eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالــم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری اَرنه دوزخ به شـــرار قهر ســوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگیـــن پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علــم کنـد به عالم شهـدای کربلا را چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را نه خدا توانمش خواندنه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را به دو چشم خون فشانم هله اِی نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را چو تویی گردان به دعای مستمنـــدان کــه ز جــان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را ”همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را “ ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است "شهریارا"
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به خدا که در دو عالــم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری اَرنه دوزخ به شـــرار قهر ســوزد همه جان ماسوا را برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگیـــن پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علــم کنـد به عالم شهـدای کربلا را چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را نه خدا توانمش خواندنه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را به دو چشم خون فشانم هله اِی نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را چو تویی گردان به دعای مستمنـــدان کــه ز جــان ما بگردان ره آفت قضا را چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را ”همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را “ ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است "شهریارا"