زهرا عصمت الله ست
مپرس از من چه دید آنجا، فقط این درد را بشنو
سپیدیهای موی او، غمِ سیلیِ ناگاه ست
✍ #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#امام_رضا_ع_مدح
دنیا چه میفهمد که ما یکگوشه از مشهد
دارالشفایِ دردهایِ بی دوا داریم
✍ #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_کوفه
تمام باور زینب حسین بود حسین
همیشه یاور زینب حسین بود حسین
چنانکه چشم به چشمش گشود در آغاز
کلام آخر زینب حسین بود حسین
عجب نبود اگر بی برادرش غم داشت
که نیم دیگر زینب حسین بود حسین
در آن خزان که زمین غرق حُسن یوسف بود
گل معطر زینب حسین بود حسین
کشید شعله آهی ز دامن محمل
که در برابر زینب حسین بود حسین
دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا
شکسته شد سر زینب حسین بود حسین
به گوش کوفه ی نامرد در کشاکش درد
خطاب منبر زینب حسین بود حسین
شاعر: #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
اگرچه گرد نشسته به دامن حرمش
ستاره میشکفد از غبار هر قدمش
نسیم میرود از صحن او به سوی بهشت
که عطر فاطمه دارد نسیم صبحدمش
"حسن" کلام بزرگیست، فهم ناقص ما،
چه درک میکند از جایگاه محترمش!
کسی که دامن او را گرفته میداند
امید میچکد از دستهای با کرمش
به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن
به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش
خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو:
بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش...
✍ #حسن_شیرزاد
#امیرالمومنین_ع_مدح
شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست
لایقترین خلیفهی عالَم امیر ماست
گیرم که دیگران همه سویی دگر روند
راه علیِ عالیِ اعلا، مسیر ماست
راهی که میرسد به حقیقت، به عاشقی
راهِ امام منتخب بی نظیر ماست
خاکیم، خاک مَقدم پُر فیض بوتراب
در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست
در فکر چیست آدم کج فهم حق ستیز؟!
روشنترین چراغ هدایت غدیر ماست
خَندق علی و بَدر علی و اُحد علی
فتح الفتوح، کار امیر دلیر ماست
نورش فروغ روشنِ شبهای کائنات
یادش شروع رویش گل در کویر ماست
تا عالَمی به نام علی آشنا شود
نامش مدام ذکر صغیر و کبیر ماست
#حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_مدح
کبوترم که غزل صحن آسمان من است
کلام پهنهی پرواز بیکران من است
به عارفانهترین اوجها رسیده پرم
به عاشقانهترین شعرها نشان من است
همیشه در پی توصیف عشق میگشتم
که عشق نقطهی آغاز داستان من است
«همه قبیلهی من عالمان دین بودند»
کنون ببین که جنون سهم دودمان من است
به فکر واژهای از جنس عاشقی بودم
حسین گفتی و گفتم حسین "جان" من است
حسین گفتی و آتش گرفت ابیاتم
که یاد خون خدا آتش نهان من است
شرارهای است که پنهان نمیشود در دل
حرارتی است که در سینه میهمان من است
قداستی است که در قلب میتپد شب و روز
محبتی است که آیین خاندان من است
در این زمانه که هر گوشه تیرهگی چیره است
چراغ روشن تاریکی جهان من است
منم که فطرسم و نادم از گذشتهی خویش
حسین پاسخ الغوث و الامان من است
چگونه با تو بگویم من از حقیقت او
حسین بغض فرو خوردهی بیان من است
حسین نام بلندی که بعد نام خدا
همیشه و همه جا بر سر زبان من است
کسی که عبد خدا بوده است از آغاز
یگانهای است که مولای مهربان من است
حسین گفتی و گفتم "حسین" یعنی "عشق"
بلی حسین فقط "عشق جاودان" من است
✍ #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دوید فتنه و از کوچهها به خانه رسید
و شعله شعله به انبوهی از زبانه رسید
میان همهمه از بغض مرد رد شد و بعد
به گریههای هراسان کودکانه رسید
درست پیش نگاه بدون درد زمین
زمان تلخترین حسرت زمانه رسید
به بالهای کبوتر، دروغ چنگ انداخت
شرارههای حسادت به آشیانه رسید
صدای ناله که پیچید، باغبان فهمید
که چشم زخم خزان بر تن جوانه رسید
وزید کینه و طوفان کفر زوزه کشید
وزید کینه و رگبار تازیانه رسید
✍ #حسن_شیرزاد
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
قسم بر چهرهی چون ماه تابان علی اکبر
جهان دیگر نخواهد دید همسان علی اکبر
حسین بن علی کار تمام نوکرانش را
سپرده از سر رحمت به دستان علی اکبر
اگر چه میدهد روزی عالم را ابو فاضل
به شیعه میرسد پیوسته احسان علی اکبر
شبی پایین پا خلوت کن و بنگر جهان آنجا
گرفته دست خواهش را به دامان علی اکبر
شب جمعه که مهمانان ثارالله بسیارند
ببین با چشم دل زهراست مهمان علی اکبر
ضریح از بوی سیب سرخ لبریز است و میآید
شمیم یاس از سمت گلستان علی اکبر
بساط روضه بر پا میشود با گریهی زهرا
پریشان میشود عالم، پریشان علی اکبر
در آن باران اشک و آه پایین پای ثارالله
بمیرم کاش از داغ فراوان علی اکبر
دل غم دیدهای دارم که نذر شاه خواهم کرد
سر ناقابلم را هم به قربان علی اکبر
پسرها از پدرها یاد میگیرند بخشش را
کرم کن بازهم بر ما تو را جان علی اکبر
✍ #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#امام_رضا_ع_مناجات
امین الله میخوانم به چشم خیس و میگویم
امانت پیش تو ای شاه، ایمانی که من دارم
✍ #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ببار ای روح باران بر بیابانی که من دارم
بتاب ای ماه، در شام غریبانی که من دارم
در این قحطی عشق و سردی لبخندها گاهی
بگیر ای مهربان دستانِ لرزانی که من دارم
به سویت آمدم با غصههایی تازه، میدانم_
که آگاهی تو از اندوهِ پنهانی که من دارم
به جز تو ای امید مردم درماندهی عالم
که درمان میکند درد فراوانی که من دارم
برایت بازگو کردم دلم را چون یقین دارم
تو تسکین میدهی قلب پریشانی که من دارم
چراغ گریه را برداشتم در صحن آزادی
که شاید بگذرد یوسف به زندانی که من دارم
جواب التماسم را بده، ای ضامن آهو
ببین در اشکها قلب هراسانی که من دارم
دلم مثل کبوتر میپرد در صحنها، آری
به کاخ آسمان میارزد ایوانی که من دارم
جهان هرگز نمیبیند شکستِ شیعیانش را
همیشه رأیتش بالاست سلطانی که من دارم
امین الله میخوانم به چشم خیس و میگویم
امانت پیش تو ای شاه، ایمانی که من دارم
✍ #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ببار ای روح باران بر بیابانی که من دارم
بتاب ای ماه، در شام غریبانی که من دارم
در این قحطی عشق و سردی لبخندها گاهی
بگیر ای مهربان دستانِ لرزانی که من دارم
به سویت آمدم با غصههایی تازه، میدانم_
که آگاهی تو از اندوهِ پنهانی که من دارم
به جز تو ای امید مردم درماندهی عالم
که درمان میکند درد فراوانی که من دارم
برایت بازگو کردم دلم را چون یقین دارم
تو تسکین میدهی قلب پریشانی که من دارم
چراغ گریه را برداشتم در صحن آزادی
که شاید بگذرد یوسف به زندانی که من دارم
جواب التماسم را بده، ای ضامن آهو
ببین در اشکها قلب هراسانی که من دارم
دلم مثل کبوتر میپرد در صحنها، آری
به کاخ آسمان میارزد ایوانی که من دارم
جهان هرگز نمیبیند شکستِ شیعیانش را
همیشه رأیتش بالاست سلطانی که من دارم
امین الله میخوانم به چشم خیس و میگویم
امانت پیش تو ای شاه، ایمانی که من دارم
✍ #حسن_شیرزاد
@navaye_asheghaan