.
#سبک_199_محرم
#شب_دوم_محرم وچهارم
#شور_حماسی
#شور #حضرت_زینب_علیهاالسلام
تو زینت بابایی ، نور قلب زهرایی
گفتی روز عاشورا ، نبود غیر زیبایی
منم ، نوکر و دلدار زینب
شدم ، عمریه بیمارِ زینب
خدا ، میدونه آرزوم اینه
بشم ، زائر دربارِ زینب
صلی اللهُ علی الزینب
معدن المناقب ، روح و روانِ حیدره
معدن المناقب ، تو خطبه خونی محشره
معدن المناقب ۲
قِبلة البَرايا ، قرة العين مرتضی
قِبلة البَرايا ،فاطمه ی کربوبلا
قِبلة البَرايا ۲
یا زینب....
🌸🌸🌸🌸🌸
تو عمه ی مولامی،ضربان اسلامی
ذوالفقار شهر شام ،تو فرزند صمصامی
تویی شریکه ی شاه مکتب
شدی ملیکه ی عالی مرتب
تویی علت خوشبختیم چون که
شده منصب من کلب الزینب
صلی الله علی الزینب
فاطمه خصائل گوهر آل مرتضی
حیدری شمائل عقیله ی آل عبا
حیدری شمائل۲
کرده تیغ ابروت، کار یزیدو یکسره
هیبت کلامت غرّش شیر خیبره
قهرمان حیدر ۲
یا زینب...
🌸🌸🌸🌸🌸
تو تکرار کرّاری، بر عصمت سزاواری
جای حضرت عباس،کردی تو علمداری
تویی کوثری از نسل کوثر
نفس های علی شیر خیبر
با یک نعره ی حیدری تو
پرید رنگ رخ شمر کافر
صلی الله علی الزینب
مظهر نجابت،وارث حُجب مادره
نائب امامت،جانشین برادره
نائب امامت۲
قبله ی دمشقه،کی میشه زائرش بشم
از ملازمان ِ گوشه ی حائرش بشم
قبله ی دمشقه ۲
یا زینب...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
و سید حسن شهیدی
👇
#ترکیب_بند_ولادت_حضرت_زینب
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
نماز عشق؛ به پا می کنم به نام حسین
ز نای سینه نوا می کنم به نام حسین
تو زینبی و همه قاصرند از وصفت
کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین
به نام دلبرت اذن دخول می گیرم
طواف کوی تو را می کنم به نام حسین
به نام نامی معشوق شهره اند عشاق
تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین
من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را
میان سجده دعا می کنم به نام حسین
قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است
نماز ؛ سوی خدا می کنم به نام حسین
تو آمدی که بگویی برای قرب خدا
وجود خویش فدا می کنم به نام حسین
دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است
شب ولادت تو وقت صحبت عشق است
خدا عنان دل ما به دست تو داده
اسیر دام تو اما ز غیر؛ آزاده
اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد
شود برای همیشه لبالب از باده
مقام زین ِاَبی را به هرکسی ندهند
که این مدال؛ فقط گردن تو افتاده
اگر که باز شود دیده ها ز نور اشک
اگر قدم بگذاریم بین این جاده
به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق
هنوز با کمری راست زینب اِستاده
چنان سگی به در ِخانه ات ببند مرا
که نام صاحب کلب است روی قلاده
خدا شهود شود بی حجاب در دل شب
نشسته دختر زهرا میان سجاده
به بی نظیری تو اعتراف باید کرد
شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد
زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن
رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن
در این نگاه برای همیشه ای خواهر
تمام حُسن خداوند را تماشا کن
به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه
به احترام حسین؛ دست خویش بالا کن
به پشت معجر خود با کمی دعا کردن
تمام شهر؛ پر از نور؛ مثل زهرا کن
همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند
جلال بانوی مکه دوباره احیا کن
ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده
نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن
سلام دختر حیدر شریکة الارباب
بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب
کسی که دست توسل بر این سرا بزند
قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند
حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت
قدم برای زیارت به کربلا بزند
شناختی که من از دست هایتان دارم
بعید باشد اگر دست رد به ما بزند
همین کرامتتان شدسبب به هر شب و روز
که حلقه دور نگین کرم گدا بزند
تو قرص نان خودت را به سائلی دادی
که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند
تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست
حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند
ازان دمی که شده احترامتان واجب
به دست های شما بوسه مصطفی بزند
ز محضر همه سادات عذر می خواهم
اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند
خدا نیاورد آن روز را که در شهری
کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند
به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت
که دست بر گره معجر شما بزند
#قاسم_نعمتی
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 شفاعت زنهای مؤمنه در قیامت، با حضرت زینب کبراست ...
در نقلی آمده است:
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در وصایای خود، به حضرت زینب سلاماللّهعلیها فرمودند:
...فَإذٰا شَفَّعَ الحُسَینُ رِجٰالَ أُمّةِ أَبي فَأَنتِ تَشفَعينَ نِساءَ أُمَّةِ أَبي في يَومِ القِيامَةِ
🔻وقتیکه حسین «صلواتاللهعلیه» مردان امّت پدرم را در روز قیامت شفاعت کند، تو نیز در آن روز ، زنهای امّت پدرم را شفاعت خواهی کرد.
📚فواکه المتعلّمین، قائنی، ص۳۱۴.
✍ سَر، نه آن است که همواره پریشان تو نیست
دل، نه آن است که سرگشته و حیران تو نیست
ما به شکرانۀ عشق تو به صحرا زدهایم
عاقلی شیوانۀ رندان بیابان تو نیست
زینت دست خداوند تویی یا زینب!
گوهری در صدف فاطمه همسان تو نیست
ای شفاعت گرِه معجر نورانی تو
روز محشر چه کسی دست به دامان تو نیست؟
گردنم خم شده از بس که سرم سنگین است
سر من، این سر بیچاره که قربان تو نیست
به حسین و حسن از چشم خدا میافتد
قدر بال مگس آن چشم که گریان تو نیست...