4_5938412943854012594.mp3
3.51M
ماییم مست جام تو یا زین العابدین
خانه خراب نام تو یا زین العابدین
هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین
مست علی الدوام تو یا زین العابدین
پس می دهم سلام تو یا زین العابدین
دردم همینکه باتو دوا میشود بس است
ذکرم همینکه نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا می شود بس است
وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است
با رحمت مدام تو یا زین العبادین
با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟
آب دهان کیست چنین کیمیا گری
آورده ام برات اگر دیده تری
فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری
به به به این مرام تو یا زین العابدین
نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاق دام تو یا زین العابدین
مهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شورآفرین ماست
نامش شرافت همه سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
گرچه اسیر شد امه الله شد فقط
روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط
آواره حسین دراین راه شد فقط
مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط
دلبست بر امام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه میگرفت
آنقدر حسین از دولبت بوسه میگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات, جای سجودت مشخص است
بالای ساق عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت , مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترام تو یا زین العابدین
ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد خط به خط برادر قرآن صحیفه ات.
مداحی آنلاین - عمریه میبارم از داغ حسین - حمید علیمی.mp3
8.73M
عمریه میبارم، از داغ حسین
غمی کهنه دارم، از داغ حسین
هنوز تو گوشمه نالهٔ رباب
تو خیمه ها نبود یه قطره آب
گریه میکنم برا غم حسین
غرق رنج بلا، ای وای حسین
امون از داغ شاه، ای وای حسین
امون امون امون از قوم یهود
که ظلم کینه ها حق ما نبود
هنوز تو گوشمه نالهٔ رباب
تو خیمه ها نبود یه قطره آب
گریه میکنم برا غم حسین
#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
.
مداحی آنلاین - چهل ساله می سوزم - محمدحسین حدادیان.mp3
4.25M
چهل ساله میسوزم
به یاد اون چهل روزم
بیشتر از همه روضه خوندم
بیشتر از همه گریه کردم
تو مدینه با ام البنین
یاد علقمه گریه کردم
شکسته غربت پشت منو
روضه گودال کشته منو
ابا الشهید حسین
*
با زهر کینه میمیرم
دیگه از زندگی سیرم
بعد کربلا بی قرارم
حتی من تو خواب گریه کردم
یاد حرمله و سه شعبه
خیلی با رباب گریه کردم
قافله بود در به دری
زینب و اشک و خون جگری
ابا الشهید حسین
*
پر از گریه چشمامه
به روی لبهام اشکامه
تو خراب من روضه خوندم
زیر کعبه نی گریه کردم
یاد اون رگای بریده
با رقیه هی گریه کردم
شام بلا و دست وطناب
ناموس ما و بزم شراب
شکسته غربت پشت منو
روضه گودال کشته منو
ابا الشهید حسین
6845152_391.mp3
7.95M
(چهل ساله که رو لبم لبخند نمیاد 2
چهل ساله که گریه ی من بند نمیاد 2)2
(چشمام چشمام ، چه گریونه
الشام الشام ، دلم خونه 2) 2
(شیرخواره می بینم گریه می کنم
گهواره می بینم گریه می کنم
گوشواره می بینم گریه می کنم ) 2
حسین ... وای وای .... 2
*
هنوز رو تنم مونده جای کبودیا 2
هنوز یادمه محله ی یهودیا 2
(کوچه کوچه ، امون از شام
روی ، نیزه ، سر بابام 2) 2
(سلسله و طناب ، مونده به یادم
گریه های رباب ، مونده به یادم
بزم می و شراب ، مونده بیادم) 2
حسین ... وای وای .... 2
چی جوری بگم میون گودال چیا بود 2
به جای کفن ، یه تیکه از بوریا بود 2
گودال گودال ، منو کشتی 2
نه سر ، نه تن ، نه انگشتی ...
(زخمای بدنش می کشه منو 2
غارت پیرنش می کشه منو
زخمی که زدنش می کشه منو) 2
حسین ... وای وای .... 2
*
چهل ساله که رو لبم لبخند نمیاد 2
چهل ساله که گریه ی من بند نمیاد 2
چشمام چشمام ، چه گریونه
الشام الشام ،دلم خونه 2
شیرخواره می بینم گریه می کنم
گهواره می بینم گریه می کنم
گوشواره می بینم گریه می کنم
حسین ... وای وای ...
امام سجاد خطبه ای در مجلس یزید ایراد فرمودندکه👇
🔻◾️خطبه امام سجاد (ع) باعث گریه حاضران در مجلس شد که یزید که از سخنان امام ترسیده بود، دستور داد مؤذن اذان بگوید.
🔻◾️هنگامی که مؤذن گفت: «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ»، حضرت سجاد فرمود: «چیزی از خدا بزرگتر نیست»، و هنگامی که مؤذن گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، علی بن الحسین (ع) فرمود: «مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند»
🔻◾️ و سپس مؤذن گفت: «أشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» که امام سجاد (ع) خطاب به مؤذّن گفت:
«تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم.»
🔻◾️آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: «ای یزید! این پیغمبـر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟!
🔻◾️ به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟!
🔻◾️ ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.»
😭پس از این اتفاق، جمعیت حاضر منقلب شدند و از حقیقت واقعه خبردار گشتند.
#شهادت_امام_سجاد
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزال پیوسته - شهادت امام سجاد علیه السلام
سجّاده وا شد
ذکرِ لبِ مولای عالم ربّنا شد
سجّاده وا شد
آقایِ ما با گریه مشغولِ دعا شد
بعد از فریضه
واجب شده گریه... مصیبت... آه... روضه
فرقی ندارد
هر جا که پای او رسیده کربلا شد
یادش نرفته
یادش نرفته کربلای بیقراری
یادش نرفته
شد اِرباً اِربا اکبر و محشر به پا شد
قَد قامتِ العشق
قاسم به زیرِ سُمِّ اَسبان قد کشیده
ساقیِ لشکر...
افتاد و خندیدن به آلُ لله روا شد
شد گرد و خاکی
بابا زمین افتاد و ظالم روی سینه
خنجر نَبُرّید
آنچه نشد از روبهرویش از قفا شد
مادر زمین خورد
سر بر رویِنیزه که شد خواهر زمینخورد
آتش رسید و...
مابینِ دود و خیمه ها دختر زمین خورد
مانندِ زهرا
نیلی شده روی تمامِ دسته گلها
سیلی رسید و...
پای سرِ تو دخترت با سر زمین خورد
بستند بازو
بابا شکسته روی نی با سنگ... اَبرو
مثلِ مدینه
پهلو شکست و کوثرِ حیدر زمین خورد
اینها عذاب است
دیدم به دستِ دخترِ مولا طناب است
بردند معجر
بعد از عمو در خیمه قحطیِ نقاب است
بازار سخت است
وَ بدتر از آن شام و بزمِ اضطراب است
در مجلسِ ظلم
بالا نشسته حرمله... پایین... رباب است
تا خیزران زد
لرزید جام و چند قطره روی سر ریخت
ای وای بر من
در دستِ این ظالم چرا جامِ شراب است
خوش آمدی زَهر
جانم بگیر و راحتم کن بی قرارم
ندبه بخوانید
که آرزوی دیدنِ دلبر ثواب است
#محرم #مدینه #کربلا
#امام_سجاد_علیه_السلام
#کوفه
#حسین_ایمانی
.
#شعر_عاشورایی
#حرکت_کاروان_از_کربلا
#غزل
🔹خداحافظ...🔹
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم موبهمو
از خار گرچه گرد حرم پاک کردهای
تا شام و کوفه راه درازیست پیش رو
خون، گوشوارهها زده بر گوشهایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو
تنها گذاشتیم تنت را و میرویم
اما سر تو همسفر ماست کوبهکو
بیتاب نیستیم... خداحافظت پدر!
بیآب نیستیم... خداحافظت عمو!
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 #وداع_با_قتلگاه
#شعر_عاشورایی
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹دریای خروشان🔹
به دست باد دادی عاقبت زلف پریشان را
و سر دادند بیتو تارها آهنگ هجران را
نبی را بر فراز کوه نور احساس میکردم
دمی که میشنیدم از لبت آیات قرآن را
همانهایی که ما را متهم بر کفر میکردند
پس از این آیهها، با اشک فهمیدند جریان را
و هجده آینه بر نیزه میدیدیم، اما آه
هجوم سنگها برچید این آیینهبندان را
شکوه موجهای سهمگینِ خطبههای من
برای صخره معنا کرد دریای خروشان را
بدنها بر زمین، سرها به نیزه، کاروان در بند
فقط در «کوفه» دعوت میکنند اینگونه مهمان را!...
📝 #سیدمحمد_بابامیری
🌐 #کوفه