eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
355 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک 7 زمزمه،واحد،نزله،زمینه.... در۵ بند بنداول ودوم: احساسی ومدح بندسوم وچهارم: مصیبت بند پنجم: بقیع وکربلا تو آقای کریمی که به دشمن هم عطا کردی همه دار وندارت رو سه جا وقف خدا کردی منم هستم غلام تو ز جود خود نگاهم کن اگر چه من بدم اما تو آقا رو به راهم کن الهی که دلم از هر چی غیرتوس بشه خالی بده آقا به سمت خود به این نوکر پرو بالی میدونی مولا،به تو محتاجم ز دربار ‌خود ، مکن اخراجم مدد مجتبا... 🌸🌸🌸🌸🌸 گدا اومد ، بهت رو زد ،تو دنیاتو بهش دادی کنیزی گل به دستت دادبه او گفتی تو آزادی منم آقا، گدا هستم،که بی تو بی کس وکارم حقیرم من،ولی تنها تویی آقا خریدارم حسن جانم، کریمیو،منم کلب( عبد) سرای تو بزن امضا،فداییت شم، بدم جونم، برای تو به عشقت آقا ، ببین زنجیرم یه روز میشه که،تو رات میمیرم مدد مجتبا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 آقا عمری بلا دیدی گل روتو خزون کرده بایاد اون غم کوچه دلت مولا پر از درده تو که مهرت میده عزت میشه باتو گدا آقا عدوازچه تورو خونده مذل المؤمنین مولا چرا بر تن تو می بستی زره بین همه یارات نداشتی تو وفاداری،بشه مونس توی دردات غریب زهرا برات گریونم زدردات آقا ببین دلخونم مددمجتبا( غریب مجتبا)... 🌸🌸🌸🌸🌸 غریب آقا شه تنها یه گُل بودی توی صحرا( خارا) تو خونه هم نداشتی یه انیسی که بشه مأوا تو هم مثل بابات حیدر،ز حق خود شدی محروم بمیرم که به تو همسر خیانت کرد شدی مسموم به جای گل، روی تابوت،یه بارون تیر نثارت شد بازم گریون حسین نالون ز قلب پر شرارت شد کشیده تیر از ، بدن واویلا قدش خم نزد،حسن واویلا مددمجتبا( غریب مجتبا)..... 🌸🌸🌸🌸🌸 برام سخته حسن جانم ببینم بی حرم باشی نه یه گنبد نه گلدسته چرا تو بی علم باشی نه خادم نه یه زائر که برا دردات کنه شیون نه شمعی نه چراغی که مزارت رو کنه روشن یه روز میشه میاد مهدی میسازیم ما حرم آقا میریم مشای ز مرقدت علم بر دوش تا کربلا آقاقسمت کن،صراط الیقین پیاده سوی حرم اربعین (آقا هستی تو،کریم طاها بده تذکره ، برا کربلا) مددمجتبا... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @emame3vom
سبک6 زمزمه،نوحه..... من و دیده ای زار و محزون تو و طشتی از لخته ی خون با این هق هق روی سینه دلم را برادر مسوزون بگرفته جان تو را بغض همسر اما شدی از غم کوچه پرپر راحت شدی آخر از داغ مادر امان از غم و درد کوچه... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو هم دیده ای پشت آن در خزان شد گل باغ حیدر تو هم دیده ای که مغیره زده تازیانه به مادر خورده نگاهت گره سمت دیوار چشمت شده ابری از یاد مسمار از کوچه رفتن، تو بودی دل آزار امان از نگاهت به قنفذ... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین از غمت گشته ام پیر شدم بی تو از زندگی سیر چه طور زنده ام بعد از آنکه کشیدم من از پیکرت تیر با قدّ خم آمدم من به بالین قلبم ز ظلم به تو گشته غمگین دیدم که تابوت تو گشته خونین امان از غم تو برادر... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @emame3vom
هیچ شعری تا به حال درحین قلم زدن به اندازه ی این شعر از من اشک نگرفته سبک1 زبان حال آقاامام حسین علیه السلام موقع کشیدن تیراز تابوت بندسوم گریز به کربلا روضه،واحد،سنگین،نوحه یکی یکی تیر از بدن،می کشم و یادم میاد بمیرم از غمای تو ، داشتی تو غصه ی زیاد یادم میاد برگشتی از ،کوچه یه روز با مادرو چشای غرق اشک تو،نشون دردوغم میداد میدونم از نفس هاموندی چادر مادرو تکوندی تا درخونه دستهاشو گرفتی،مادرو رسوندی میدونم خیلی غصه خوردی ازخون گوش پاره مُردی امونت بابا علی رو با قلبی پاره پاره بردی امون امون ازاین غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یکی یکی تیرازبدن، میکشم ودق میکنم چشارو غرق اشک خون،تواین دقایق میکنم به یاد قلب زینبو، صورت رنگ پریده ات یاد لب وتشت وجگر،دوباره هق هق میکنم میدونم که امون نداشتی همسر مهربون نداشتی ستاره ی غریب زهرا جایی تو آسمون نداشتی میدونم که همش شکستی بین یارات،زره می بستی راحت شدی آخه داداشم ندیدی جز بدی ز هستی امون امون ازاین غریبی... (*امام حسن علیه السلام حتی بین یاران نزدیکش زره می پوشیدند زیرا حتی خیانت دربین یاران نزدیکشون هم دیده میشد)😭 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم زبان حال جواب امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام: تیراز تنم کشیدی و،منو گذاشتی تو کفن دعوا دیگه اینجا نشد ، سر یه کهنه پیروهن اگه غریب عالمم،موقع مرگ تو رو دارم بعد ازبارون تیر خصم ، نشد دیگه رها بدن یه روز میشی غریب وتنها کسی نداری توی صحرا باور نمیکنم بمیری تشنه ولی کنار دریا یه روز ز دردوغصه پیری اصغرتو رودست میگیری.... نیاز نداره تیر ونیزه بالاسر اکبر می میری امون امون از این غریبی..... (*وقتی درمجلس ابن زیاد رأس مبارک علی اکبرعلیه السلام روآوردند ابن زیادملعون نگاهی به جمالش انداخت وگفت چرا حسین علیه السلام روکشتید?!گفتند:امیرخودت دستوردادی ابن زیاد گفت نیازنبود حسین علیه السلام رو بکشید مرگ همین جوان زیبا کافی بودکه حسین درغمش دق کنه وبمیره)😭 امون امون ازاین غریبی.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. شور حماسی حسن کریم طاها، نور چشم کوثره وارث بی همتای ولایت حیدره هرکی نداره مِهرش،به خدا که لعینه کوری دشمناش او مُعزّالمُومنینه حسن امیر غالب به حیدره او نائب شد عزتم این که من غلاممو او صاحب حبیبی یا حسن جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 وقتی میره به میدون استاد رزم همه ست بر روی جبین او سربند یا فاطمه ست نامش سر زبونا ،شیرین مثل عَسَله مظهر شجاعته،قهرمان جَمَله میر و سپهسالاره مثل باباش کرّاره با اخم او هر دشمن پا به فرار میزاره حبیبی یا حسن جان..... 🌸🌸🌸🌸🌸 مزار خاکی او، عرش معلّای ماست حرم نداره امّا ،قبله ی ما نوکرهاست یه روز براش می سازیم گنبد و صحن و سرا حرمی بزرگتر از حرم امام رضا آقا به حقّ زهرا بقیعمو کن امضا ازاونجا کن راهی ام به جنّت کربلا حبیبی یا حسن جان..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
زهر جفا شد دیگه کاری شد صورت من کبود و زرد دیگه میشم راحت از دنیا از کینه ی مردم نامرد داده به من همسرم زهر در پاسخ لطف و جودم قلبم شده پاره پاره می سوزه کلّ وجودم در خاطرم مونده هنوز حمله ی یاران در خیام وقت نماز ،یک تن کشید سجاده را از زیر پام مظلوم حسن.... یا واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 این خون ِطشت از غم کوچه ست عمریه من خون ِ دل خوردم یادم نرفته تو اون کوچه من مادرو تا خونه بردم یادم نمیره که دشمن راه منو و مادرو بست زد وحشیونه یه سیلی جوری که گوشواره بشکست از اون به بعد مادر می زد حتی توی خونه نقاب از اون به بعد واسه ی من رفتن به کوچه شد عذاب مظلوم حسن.... یا واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زینب رسیده و از داغم کرده گریبان خود پاره دارم می بینم یه روزی او بر روی تل میشه بی چاره میخواد چگونه تو مقتل یک پاره حنجر ببینه منزل به منزل با دشمن بر روی نی سر ببینه اینجا ندیده خواهرم روی لبم یک قطره خون اما تو شام می بینه لب پاره میشه از خیزرون مظلوم حسن.... یا واویلتا واویلتا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @emame3vom .
. سبک 10 شور حماسی حسن کریم طاها، نور چشم کوثره وارث بی همتای ولایت حیدره هرکی نداره مِهرش،به خدا که لعینه کوری دشمناش او مُعزّالمُومنینه حسن امیر غالب به حیدره او نائب شد عزتم این که من غلاممو او صاحب حبیبی یا حسن جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 وقتی میره به میدون استاد رزم همه ست بر روی جبین او سربند یا فاطمه ست نامش سر زبونا ،شیرین مثل عَسَله مظهر شجاعته،قهرمان جَمَله میر و سپهسالاره مثل باباش کرّاره با اخم او هر دشمن پا به فرار میزاره حبیبی یا حسن جان..... 🌸🌸🌸🌸🌸 مزار خاکی او، عرش معلّای ماست حرم نداره امّا ،قبله ی ما نوکرهاست یه روز براش می سازیم گنبد و صحن و سرا حرمی بزرگتر از حرم امام رضا آقا به حقّ زهرا بقیعمو کن امضا ازاونجا کن راهی ام به جنّت کربلا حبیبی یا حسن جان..... ✍عبدالمحسن 👇
. سبک11 زهر جفا شد دیگه کاری شد صورت من کبود و زرد دیگه میشم راحت از دنیا از کینه ی مردم نامرد داده به من همسرم زهر در پاسخ لطف و جودم قلبم شده پاره پاره می سوزه کلّ وجودم در خاطرم مونده هنوز حمله ی یاران در خیام وقت نماز ،یک تن کشید سجاده را از زیر پام مظلوم حسن.... یا واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 این خون ِطشت از غم کوچه ست عمریه من خون ِ دل خوردم یادم نرفته تو اون کوچه من مادرو تا خونه بردم یادم نمیره که دشمن راه منو و مادرو بست زد وحشیونه یه سیلی جوری که گوشواره بشکست از اون به بعد مادر می زد حتی توی خونه نقاب از اون به بعد واسه ی من رفتن به کوچه شد عذاب مظلوم حسن.... یا واویلتا واویلتا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زینب رسیده و از داغم کرده گریبان خود پاره دارم می بینم یه روزی او بر روی تل میشه بی چاره میخواد چگونه تو مقتل یک پاره حنجر ببینه منزل به منزل با دشمن بر روی نی سر ببینه اینجا ندیده خواهرم روی لبم یک قطره خون اما تو شام می بینه لب پاره میشه از خیزرون مظلوم حسن.... یا واویلتا واویلتا.... ✍عبدالمحسن .👇
‍ ‍ سبک بس کن رباب سبک 9 جواب: بس کن حسن ، لطمه نزن یاد گذر بس کن حسن،شدم مث تو خون جگر مظلوم حسن روحی لک الفدا حسن... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 آتیش این سینه شد اشک نگاهت می کشی من رو داداش با سوز آهت شد جواب خوبی تو بغض همسر ای گل زهرا شدی در خونه پرپر کشته تو رو ، زهر جفا خاکم به سر کشته منو، دربین تشت دیدم جگر 🌸🌸🌸🌸🌸 عمریه گریونی از روضه ی مسمار از غم کشته ی بین درب و دیوار کوچه رفتن شد دلیل احتضارت یاد سیلی عدو برده قرارت یادت نرفت،اون ضرب دست پرشتاب یادت نرفت، کبودی زیر نقاب 🌸🌸🌸🌸🌸 مونده تابوتت میون بارون تیر دیدمت گلگون،شدم از زندگی سیر می کِشم تیر از تنت با قامت خم بعد از این شد اشک داغ تو دمادم زخمی شدی،کرده غمت مویم سپید زخمی شدی،شکر خدا زینب ندید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. هیچ شعری تا به حال درحین قلم زدن به اندازه ی این شعر از من اشک نگرفته سبک1 زبان حال آقاامام حسین علیه السلام موقع کشیدن تیراز تابوت بندسوم گریز به کربلا روضه یکی یکی تیر از بدن،می کشم و یادم میاد بمیرم از غمای تو ، داشتی تو غصه ی زیاد یادم میاد برگشتی از ،کوچه یه روز با مادرو چشای غرق اشک تو،نشون دردوغم میداد میدونم از نفس هاموندی چادر مادرو تکوندی تا درخونه دستهاشو گرفتی،مادرو رسوندی میدونم خیلی غصه خوردی ازخون گوش پاره مُردی امونت بابا علی رو با قلبی پاره پاره بردی امون امون ازاین غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یکی یکی تیرازبدن، میکشم ودق میکنم چشارو غرق اشک خون،تواین دقایق میکنم به یاد قلب زینبو، صورت رنگ پریده ات یاد لب وتشت وجگر،دوباره هق هق میکنم میدونم که امون نداشتی همسر مهربون نداشتی ستاره ی غریب زهرا جایی تو آسمون نداشتی میدونم که همش شکستی بین یارات،زره می بستی راحت شدی آخه داداشم ندیدی جز بدی ز هستی امون امون ازاین غریبی... (*امام حسن علیه السلام حتی بین یاران نزدیکش زره می پوشیدند زیرا حتی خیانت دربین یاران نزدیکشون هم دیده میشد)😭 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم زبان حال جواب امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام: تیراز تنم کشیدی و،منو گذاشتی تو کفن دعوا دیگه اینجا نشد ، سر یه کهنه پیروهن اگه غریب عالمم،موقع مرگ تو رو دارم بعد ازبارون تیر خصم ، نشد دیگه رها بدن یه روز میشی غریب وتنها کسی نداری توی صحرا باور نمیکنم بمیری تشنه ولی کنار دریا یه روز ز دردوغصه پیری اصغرتو رودست میگیری.... نیاز نداره تیر ونیزه بالاسر اکبر می میری امون امون از این غریبی..... (*وقتی درمجلس ابن زیاد رأس مبارک علی اکبرعلیه السلام روآوردند ابن زیادملعون نگاهی به جمالش انداخت وگفت چرا حسین علیه السلام روکشتید?!گفتند:امیرخودت دستوردادی ابن زیاد گفت نیازنبود حسین علیه السلام رو بکشید مرگ همین جوان زیبا کافی بودکه حسین درغمش دق کنه وبمیره)😭 امون امون ازاین غریبی.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
‍ ‍ سبک بس کن رباب سبک 9 جواب: بس کن حسن ، لطمه نزن یاد گذر بس کن حسن،شدم مث تو خون جگر مظلوم حسن روحی لک الفدا حسن... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 آتیش این سینه شد اشک نگاهت می کشی من رو داداش با سوز آهت شد جواب خوبی تو بغض همسر ای گل زهرا شدی در خونه پرپر کشته تو رو ، زهر جفا خاکم به سر کشته منو، دربین تشت دیدم جگر 🌸🌸🌸🌸🌸 عمریه گریونی از روضه ی مسمار از غم کشته ی بین درب و دیوار کوچه رفتن شد دلیل احتضارت یاد سیلی عدو برده قرارت یادت نرفت،اون ضرب دست پرشتاب یادت نرفت، کبودی زیر نقاب 🌸🌸🌸🌸🌸 مونده تابوتت میون بارون تیر دیدمت گلگون،شدم از زندگی سیر می کِشم تیر از تنت با قامت خم بعد از این شد اشک داغ تو دمادم زخمی شدی،کرده غمت مویم سپید زخمی شدی،شکر خدا زینب ندید @emame3vom ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇
. هیچ شعری تا به حال درحین قلم زدن به اندازه ی این شعر از من اشک نگرفته سبک1 زبان حال آقاامام حسین علیه السلام موقع کشیدن تیراز تابوت بندسوم گریز به کربلا روضه یکی یکی تیر از بدن،می کشم و یادم میاد بمیرم از غمای تو ، داشتی تو غصه ی زیاد یادم میاد برگشتی از ،کوچه یه روز با مادرو چشای غرق اشک تو،نشون دردوغم میداد میدونم از نفس هاموندی چادر مادرو تکوندی تا درخونه دستهاشو گرفتی،مادرو رسوندی میدونم خیلی غصه خوردی ازخون گوش پاره مُردی امونت بابا علی رو با قلبی پاره پاره بردی امون امون ازاین غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یکی یکی تیرازبدن، میکشم ودق میکنم چشارو غرق اشک خون،تواین دقایق میکنم به یاد قلب زینبو، صورت رنگ پریده ات یاد لب وتشت وجگر،دوباره هق هق میکنم میدونم که امون نداشتی همسر مهربون نداشتی ستاره ی غریب زهرا جایی تو آسمون نداشتی میدونم که همش شکستی بین یارات،زره می بستی راحت شدی آخه داداشم ندیدی جز بدی ز هستی امون امون ازاین غریبی... (*امام حسن علیه السلام حتی بین یاران نزدیکش زره می پوشیدند زیرا حتی خیانت دربین یاران نزدیکشون هم دیده میشد)😭 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم زبان حال جواب امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام: تیراز تنم کشیدی و،منو گذاشتی تو کفن دعوا دیگه اینجا نشد ، سر یه کهنه پیروهن اگه غریب عالمم،موقع مرگ تو رو دارم بعد ازبارون تیر خصم ، نشد دیگه رها بدن یه روز میشی غریب وتنها کسی نداری توی صحرا باور نمیکنم بمیری تشنه ولی کنار دریا یه روز ز دردوغصه پیری اصغرتو رودست میگیری.... نیاز نداره تیر ونیزه بالاسر اکبر می میری امون امون از این غریبی..... (*وقتی درمجلس ابن زیاد رأس مبارک علی اکبرعلیه السلام روآوردند ابن زیادملعون نگاهی به جمالش انداخت وگفت چرا حسین علیه السلام روکشتید?!گفتند:امیرخودت دستوردادی ابن زیاد گفت نیازنبود حسین علیه السلام رو بکشید مرگ همین جوان زیبا کافی بودکه حسین درغمش دق کنه وبمیره)😭 امون امون ازاین غریبی.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. سبک 2 زمزمه،نوحه..... من و دیده ای زار و محزون تو و طشتی از لخته ی خون با این هق هق روی سینه دلم را برادر مسوزون بگرفته جان تو را بغض همسر اما شدی از غم کوچه پرپر راحت شدی آخر از داغ مادر امان از غم و درد کوچه... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو هم دیده ای پشت آن در شده پرپر آن یاس حیدر تو هم دیده ای که مغیره زده تازیانه به مادر بوده نگاهت همیشه به دیوار چشمت پر از اشک شد از یاد مسمار از کوچه رفتن تو بودی دل آزار امان از نگاهت به قنفذ... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین از غمت گشته ام پیر شوم بی تو از زندگی سیر چه طور زنده ام بعد از آنکه کشیدم من از پیکرت تیر با قدّ خم آمدم من به بالین قلبم ز ظلم به تو گشته غمگین دیگر نبندم حنا بر محاسن دیدم که تابوت تو گشته خونین امان از غم تو برادر.. ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .