eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
619 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام سبک شور کربلای حسین طاهری 🎤🎤🎤 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ اینجا سنگ مزار خاکه تا چشم کار میکنه درده دل خیلی ساله که خونه که میگه خاک غم سرده بقیع تو رویا دیدم که آباد شدی بقیع دیدم که صاحب گوهرشاد شدی بقیع دیدم که کلی زائره تو حرم بقیع چه فکرا دارم برات تو سرم میترسم عمر من سر بیاد نشه تعبیر بشه این رویا من از خدا برای امام حسن گنبد طلا میخوام میترسم آخرقبر مادرم رو نبینه این چشمام چی میشه من ببینم که زائر قبر مادرم زهرام امون از این غریبی امون از عمر کوتاه وارث خون زهرا یه روز میرسه از راه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ چشمای آسمون خیسه از قلب سنگیه دنیا رسم این روزگار زخمه اینجا غربت شده معنا چرا حتی یه سایبون نداری بقیع چرا یه زائرم نداری تو این شبا یه روز اینجا پر از عاشق و دلداه میشه یه روز اینجا میشه شبیه مشهدالرضا یه روز میاد که صحن امام حسن سفره ی کرم بازه یه روز میاد آقامون میون صحن تو روضه میندازه یه حسی میگه نزدیکه روزی که میرسه گل زهرا برا بقیع یه صحن و یه گنبد و بارگاهی میسازه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ امام_حسن_مجتبی_علیه السلام 〰〰〰〰〰〰〰〰
امام_ محمد_ باقر_علیه_السلام یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده مثل روز دهم از فرط عطش با طفلان درشب حجره به روی شکمش افتاده آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مرد دیده از دست ابالفضل علمش افتاده دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش تا دم علقمه در هر قدمش افتاده نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد زخمهای تن آقا رقمش افتاده بعد اینقدر مصیبت که سرش آوردند تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی “شمر” که:”خودم می کِشم و می کُشمش”افتاده دمش از بسکه حسینی ست چو پایین رفته باز در پای دمش بازدمش افتاده مثل بین الحرمین است مدینه اما سر پا نیست… دراین سو حرمش افتاده مهدی_ رحیمی
امام_ سجاد _علیه_ السلام بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می، آنچنان شرمنده شد در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود از غم ویرانه رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن…اشک ریخت هم زیارتنامه اش آتش گرفت هم سر و عمامه اش آتش گرفت باورش میشد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نا نجیب پست با یک مشک آب پرسه میزد پیش چشمان رباب کوچه های شام خیلی سخت بود سنگهای بام خیلی سخت بود طعنه و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود حرفهای تند و تیزی می شنید واژه ای مثل کنیزی می شنید خنده های شمر یادش مانده است ماجرای شمر یادش مانده است چکمه های شمر یادش مانده است جای پای شمر یادش مانده است کندی خنجر عذابش میدهد ضربه آخر عذابش میدهد آمد و بال و پرش را جمع کرد دست بی انگشترش را جمع کرد با حصیری پیکرش را جمع کرد روی دستش حنجرش را جمع کرد صورت خود را به روی خاک زد یاد عریانی گریبان چاک زد جواد_ پرچمی