eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
381 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مهدوی فاطمی گریز به تحویل پیراهن😭 گریز به گودال کربلا😭 السلام‌علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز هم بزم عزای مادرت جان شیرینم فدای مادرت دیده ات خون شد برای مادرت آشنای روضه های مادرت.... روضه می خوانی برای جمع ما؟ میکنی با آه خود محشر به پا؟ قطره ام من سوی دریا آمدم تشنه بین بحر زهرا آمدم چون یتیمان پیش بابا آمدم در تب دیدارت اینجا آمدم ای که بر حال دل ما ناظری خوب می دانم در این جا حاضری باید اول تسلیت گویم‌ تو را در کجای مجلسی، صاحب عزا در کدامین گوشه ای غرق بکاء تا به کی پنهانی از چشمان ما کی به پایان می رسد مهجوری ات می کُشد آخر مرا هم دوری ات با کدامین روضه هستی خون جگر روضه ی کوچه ،جسارت، چل نفر روضه ی شش ماهه و مسمار در مادری در بین بستر محتضر روضه می خوانم برایت با محن روضه ی پیراهن و چندین‌ کفن زینب آمد پیش بستر گریه کرد با وصیتهای مادر گریه کرد پیرهن را دید یکسر گریه کرد بی کفن مانده برادر گریه کرد دخترم وقت وداع آخرش جای من بوسه بزن بر حنجرش زینبم سخت است تنها دیدنش بی حبیب و عون و سقّا دیدنش بین صحرا ارباً اربا دیدنش زیر نعل اسب اعداء دیدنش بر تن بی سر شده سر می زنی بوسه بر رگهای حنجر می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ................................................................
زمینه ایام فاطمیه(سلام الله علیها) السلام علیکِ اَیَّتُهاالصّدیقه الشّهیده دیگه تمومه داره میشکنه بغضی که تو گلومه واسه (برای) تو مردن علی ارزومه دیگه تمومه دیگه تمومه چشمام نمیبینه کی روبرومه؟ فضه بگو حیدرِ من کدومه؟ دیگه تمومه چقد دردِ دل دارم اما نفس نیست به دنیا بگو این همه غصه بس نیست؟ کنارم بشین ، دمِ اخری باید بعدِ من ، کنی مادری بتو میسپارم ، من اَیتامَمو علی رو غریب ، نزاری بری یا فضه خذینی ، یا فضه خذینی بند دوم تنگه نفسهام چقد جابجا داره میبینه چشمام افتاده لکنت دیگه توی حرفام تنگه نفسهام تنگه نفسهام پشت دره حیدر از دردِ پاهام حتی نمیشه بلند شم من از جام تنگه نفسهام گفتم به زینب همه چیزو اما چشمت به زینب باشه حتما اسماء دلش نازکه ، اخه دختره نزار حوصلش ، یه وقت سر بره حواست باشه ، یه وقت داد نزن سرِ دختری که بی مادره یا فضه خذینی ، یا فضه خذینی بند سوم بارون میباره داره کربلا رو به یادم میاره یکی سنگ اورده یکی نیزه داره بارون میباره بارون میباره میبینم حسینم سپاهی نداره کسی نیست برا اصغرش اب بیاره بارون میباره زینب داره بینِ خارا میگرده دنبالِ انگشت تو صحرا میگرده یدفعه پیِ ، تنِ بی سره یدفعه پیِ ، یه انگشتره یکی نیست کمک ، کنه زینبو نزاره گلم ، اسیری بره یا فضه خذینی ، یا فضه خذینی
: واحد سینه زنی شهادت حضرت زهرا(منظومه ی كرم ،بی بی بی حرم) منظومه ی كرم ،بی بی  بی حرم كاش سید بودم و بودی تو مادرم ولی ،شنیدم هر كی  ،كه دوست داره می تونه بهت بگه مادر مادر، نوكرت محشر، اگه گرفتاره می تونه بهت بگه مادر مادر، یا اُم الشهدا ای درد و غم چشان بانوی بی نشان در یاری علی، رفتی كشان كشان حیف كه، دیدنت بی یار زدنت سیلی، تو ی كوچه های نامردی صد بار، مردی و زنده ،شدی تا وقتی با حسن به خونه برگردی مادر، در بین كوچه ها مادر ،بی كس بودی چرا مادر، یا اُم الشهدا هر دم تو در تبی زار و جون به لبی بیشتر از همه كس، در فكر زینبی فكره، سفرش هستی سفری كه با، سالارش می ره كربلا یاد، عطش حسین ،توی گودالی لحظه ی غروب عاشورا مادر گریان كربلا
مادر یعنی کوه صبر... سبک مادر یعنی کوه صبر و وفا مادر یعنی آیه های خدا مادر یعنی درد و رنج و بلا عشق بی همتا ای ذکر جنگاور خیبر تو رگت خون پیغمبر شرح سه آیه کوثر ای خطبه منبر حیدر الگوی مریم و هاجر مددی حضرت مادر پیش پای تو فلک میل تکامل داره بی تو هر مرجع تقلید تزلزل داره نه فقط مسجد و محراب و منبر حتی کعبه پیش قدمت دست توسل داره " سیدتی یا زهرا " مادر یعنی خالق دو سرا مادر یعنی ماه اهل کسا مادر یعنی نور اهل بکا مادر شهدا تو آیه های هل اتایی استجابت دعایی زهره ارض و سمایی تو مثل پاکیِ بارونی با یه دنیا مهربونی الگوی فاطمیونی دل من در پی صحن تو کبوتر میشه با شما سنگ وجودیِ دلم زر میشه انعکاست که بشه زینب کبری حتما با وجود تو علی فاتح خیبر میشه " سیدتی یا زهرا " مادر یعنی آیه لولاک مادر یعنی شأن ما ادراک مادر یعنی علت خلقِ عالم و افلاک تو حجت الله کبرایی شرح إنا اعطینایی همه قطره تو دریایی تو دختر حبلُ المتینی با ملائک همنشینی الگوی ام البنینی با تو هر ساعت و ثانیه ثانیه حال دریای چشمامون طوفانیه یکی از فدایی های تو جبرائیل و یه فداییتم قاسم سلیمانیه " سیدتی یا زهرا "
5.mp3
10.21M
🎧 ◾️ تفسیر اعطینا یازهرا 🎙 کربلایی 🔘 اول | شب دوم 📆 یکشنبه ۱۳ آذر ماه ۱۴۰۱ تفسیر اعطینا یازهرا  الگوی خوبی ها یازهرا  عشق تنهای علی هستی  ذکر زیبای علی هستی  تو نور شبهای علی هستی  امید اول و آخرم یازهرا سایه ات مستدام رو سرم یازهرا *سایت مستدام* دنیا و عقبایی یازهرا یازهرا حامیه مولایی یازهرا یازهرا توو کوجه محشر بپا کردی به عهدت بانو وفا کردی خودت رو پای دین فدا کردی با هر نفس صدا میزدی یاحیدر میگفتی با شوق بی حدی یاحیدر * از دنیا دلگیرم وا اما وا اما کِی واست میمیرم وا اما وا اما از درد و غمهات بگو مادر از حال و اوضات بگو مادر یخورده از زخمات بگو مادر تو که شده صورتت کبود وا اما کسی نگفت جرم تو چی بود وا اما امید اول و آخرم وا اما همیشه سایت روی سرم وا اما *** توو کوچه شد غوغا واویلا واویلا افتادی رو خاکا واویلا واویلا توو راه غافلگیر شدم ای وای سیلی تو گوشِ یه زن ای وای زدن پیش چشمِ حسن ای وای سیاهی می‌رفت چشای تو واویلا حسن شد آخر عصای تو واویلا امید اول و آخرم وا اما همیشه سایت روی سرم وا اما
بیا بشنو زمن پندی برادر زجان ودل نما خدمت به مادر   به مادر کن محبت تا توانی که بهر تو فدا کرده جوانی   بزن بوسه برویش نور دیده که بهرت رنج بسیاری کشیده   ببوس هردم تو پایش ازمحبت که ریزد از سر و رویش نجابت   مگر نشنیده ای احمد چه گفته بهشت در زیــــر پای او نهفته   اگر عطسه زدی او جسته از جا نخوابیده به تاریکیِ شبها   برای اینکه تو، راحت بخوابی به آرامـــــــیّ وبا ،لذَّت بخوابی   زخنده های تو خندیده مادر ز رنجشهای تـورنجیده مادر   زآرامی تــــــــــو آرام گشته ز ناکامی تــــــو ناکام گشته   اگر کاشانه ات دارد صفایی ‌به نزدخلق اگر دارید بهایی   زرفتاروگذشت مادرو توست کلید باب جنت مادر توست   اگر اجرا کنی دستور مادر  بهشتت میبرد خلاق داور   نما دلجویی اش دائم (غلاما) بشو خاک رهش دائم (غلاما)  
تــوئـي زيـبـا رخ فـرزانه مادر  تــوئـي روشـنگر هر خانه مادر    تــوئي سر حلقه ي بزم محبت  صــفا و گـرمـي هـر خـانه مادر    درون سـينـه ام تـا روز مـحشر  نـمـوده عـشق پاكت لانـه مادر    بـه ايـثار تـو عالم مات و حيران  فـدا جـان مي كني مـردانه مادر    نشـانـدي گــه مرا بر روي دامن  زدي بـر تـار مـويم شـانه مـادر    به لاي لاي تـو ميخوابـيدم هر شب  در آغوشت عجب طفلانه مادر    👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه سوزناک بلال حضرت زهرا س🖤😭😭😭 💠💠💠💠 السلام علیک یا فاطمه الزهرا س🖤🖤 💠💠💠 مجسم کن گلیم خانم در خونه پهنه😭😭 حسن یه گوشه زانو بغل گرفته حسین یه گوشه ام کلثوم یه گوشه زینب هم مثل پروانه دور مادر میگرده😭😭😭 شندین تو نه ساله زندگیه با علی یه جا فاطمه از علی خواهش نکرده اما یه وقت صدا زد حسینم بابات علی را بگو بیاد کارش دارم😭😭😭 علی خوشحاله خانمش می خواد چی بگه علی جان یه خواهشی دارم چیه خانمم علی جان شنیدم بلال اذان گوی بابام اومده مدینه علی جان می خوام بری دنبال بلا ل به بلال بگید دختر پیغمبر سلام رسوندن به بلال بگو امروز برو بالای مناره برام اذان بگو علی اومد تو کوچه های مدینه آی مادر من خواهر من😭😭 تا بلال علی را دید اشکه چشای بلال جاری شد😭😭😭 علی جان شنیدم هیزم آوردن در خونتو آتیش زدن علی جان شنیدم جلوی چشای امام حسن تو صورت مادرش سیلی زدن 😭😭 دیگه چی؟ علی جان شنیدم چهل نفر در را به روی خانمت فشار دادن های های های به به😭😭 آخر مجلس یه حال وهوایی داری ها😭😭 علی جان شنیدم هر موقعه فاطمه نفس می‌کشه خون از سینش بالا میاد😔😔😭ای امان ای امان به به😭😭 صدا زد بلال همه ی این کارها را انجام دادن بلال پاهام با ریسمان بستن بلال دستام بستن بلال بلال آنچنان مغیره بلال به بازوی فاطمم زد😭😭جگر علی را مردم مدینه آتیش زدن🔥🔥وای وای وای 🔥🔥 بلال زهرا دلش گرفته گفته اگه میشه برو برام اذان بگو بلال رفت بالای مناره گلیم مادر را در خونه پهنش کردن الله می خواد چخبر بشه فاطمه گوش داره میده بلال می خواد اذان بگه الله اکبر خدا زن و مرد دیدن مادر امام زمان گریه اش شروع شده یه نگاه به حرم بابا انداخت بابا یا رسول الله بلندشو بیا ببین فاطمتو خونه نشبنش کردن😭😭 بابا از وقتی رفتی از علی رو مبگرم بابا الله اکبر یا الله این زینبه خسته حسین خسته حسن خسته مادرشون داره جلوی چشاشون بال بال میزنه صدا زد بابا فاطمه صدا زد بابایه روز اذان می‌گفت بلال می اومدی خونه ی من بابا منو بغل میکردی میگفتی فاطمه ی من تو بوی بهشت میدی بابا اما بابا حالا بیا همون سینمو بو کن بوی خون گرفته😭😭😭 یا الله حسین دیگه طاقتش نمیاد زینب چکار کنم خواهرم مادرم داره میمیره خواهر نگاه کن مادر دیگه نمیتونه نفس بکشه زینب صدا زد حسینم حسنم برید به بلال بگید دیگه اذان نگه😭😭 اشهد ان محمد ن رسوالله یازهرااا صدا زد بابا بیا ببین دیگه دستم بالا نمیاد😭😭 دستات بیار بالا هر گوشه نشستی بگو یا زهرا یا زهرا یا زهرا😭😭 دختر پیغمبر فاطمه گله علی😭😭 💠😭🙏🏻💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن چشماتو خیره کن و سوره ولعصر و بخون یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن الهی آمین
یک چشم بابا غرق اشک - نوحه.mp3
2.53M
سبک سینه زنی حضرت_زهرا سلام الله علیها نوحه یک چشم بابا غرق اشک و یک چشم دیگر غرق خون است با این همه ذکر لب او انا الیه راجعون است الهی، الهی به غربت علی گواهی الهی، الهی حیدر ندارد تکیه گاهی شام غريبان سحر ندارد زینب از امشب مادر ندارد ام ابیها، یا فاطمه جان... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بابا گرفته بین تابوت بانوی خود را روی شانه گویا رسیده بر لبش جان از غسل و تشییع شبانه خدایا، خدایا خیبر گشا از پا نشسته خدایا، خدایا بر تربت زهرا نشسته داغ جوان را باور ندارد زینب از امشب مادر ندارد ام ابیها، یا فاطمه جان...
هر کس که بر سرش زده با عشق سر کند باید هوای داشتن درد سر کند.... باید هر انکسی که پی وصل میرود. تا مرز سوختن بتواند خطر کند.. از دست این فراق مجال فرار نیست سوگند خورده است مرا خونجگر کند شب امده است با زلیخا نشسته است شاید ووباره یوسف از اینجا گذر کند باشد ما که التماس دل ما محل نده پس لااقل بگو که چه خاکی به سر کند اقا جانم😭 اصلا چگونه شمع در این گوشه اتاق.. شب را بدون صحبت پروانه سر کند دیدی که خون نا حق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند.. افتاده اند در بغل هم دو سوخته دیگر کسی نمانده کسی خبر کند افاجانم😭 ما همچیمون تو راه شماست وقتی فقیر فقر ندارد فقیر نیست کاری کنید فقر مرا بیشترکند هر انچه داده ام دو برابر گرفته ام انکس ضرر نکرد که اینجا ضرر کند یابن الحسن...😭 اقاجانم... (اوج)عمرم گذشت و دیر به خودم امدم دریغ فهمیده ام که سر من رف کلاه بگدار تا گریه کنم باز زار زار بگذار تا که ناله زنم باز اآه آه لا یمکن الفرار... شدم خسته سیدی بیرون مکن مرا ز حرم آه آه من را ببخش تا که علی شادمان شود دور از نجف شدم چقدر زابراه آه از غربت علی و غم حضرت بطول باید کشید از دل پر غصه آه (چی شد مگه یا امام زمان) چی شد به مادرتون زهرا.معذرت میخام نامردها به پهلوی زهرا لگد زدن😭 ای کی زدن؟ نامردها به پهلوی زهرا لگد زدن وقتی که بود مادر ما پا به ماه😭 طوری زدن که.. همه دیدن فاطمه پهلو شکسته رفت سوی قتلگاه..سوی قتگاه 😭 اوج..گریز زینب میگه دیدم داداشم هی صدا میزنه اما کسی نیست جوابشو بده.. هی میگه عباسم..😭 عونم علی اکبرم کسی نیس جواب بده😭 وای وای وای چادر به کمر بسته بین اون همه حرامی بگم یا نه... غیرتیا ناموس دارا.حصرت زینبیا انشالله حرمش باشیم این چادر به کمر بسته.چادر گیر میکنه هی میخوره زمین وای وای (هر طور بود خودشو رسوند گودی قتلگاه دید اون بی حیا نشسته سینه داداش😭😭😭 نفس میکشید هی میزدن زینب را تیغشون مونده بود در گودال😭 با سپر میزدن زینب را😭 اومی برید و من میبریدم😭😭 او از حسین سر من از حسین دل حسین😭 مادرش امده گودال....نچرخان بدنش را😭😭 حرف زد چقدر نیزه به خوردش دادن😭 حسین وای وای😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ تو بهانه‌ی خلقتی تو عزیز خدایی راوی حدیث کسا تو فروغ کسایی تو اساس و انعکاس و محور ولایی شأن نزول تو شده ،انا اعطینا قدر تو نازل شده با، انا انزلنا سوره‌ی انسان خدا، صدیقه‌ی زهرا یا زهرا مبدأ عرفانی یا زهرا باطن قرآنی یا زهرا، یا زهرا تو دلیل رفع بلا سبب برکاتی تو نمونه‌ی کاملِ همه‌ی حسناتی بی بدیل و سلسبیل و چشمه‌ی حیاتی روز قیامت تو بیا ، مارا پیدا کن برگ نجات همه‌ی ، ما را امضا کن تو رحمت واسعه را ، دوباره معنا کن یا زهرا مبدأ احسانی یا زهرا مظهر ایمانی یا زهرا، یازهرا آن چهل شب دعوتت شده الگوی آیین خانه به خانه در زدی که ثمر بدهد دین رهنمایی مشق مایی در جهاد تبیین مثل تو باید همگی، پشت ولی باشیم در همه حال و همه جا ، پای علی باشیم کاش شهید ابدی ، و ازلی باشیم یا زهرا حامی مولایی یا زهرا صاحب فتوایی یا زهرا ، یازهرا .┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ . مناجات مهدوی فاطمی گریز به تحویل پیراهن😭 گریز به گودال کربلا😭 السلام‌علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز هم بزم عزای مادرت جان شیرینم فدای مادرت دیده ات خون شد برای مادرت آشنای روضه های مادرت.... روضه می خوانی برای جمع ما؟ میکنی با آه خود محشر به پا؟ قطره ام من سوی دریا آمدم تشنه بین بحر زهرا آمدم چون یتیمان پیش بابا آمدم در تب دیدارت اینجا آمدم ای که بر حال دل ما ناظری خوب می دانم در این جا حاضری باید اول تسلیت گویم‌ تو را در کجای مجلسی، صاحب عزا در کدامین گوشه ای غرق بکاء تا به کی پنهانی از چشمان ما کی به پایان می رسد مهجوری ات می کُشد آخر مرا هم دوری ات با کدامین روضه هستی خون جگر روضه ی کوچه ،جسارت، چل نفر روضه ی شش ماهه و مسمار در مادری در بین بستر محتضر روضه می خوانم برایت با محن روضه ی پیراهن و چندین‌ کفن زینب آمد پیش بستر گریه کرد با وصیتهای مادر گریه کرد پیرهن را دید یکسر گریه کرد بی کفن مانده برادر گریه کرد دخترم وقت وداع آخرش جای من بوسه بزن بر حنجرش زینبم سخت است تنها دیدنش بی حبیب و عون و سقّا دیدنش بین صحرا ارباً اربا دیدنش زیر نعل اسب اعداء دیدنش بر تن بی سر شده سر می زنی بوسه بر رگهای حنجر می زنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ................................................................
نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف احمد به استقبال او ظاهراً تشییع یک پیکر ولی باطناً تشییع زهرا و علی امشب ای مَه، مهر ورز و خوش بتاب تا ببیند پیش پایش آفتاب دو عزیز فاطمه همراهشان مشعل سوزان‌ شان از آهشان ابرها گریند بر حال علی می‌ رود در خاک آمال علی چشم، نور از دست داده، پا، رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت آه سرد و بغض پنهان در گلوی بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی آه آه ای همرهان، آهسته ‌تر می‌ برید اسرار را، سر بسته ‌تر این تنِ آزرده باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من همرهان، این لیله ‌ی قدر من است من هلال از داغ و این بدر من است اشک من زین گل، شده گلفام ‌تر هستی ‌ام را می‌ برید، آرام ‌تر وسعت اشکم به چشم ابر نیست چاره‌ ای غیر از نماز صبر نیست چشم من از چرخ، پُر کوکب ‌ترست بعد از امشب روزم از شب، شب‌ ترست زین گل من باغ رضوان نفحه داشت مصحف من بود و هجده صفحه داشت مرهمی خرج دل چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید علی انسانی👆 می نشینم وسط روضه ی روح افزایت تا کمی یاد کنم از محن عظمایت اولین آرزویم هست بمیرم زیر پرچم مشکی یا فاطمة الزهرایت می رود فکر بهشت از سر آن عاشق که گریه ها کرده و دارد به سرش سودایت تو همان دختر پیغمبر رحمت هستی که به نفرین کسی وا نشده لب هایت مهر تو فیض عظیمی است که روی منبر سال ها کرد سفارش به همه بابایت اهل یثرب همه دیدند که هر روز سه بار بر علی نور فشانی بکند سیمایت بارها دید علی حال تو را بین نماز بارها دید ورم کرده سراسر پایت حاضری جان بدهی زیر لگدها اما دست بسته، سوی مسجد نرود مولایت بعد تو، هم سخن چاه شود در دل شب شوهر خسته دل غم زده و تنهایت مهدی علی قاسمی 👆 بی ‌تو یا فاطمه با محنت دنیا چه كنم؟ وای، با این ‌همه غم، بی‌كس و تنها چه كنم بی تو دنیاست مرا، هم‌ چو كویری سوزان دور، از سایه‌ات ای شاخۀ طوبی چه كنم؟ آتش فتنه ز خاموشی تو روشن شد در چنین مهلكه، ای بضعۀ طاها چه كنم؟ من به دریای غمت كشتی طوفان ‌زده‌ام پای بندم به تو و، غرق به دریا؛ چه كنم؟ ای كه در سوگ پیمبر بگرفتی دستم حال كز داغ تو افتاده‌ام از پا، چه كنم؟ در دل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم گر صدایم شنود زینب كبری، چه كنم؟ گر محمد نِگرَد سینۀ مجروح تو را یا كند روی كبود تو تماشا، چه كنم؟ بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی آسمان زشت شده با همۀ زیبایی تویی و گلشن سر سبز بهشت و پدرت منم و خانۀ آتش زده و تنهایی از نماز شب و آوای دعای زینب حجره ات گشته پر از زمزۀ زهرایی باکه این قصّه بگویم که پس ازمرگ رسول من شدم خانه نشین و تو شدی صحرایی ایستادی در خانه ز پی یاری من دیدم آنجا نبود دست تو را یارایی زدن فاطمه در خانه به نزد دو پسر وای از اینهمه بی باکی و بی پروایی جگرم خون شده یا رب چه تناسب دارد سیلی دیو و رخ انسیة الحورایی ای جوانمرگ علی کوه ستم با تو چه کرد که دو تا سرو قدت گشت بدان یکتایی کاش آن روز که بر بازوی تو ضربه زدند می گرفتند ز چشمان علی بینایی تا دم مرگ عزا دار توام یا زهرا ای عزدار تو هر شیعۀ عاشورایی چشم «میثم» همه جا در غم زهرا گردید نیست در حشر به جز اشک ورا دارایی استاد سازگار👆 دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم بین مدینه فاطمه جان بی سپر شدم دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم بعد از تو احترام علی را شکسته اند زخمیِ طعنه های سر هر گذر شدم یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم گفتن علی...چه زندگیش خوب و خرم است با چشم های شور مدینه نظر شدم دست پیمبر آمد و تحویل دادمت من از خجالت پدرت محتضر شدم
لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود یک مدینه دشمن و یک خانه ی بی فاطمه بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود روی سیلی خورده ی زهرا شهادت می دهد از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود نیست جایز خانه ی کفار را آتش زدن ای مسلمانان مسلمان بود زهرا یا نبود؟ ای جنایت کار ای بیدادگر رویت سیاه اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی بی حیا سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود ریخت دشمن بر سر زهرا ولایت را ببین بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد؟ جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت در سقیفه اتفاق افتاد عاشورا نبود استاد حاج غلامرضا سازگار👆 پروانه سوخت،روی زمین پیچ وتاب خورد مسمار روی بال و پرش با شتاب خورد او بار شیشه داشت و گفتا امان دهید اما به پهلویَش لَگَدی در جواب خورد سیلی اگر چه پیش نگاه علی نَخورد بر بازویَش غَلاف ولی بی حساب خورد تنها میان شعله دِفاع از علی نَکرد زهرا تَمام عمر غمِ بوتراب خورد نامرد بود ثانی و بعد از شرارتَش با قُنفذ و مُغیره نِشَست و شَراب خورد هر چند در سَقیفه بنایش نَهاده شد از برکه ی غدیر خُم این کینه آب خورد علی اصغر یزدی👆 تا خورد با غصبِ فدک مادر به دیوار با گریه حک شد سورۂ کوثر به دیوار زد سیلی آن نامرد و یک آن بیهوا خورد- پیش حسن(ع) محکم سرِ مادر به دیوار با بی حیایی بر سر زهرا(س) تشر زد جبریل می زد آه بال و پر به دیوار روی زمین افتاد تا که گوشواره با گریه عالم تکیه زد مضطر به دیوار از صبحِ خلقت تا به صبح روزِ محشر لعنت فرستاده ست پیغمبر(ص) به دیوار لعنت بر آن دستانِ هیزم آوری که هر لحظه میزد آتشی دیگر به دیوار سر را علی(ع) شرمنده می انداخت پایین می رفت بالا شعله ها از در به دیوار شد بیشتر از پیش هر چه درد پهلو نزدیک میشد بیشتر بستر به دیوار «عجّل وفاتي» شد اجابت تا حسینش(ع) زل زد شبانه با دو چشم تر به دیوار تابوت را میساخت پنهانی و کم کم چون تکیه میزد گوشه ای دختر به دیوار در خانه تیغِ ذوالفقارش می کشید آه در کوچه میشد خیره تا حیدر به دیوار! مرضیه عاطفی👆
شبی که باتو شود طی شبی ست یلدائی نه این دقایق بی معنی اهورائی وان یکاد بخوانیم و در فراز کنیم به مقدم سحر جمعه ای تماشائی *حضور مجلس انس است و دوستان جمعند* خداکند که در این بزم عشق بازآئی ترنج وتیغ به کف؛منتظر سر راهت نشسته یوسف صدیق ،بسکه زیبائی کدام دیده زهجرت گریست این شب را امیر بادیه گرد، ای خدای تنهائی چگونه بی تو سپر می شود دقایق ما بیا که درب دلم تا مدینه بگشائی *به رغم مدعیانی که منع عشق کنند* جمال چهره تو حجتی ست زهرائی محسن پالیزدار👆 شب یلدایم اگر باتو سپر شد یلداست یا اگر این شب من باتو سحر شد یلداست ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست ما که خود چلّه نشین تو شدیم آقاجان این شب چلّه اگر از تو خبر شد یلداست شب نشینی و کنار دِگران خوب اما با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج) از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک امشبی بَهرِ غَمِ جَدّ تو تَر شد یلداست مجتبی دسترنج👆 بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد یا دعا از سر سجاده به بالا برسد زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو کی به آخر نفس این شب یلدا برسد چشم باران زده کوچه به راه است هنوز کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده نکند کار دوباره به اگر ها برسد درد دیرینه یک قوم تو را می خواند با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد … شجره نامه ما مثل سحر معلوم است چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد حسن کردی👆 آبرویم را سرِ این نفس، آسان می برم مرگ را از خاطرم هنگام عصیان می برم تشنه ی معرفتم، این سو و آن سو می روم بهره ای اصلا از این دریای قرآن می برم؟! بنده ای حیرانم و جای کلام صاحبم از کلام دیگران بی فکر، فرمان می برم لوح دل، بی آب دیده از گنه عاری نشد اشک را با غفلتم از کوی مژگان می برم بعد از این حالا که یوسف هم خریدارم نشد چون زلیخا، خون جگر، سر در گریبان می برم من نمی بینم، نمی دانم، نمی فهمم ولی بهره ها از او در این دوران هجران می برم گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می کنم از دعایش روز و شب سود فراوان می برم بی پناهم، هر کجا رفتم جوابم کرده اند پس پناهم را به دربار خراسان می برم جام جانان را همیشه با وضو سر می کشم نام سلطان را فقط با چشم گریان می برم کربلا می خواهم و با صد امید و آرزو حاجتم را محضر آقا رضاجان می برم با توسل بر غم زهرا به مشهد می روم با توسل راه در دربار سلطان می برم ننگ بر اهل مدینه که علی فرموده است: همسرم را با قد خم بیت الاحزان می برم محمدجواد شیرازی👆
"به بهانه ی شب یلدا تقدیم به پیشگاه حجت بن الحسن المهدی" من و دل عهد نمودیم که یارت باشیم. بی قرارت چو  نمودند قرارت باشیم در زمستان غریبی چو فتادی بی کس در پس سردی این چله بهارت باشیم شب یلداست همه مشغله داریم ولی یک شبی تا به سحر کاش دچارت باشیم سحری پای پیاده سر دوشت بیرق همه در فکر سفر سوی دیارت باشیم چشم تو منتظر ماست که کاری بکنیم وقت آن نیست که ما در پی کارت باشیم آن زمانی که زنی تکیه به کعبه چه شود قبل مردن همه ی ما به کنارت باشیم