متن روضه وفات حضرت ام البنین (س)
تا اومد وارد خانه امیرالمؤمنین بشه یه دفعه ایستاد، گفت بگید خانومم زینب بیاد، بعضی ها طعنه زدن گفتند ببین نیومده چطور حرف میزنه، بانو زینب اومد دیدن امالبنین ، نشست دستای زینبو بوسید ،گفت خانوم من کجا و مادرتون فاطمه کجا ؟! اگه اجازه بدید اومدم کنیزیتون رو کنم…بشیر خبر آورد ، همه ی مردم مدینه جمع شدند چه خبر شده؟! عرضه داشت حسین رو کشتند ، همه بنیهاشم گریه کردند یه مرتبه دیدند همه مردم دارند کنار میرند ، از دور یه خانوم مجلله داره میاد ، چنان باوقار با هیبت قدم برمیداره …بشیر گفت :این خانوم کیه ؟ همه اینجور احترام میکنند ،گفتند بشیر این خانوم امالبنین مادر عباسه ، تا اومد جلو ، گفت بشیر از آقام چه خبر؟! صدا زد ام البنین عونت روکشتند .گفت من مگم از آقام چه خبر؟ امالبنین جعفر تو کشتند. گفت همه بچهها فدای حسین ، از آقام چه خبر؟ گفت امالبنین عباس تو کشتند ،پاهاش سست شد گفت عباسم فدای حسین ، گفت حسین تو کشتند با لب تشنه ، دیدن رو این خاکها نشست خاک به سرش ریخت ،گفت امالبنین برات بمیره .گفت بشیر حالا بگو ببینم عباسمو چطوری کشتند؟! صدا زد امالبنین رفته بود برای گلهای حسین آب بیاره ، مشک به آب زد… هی مادرش گریه کرد ،گفت آفرین عباسم ؛ دست راستشو قطع کردند اما عباش مشک روبا دست چپ گرفت ، بازم امالبنین گریه کرد ،گفت آفرین عباسم ؛گفت یه دست دیگشم بریدند اما عباس با دندوناش مشک رو گرفت ، گفت آفرین عباسم ؛گفت نمیدونی چی شد! همین که مشکو می آورد یه وقت دیدن تیر به مشک عباس خورد …یه وقت دیدن گفت بیچاره عباسم نتونست آب بیاره .صدا زد بشیر روضهات یه غلطی داشت یه اشتباهی داشت ،گفت من ندیدم در جزیره العرب حتی جنگ جوترین افراد بتونن با پسرم عباس چشم تو چشم بشند ،چه برسه به اینکه دستاشو ببرند، صدا زد امالبنین :گفتم روضه عباس روکوتاه کنم اما بدون قبل از اینکه دستاشو قطع کنند تیر به چشمای عباست زدند. ای حسین …
دیگه مرا امالبنین نگوئید
امالبنین دیگر پسر ندارد
******
متن روضه خوانی وفات حضرت ام البنین (س)جوادراستگوی
بشیرمقابل حرم پیغمبر ایستاد،صدابه ناله بلندکرد
یَا اَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقَامَ لَکُمْ بِهَا
قُتِلَ الحُسَیْنُ فَادْمَعِى مِدْرَارُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَربَلاءَ مُضَرَّجٌ
وَ الرَّأْسُ مِنهُ عَلَى القَنَاهِ یُدَارُ
«اى مردم مدینه! دیگر مدینه جاى ماندن نیست، حسین(ع) کشته شد. پس باید چشمها بر او پیوسته بگریند. جسم او در کربلا آغشته به خون و سرش بالاى نیزهها گردانیده شد»
همه ازخونه ها سرآسیمه اومدن بیرون،خداچه اتفاقی افتاده،بشیرمیگه دیدم لابه لای این جمعیت یه خانوم بلندقامت دست چندتابچه تودستشه ،اومدمقابل من تانیگاه کردم دیدم بی بی ام البنینه،تا چشمم به ام البنین افتاد با خودم گفتم که خبر ۴ شهید رو که یک جا به یک مادر دل سوخته نمی دن.
ام البنین نگاهی به من انداخت وگفت بشیر از کربلا آومدی از حسین بگو چه خبر شده
بشیر می گه دیدم زمینه آماده است گفتم یک از جگر گوشه های تو به نام عون در کربلا کشته شد.گفت بشیر تمام بچه هام فدای یک تار موی حسین از حسین برام بگو بشیر گفت ام البنین به خدا عبدالله تو هم در کربلا کشته شد.ام البنین گفت من از حسین سوال می کنم تو از بچه هام برام می گی بشیر می گه دیدم آماده است گفتم ام البنین به خدا حسین رو در کربلا با لب تشنه کشتند.یک دفعه دیدم ضجه ای زد ناله ای زد.باورم نمی شه چرا ام البنین.چرا باورت نمی شه.ام البنین می گه مگه عباس من اونجا نبود.بشیر می گه با این حرفش جگرم رو سوزوند شروع کردم از عباسش گفتم.گفتم ام البنین عجب عباسی داشتی عجب فرزند دلیری داشتی تا عباس تو زنده بود دشمن تو جرأت نزدیک شدن به خیام رو نداشت.عباس تو سپهسالار حسین بود به خدا برای حسینش دو دستش رو تقدیم کرد عمود آهنین به فرقش زدند.حالا به خاطر حسین و به خاطر شرمندگی از روی طفلان تشنه در حرم بدنش کنار نهر علقمه مونده و شرمنده بود بیاد به خیمه ها.بشیر می گه یک دفعه روش رو برگردوند به طرف کربلا صدا زد عباس !شیرم رو حلالت کردم مادر!
عباسم شنیده ام دست هایت رو از بدن جدا کرده اند.بر بدن تو تیر زده اند.اگردست در بدن داشتی آیا دشمن جرأت می کرد به تو نزدیک شود عباسم.فهمیده ام عمود بر فرق تو زده اند.عباس اگر دست در بدن داشتی می دانستم کسی جرأت جلو آمدن نداشت
متن روضه وفات حضرت ام البنین (س)
کی مدینه ز یاد خواهد برد صحن چشمان گریه پوشت را
صبح تا شب کنار خاک بقیع ناله و شیون و خروشت را
چشمهای تو پر شفق می شد در کنار چهار صورت قبر
مصحف دل ورق ورق می شد در کنار چهار صورت قبر
خوب فهمیده حال و روزت را آنکه امُ البکا تو را خوانده
مادر اشک مادر ناله پاره های دلت کجا مانده
آه وقت غروب مادر جان تو و زینب چه عالمی دارید
یکی از دیگری پریشان تر حال محزون و درهمی دارید
می نشیند عجب غریبانه ام کلثوم در کنار رباب
می شود روضه خوان مجلستان روی زرد و نگاه تار رباب
یکی از میهمان نوازی شان یکی از تیر و دشنه می گوید
یکی از هرم آفتاب و عطش یکی از کام تشنه می گوید
پیش چشمان خون گرفتهی عشق از نگاهی کبود می گوید
یعنی از ماجرای بی کسی و خیمهی بی عمود می گوید
حرف سقا که پیش می آمد گریه های سکینه دیدن داشت
ماجرای شهادت عباس با لب تشنه اش شنیدن داشت
او به سمت شریعه می رفت و روح از پیکر حرم می رفت
همهی دلخوشی خون خدا صاحب بیرق و علم می رفت
می گفت الحمدلله بچه هام خوب تربیت شدند،امام حسین دست رو سر عباس می کشید می گفت داداش… ام البنین عباسشُ صدا زد، گفت: پسرم حواست باشه اگه آقات بهت میگه داداش نکنه یه وقت تو هم بهش بگی داداش، خوبیت نداره آخه من کنیز حسینم…وقتی زینب هم برگشت مدینه اول چیزی که گفت این بود که من ناراحت نیستم از این که عباس آب نیاورد اما خانم، مادر جان، ام البنین از عباس یه گله دارم، عاقبت به حسین گفت داداش اما به من یه خواهر نگفت…
همه در آستانهی خیمه چشمها خیره سمت علقمه بود
ناگهان عطر و بوی یاس آمد به گمانم شمیم فاطمه بود
بانگ أدرک أخا در آن لحظه مثل تیری به قلب بابا خورد
ناله می زد انکسر ظهری قد و بالای آسمان تا خورد
رفت سمت فرات اما حیف بی قرار و خمیده بر می گشت
کوه غم روی شانه هایش بود با دو دست بریده بر می گشت
رفت سقا و خیمه ها دیگر از غم بی کسی لبالب شد
بی پناهی خودی نشان می داد اول بی کسی زینب شد
همره کاروان به شام آمد سر او مثل نجم ثاقب بود
ولی از روی نیزه می افتاد روضه اش أعظم مصائب بود
گفتی آقامُ کشتند، خب حالا بشیر صبر کن من چند تا سوال ازت دارم، به من بگو عباسمُ چجوری کشتند؟ گفتند: ام البین رفته بود برای گلای حسین آب بیاره، تو خیمه ها غوغاییه، همه به فکر آبند، همه زنا اومدند تو خیمه رباب، همه دل نگران رباب اند، عباس رفته آب بیاره؛ ام البنین، بچه ها انقدر تشنه بودند بعضی ها از حال رفته بودند، بعضی ها لباسا رُ بالا داده بودند، شکم ها رُ رو خاک گذاشتند؛ سه روز گلای حسین آب نخوردند، حالا عباس می خواد آب بیاره، اول کسی که خیلی افتخار می کنه سکینه است، هی میگه رباب غصه نخور، عمو قول داده آب بیاره، عمو بگه آب بیاره میاره، رفت آب بیاره مشکُ زد تو آب، مشکُ پر کرد ام البنین، بشیر که این ها رُ می گفت ام البنین خوشحال می شد، می گفت: بارک الله عباسم؛ خانم جان از شریعه بیرون زد اما وسط راه یه دست عباستُ بریدند، اما با دست دیگش آبُ گرفت، گفت بارک الله عباسم؛ خانم جان تیر به چشمش زدند اما مشکُ رها نکرد، بارک الله عباسم؛ خانم جان دست دیگشم بریدند، رنگ ام البنین پرید، گفت خانم جان اما عباس خم شد آروم آروم مشکُ به دندون گرفت، خمیده خمیده سمت خیمه ها اومد، دیدند باز داره میگه بارک الله عباسم؛ یه مرتبه یه جمله ای گفت صدای ناله ی ام البنین بلند شد، صدا زد خانم جان تیر به مشک عباست زدند، یه وقت صدا زد بیچاره عباسم… برا همین بود تو کوچه پس کوچه های مدینه می گشت می گفت:
دیگر مرا ام البنین نگویید زیرا که من دیگر پسر ندارم
زینب تو مدینه روضه می گرفت، همه زنها می اومدند شروع می کرد روضه خوندن، مردم نبودید آقام حسینُ تشنه کشتند، مردم نبودید علی اکبرُ اربا اربا کردند، مردم نبودید دستای عباسمُ بریدند، مردم نبودید به شیرخواره ما هم رحم نکردند، یه مرتبه دیدند از دم در روضه یه صدایی بلند شده، هی میگه بمیرم برا بچم از خجالت آب شد، نتونست آب بیاره، شاید زیر لب می گفت خانم جان یا فاطمه الزهرا شرمندم کردی، شنیدم از تو کوچه وقتی سیلی خوردی نتونستی تا خونه بیای اما از زینب شنیدم رفتی علقمه عباسمُ بغل گرفتی…
ام البنین کجایی بشیر خبر آورده مژده بده که سقا یه قطره آب نخورده
متن مقتل وفات حضرت ام البنین(س)
جناب ام البنین،همسر على علیه السلام،چهار پسر از على دارد.مورخین نوشتهاند على علیه السلام مخصوصا به برادرش عقیل توصیه مىکند که زنى براى من انتخاب کن که«ولدتها الفحوله» از شجاعان زاده شده باشد،از شجاعان ارث برده باشد«لتلد لى ولدا شجاعا»مى خواهم از او فرزند شجاع به دنیا بیاید.(البته در متن تاریخ ندارد که على علیه السلام گفته باشد هدف و منظور من چیست،اما آنها که به روشن بینى على معترف و مؤمن اند مى گویند على آن آخر کار را پیش بینى مى کرد.) عقیل،ام البنین را انتخاب مى کند.به آقا عرض مى کند که این زن از نوع همان زنى است که تو مى خواهى.چهار پسر که ارشدشان وجود مقدس ابا الفضل العباس است،از این زن به دنیا مى آیند،هر چهار پسر در کربلا در رکاب ابا عبد الله حرکت مى کنند و شهید مى شوند.وقتى که نوبت بنى هاشم رسید،ابا الفضل که برادر ارشد بود به برادرانش گفت:برادرانم!من دلم مى خواهد شما قبل از من به میدان بروید،چون مى خواهم اجر شهادت برادر را ادراک کرده باشم.گفتند:هر چه تو امر کنى.هر سه نفر شهید شدند،بعد ابا الفضل قیام کرد.این زن بزرگوار(ام البنین)که تا آن وقت زنده بود ولى در کربلا نبود،شهادت چهار پسر رشید خود را درک کرد و در سوگ آنها نشست.در مدینه برایش خبر آمد که چهار پسر تو در خدمت حسین بن على علیه السلام شهید شدند.براى این پسرها ندبه و گریه مى کرد.گاهى سر راه عراق و گاهى در بقیع مى نشست و ندبه هاى جانسوزى مى کرد.زنها هم دور او جمع مى شدند.مروان حکم که حاکم مدینه بود،با آنهمه دشمنى و قساوت گاهى به آنجا مى آمد و مى ایستاد و مى گریست.از جمله ندبه هایش این است:
لا تدعونى ویک ام البنین
تذکرینى بلیوث العرین
کانتبنون لى ادعى بهم
و الیوم اصبحت و لا من بنین
اى زنان!من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب ام البنین نخوانید(چون ام البنین یعنى مادر پسران،مادر شیر پسران)،دیگر مرا به این اسم نخوانید.وقتى شما مرا به این اسم مى خوانید،به یاد فرزندان شجاعم مى افتم و دلم آتش مى گیرد.زمانى من ام البنین بودم ولى اکنون ام البنین و مادر پسران نیستم ( برگرفته از مجموعه آثار شهید مطهری ج ۱۷ ص ۲۴۲)
🕊﷽🕊
🔆 #روضه_حضرت_ام_البنین_س
🔅 #دفتری_ام_البنین_س 3
✳️بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
✳️رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
✳️آن چار شهید و مادر پاک سرشت
✳️بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
🔆(دعای فرج)
♻️ #السلام_علیک_یا_زوجة_ولی_الله_یاام_الادب_یاام_البنین..♻️
▪️ای به سپهر عاطفه بی قرین
▪️ستارهٔ مدینه ام البنین
▪️قدر تو در جهان نبود معلوم
▪️قبر تو در جوار جهار معصوم
▪️فاطمهٔ دوم مرتضایی
▪️مادر دیگری به مجتبایی
▪️تو کیستی که با غم و زمزمه
▪️پای نهی به خانهٔ فاطمه
▪️تو کیستی که با همه عزیزی
▪️گفته ای آمده ام کنیزی
▪️محض دل تازه گلان حزین
▪️نام تو فاطمه! شد امّ البنین
⬅️ اونایی که مدینه رفتن خوشبحالشون..
اونایی که نرفتن بسم الله..
ببرمت مدینه..نشونی بدم..
همه شهر نورانیه..
همه جا چراغ داره..
فقط یه جا تو مدینه است نه شمعی داره.. نه چراغی داره..
(دلتو آماده کن)
همه میدونن کجاست..آره اونجا بقیعه...4تا عزیز دل زهرا تو بقیعه...
آدم که بقیع بره...بی اختیار میگه قبر مادر کجاست..
همه قبرا یه نشونی داره..اما قبر مادر نه...
هر چی بگردی چیزی پیدا نمیکنی..
اما برا دلخوشی شیعه یه قبری گوشه بقیعه..
اونم قبر مادر ادب ام البنینه..
امروز بریم کنار قبر بیبی ام البنین..
💔قربون مقامت برم بیبی جان..
ان شالله یه روزی پشت دیوار بقیع..برا دردای دل این مادر اشک بریزیم...
☑️همین قدر از ادب خانم برات بگم..
امیرالمومنین وارد منزل شد..
دید خانم ام البنین زانوهای غم بغل گرفته..داره آروم آروم گریه میکنه..
(امان از دل امیرالمومنین)
صدا زد ام البنین چی شده چرا گریه میکنی..
صدا زد آقا یه خواهش ازتون دارم..
(چی شده)
آقا جان میشه دیگه منو فاطمه صدا نزنید..
(هاا ناله داری یا نه)
(چرا فاطمه نگم)
مگه از اسم فاطمه بدت میاد
(نه آقا جان نستجیرُ باالله اسم خانممِ اسم خاتونمِ.. همه افتخارم اینه کنیز فاطمه ام..)
🔷آقا جان راستشو بخوای همینی که به من میگی فاطمه.. میبینم حسنین و زینبین یاد مادر می افتند..
یاد مصیبتای مادر میافتن..
تن و بدن بچه ها میلرزه..
زینبم ناراحت میشه محزون میشه...
دلم نمیاد غم تو چهره زینبم ببینم..
آقا فرمود پس از این به بعد #امالبنین صدات میزنم ...
💟صدا زد آقا جان ام البنین یعنی مادر پسرها...
من که پسری ندارم...
فرمود ام البنین...
خدا بهت چهار تا پسر میده... یکی از یکی رشیدتر..با ادب تر... زیباتر..
ولی گل سر سبدشون یه پسره..
( با اینکه بنی هاشم زیبارو هستن) ولی این قمر بنی هاشم میشه..
♥️ ای وای 3
(آی قربون این ناله ها برم)
⬅️همین قدر برات بگم..
همین مادر می اومد تو قبرستان بقیع...
4صورت قبر با انگشت دست درست میکرد...
مینشست کنار این قبرا ناله میکرد گریه میکرد
✨ام البنين مضطر نالد چو مرغ بى پر
✨گويد به ديده تر، ديگر پسر ندارم
✨زنها! مرا نگوييد ام البنين از اين پس
✨من ام بى بنينم ، ديگر پسر ندارم
✨آخ مرا ام البنين ديگر مخوانيد
✨من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم
زنهای مدینه دیگه دیگه منو ام البنین صدا نزنید..
من یه زمانی ام البنین بودم که 4تا پسر داشتم..
دیگه به من ام البنین نگین..
⬅️میگفتن طوری خانم ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند
🔸(مروان حکم دشمن خاندان نبوته
به گریه خانم ام البنین گریه میکرد..)
(دیدی مادر جوون از دست داده باشه چطور گریه میکنه..)
هی مشت به سینه میکوبه.. میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر
⬅️زنهای مدینه دیدن خانم ام البنین می اومد کنار قبرستان بقیع هی خودشو رو این قبرا می اندازه..
(هی خوذشو رو این قبر می اندازه رو اون قبر می اندازه)
هی خاک بقیع رو سرو صورتش میریزه.. ناله میکنه..گریه میکنه..
چی میگفت خانم ام البنین...
⏪میگفت...مادر...ابالفضلم مادر...
مادر نبودم کربلا..
اما مادر... برام خبر آوردن..
دستاتو از بدن جدا کردند..
مادر نبودم کربلا..
اما برام خبر آوردن..
با تیر به چشم نازنینت زدن مادر..
با عمود آهن به فرقت زدند مادر ..
یه وقت صدا زد مادر ابالفضلم مادر..
مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر..
مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره...
(دشتی)
🍁 آخ مسلمانان حسین مادر تدارد
🍁 آخ غریب است و کسی بر سر ندارد
🍁 ز جور ساربان بی مروت
🍁 دگر انگشت و انگشتر ندارد
⬅️هر چقدر ناله داری به سوز جگر خانم ام البنین به ناله های دل این مادر دلسوخته صدای نالتو ببر بالا سه مرتبه ناله بزن
یا حسین...
🎋ام البنین دخیلم
🎋درمانده و ذلیلم
🎋تا ندهی مُرادم
🎋دست از تو بر نگیرم
🎋تو را بجان عباس
🎋مکن تو نا امیدم
🌟در هنگام نشر صلوات حذف نشه لطفا🙏👇👇
💟هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💟
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
جلوه عشق و صفایی مدد ارباب حسین
نقطه سقل و وفایی مدد ارباب حسین
بر مریدان شهادت تو دلیل راهی
ای که شاه شهدایی مدد ارباب حسین
به شجاعت به سخاوت به عنایت جانا
شهره در ارض و سمایی مدد ارباب حسین
تو نمازی تو نیازی حرم الله تویی
تو طبیبی تو شفایی مدد ارباب حسین
خضر از سینه زنان حرم وصل تو بود
چشمه ی آب بقایی مدد ارباب حسین
میکده هیئت و می اشک دو دیده ساقر
ساقی بزم ولایی مدد ارباب حسین
تا قیامت دلش از غربت تو میسوزد
هر که شد کرب و بلایی مدد ارباب حسین
دل به بین الحرمین غم تو خو کرده
حرم عشق خدایی مدد ارباب حسین
لحظه ی مرگ که نومید شود از همه دل
گل امید کجایی مدد ارباب حسین
مارا هم از مقتل صدایی کن حسین جان
دل های مارا کربلایی کن حسین جان
جام شهادت را به کام ما بنوشان
این عمرها را هم خدایی کن حسین جان
یاران همه بار سفر بستند ورفتند
جاماندگان را هم صدایی کن حسین جان
رقص جنون در آتش خون حاجت ماست
در راه خود مارا فدایی کن حسین جان
ما خاک این درگاه را خوردیم یک عمر
با ما فقیران آشنایی کن حسین جان
این لشگر عشق است و ما سرباز عشقیم
بر لشگر عشقت دعایی کن حسین جان
بین قنوت و سجده از رخ پرده بر داشت
وجه خدایی را رونمایی کن حسین جان
یا لیتنا کنا معک ورد لب ماست
در حنجر ما هم نوایی کن حسین جان
ای ساکن دیر و تنور و تشت ونیزه
در جان ما هم روشنایی کن حسین جان
مارا فنای کربلای خویش فرما
دنیای مارا نینوایی کن حسین جان
دنیای ما عقبای ما این خیمه گاهت
تا خیمه خود رهنمایی کن حسین جان
ما را گنهکاران دنیا نام بگذار
اما قیامت غم زدایی کن حسین جان
از ارکیان تا عرشیان راهی دراز است
ماراهم آخر کربلایی کن حسین جان
منم آن دل که زداغ تو به دریا می زد
روضه خوانی که شرر بر همه دنیا می زد
نیمه جانی که در آتش پی طفلانش بود
شعله وقتی ز در سوخته بالا می زد
مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند
پیر مردی که نفس در پی آنها می زد
آن طرف گریه طفلان من و در این سو
خنده بر خستگی ام دشمن زهرا می زد
---
آه از آن بزم شرابی که در آن افتادم
یاد آن زخم که نامرد به لبها می زد
یاد آن طفل که زنجیر تنش مانع بود
تا ببیند که به آن چوب کجا را می زد
همه قدرت خو دجمع نمید اما دید
خیزران را به لب زخمی بابا می زد
ترکه اش گاه به رخ گاه به دندان می خورد
در عوض عمه ما بود که خود را می زد
---
چو دید زینب حزین لب حسین و چوب کین
به طعنه گفت ای لعین بزن که خوب می زنی
---
امون ای امون ای دل امون ای دل از غریبی
🌷❄️🌷❄️🌷
پروردگارا
هیچ خانه ایی غم دار
هیچ مادری داغدیده
هیچ پدری شرمنده
هیچ محتاجی ستمدیده
هیچ چشمی اشکبار
هیچ دستی محتاج
هیچ دلی شکسته
هیچ خانه ایی بی مهر و نعمتت نباشد...
"آمین"🤲
دستهایت پرگل
شادیت پاینده
خنده ارزانی چشمان پراز عاطفه ات
صبح همسایه دیوار به دیوار دل پاکت باد
روز، آغاز حیات است و امید
خداوندا
بهترین دلخوشیها را در این صبح زیبا و
نورانی نصیب دوستانم بگردان.
صبح شما بخیر
روزتون شاد و قشنگ
آخر هفتتون سراسر عشق و امید 🌺
روضه فراق فاطمه (شاهمندی).mp3
15.08M
#مناجات و روضه فراق حضرت زهرا (س)
✅ ای عزیز فاطمه امدادکن (مناجات )
✅ اباصالح التماس دعاهرکجا... (زمزمه)
✅ الا ای دلبر ابرو کمانی(مقدمه)
✅ ز تربت گل او بوی سیب می آید (مرثیه)
✅ الا ای چاه یارم را گرفتند (مرثیه)
۷ دی ۱۴۰۱
هیات وپایگاه خاتم الاوصیا-اصفهان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 *تقویم نجومی* 💎
🍁🍂🥀🍂🍁🥀🍂🍁
✴️ پنجشنبه 👈8 دی /جدی 1401
👈 5 جمادی الثانی 1444👈29 دسامبر 2022
🕋 مناسبت های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی.
⛔️صدقه صبحگاهی فراموش نگردد.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 زایمان خوب و نوزادش حالش خوب است.
🚘 مسافرت :مسافرت با صدقه خوب است.
💏مباشرت امروز:
💏مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و شیطان نزدیک چنین فرزندی نگردد تا پیر شود.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز تا ظهر قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️آغاز امور آموزشی.
✳️دیدار با بزرگان.
✳️دعوت گرفتن از افراد.
✳️آغاز معالجه و درمان.
✳️و بذر افشانی نیک است.
💑 مباشرت امشب :
امشب (شبِ جمعه ) ،مباشرت پس از وقت فضیلت نماز عشاء ، برای سلامتی مفید و فرزند آن از اَبدال گردد.ان شاءالله
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود.
💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث زردی رنگ می شود.
🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 6 سوره مبارکه "انعام " است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم ...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود.ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد .
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨
🔭
🔮🔭
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
#سیدالشهدا_ع
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
چشمی که دریا می شود شبهای جمعه
محبوب زهرا می شود شبهای جمعه
توبه همان اشک است، با اشکی که دارم
این دیده زیبا می شود شبهای جمعه
گرچه گنهکارم، ولی با دست زهرا
این نامه امضا می شود شبهای جمعه
درد فراق کربلا، درد گناهم
این دو هم آوا می شود شبهای جمعه
خیلی دلم حال و هوای گریه دارد
در سینه غوغا می شود شبهای جمعه
از اول هییت همیشه رسم این است
با روضه معنا می شود شبهای جمعه
عطر حرم تا بر مشام من می آید
دردم مداوا می شود شبهای جمعه
فرقی به فرزندان زهرا نیست اما
باب الحسین وا می شود شبهای جمعه
هرجا که نامی از حسین آید یقیناً
عرش معلا می شود شبهای جمعه
با روضه های شاه بی لشکر همیشه
غم خانه بر پا می شود شبهای جمعه
چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر
هر قامتی تا می شود شبهای جمعه
اصلاً نميخواهم دگر روضه بخوانم...
...مادر که تنها می شود شبهای جمعه
شبهای جمعه سوختن را دوست دارم
گریه به شاه بی کفن را دوست دارم
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
#کربلایی_رضا_باقریان
السلام علیک یا اباعبدالله (ع)🍂🍁🍂
مرادقلی:
🍂شبای جمعه،گودال شلوغه
🍂ان شاالله اینکه میگن دروغه
🍂میگن رو سینش پرید
🍂مادرو انگار ندید
🍂رو دامن فاطمه
🍂حسینشو سر برید
حسین🍂🍁🍂
😭😭😭😭
🍂شب های جمعه،نیمه شب ها تا سپیده
🍂بر روی اسرارش،خدا پرده کشیده
🍂از راه می آید،زنی قامت خمیده
🍂لب میگذارد روی حلقوم بُریده
😭😭😭😭😭
🍂فریاد های یا بُنیَّ ،پا بگیرد
🍂حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد
😭😭😭😭
🍂روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
🍂قربان آن آقا که انگشتر ندارد
🍂یک تکه ای سالم،هم این پیکر ندارد
🍂جایی برای بوسه ی مادر،ندارد
😭😭😭😭😭
🍂گیسوی خود را ریخته روی گلویش
🍂مادر بُوَد اینگونه شکل گفتگویش
🍂یا بُنیّ یا بُنیّ یا بُنیّ
🍂برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ
🍂دیدم خودم در عصر عاشورا بُنیَّ
🍂افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ
اینی که آتیشت میزنه اینه
حسین🍂🍁🍂
🍂من بی وضو موی تو را شانه نکردم
🍂حالا به دنبال سرت باید بگردم
😭😭😭😭😭
🍂موهایی که بی وضو با دست فاطمه،شونه نمیشد...
🍂حالا تو چنگ یه بی حیاست
یه دست خنجر گرفته...
🍂من بی وضو موی تو را شانه نکردم
🍂حالا به دنبال سرت باید بگردم
😭😭
یکی دو جمله هم از زبون خانوم زینب بگم
🍂برادرم تو نبودی و یکه و تنها
🍂میان خنده ی چندین سوار افتادم
🍂هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردیو
🍂من هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم
🍂چقدر رأس تو بر نی،دل مرا خون کرد
🍂چقدر پشت سر نیزه دار،افتادم
حسین_حسین_حسین_حسین🍂🍁🍂
🍂آقاجان،به اسمت قسم خیلی دلم تنگ حرمته
🍂دلم برا گریه های بین الحرمین تنگ شده
🍂دلم برا قدم زدن های خیابون بین الحرمین تنگ شده
🍂دلم برا گوشه نشستن و زل زدن به حرمت تنگ شده
🍂دلم برا کوچه پس کوچه های کربلا
حسین...🍂🍁🍂
حاج عباس طهماسب پور
#چهارده رباعی برای خواندن در یادواره های شهدا به نیت چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین
زاریم همه،چه بی قراریم همه
چون اَبر،به یادشان بِباریم همه
در محفل یادواره با نامِ حسین
یاد شهدای این دیاریم همه
یاد شهدا صفای دلها باشد
یاد شهدا نورِ دو دنیا باشد
هر کس که کند کار برای شهدا
مَشمولِ دعای خِیرِ زهرا باشد
هر چند به دوش،جُز گُنَه باری نیست
هر چند که کارهای ما کاری نیست
این زنده نگه داشتن یاد شهید
کمتر زِ شهادت و فداکاری نیست
اَلطاف خدا دست مرا میگیرد
اَنوار هُدی دست مرا میگیرد
سوگند به قطره قطره خون شهید
خون شهدا دست مرا میگیرد
دلداده و محزون شهیدان هستیم
زیرِ دِینِ خونِ شهیدان هستیم
سوگند به لاله های پرپر گشته
آری همه مدیون شهیدان هستیم
آیین حسین،بهترین آیین است
پیوند دل و کرببلا دیرین است
پیغام وصیّت تمامِ شهدا
یاری ولایتِ فَقیه و دین است
در عرصه جنگ با عَدو میمانیم
راهِ غلبه به خصم را میدانیم
به برکت خون شهدا خیلی زود
در قدس نماز عاشقی میخوانیم
از نورِ کَلامشان بصیرت داریم
در موج هجوم فتنه ها بیداریم
همچون همه ی فداییانِ اسلام
ما دشمن صَهیونیسم و اِستکباریم
ما زنده ی عَزم و غِیرتِ سقّاییم
شاگرد کلاس رَزمِ عاشوراییم
بی سر شدن آرزوی دیرینه ماست
مثل حُجَجی فداییِ مولاییم
در مجلسِ یادواره،گریان هستیم
با یاد غمی زار و پریشان هستیم
هم مرثیه خوانِ آن تَنِ صد پاره
هم گریه کُنِ آن لب عطشان هستیم
در کرببلا نورِ هُدی را کشتند
آن بنده از خویش جدا را کشتند
این غم به کجا بَرَم که در مقتل خون
با نام خدا،خون خدا را کشتند
جسمِ شَهِ دین میان مَقتَل یا رب
تشییع شده به زیرِ سُمّ مَرکب
شد سینه شکسته روی خاک گودال
ای وای از آن دم که بِبینَد زینب
ذکر همه با دیده تر،وای حسین
شورِ نوحه جِنّ و بَشَر،وای حسین
چون شیرِ خدا میانِ مِحرابِ نماز
زد فاطمه ناله پشت در،وای حسین
عالَم به فدای لب عطشان حسین
آه از شَرَرِ شامِ غریبان حسین
با آتش و تازیانه و زخم زبان
دادند تَسَلّی به یتیمان حسین
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
Haj Mahmood Karimi - Eshgh Yani (320).mp3
2.16M
عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک ♬!♫!♪
…عشق یعنی یه شهید با لب های تشنه سینه چاک
عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک ♬!♫!♪
…عشق یعنی یه شهید با لب های تشنه سینه چاک
عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک ♬!♫!♪
…عشق یعنی یه شهید با لب های تشنه سینه چاک
💠💠💠💠💠💠💠
من ام که جا موندم از شهادت ♬!♫!♪
…به حق قرآن و حق عترت امید من اینه با ولایت
چه رونقی شده به کار عشقم ♬!♫!♪
…عشق یعنی یه جوون یه جوون بی نام و نشون
عشق یعنی یه نماز با وضو گرفتن تو ی خون ♬!♫!♪
…عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
نوحه عشق یعنی یه پلاک از حاج محمود کریمی
🔷🔷🔷◼️◼️◼️◼️
🍂🍁🍂
*🍂بسوزای دل که زینب بی حسین شد*
*🍂اسیری رفته و در شور وشین شد*
*🍂اسیری می رود منزل به منزل*
*🍂بسوز از سوز آه زینب ای دل*
*🍂اگرچه شد اسارت هم اسیرش*
*🍂ولی داغ برادر کرده پیرش*
*🍂هزاران مرتبه اُف بر تو دنیا*
*🍂شکستی قلب فرزندان زهرا*
*🍂الا دنیا ز بس که بی وفایی*
*🍂نیاید از تو کاری جز جدایی*
*🍂حسن را از حقش مغموم کردی*
*🍂بدست مَحرَمَش مَسموم کردی*
*🍂حسین که بهترین خلق خدا بود*
*🍂دریغا یکدم از دستت نیاسود*
*🍂چه کردی با حسین و جان زینب*
*🍂که خون باریده از چشمان زینب*
*🍂تودیدی زینبش درشوروشین است*
*🍂همیشه ناله هایش یاحسین است*
*🍂میان این همه فرزند آدم*
*🍂به زینب ازچه دادی این همه غم*
*🍂خدایا زینب زهرا غریب است*
*🍂همانند حسینش غم نصیب است*
*🍂برادر بود تا که در کنارش*
*🍂به هر درد ومصیبت بود یارش*
*🍂زسر تا پای زینب غم ببارد*
*🍂برادر چون حسین دیگر ندارد*
*🍂از آن روزی ز زینب بخت برگشت*
*🍂که دیده در پریشانی دوتا تشت*
*🍂یکی نا باورانه در وطن دید*
*🍂درون آن جگرهای حسن دید*
*🍂یکی در غربت و درشور وشین بود*
*🍂در آن تشت دگر رأس حسین بود*
*🍂میان هر دو تشت از دو برادر*
*🍂یکی پاره جگر دید و یکی سر*
*🍂اَمان از سینۀ پُر دردِ زینب*
*🍂کنار هر دو ناله کرد زینب*
*🍂تمام لحظه ها را روز تاشب*
*🍂بخوان«مداح»برای داغ زینب*
*میرزاوند التماس دعا*
#اشعارصلوات برحضرت زهراسلام الله علیها
🍂🌿🍂🌿🍂🌿
دم به دم بر همه دم ، بر دخت نبی
یار علی، پشت ولایت، صلوات
بردخت گرانقدر پیغمبر ، صلوات
بر خیر فراوان و به کوثر، صلوات
برمادر امام و به همتای علی
بر منجی ما در صف محشر ، صلوات
به گل گلشن طه ، صلوات
به مه سید بطحا، صلوات
به نکو دختر پاک احمد
بلکه بر ام ابیها ، صلوات
آئینه ی پاک حق نما را ، صلوات
وان پاره ی قلب مصطفی را صلوات
بر مادر عزیز یازده نور جلی
همسنگر میر لافتی را ، صلوات
به نام نامی زهرا و مصطفی ، صلوات
برای ام ابیها و مرتضی صلوات
ز بهر فاطمه ، آن افتخار کون و مکان
به مادر میر شهیدان و مجتبی صلوات
محبوبه ی حی کبریا را صلوات
همتای علی مرتضی را صلوات
برفاطمه، آن شفیعه ی روز جزا
وان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات
بر سیده ی زنان عالم صلوات
بر مایه ی افتخار آدم صلوات
بر فاطمه، حبیبه ی حیّ ودود
بر دُخت پیام آور خاتم صلوات
بر سینه ی خون چکان زهرا صلوات
بر قامت چون کمان زهرا صلوات
بر روی کبودِ نازنین دخت رسول
بر محسن خسته جانِ زهرا صلوات
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
گفته است نبی خدا گناهش بخشد
هر کس که به فاطمه فرستد صلوات
بر چهره ی زیبای محمد، صلوات
بر گنبد خضرای محمد ، صلوات
سرتابه قدم آینه ی او ، زهراست
تقدیم به زهرای محمد، صلوات
بر آیینه ی جمال داور ، صلوات
بر آبروی آل پیمبر ، صلوات
بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
از سوی خدا سوره ی کوثر ، صلوات
بر کوکب آسمان عصمت، صلوات
بر فاطمه ، گوهر نبوت ، صلوات
بر مادر یازده امام برحق
از صبح ازل تا به قیامت ، صلوات
بر نور خدا عصمت کبری، صلوات
بر دخت نبی، امّ ابیها ، صلوات
بر آن که بود شفیعه ی روز جزا
همتای علی ، حضرت زهراف صلوات
بر احمد و بر کوثر قرآن، صلوات
بر طلعت محبوبه ی یزدان، صلوات
بر روح مطهر امام و شهدا
بر فاطمه مادر شهیدان، صلوات
برفاطمه ، هم نوای حیدر ، صلوات
از اولِ خلقتِ جهان و کائنات
تا آخرِ زندگی و پایانِ حیات
اندازه ی ذراتِ تمامی کرات
بر حیدر و زهرا و محمّد صلوات
شاعر:احمدعزیزی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن
قالب:مثنوی
موضوع:سوگ حضرت زهرا(سلام الله علیها)
........................
سوگ گل و مرثیۀ بلبل است
هفتۀ زهراست که هفت گل است
هفت شب از رفتن زهرا گذشت
هفت بهار از چمن ما گذشت
میچکد از چشم ولایت جنون
چشم علی هفت شبانروز خون
رو به چمن بین که جنون وا شده
هفتۀ گل هفتۀ زهرا شده
شاهد من چاه که او چون گریست
هفت شبانروز علی خون گریست
نیمه شب انگار که ماه آمدست
شاه ولایت لب چاه آمدست
وای نگه کن چه به ماه اوفتاد
عکس مهش در دل چاه اوفتاد
نیست جهان همسر شاهنشهش
چاه نگه کن که ببینی مَهَش
وقت جنون و طربش آمدست
شیر خدا نیمه شبش آمدست
گوش کن ای شیعۀ خونین جگر
ذکر علی چیست به وقت سحر
آمده تا ذکر خفی را جلی
فاطمه یا فاطمه گوید علی
جان و دلش همهمۀ فاطمه
بر لب او زمزمۀ فاطمه
پهلوی گل داغ کن ای شاخسار
پاس محمد نشکفت از بهار
تیغ شرر بار ندارد دگر
شیر خدا یار ندارد دگر
وای من از این چمن سوخته
سرو و گل و یاسمن سوخته
ای دل دریائی من فاطمه
لالۀ زهرائی من فاطمه
شمع فرو مرده شده خانهات
کشته مرا حسرت پروانهات
فاطمه برگرد که بینی به عین
در غم تو هم حسنم هم حسین
اشک سحر هستم و آه شبم
زمزمۀ نیمۀ شب، زینبم
هر شب از اندوه تو زهرای من
گاه حسین تو شوم گه حسن
فاطمه بنگر تو نگاه مرا
جان علی زینب آه مرا
روز و شبم دیده به در دوخته
داغ تو پهلوی مرا سوخته
از غم تو سوختهام فاطمه
دیده به در دوختهام فاطمه
ادامه👇👇👇
فاطمه جان فاطمۀ خوب من
آی حبیب من و محبوب من
جور کش طعن رقیبم مرو
بعد حبیبم تو طبیبم مرو
دخت نبی گوش بگیر از ولی
آی مرو فاطمه جان بی علی
بوی محمد ز چمن می رود
لالۀ زهرائی من میرود
اشک پیمبر شدهام در غمت
ساقی کوثر شدهام در غمت
با چه زنم فاطمه تمثیل تو
خانۀ من بی پر جبریل تو
جلوۀ خورشید و زمین با تو بود
بعد نبی روح امین با تو بود
تا نفس صبح چه شبهای تار
وحی تو می گفت خداوندگار
یک نظر انداز به چشم ترم
ساغر من کوثر من حیدرم
خود نه فقط قلب پیمبر شکست
پهلوی تو چون دل حیدر شکست
جان به فدای مژۀ بستهات
من علیام حیدر دل خستهات
بهر علی یک سخن آغاز کن
جان محمد لب گل باز کن
آه ز چشم تر من فاطمه
دستۀ گل پرپرمن فاطمه
آه حسن، دامن مادر بگیر
آی حسین این گل پرپر بگیر
مثل بتان زیر و زبر گشتهاند
بعد پیمبر همه برگشتهاند
نیست درین قوم بشیر و نذیر
می شکنند این همه خُمّ غدیر
گشت ولایت چو فراموششان
دار امارت همه بر دوششان
چیست به بازار جهان جز شکست
عهد فروشند سه دنیاپرست
آه که یک مشت فسون کارهاند
طاوسی از هند جگر خوارهاند
نیست زمین محمل آزادگان
چون برسد عهد زنازادگان
رو شب مهمانیشان را ببین
مجلس سفیانیشان را ببین
خیز و ببین جاهلی پیرشان
زور و زر و حلقۀ تزویرشان
هنده زنانی که قلم میزنند
حمزه کُشانی که قدم میزنند
وای که بر موج خدا سد شکست
کِشتی پهلوی محمد شکست
زانکه درین بوته محک فاطمه ست
عالم غصبست و فدک فاطمه ست
وای ازین گلشن آغشته دود
پهلوی محبوبۀ حق شد کبود
نرگس شهلای محمد ترست
چشم علی زمزمۀ کوثرست
خشم خدا را به خود انگیختند
خون بنی فاطمه را ریختند
شیعه درین ره به یقین مؤمن است
اول این قافلهها محسن است
تیغ ندارد علی اکنون به دست
پهلوی او فاطمه بود و شکست
خون دل مرغ چمن را ببین
بعد علی روی حسن را ببین
بعد حسین است که جانان هموست
سید و سالار جوانان هموست
باز گل کوثر و زمزم رسید
گلشن عشاق، محرم رسید
باز گُل باغ پیمبر دمید
سرو به خونخواهی اکبر دمید
بزمگه عشق تماشائی است
فصل گل لالۀ زهرائی است
چون کمر سرو شکست از جنون
لالۀ عباسی او غرق خون
کُشتۀ تیغ املش را ببین
قاسم احلی عسلش را ببین
بلبل عاشق به صلا آمدست
از چمن کرب و بلا آمدست
لاله، غم اندوختهای بیش نیست
گل، حرم سوختهای بیش نیست
چون چمن لالۀ احمر شده
کرب و بلا از دم خنجر شده
آه بیا رقص جنونش ببین
اصغر قنداقه به خونش ببین
ای ز گلوی تو جگر سوخته
اصغر من اصغر پرسوخته
از غم تو فاطمه محزون نشست
عرش ز قنداق تو در خون نشست
اصغر من گل همه بوی تو بود
برگ گل از جنس گلوی تو بود
آه ز تو تیر جگر سوز آه
طفلک زهرا که ندارد گناه
وه که چکید از نم چشم فلک
قطرۀ خون تو به بال ملک
تا ابد این ذکر، ملک را بس است
یک کف خون تو فلک را بس است
علم نبی گر چه کف حیدر است
نشئه این باده ولی کوثر است
ای که دل از فاطمهات دور شد
باطن قرآن ز تو مستور شد
هَر دم از این باغ، گل دین دمد
مریم از این سورۀ یاسین دمد
آی محمد که تو را کوثرست
دشمن تو شانِئَکَ الاَبترست
هین نفس فاطمهات بس تو را
معنی والصبح تَنَفَّس تو را
معنی والیلُ اِذا عَسعَس است
فاطمه داری تو محمد بس است
رایحۀ باغ گل نوریان
شیشۀ در بستۀ کافوریان
بر سر تختی که جلال شهست
پارهای از جان پیم
Helali-Shab21Ramazan1398[03].mp3
5.76M
دعای خیر تو بود که شیعه حیدرم
فاطمه ای مادر مدافعان حرم
فاطمه شاه بیت هر شعر حماسی تویی
معلم مکتب علی شناسی تویی
شد خاک کربلا وطن و سرزمین من
سرمایه محبت زهراست دین من
****
زهره هفت آسمان روشنی خاک تویی
ریشه لولاک لَما خَلَقتُ افلاک تویی
حجت حق گشته بر کل حجج فاطمه
نوشته بر پرچم روز فرج فاطمه
نام تو از ازل شده نقش جبین من
سرمایه محبت زهراست دین من
کودکانه شهادت حضرت زهرا (س)*********
تو با ستاره های شب
تو با سپیده همدمی
شبیه یاس ونسترن
شبیه ماه ومریمی
تو پاک وخوب با خدا
تو دختر پیمبری (ص)
خدا به بچه ههای تو همیشه داده سروری
محبت تو می دهد به من امید وآبرو
بمان بمان برای من تویی تمام آرزو
نشسته مهر فاطمه (س)به قلب من به جان من
نشسته نام فاطمه (س)به دفتر و زبان من
خدا به احترام او نشانده زیر پای ما
برای این محبتش بهشت جاودانه را
آنکه به دستش زده خاتم پیغمبران (ص)
بوسه جان بخش خود ای گل رعنا تویی
همسر مولایی ما مرهم غم ههای او
عصمت پیغمبری (ص) همدم دریا تویی
مهر تو دارم به دل درد تو دارم به جان
ای گل پر پر شده حضرت زهرا (س) تویی
هر که دشمنی کرده با بتول (س)
بوده دشمن حضرت رسول (ص)
هر که با بتول(س) بوده مهربان
کرده شاد شاد صاحب الزمان (عج)
دشمنان او تیره اند وتار
قاتلان او ظالمند و خوار
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
کودکانه
🌸شیعه به لطفِ خدا
🍃داره دوازٓه مولا
🌸امام اول علی
🍃امام دوم حسن
🌸سوم حسینِ شهید
🍃مظهرِ عشق و امید
🌸زینُ العِباده چهارم
🍃باقر امام پنجم
🌸جعفرِ صادق ششم
🍃کاظم امام هفتم
🌸امامِ هشتم رضا
🍃خورشیدِ کشور ما
🌸نهم محمد تقی
🍃دهم علیِ النقی
🌸یازدهم عسگری
🍃خورشیدِ روشنگری
🌸مهدیِ صاحب زمان
🍃به خاطرِ ظالمان
🌸غایبی از دیدِمان
🍃ما یارِتیم آقا جان
🌸ماعاشقیم و دوریم
🍃منتظر ظهوریم
🌸کارِ جهان شد فَلَج
🍃عَجِٓل لِمولا فَرَج
#آدینه_انتظار
#امام_مهدی عج
#شعر
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
ازکودکان بخواهیم حفظ کنند شناخت امامان در حد نام هم خیلی زیباست.
شمع خموش ما را، از خانه بردند (2)
تابوت مادرم را شبانه بردند (2)
ای لاله پرپر، مظلومه مادر(2)
مــــدینه در نـوای اَمّن یُجیب است (2)
مادر به خانه برگرد، بابا غریب است(2)
ای لاله پرپر، مظلومه مادر(2)
شهر مدینه دگر، زهـــــرا ندارد(2)
باغی که گل ندارد، صفا ندارد (2)
ای لاله پرپر، مظلومه مادر(2)
مکالمه بین حضرت زهرا و حضرت زینب بود. خیلی بادلها بازی می کنه😔
دخترم، ارثیهی غربتِ مادر مال تو
پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو
داغ من مال علی، داغ علی هم مال من
حسنین و غم این دو تا برادر مال تو
خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من
خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو
خنده ی همسایه ها، تو راه کوچه مال من
صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو
این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا
زینبم، پیرهن حسین بی سر مال تو
قصه ی میخ در و کشتن محسن مال من
غصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو
بوسه های بی رمق؛ این دم آخر مال من
بوسه های لب گودال برادر مال تو
زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من
یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو
قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو
شاعر: امیر عظیمی
پادشاهی کن.mp3
1.9M
#یک_دقیقه_حرف_حساب
💥 پادشاهی کن!
• اموالم رو کجا خرج کنم؟
• استعدادم رو پای چه کاری بذارم؟
• وقتم رو به چه چیزی اختصاص بدم؟
☜ که بالاترین سود نصیبم بشه؟
#استاد_شجاعی
منبع: مجموعه مهندسی آرزوها
🐣قصه "حدیث کسا" با زبان کودکانه و شعر گونه:🐣
1397/1/6 11:18نویسنده : وحید پرهام33,820 بازدیداشتراک گذاری
(مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه)
"یه روز حضرت زهرا(س)🌹
مادر ما بچه ها
که خیلی مهربونه😍
تنها بود و نشسته بود تو خونه"
که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی (ع) سر میزنه"
اون کسی که پشت در بود فرمود:
"منم منم پیامبر (ص)🌻
که اومدم پشت در
سلام بر دخترم🌹
فاطمه اطهرم"
حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو.
بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا (س)بودن.
پیامبر فرمودن:
"ای دختر عزیزم🌺
مریضم و مریضم
یدونه عبا میاری
که رو سرم بذاری"
حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن.
بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود.
💐( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم "اسم عباشون چی بود" باید بپرید بالا و بگید "کسا بود و کسا بود")
یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن.
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسن (ع)🌼
سرور هر مرد و زن"
بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهرا اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم
مامان مهربونم"❤️
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"💖
امام حسن فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر
بابا بزرگ خوب و مهربونه"
بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن.
💐"اسم عباشون چی بود
کسا بود و کسا بود"
امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن:
"سلام ای مهربونم💙
بابا بزرگ خوبم
اجازه می دید منم زیر عباتون
بشینم و بمونم"
پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا
💐" اسم عباشون چی بود?
کسا بود و کسا بود"
یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن:
"کیه کیه که پشت در, در میزنه
به خونه امام علی سر میزنه"
"کی بود? امام حسین(ع)🌸
عزیز و نور دو عین"
بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن.
ایشون فرمودن:
"سلام مامان خوبم❤️
مامان مهربونم"
حضرت زهرا هم در جواب گفتن:
"سلام نور دو چشمم
سلام میوه قلبم"💖
امام حسین فرمودن:
"چه بوی خوبی میاد
بوی پیامبر میاد?
این بویی که پیچیده توی خونه
شبیه بوی عطر💐
بابا بزرگ خوب و مهربونه"