.
#استاد_طاهر_زاده :
✴️حضرت زهرا(س) شاهراه هدایت
✅در این روایت نور حضرت زهرا(س) را به صورت خاص مطرح فرموده
✅ پس معلوم است میتوان به صورتی خاص به نور آن حضرت نظر کرد.
⬅️همان طور كه با اتّصال به نور پيامبرخدا(ص) يا نور ولايت ائمه وارد عالَم خاصّي از معنويت ميشويد
⬅️و عملاً به ابعادي از بهشت متّصل ميگرديد،
⬅️ میتوان با اتّصال به نور فاطمه(س) به ابعادی از بهشت به عنوان وجه الله، دست یافت.
💠عظمت مسئله آن است که یک سوم نور بهشت را تنها زهرای مرضیه(س) تشکیل میدهد
💠 در حالیکه نور محمد(ص) با تمام ابعاد شریعت آن حضرت، یک سوم نور بهشت است
💠و نور ولایت علی(ع) و اهل بیت آن حضرت یک سوم دیگر آن است.
☑️تدبّر در سیره و سخن حضرت زهرا (س) و نظر به حزن خاصّي كه داشتند،
👈 موجب ارتباط با حضرت يعني ارتباط با ثلث وجه الهي و اتّصال به اصل بهشت است
👈 و این میرساند با فهم جایگاه حضرت زهرا(س) متوجه شاهراهی از هدایت میشویم که دارای ظرائف خاصی است.
☑️همانطور که فهم غم فاطمه(س) در مورد حذف حاكميت علي(ع) و خطبهی عالمانهی آن حضرت در مسجد مدينه،
👈 بصيرتها و هدايتهای تاریخی بزرگی را به همراه آورد.
❇️ حضرت زهرا(س) در آن خطبه رازهاي بزرگ تاريخ آيندهی بشر را به صورت قدسی و معنوی روشن فرمود
❇️ تا شما امروز بتوانید آن نور را در حرکات و گفتار حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعليه» مشاهده کنید
❇️ و معنای ادامهی فاطمه(س) در تاریخ را بفهمید.
.
YEKNET.IR - shoor - fatemie 99.10.18 - mehdi akbari.mp3
4.52M
⏯ #شور احساسی
🍃روی اسمم خط نکشی
🍃آقا محتاجم به شما
🎤 #مهدی_اکبری
YEKNET.IR - zamine - fatemie 99.10.18 - mehdi akbari.mp3
5.53M
⏯ #زمینه احساسی
🍃خوابم یا بیدارم
🍃سرم رو کاشی های صحن تو میزارم
🎤 #مهدی_اکبری
.
#شعر #زمزمه
#زبانحال_مولا_با_حضرت_زهراس
#مرثیه_فاطمیه_دوم
خدا حافظ گلِ بیمار رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
تو بودی مونسِ جانم، طبیبِ دردِ پنهانم
چگونه سر کنم بی تو، بگو ای روح و ریحانم
تو رفتی از کنارِ من، ز هجرِ تو پریشانم
ز بعدِ رفتنت دیگر، خزان شد باغ و بستانم
بمیرم من ز داغِ تو، ز دردِ اشتیاقِ تو
به مثلِ شمع می سوزم، من امشب از فراقِ تو
بگو جانم کجا گیرم، نشانی یا سراغِ تو
کجا بویم گلِ عشقم، شمیمِ عطرِ باغِ تو
خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
چه شبهایی کنارِ هم، به سجاده سحر کردیم
بگو ما چه دعاهایی، به حالِ همدگر کردیم
چه عاشقانه و شیرین، به روی هم نظر کردیم
بگفتیم از ملامت ها، به قلبِ هم سفر کردیم
ز بعدِ هجرت ای زهرا، بساطِ روزگار این است
تمامِ حال و روز من، به مثلِ شامِ غمگین است
مرا از خاطراتِ تو، همان بازویِ خونین است
چگونه سر کنم عمرم، نفس در سینه سنگین است
خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
ندانم آخر ای جانم ،در این عالم چه حکمت بود
تمامِ زندگیِ تو، فقط درد و ملامت بود
کتابِ خاطراتِ تو، سراسر رنج و زحمت بود
بگو ای مونسِ جانم، تو را کی وقت راحت بود؟
کمی آهسته آهسته، دلت رنج و تنت خسته
تمامِ غصه ی عالم، دل و جان تو بنشسته
خدایا همسرم حالا، چرا رخت از جهان بسته
دلِ غمدیده ی ما را، که از این غصّه بشکسته
خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار
رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار
چه روزها و چه شبهایی، کنارِ بسترت بودم
غریب و بیکس و تنها، فقط من یاورت بودم
از آن ساعت بگو جانم، وداعِ آخرت بودم
تو چشم از این جهان بستی و من بالا سرت بودم
خداحافظ گلِ بیمار، خداحافظ گلِ بی خار
حسینت آمده بهرِ واعِ آخرین دیدار
#هستی_محرابی
#سبک_مدینه_شهر_پیغمبر
#سبک_بچه_های_آباده
👇
4_5787252811116840087.mp3
10.45M
🔖منبر کامل 🔖
#استاد_مومنی
💠سیره حضرت زهرا سلام الله علیها 💠
#فاطمیه
🔻جلسه دوم🔻
02-roze lhani hazrat zahra-narimani.mp3
14.61M
چشاتو وا کن فاطمه جانم
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#فاطمیه #زمزمه
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشکل گشا رو، حاجتروا کن
چشاتو وا کن ، فاطمه جانم
فکری به حال این بچهها و...
...این مرتضی کن، فاطمه جانم
چشاتو وا کن ، نگو که دیگه
درب بهشت من مُهر و موم شد
منو صدا کن ، نگو که هرچی
میون ما بود دیگه تموم شد
تا نالهی "وا اُمّا" شنیدم
پیراهن صبرمو دریدم
نمیدونم من چهجور رسیدم!
گاهی نشستم ، گاهی دویدم
تو رو که دیدم ، دیگه بریدم
خودم رو تا پیش تو کشیدم
آرزوم این بود زندهت ببینم
حقم نبود کردی ناامیدم
حالا #بی_بی جواب میده:⬇️
یه بار علی جان برا تو مردم
زنده شدم باز برات بمیرم
برای اشک چشات بمیرم
برای بغض صدات بمیرم
اشک چشاتو بذار بگیرم
به روی زخمام برا تبرک
اینم بگم که شفام همینه
"هذا فِراقٌ بَيْني وَ بَيْنُک"
بمیرم ای که بابای خاکی
حالا تو و سر تا پای خاکی
دستای خاکی ، پاهای خاکی
عمامه خاکی ، عبای خاکی
دلم رو برده یه جای خاکی
چادر و اون ردپای خاکی
شکسته گوشوارههای خاکی
گریههای مجتبای خاکی
آخ گفتی کوچه دلم رو کنده
نامرد کوچه بهم میخنده
هی میگه قنفذ، رو به مغیره
که مالیات به این روزا چنده
شد حرف قنفذ، چطوره بازوت؟
گفتم مغیره، چطوره پهلوت؟
از وقتی پاشون وا شد به خونه
وا شد به این خونواده تابوت
وا شده لبهات دوباره خندون
تابوتو ساختم با دست لرزون
راحت خیالِت از بابت اون....
...نزنه میخاش از جایی بیرون
راستی ز در هم با چشم گریون
بیرون کشیدم اون میخ پر خون
راحت خیالِت از بچههامون
کاش در نداشت این صحن و سرامون
https://eitaa.com/emame3vom/3632
4_6044277595573323646.mp3
9.06M
|⇦•بهشت آرزوی من...
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری•✠•
.
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
بهشت آرزوی من
گمونم بهتری خانم
خدا رو شکر که بازم
خودت پشت دری خانم
یه خورده استراحت کن
همینه خواهشم از تو
جلو پام پانشو اِنقدر
خجالت میکشم از تو
با اینکه زخمیه دردی
داری میسوزی میسازی
با این دستِ ورم کرده
برا من سُفره میندازی
میخوام دستایِ بی جونه
منو بازم بگیری تو
سرت چی اومده داری
نشسته راه میری تو !..
*فضه میگه نشسته، ایستاده، دست به دیوار، هرجوری بود خودش خونه رو جارو زد .. خودش نون برا بچه هاش پخت .. لباسای عربیِ قدیم گره داشت ، بچه هاشُ اومد شست و شو بده به زحمت لباس حسینُ بیرون آورد .. نوبت حسن شد ، اومد گره لباسُ باز کنه گفت مادر .. من که میدونم چه خبره .. قربون بازویِ ورم کرده ات برم .. خودم لباسمُ بیرون میارم، خودم گره شو باز میکنم .. یکی حسن بود یکی ام زینب بود گفت مادر:
شبی در خواب بودی امدم بازوی تو دیدم
مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم
یه هفتاد و پنج روز یا نود و پنج روز زینب اینو تو سینه ش نگه داشت ، روز آخر سوال کرد:..
درآن ساعت که در میسوخت پرسیدی کجا بودم
تو میخوردی کتک من هم به زیر دستُ پا بودم*
میخوام دستایِ بی جونه
منو بازم بگیری تو
سرت چی اومده داری
نشسته راه میری تو !..
چشای من پر از اشکه
که چشماتُ نبندی تو
حالا حسرت به دل موندم
یه بار دیگه بخندی تو
تو اُفتادی ز پا اما
علی رو روبه راه کردی
دیدی آخر تو این خونه
پایِ تابوتُ وا کردی
حالا اون که شبش تارِ ، منم زهرا ..
اونی که دست به دیوارِ ، منم زهرا ..
مگه از یادِ من میره
به سنگ غم محک خوردی
حلالم کن سرِ من از
کَسو ناکس کتک خوردی
تا پایِ مرگ دُخت نبی را مغیره زد ..
آه مادرم .. مادرم ..
داری میری نمیدونی
چه خاکی به سرم میشه
برو یارِ جوونِ من
برو دردات کم میشه
برو تو عرش محسن رو
بغل کن فاطمه امشب
پیمبر رو زیارت کن
به جایِ ما همه امشب
*گفت برو محسنُ بغل بگیر دلت آروم بشه .. اما خانم یه جواب دیگه داد :*
فردا که محسنم سر زانوی من نشست باید زِ هجر زینبِ خود دیده تر کنم
دارم میرم ولی دلم براتون تنگ میشه عزیزای دلم .. یکی از القاب حضرت زهرا هانیه ست یعنی خانمی که تمامی وسایل آرامش و آسایش شوهر و بچه هاشُ فراهم میکنه .. خانم نه تو از بچه هات سیر شدی نه بچه هات از تو سیر شدن .. پیغمبر پول داد به سلمان گفت برو جهیزیه بخر برا فاطمه، جهیزیه خرید آورد تو خونه جهیزیه رو چیدن هما کاسه های گلی .. این فرش رو که پهن کرد دید نصف خونه رو این فرش هم نگرفته سلمان نشست شروع کرد گریه کردن خانم گفت چرا گریه میکنی سلمان ..
گفت خانم به این زندگی ساده ت دارم گریه میکنم .. گفت سلمان برا کسی که مرگ دنبالشه همینم زیاده .. من زیاد تو این دنیا نمی مونم .. من رفتنیم ..
شب عروسی هم که با لباس عروس اومد خونه ی علی، صدا زد علی جان دوست دارم امشب تا صبح عبادت کنم .. لذا وقتی پیغمبر اومد سوال کرد علی جان فاطمه رو چگونه دیدی؟! نگفت اینطوریه زن خوبیه غذا درست میکنه .. عرضه داشت برا عبادتِ خدا بهترین همسرِ .. بهترین یاره ... شب عروسی دید یه گوشه نشسته داره گریه میکنه .. فاطمه جان تازه عروسی ، چرا گریه میکنی؟! من دلم میگیره شب اول اومدی خونه من.. گفت همچین که با لباس عروسی اومدم یاد شبی افتادم که با کفن منو از این خونه میبرید ...
دیگه بارِ آخر زینبُ صدا زد ، بعد خیلی وقت بغلش کرد .. بوسیدش موهاشُ شونه زد .. مادر حرفاشو با دخترش میزنه .. در گوشِ زینب حرف میزنه .. غصه نخوری مادر .. تنهات نمیزارم میام بهت سر میزنم ..
همه جا پا به پات میام .. یعنی هرجا گره به کارت افتاد منو صدا بزن ..
زِ بانگِ وا حسینا شد یقینم
که زهرا در میانِ کاروان بود ..
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
👇
4_5782964999236355151.mp3
10.12M
🔖منبر کامل 🔖
#استاد_مومنی
💠سیره حضرت زهرا سلام الله علیها 💠
#فاطمیه
🔻جلسه اول🔻
مراقبه و محاسبه
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مدح_و_منقبت
#مسعود_یوسفپور
ای شب قدر، کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
خلق از معرفت شأن تو عاجز ماندند
بیجهت نیست خدافاطمهات نامیدهست
خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم
نور هم باتوخودش را همهجا سنجیدهست
نورِ چشمان پیمبر تویی و جلوهٔ تو
آفتابیست که تا غار حِرا تابیدهست
حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت
بارها خم شده و دست تو را بوسیدهست
نخلِ لبتشنه شد از نامتوسیراب، چقدر
چشمه ازعشقتودرقلب علی جوشیدهست
دستدردست توبود ای شرفالشمسِ اگر
علی انگشتر خود را به گدا بخشیدهست
سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر،
مَلَک وحی، هرآئینه به خود بالیدهست
بانی رزق تویی، روح الامین میدانست
سیبی ازعرش اگرچیده بهاذنت چیدهست
هرزمانی که شدی خسته،به نقل از سلمان
چرخِدستاس تو بادست مَلک چرخیدهست
چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر
سائلی رَخت عروسی تو را پوشیدهست
به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد
نان افطارتو وصفش همه جا پیچیدهست
چشم صائب به کرامات تو افتاد ونوشت:
"گوش این طایفه آوای گدانشنیدهست"
آه باران عطا! رودکرم! خیرکثیر!
ازچه همسایهات ازگریهءتو رنجیدهست
بشکند دست کسانی که شکستند تو را
چشمت ازضربۀناگاه بهخون غلتیدهست
سرِ زخمت نکند وا شده بانوی بهشت
اینهمه لاله چرا دور و برت روئیدهست
پلک آرام بزن، صفحه به نرمی بشمار
مصحفرویتوچندیست زهم پاشیدهست
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
https://eitaa.com/emame3vom/36338
.
شور؛ حقیقت شب قدر.mp3
1.87M
#فاطمیه
#امام_عصر علیهالسلام
#شهدا
#شور
🔹حقیقت شب قدر🔹
شبای غریبی که دلم بهونهتو میگیره
هوایی میشه تا که سراغ خونهتو میگیره
روضههای تو میشه انیسم، بارونی میشه چشای خیسم
تا که سراغ حرم بینشونهتو میگیره
کیه که تو رو نشناسه، تو حقیقت شب قدری
مخفی شدی از چشا اما، تو شبای غم مثه بدری
تو حقیقت شب قدری، شب قدری
کی میگه نداری تو صحن و سرا
حرمته تو دل سینهزنا
میبری مدینه دلامونو با یه نگا
زائر توایم به نیابتِ از شهدا
«ام ابیها یا زهرا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
بگو به ما هم که چی شنیدن از شما شهیدا
مثه شما، تو جوونی جون دادن برای مولا
قیامتیه همیشه هر جا، برای سربندای یا زهرا
تو خاک «شلمچه» یا تو «زینبیه» و «اَلزَّهرا»
دل تو شکسته نمیشد، اگه که بودیم تو مدینه
دست علی بسته نمیشد، نمیدیدی خونهنشینه
اگه که بودیم تو مدینه، تو مدینه
بیعتمونه، بیعتی ازلی
بسته نمیشه دیگه دستِ ولی
جون همهمون فدای یه نگاه علی
مادر ما جون داده آخه تو راه علی
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا مادرانه حال و روز دنیا رو نگا کن
تو بیا برای غریبا و بیکسا دعا کن
کوچههای غزّه پرِ آهه، چشای یمن دیگه به راهه
این دفعه مادر اگه میشه تو مهدیتو صدا کن
دلت آخه خیلی شکسته، داره نفسات بوی غربت
آخه مگه میشه دعاهات، نگیره شمیم اجابت
داره نفسات بوی غربت، بوی غربت
همین روزا میرسه نور نگات
تو مدینه روضه میگیره برات
سیلی میخورن پیش چشمای ما دشمنات
بهپا میشه تو مدینه دیگه صحن و سرات
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی