98.03.17_3.mp3
5.86M
♦️روضه و مرثیه ♦️
#استاد_میرزا_محمدی
📌روضه #حضرت_مسلم 📌
🔖گریز به روضه اسارت حضرت زینب سلام الله علیها 🔖
✍متن شعر 👇👇👇
نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند….
دست من بشکند این بال و پرم راسوزاند
یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد…
غیر از این توئه کسی نیست که راهم بدهد
نگرانم, نگرانم ,که پریشان بشوی..
با زن و بچه ات آواره و حیران بشوی
کارو بار همه ی نیزه فروشان گرم است
طفل شش ماهه نیاور که بیابان گرم است
دختران تو عزیز اند نیایی یک وقت
کوفیان فکر کنیز اند نیایی یک وقت
جگرم سوخت به قربان اباعبدالله.
بفدای لب و دندان اباعبدالله.
به روی خاک کشیدند تنم را بخدا
میکشیدند ز مویم بدنم را بخدا
بر سربامم و گودال تو را میبینم…
لحظه ی غارت اموال تو را میبینم
تا قیامت به تن بی کفنت مدیونم..
نیزه ای گر برود در بدنت.. مدیونم
یا که چکمه بخورد بر دهنت مدیونم
من به انگشتر و انگشت تنت مدیونم
ترسم این است که پیش همه عریان بشوی
کاش میشد که نیایی و پشیمان بشوی
ترسم این است لباس تو به غارت برود.
ترسم این است که زینب به اسارت برود
کوفه را شرم و حیا نیست اباعبدالله.
جای تو طشت طلا نیست اباعبدالله
شاعر: حامد جولازاده
#مسلم_بن_عقیل
🔺شماره 4⃣
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
🌴روضه های جانسوز اساتید 😭
╭┅───────┅╮
▶️@emame3vom ◀️
╰┅───────┅╯
365.2K
#مسلم_بن_عقیل
منم آواره بین کوفه ، شدم بیچاره بین کوفه
لبم شد پاره بین کوفه ، حسین جان
کشیده کارم بر سر دار ، خداحافظ ای شاه بی یار
قرار ما در بین بازار ، حسین جان
سردارم ، ولی خسته و بی کس و بی یارم
ز روی تو آقا خجالت دارم ، کجایی نگارم
میا به کوفه شد ذکر آخرم
به راه زینب افتاده این سرم
مرا دعا کن ای حاجی حرم
یابن الزهرا کوفه میا حسین
سفیر شاه کربلایم ، به درد و غربت مبتلایم
شده شهر کوفه منایم ، حسین جان
تماشایی شد ماجرایم ، اسیر قومی بی وفایم
پریشان بین کوچه هایم ، حسین جان
واویلا ، کجایی ببینی تو احوالم را
تن بی سرم روی خاک صحرا ، فدای تو آقا
نشیند اینجا بر نیزه ها سرت
دل نگرانم بر حال خواهرت
شود به کوفه آواره دخترت
یابن الزهرا کوفه میا حسین
ببین خون ریزد از لبانم ، نشان نیزه بر دهانم
خودم را هر سو میکشانم ، حسین جان
ببین آشفته گیسوانم ، دهد با پا دشمن تکانم
نمانده سالم استخوانم ، حسین جان
واویلا ، میان مسیر و گذر افتادم
به زیر لگدهایشان جان دادم ، برس تو بدادم
سرم بروی دروازه نازنین
کشیده جسمم شد روی این زمین
تو بر قناره از پا تنم ببین
یابن الزهرا کوفه میا حسین
رسد روزیکه قحط آب است ، پریشان گیسوی رباب است
علی اصغر در پیچ و تاب است ، حسین جان
دل زینب در اضطراب است ، رخت از خون لب خضاب است
سرت بین بزم شراب است ، حسین جان
واویلا ، لبت را به بازی بگیرد دشمن
به غارت رود پیکر و پیراهن ، شبیه تن من
بریزد اینجا گیسوی تو به هم
به زیر نیزه پهلوی تو بهم
شده گسسته ابروی تو زهم
یابن الزهرا کوفه میا
#رضاابوالحسنی
بسم الله الرحمن الرحیم
سرانجام
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیدهای به سرانجام ماجرا مسلم
علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشستهای به امید وفا چرا مسلم؟
نماز مغرب اگر صدهزار هم باشند
دوباره یکنفری موقع عشا مسلم
دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم
ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بیحیا مسلم
شب نجات تو از دست شبهمردان است
هزارشکر که دیگر شدی رها مسلم
نمانده راهی و تو بیپناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم
اگرچه از سر دارالاماره میاُفتی
سرت نمیرود اما به نیزهها مسلم
هزار مرتبه شکرخدا نمیماند
تن تو روی زمین زیر دستوپا مسلم
ولی قرار شده تشنهلب شهید شوی
به احترام لب شاه کربلا مسلم
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#مسلم_بن_عقیل
📝گروه ادبی یاقوت سرخ