بسم الله الرحمن الرحيم
#خروج_از_مدینه
#غلامرضا_سازگار
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگـر سـر بـرای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون ناله زینب است
«طرماح» یک لحظه محمل مران!
خدا را که وقت نماز شب است
نفسها همه نالۀ یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ چشم انتظار
به هر محملی نغمۀ «یارب» است
شما هم چو مرغ شب ای ناقهها
بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـهها
شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله
همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله
خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله
پدر را ببرّند لب تشنه سر
پسر را ببندند در سلسله
شرار جگر شمع محمل شده
نـوای جـرس آتش دل شده
مدینه دعا کن برای حسین
که خالی بوَد در تو جای حسین
مدینه مدینه دگر نشنوی
دل شب صدای دعای حسین
مدینه به اهل مدینه بگو
که فرداست روز عزای حسین
خدایت دهد صبر امالبنین
که عباس گردد فدای حسین
دلش یاد رخسار پیغمبر است
نگاهش به روی علیاکبر است
مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن
از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن
از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن
از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسمبنحسن
الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان
بوَد روز و شب اشک «میثم» روان
___________________
.
#خروج_از_مدینه
#غلامرضا_سازگار
مدینه! امامت کجا می رود؟
سفر کرده سوی خدا می رود
دل شب، غریبانه تنها حسین
نهان از همه چشم ها می رود
مدینه! چه آرامی و ساکتی
امام غریبت کجا می رود؟
مدینه ز عباس و اکبر بپرس
اگر می رود، شب چرا می رود؟
مدینه! تماشاکن این قافله
چه عاشق سوی کربلا می رود
اگر جان به بزم بلا می برد
علی اصغرش را کجا می برد؟
#سبک_نوحه #خدا_مادرم_راکجامیبرند
.👇👇
PTT-20220616-WA0035.mp3
724.6K
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_نوحه
✍شاعر:حاج محمود ژولیده
🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#سبک_نوحه
✍شاعر:حاج محمود ژولیده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عزیز زهرایم جواد طاهایم
امام دنیا و امام عقبایم
من نور دل پیمبر و وصیِ مولایم
من با برکت ترین گلِ باغ تولایم
ای اهل عالم وجه خدایم
ابن الرضایم ابن الرضایم
ابن الرضایم ابن الرضایم
دست جفا آخر کار خودش را کرد
جامِ بلا مرگِ مرا مهیا کرد
با زهر جفا از جگرم تا پیکرم سوزد
این پاره جگر از ستمِ این همسرم سوزد
جوان ترینِ آلِ عبایم
ابن الرضایم ابن الرضایم
ابن الرضایم ابن الرضایم
از قتلگاه خود بیاد گودالم
از غربتِ جدم آشفته احوالم
بر یاد لب تشنه ی او محزون و عطشانم
در مقتلِ خود بیاد آن پیکر عریانم
شهید راهِ خون خدایم
ابن الرضایم ابن الرضایم
ابن الرضایم ابن الرضایم