eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 ای یتیم نیمه جانم،لحظه ای آرام باش           بلبل شیرین زبانم، لحظه ای آرام باش بندقلبم پاره کردی جان من کم گریه کن           دخترم روح و روانم،لحـظه ای آرام باش هرچه توناله کنی ازدردهای استخوان           دردگیرداستخوانم،لحظه ای آرام باش تاصدایم کرده ای دیدی که باسرآمدم           گریه ات برده توانم،لحـظه ای آرام باش پای تاسرآتشم من ازچـه هق هق میکنی من زاشکـت درفـغانم،لحـظه ای آرام باش هرچه توبابابگویی بیشترچوبت زنند دخترشیرین زبانم،لحظه ای آرام باش عکس زهرامادرم افـتاده دررخسارتـو دخترزهـرانشانم،لحـظه ای آرام باش گوبه بابادست کی اینسان کبودت کرده است ای سراپاارغوانم ،لحظه ای آرام باش انتظاربوسه گرداری زمن شرمنده ام چـون ورم داردلـبانم،لحـظه ای آرام باش گرلب بـابـا ورم دارددلیلش رامپرس می زدندباخیزرانم،لحظه ای آرام باش ناله کم کن حرف خودآهسته درگوشم بگو برلب آوردی توجانم،لحظه ای آرام باش من که دستانم نباشدتابغل گیرم تورا ای صـفای کاروانم،لحظه ای آرام باش یارقیه؛خسته ای،یکدم بیا چشمت ببند تاکه لالایی بخوانم،لحظه ای آرام باش دوست داری درجنان همبازی اصغرشوی؟ پس بیا روح وروانم،لحظه ای آرام باش ترس آن دارم که شامی هاکنیزی ات برند در کنار تو بمانم ،لحـظه ای آرام باش این توقع نیست تاازمن پذیرایی کنی گرچـه برتـومیهمانم،لحظه ای آرام باش مابه«مداح»سوزدل دادیم بگویددرد را از درِ لطفم نرانم، لحظه ای آرام باش 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»      
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 خواهر جونم سکینه رو سری رو سرم کرد می گفت رقیه جونم گوشِت چرا ورم کرد؟ حالا که تو خرابه عمه جونم مقیمم چقد منو می زنن گنام چیه یتیمم ؟ عمه جـونم صورتم مگه چقدر جون داره که سیلی مثل بارون رو صورتم می باره عمه جون اون آقاهه صدای غمگین داره نزار بـیاد به سمتم دستای سنگین داره عـمه ببـین نـگاشو چه بد بمن می دوزه بـجون بـابـام قسم پهلوم هنوز می سوزه عمه چرا به زخمم اون نانجیب نمک زد تا گفته ام بابا جون تا می تونست کتک زد هـمراه باباش اومد دختره با آب وتاب تا دید یتیمم می گفت بـابـا دارم دلت آب هـرکـه اومـد خرابه یه جوری تحقیرم کرد زخـم زبـان شـامی عمه جونم پیرم کرد از نـاقه کـه افتادم شب بودورفتن همه یـهو دیـدم نشـستم تـو بغـل فـاطـمه همش می گفت از غمِ بـابـات بـه تاب و تبم صـورتـمو کـه بوسید گفـت مــادر زینـبم عـمه مـگه نگــفتی مادر تو جوون بود؟ دیدم خمیده می رفت چقدری مهربون بود میخوام بابام که اومد تو گریه هِق هِق کنم الهی از خوشحالی تو بغلش دِق کنم عمه میگم به بابام خیلی منو بَد زدن موهامو می کشیدن پـهلومو لگد زدن عمه میگم به بـابـام سختمه دیگه مُـردم دستام اگه می لرزه چندروز غذا نخوردم عـمه میگم بـه بابام بوی غـذا شنـیدم از وقتی که تو رفتی گـرسنگی کشـیدم میـگم غـذاشو عمه هر روز به بچه هاداد وقت نـماز خوندن دیدم رو زمین افتاد بـابـا واسه ی عـمه دیگه جونی نموده دیدم که نمازاشو دیگه نشسته خونده منو ببر باباجون واسه همه شَر شدم بیشتر واسه ی عمه دیگه دردسر شدم بـا سیلـیِ قـاتلات صورت من شد کبود آنچه که گفته «مداح» گوشه ای از غمم بود 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
در مدح و شهادت حضرت رقیه (س) . ✍️زبدةالاشعار✍️ . . حاج روح الله رمضانی (خاکی) . رقیه دختر شاه شهیدان مدال سینه سلطان خوبان سپهر عصمته ماه درخشان او آزسینیله اولدی فخر نسوان مقام و منصبی شایان رقیه دوای درد بی درمان رقیه . . اوزی محبوبه اهل جهاندی آدی ورد لب پیروجواندی سرور سینه افلاکیاندی رقیه عمه صاحب زماندی عزیز عالم امکان رقیه دوای درد بی درمان رقیه . . رقیه خانه دینین سراجی شرفدی کعبه عشقه بوحاجی علی اکبره ایستکلی باجی چاغیر گلسین مریض لا علاجی ائدرهر مشکلی آسان رقیه دوای درد بی درمان رقیه . . آتا صولتده مشهور جهاندی عموسی جنگیده شیر ژیاندی اوزی اوچ یاشدا اما قهرماندی یزیدین قصرینه لرزه سالاندی یاراتدی شامیده طوفان رقیه دوای درد بی درمان رقیه . . اونون اذهانیدن اوصافی خارج همیشه سکه بازاری رایج کیچیک زهرا لقب باب الحوائج خلوصیله گل آل یاخشی نتایج ائدر چون لطف بی پایان رقیه دوای درد بی درمان رقیه . . دلیلی وار باشی عرشه اوجالدی حیا درسین خانیم زینبدن آلدی اگرچه اوچ یاشی ... ⬇️⬇️⬇️ ⬇️⬇️⬇️ @navaye_asheghaan
من طفلم و همراه سپاهم بردند همراه مخدرات شاهم بردند من که سر شانه عمو جایم بود دیدی چِقَدَر پیاده راهم بردند؟ ✍️ @navaye_asheghaan
حالا که برگشتی سرت پیکر ندارد بابا رقیه طاقتی دیگر ندارد وقتی که با سر آمدی پیداست برمن بابا که دل از دختر خود بر ندارد از بس که خورده سنگ وچوب وضرب خنجر یک جای سالم این سر و حنجر ندارد سرخی چشمم راببین از ضرب سیلی حوریه ات سویی به چشم تر ندارد ای گوشوار عرش بنگر دخترت را گوشم شده پاره دگر زیور ندارد از تازیانه با ل های من شکسته دیگر کبوتر بچه ی تو پر ندارد زهرا مرا بوسید درصحراکه دشمن هرگز نگوید دخترت مادر ندارد دردانه ات را با شهیدان هم سفرکن تاب جدایی از علی اصغر ندارد بس کن «وفایی»اضطرابم بیشتر شد تاب سخن دیگر دل مضطر ندارد ✍️ @navaye_asheghaan
همه ی خرابه غرق غم شده یه شیرین زبون دیگه کم شده یه امامزاده توی خرابه موند حالا دیگه خرابه حرم شده طفل دلشکسته کی دیده بگه یه سه ساله خسته کی دیده بگه شایدم دیده باشه کسی ولی تشییع نشسته کی دیده بگه عمه دست غم روی کمر داره از کبودی تنش خبر داره رباب از رو تجربه بهش میگفت قبرشو عمیق بِکَن خطر داره کاش ماهم به فکر آینده بودیم قبر بچمو عمیق کنده بودیم کاش لحد براش میذاشتیم و حالا کمتر از شیرخواره شرمنده بودیم رفت و بین بچه ها جاش خالیه تو نماز جماعتا جاش خالیه وقتی که چهلم باباش میشه اربعین تو کربلا جاش خالیه @navaye_asheghaan