چشماتو روی هم نذار.mp3
11.89M
چشماتو روی هم نذار
میمیره بی تو زینبت
مادر مرو
قلبم رو از جا میکَنه
این ناله های هر شبه
مادر مرو
درسته سختته ولی نفس نفس بزن بمون
بالا سرت نشستم و میریزه اشک من بمون
چه بیقرارته ببین به خاطر حسن بمون
توو بسترت بی جونی
ابر چشات بارونی
میگی همین چند روزو
توو خونمون مهمونی
... نرو نرو ای مادر ...
روی زمین افتادی و
با تازیانه شد کبود
بازوی تو
دردت به جونم مادرم
یه لحظه هم آروم نشد
پهلوی تو
همینکه هستی پیشمون چراغ خونه روشنه
نماز نشسته خوندنت تموم غصه ی منه
پاشو کمی قدم بزن نگو که وقت رفتنه
بی رمق و تب داری
زخم تنت شد کاری
پهلو به پهلو میشی
شب تا سحر بیداری
... نرو نرو ای مادر ...
توو لحظه های آخرت
میگی غریب مادرو
تنها نذار
میگی برای زینبت
از پیکر بی جونشو
از نیزه دار
یه روزی میرسیم به هم دوباره توی قتلگاه
آتیش میگیره خیمه ها میون سوز و اشک و آه
سر از تنش جدا میشه حسینمون چی بی گناه
تشنه لب و بی حاله
توو گودیِ گوداله
پیکر بی سر روو خاک
زخمیه و پاماله
... حسین غریب مادر ...
شاعر : علی علی بیگی
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
@navaye_asheghaan
روضه پنج تن صلوات الله علیه
به احترام غمه مادرت بیا مهدی
قسم ب عمرکمه مادرت بیامهدی
به چادری که شده پرچم عزاداری
به پرچم علم مادرت بیامهدی
دل هاروببریم مدینه کنار حرم رسول الله و ائمه بقیع و توسلی
ب دامن پنج تن آل عبا بزنیم یا رسول الله آرزومندان مدینه دلشون پر میزنه برا اون حرمی که راهش بسته شده هروقت دلتنگ فاطمه میشدند هروقت بهانه قبر مخفی رو میگرفتند میامدند ب زیارت قبرشما حالا اونایی که آرزوی نجف دارن
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدارا
یاعلی امدم صحن و سرایت دیدم
گلی از گلشن رویت چیدم
جان عالمی ب فدای ان مولایی که وقتی سلام ب مردم مدینه میکرد جواب سلام مولارو نمیدادن اما بازم دلش خوش بود که زهرارو داره اما یجا خیلی ب مولا سخت گذشت اونم اون لحظه ای بود
که دسش رسید ب بازوی ورم کرده ب صورت سیلی خورده
اما حالا یه کاروان اشک ببریم مدینه کنار بستره مادری که ب سختی نفس میکشه ب سختی دست بالا میاره ی دست ب گردن حسن ی دست ب گردن حسین .👇
ودختر4ساله ای که زبانحالی داره ازهمگی التماس دعا اونایی که سوز دل دارن عزیزایی که داغ مادر دیدن منو ببخشن
اخ..به 18ساله بانویی بباله
دعا میکرد طفلی 4ساله
الهی مادرم زهرا جوان است
چرا در نوجوانی پیر گشته
چرا ازعمرخود او سیر گشته
اما این خواهر دلش ب برادرا خوشه ای کاش امام مجتبی
رو هم مثل مادرش شبانه ب خاک میسپردند دیگ هفتاد چوبه تیر ب تابوت برادر
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
اما کربلا رفته ها حسینیا
عصر عاشورا امام حسین علیه السلام، حضرت زینب را سر پرست کرد، گفت: خواهرم تویی و این خیل اسرا وزنها و دختران. ایشون به همه ی این کارها باید برسد، با این همه غمی که دارد.
زینب علیها سلام تمام زنها و بچه ها را خواباند،بی بی زینب آمد رو خاک ها بخوابد، وقتی که آمد خودش بخوابد، دید از آن گوشه ی خرابه ها، تو تاریکی ها، یک بچه ای هی می گوید: بابا، بابا ؛ بلند شد آمد جلو ببیند کیه. دید رقیه است، صدا زد عمه جانم آرام باش، می گوید: عمه، من بابا را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابا اینجا بود عمه.
دختر دردانه منم
به کنج ویرانه منم
عمه چه آمد به سرم
چرا نیامد پدرم
الله اکبر ، الله اکبر
یه وقت دیدند، یک غلام آمد یک طبق آورد، این بچه دوید جلو، روپوش را برداشت، دید سر بریده حسین علیه السلام …
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
حضرت رقیه به عمه زینب گفت:
عمه جان شب مرگ من است امشب
وای که ز نور رخ بابم خرابه روشن است امشب
به زین العابدین بر گو که ما پیمانه بشکستیم
تو هم پیمانه را بشکن، پدر نزد من است امشب
گلی گم کرده ام میجویم اورا
به هر گل میرسم میبویم اورا
اگرجویم گلم را در گلستان
به اب دیدگان میشویم اورا
همه ناله بزنید غریب مادر حسین ...یا مظلوم حسین ....
التماس دعا..
اشک ما وقف عزای پنج تن
بچه های ما فدای پنج تن
رونقی این سفره هامان دارد از
برکت و لطف و عطای پنج تن
رفت و آمدهای ما در روضه ها
هست مرهون دعای پنج تن
نسل ما یا نوکرند، یا عاشقند
ایل ما اصلا گدای پنج تن
✾ــــ✾﷽✾ــــ✾
🖤═✾♡🥀♡✾═🖤
#فارسی:
مادر مظلومه ام شدی به غم مبتلا
روی تو گشته کبود در وسط کوچه ها
خون آبه میریزه از پهلوی تو رو زمین
از اثر اون لگد محسن تو شد فدا
حال و روزت خیلی ناخوشه
رفتنت زینب رو میکشه
🍁وای مادرم وای مادرم وای مادرم
تورو قسم میدم به اشک بابا نرو
این سفر آخر و بیاو تنها نرو
زلف پریشونم و بیا و شونه بزن
اگه بری بعد تو میمیره دیگه حسن
این روزا میسوزه بین تب
میگه نزن نامرد زیر لب
🍁وای مادرم وای مادرم وای مادرم
#ترکی:
حمله ور اولدی عدو گاپیا اوت وردیلار
گاپیا دالیندا نه نه یاندی یِرَ یخدیلار
سینسینه میخ در دَیدی اولوب دی کباب
محسنی اولدودیلر گولدن آخیبدی گلاب
عالم اولدی باشیما خراب
آتاما باقلادیلار طناب
🍁جان یارالی جان یارالی جان یارالی
قان آپاریم آنامی سَسلَدی گَل فضه جان
داغلادیلار قلبیمی اولدی بالام علقمه
غنفوزَ ثانی دییب تا که وورا کوثری
وورا ایاخدان سالا دختر پیغمبری
یصربی مارالی وای نه نه
پهلوسی یارالی وای نه نه
🍁جان یارالی جان یارالی جان یارالی
#کانال_مداحی_ریحانة_الحسین[ع]
🖤═✾♡🥀♡✾═🖤
555.8K
✾ــــــــــــــــ✾ـــــــــــ✾ــــــــــــــــ✾
[]#نوحه_حضرت_زهرا[سـ]
[]#سبک_زمینه
[]مداح:↓
[]#آقای_پرندوش
💌مادرمظلومه...
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دوید فتنه و از کوچهها به خانه رسید
و شعله شعله به انبوهی از زبانه رسید
میان همهمه از بغض مرد رد شد و بعد
به گریههای هراسان کودکانه رسید
درست پیش نگاه بدون درد زمین
زمان تلخترین حسرت زمانه رسید
به بالهای کبوتر، دروغ چنگ انداخت
شرارههای حسادت به آشیانه رسید
صدای ناله که پیچید، باغبان فهمید
که چشم زخم خزان بر تن جوانه رسید
وزید کینه و طوفان کفر زوزه کشید
وزید کینه و رگبار تازیانه رسید
✍ #حسن_شیرزاد
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#زبان_محاوره
#مرثیه_حضرت_زهراس
#
بیاید بریم مدینه شب وداع زهراست
تواوج غصه وغم علی غریب وتنهاست
داد می زنه تو سینه فریاد بی صدایی
داره زهرا می میره داد از غم جدایی
میگه بــمون کنارم مرو عـــــــــزیز جونم
نمی تونم که بی تو دیگـــه زنده بمونم
فاطمه جون دعا کن که من زودتر بمیرم
بعد تو من نباشـــــم برات عــــزا بگیـــرم
واکن چشاتو زهــــــــرا یکم منو نگا کن
ز بند غصـــــــــه و غــــم دل من رها کن
ببین حسن یه گوشه نشسته بیقراره
حسین ز ابر دیده بارون خون می باره
زینب کنــــار کلثــوم داره دعا می خونه
میگه خداکمک کن مادر پیشـم بمونه
باید بـــــرم علی جـــون بابام در انتظاره
وقــــت سفر رســــیده دلم طاقت نداره
تمــــام غصــــه من در این دمـــــای آخر
تنها تر ازپیش میشی ای نور دیده ی تر
پر می کشــــم ز دنیا آســوده از ملالم
تو رو به جون زینـــب بنما علی حلالم
آرزومه علی جـــون غسلم بدی شبونه
بدور از چشـــم مردم منو ببر ز خونه
وقتی به خاک سپرده دمی بشنین کنارم
برام بخــــون تو قـــــــران ای مایه قرارم
شعر: طاهر کاشانی
༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══
@navaye_asheghaan
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۳
#زمزمه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شام_غریبان #پس_از_شعادت
#مهدی_ستارزاده ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شام غریبونه / دلا پریشونه
دیگه نمیخنده / کسی توو این خونه
حسین یه گوشه میکنه هق هق
حسن ز غصه کرده دیگه دق
سکوت کرده مصحف ناطق
واویلا واویلا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نیومد هیچ کسی / به مجلس عزات
من بودم و همین / چهارتا بچه هات
قرآن میخوند حسن آیه آیه
شهر مدینه شده بی مایه
به ختم تو نیومد همسایه
واویلا واویلا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کسی به خونمون / نمیزنه سری
برای دخترات / سخته بی مادری
دخترمون دلش پر از درده
چادر نمازتو سرش کرده
اصن کی گفته آخه خاک سرده؟!
واویلا واویلا
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#زمزمه_حضرت_زهرا
.👇
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#وداع_با_حضرت_زهرا
#زبانحال_مولا با_بیبی علیهماالسلام
#حامد_عسکری ✍
بشین خونه رو آب و جارو نکن
بذار زخم پهلوت بهتر بشه
خودم از پس غربتم بر میام
نمیخوام چشات واسه من تر بشه
نمیتونم از کوچمون رد بشم
چیکار کرده این کوچه با روح من
یه عمره ازت شرمسارم عزیز
منو بسته بودن تو رو میزدن
نگاهت رو این روزا از من نگیر
تو عطر ِنجیب ِبهشتی برام
خودت داری میری ولی پشت در
دو خط یادگاری نوشتی برام
نوشتی شبا تشنه میشه حسین
همین غصه داره تو رو میکشه
نوشتی ظریفه، شبیه گله
حواست بهش باشه پرپر نشه
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#زمینه
#محمدعلی_بیابانی ✍
واعتصموا بحبل الله
به آیههای قدر و اعطینا
به ریشه های چادر زهرا
به رشتهٔ محبت مولا
سیدة النسا، ای نامت بر هر درد بی دوا، دوا
ما را با دستان شکسته کن دعا، سیدة النسا
بانوی عالمین، ام الزینبین
یا ام الحسن، یا ام الحسین
———————-
واعتصموا بحبل الله
این رشته سرنخ یک راهه
راهی که سیر الی اللهه
سیر الی الله این درگاهه
عین عبادته
مشق زهرا سرلوحهٔ سعادته
مردن پای عشق علی شهادته
عین عبادته
قسم به یاعلی _گفتنِ فاطمه
مُهر شهادت و میزنه فاطمه
———————-
واعتصموا بحبل الله
تا نشی توی فتنهها گمراه
راه تو میشه تا خدا کوتاه
با یه نگاه ابی عبدالله
باب نجات حسین
تا وفاتم ای قربان وفات حسین
تا نفس دارم میزنم صدات حسین
جان به فدات حسین
من اسمه دوا، و ذکره شفا
جون من و بگیر، تو راه کربلا
شهید کربلا
———————-
«روضه هجوم»
واعتصموا بحبل الله
چی شد سفارشای پیغمبر
آتیش گرفته سوره کوثر
افتاده زیر دست و پا مادر
کسی نگفت زنه
یه زن تنها بین چل تا دشمنه
قنفذ خسته میشه مغیره میزنه
کسی نگفت زنه
میون شعلهها، فضه رو زد صدا
بلنده ای خدا، دست یه بی حیا
@navaye_asheghaan
.
#ولایت
#امامت
میهمان داشتم شبی که گذشت
نمک سفره مان محبت بود
تا سحر بحث و گفتگو کردیم
بحث درباره ی ولایت بود
وارد خطبه ی غدیر شدیم
بحث بالا گرفت روی "ولی"
من به معنای پیشوا دیدم
او به معنای دوستی علی
گفتم: اصلاً بیا مرور کنیم!
همه را جمع کرد پیغمبر
بعد هم آن همه جهاز شتر
روی هم ریختند و شد منبر
با علی رفت روی منبر و گفت:
"این علی است و من پیمبر دین
پس اگر دوستدار من هستید
با علی دوستی کنید!" همین؟!
■
خسته بودیم هر دو، از طرفی
آن همه بحث هم نتیجه نداد
میهمانم که راه دوری داشت
صبح، بعد از نماز، راه افتاد
صبر کردم، دوساعتی که گذشت
خواستم از میانه ی جاده
بازگردد به سمت من، گفتم:
اتفاق مهمی افتاده
هرچه اصرار کرد من گفتم
با تو یک صحبت مهم دارم
تا که برگشت گفت: جریان چیست؟
گفتم این است: "دوستت دارم"!
گفت با خشم: " از میانه ی راه
بازگرداندی ام برای همین؟!
نکند واقعا زده به سرت؟!"
گفتم: آرام! لحظه ای بنشین
خواستم این قرار بیهوده
به تو ثابت کند رسول الله
حاجیان را برای گفتن این
برنگرداند از میانه ی راه!
تازه گیرم که گفته پیغمبر
با علی دوستی کنید، ولی
برو تاریخ را بخوان و ببین
چه گذشته ست بعد او به علی!
این که بعدش چه شد نپرس از من
ماجرا جانگداز خواهد شد
سفره ی دل اگر که باز کنم
سفره ی روضه باز خواهد شد
حال دیگر برو برادرجان
راه دور است و جاده ناهموار
باز اگر آمدی علی آباد
قدمی هم به چشم ما بگذار
برو دست خدا به همراهت
راستی! قبر حضرت زهرا
بعد عمری هنوز هم مخفی ست
از بزرگان تان بپرس چرا ؟!
#محمدحسین_ملکیان ✍
.
@navaye_asheghaan