eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
368 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بهر حاجات اگر دست دعا برخيزد دلبري هست به هر حال به پا برخيزد لطف آقاي خراسان ز همه بيشتر است هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخيزد آه در سينه ي عشاق به هم مرتبطند وقت نقاره زدن ناله ي ما برخيزد جرأتش نيست كسي حرف جهنم بزند گر پيِ كار ِ گنهكار ز جا برخيزد زائر آن است كه در كوي تو اُتراق كند آنكه در عرش نشسته ست چرا برخيزد؟ تا به دستِ كرم تو به نوايي نرسد از سر ِ راه محال است گدا برخيزد بر سر خاكم اگر آهوي تو گريه كند از تمام جگرم بانگ رضا برخيزد حرمت زودتر از كعبه مرا حاجي كرد حج ما آخر ذي القعده به پا برخيزد اكبر _ لطيفيان
خاطرم هست گریه‌ی مادر حال و روز مرا به هم می‌ریخت قطره قطره نمای گنبدتان از دوچشمان مادرم می‌ریخت منم آن کودکی که صدها بار گم شدم در میان زائرها کاش پیدا نمی‌شدم هرگز مثل قافیه های شاعرها یادتان هست اولین دفعه ذوق کردم برای گلدسته؟ من همان کودکم که با لطفت قد کشیدم به پای گلدسته پایِ بستِ حرم شدم پابست دل خود را به پنجره بستم آنقدر از شرابخانه ی تو آب انگور خورده ام مستم تا میان حرم رسیدم از قید و بند جهان شدم آزاد آدم احساس می کند شاه است بعد سجده میان گوهرشاد تو و ایل و تبار تو سلطان بنده‌ی بنده زاده‌ات هم من سرور خانواده ی من تو نوکر خانواده ات هم من هرکجا خورده ام زمین گفتم "یار بی دستی‌ام امام رضاست" بارها گفته‌ام فقیرم من "همه‌ی هستی‌ام امام رضاست" گردنم زیر دِین لطف شماست من نمک گیر این حرم هستم جای دیگر ندارم آقاجان من که زنجیر این حرم هستم سروَری که در این حرم دیدم با گداها کنار می آید دل ما را ببند یک گوشه گاه این دل به کار می آید تو به ما لطف کرده ای دائم ولی از ما همیشه لجبازی این گدا هم گدا نشد آخر نکند دورمان بیندازی؟! _رحیمی
من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمانِ تو تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم آخر به این در آمدم باشم کنار خوان تو من از همه در رانده ام، من رانده ای و امانده ام یا خوانده یا ناخوانده ام اکنون منم مهمان تو پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد جُز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم،گفتی به تو سر می زنم من هم مکرّر می زنم کو عهد و کو پیمان تو؟ سوی تو رو آورده ام ای خُم سبو آورده ام من آبرو آورده ام کو لطف بی پایان تو حال من گوشه نشین با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پر مهرتان جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده ام دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام چون خار در بستان تو علی_ انسانی
مریض آمده اما شفا نمی خواهد قسم به جان شما جز شما نمی خواهد برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد دلیل ناله ی من یک نگاه محبوب است وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم: مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟ دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت نماز در حَرَمت «إهدِنا» نمی خواهد همین قدر که غباری بر آستان باشد رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد تو آشنای خدایی، کدام رهگذری در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟ ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟ به حکم آنکه «عَلیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق» دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده ست طواف کعبه بخواهم، خدا نمی خواهد نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد _صرافان
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن امتحانی کن، ببین اینجا چه حظّی میدهد یا علی گفتن به وقت دست بر زانو زدن شمعها! نجوای با خورشید میدانید چیست؟ اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن بیت هشتم هدیه ای از سوی قم آورده است بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن صرافان