eitaa logo
کانال نوای عاشقان
20هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
355.4K
🌹 🎤مداح :شاعر محمد مبشری
یافاطمه الزهرا(س): زبانحال حضرت موسی بن جعفر علیه السلام سبک؛میگذرد کاروان . کربلایی رحیم شایان . گوشۀ زندانیده جان ویریرم گل رضا عمق سیه چالیده عمر ییتیشدی باشا . کنده و زنجیر دن جسمیم اولوبدور رها محبسِ تاریکیده جان قوتاریر گل بالا . مقتولِ زندانم گل اوغول زهرایه مهمانم گل اوغول . گَل غربتده دیده م باغلا سینه داغلا . بغدادیده یوخ آغلیان گل سن آغلا . . . . . . . ایللر اولار که منی محبسه هارون سالوب مقتل مرطوبیده صبر و قراریم آلو ب . تیر مصیباتیله قلبیمه بیر اوخ چالوب ماه رخون گورمگه گوزلریم حسرت قالوب . مقتولِ زندانم گل اوغول زهرایه مهمانم گل اوغول . گَل غربتده دیده م باغلا سینه داغلا . بغدادیده یوخ آغلیان گل سن آغلا . . . . . . سلسله و کنده لر ذوب ایلییب جانیمی سسله میشم دادیمه حضرت جانانیمی . گل گور اوغول حالیمی دیدۀ گریانیمی یول یول اولان پیکری حال پریشانیمی . مقتولِ زندانم گل اوغول زهرایه مهمانم گل اوغول . گَل غربتده دیده م باغلا سینه داغلا . بغدادیده یوخ آغلیان گل سن آغلا . . . . . . . شاهکین اوغلی ایدن حیله و تزویره باخ گوندوزوم اولموش منیم شام کیمی ت . شدت شلاقیدن آه جهانگیره باخ جسمیم ایله ذوب اولوب گَل قوری تصویره باخ . مقتولِ زندانم گل اوغول زهرایه مهمانم گل اوغول . گَل غربتده دیده م باغلا سینه داغلا . بغدادیده یوخ آغلیان گل سن آغلا . .
🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مشت پری گوشه ی زندان اثری نیست پری نیست ، پری نیست در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخه ی بشکسته امید ثمری نیست پری نیست، پری نیست گفتم به صبا درد دل خویش بگویم امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست پری نیست، پری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است من را بجز از مرگ ، نجات دگری نیست پری نیست، پری نیست تا بال و پری بود قفس را نگشودند آن روز گشودند ، قفس را که پری نیست پری نیست، پری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست پری نیست ، پری نیست هم درد حیدرم من ...
کجایی مادرم تو لحظه های آخرم در انتظارتم که برسی بالا سرم . بیا بیا ببین این نفسای خستمه مو میون این قفس بال و پر شکسته مو . رسیده آسمون صدای ناله های من خلصنی یا ربه دعای این شبای من برس به داد من خدا خدا خدای من .  غریب آقام آقام غریب آقام آقام آقام  . بیا بیا ببین چیزی نمونده از تنم زنجیر و سلسله به دست و پا و گردنم . از تازیونه ی یه ظالم یهودیه که روی پیکرم پرِ جای کبودیه . می خنده دشمنم به اشک چشمای ترم از طعنه هاش داره می سوزه قلب مضطرم دلم آتیش گرفت از ناسزا به مادرم .  غریب آقام آقام غریب آقام آقام آقام  . به یاد کربلا دوباره نیمه جون شدم برا غم حسین دوباره روضه خون شدم . بین دو نهر آب با لب تشنه وای من میون قتلگاه به زیر دشنه وای من . بریدن از قفا سر غریب مادرو به زیر مرکبا تن عزیز حیدرو سرش به نیزه رفت جلو چشای خواهرو . حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام  . درسته عاشقم ولی پر از شکایتم میشه بازم بگی که روا میشه حاجتم . نگفتی که باید با این فراق کنار بیام آقا تو رو خدا یه بار دیگه بذار بیام . به این شکسته دل آقا نما عنایتی منت بذار سرم تو که سحاب رحمتی منو ببر حرم توی شب زیارتی . حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مشت پری گوشه ی زندان اثری نیست پری نیست ، پری نیست در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخه ی بشکسته امید ثمری نیست پری نیست، پری نیست گفتم به صبا درد دل خویش بگویم امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست پری نیست، پری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است من را بجز از مرگ ، نجات دگری نیست پری نیست، پری نیست تا بال و پری بود قفس را نگشودند آن روز گشودند ، قفس را که پری نیست پری نیست، پری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست پری نیست ، پری نیست هم درد حیدرم من ...
همیشه درد دلامو گفتم با باب الحوائج وقت گرفتاری تو خلوت گفتم یا باب الحوائج باب الحوائج با دست بسته دستگیر عالمی دلت شکسته ولی تو زندون مثل کوه محکمی باب الحوائج، باب الحوائج، باب الحوائج دستمو بگیر جان پسرت امام رضا از تو کاظمین ما رو برسون به کربلا فدای غربتت آقا، قلبت از زمونه خونِ یه عمرِ گوشه ی زندون از حال تو کی میدونه با تن بی جون تو غل و زنجیر با هر بهونه ای یه جوری میزد ناله زدی با هر تازیونه ای که میزد برات بمیرم باب الحوائج، باب الحوائج، باب الحوائج روی خاکی و یاد مادرت تو کوچه ها روضه ی عطش خوندی تو برای کربلا دستمو بگیر جان پسرت امام رضا از تو کاظمین ما رو برسون به کربلا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
‍ روضه حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم عمری بر آن سرم که شوم خاکِ پایِ دوست تا هستی ام شود غبار در هوایِ تو روزی هزار بار اگر جان دهم کم است در شوق لحظه ای که بمیرم برایِ تو کویِ تو را به ملک دو عالم نمی دهم آری گدای توست همیشه گدایِ تو تو برتری از آن که شوی آشنا به من من کمترم از این که شوم آشنایِ تو با این همه زِ کویِ تو جایی نمیروم باشد سرم همیشه به خاکِ سرایِ تو یک بار مرا به رَهِ خویش کن فدا ای صد هزار مرتبه عالم فدایِ تو ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله .. خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم جانِ دو جهان امام کاظم ارباب کمال زیرِ دینت چشم همه سمتِ کاظمینت عیسی زِ دم تو دم گرفته جود از کف تو کرم گرفته موسی به امیدِ نخلِ نورت نعلین براورد به طورت زنجیرِ تو حلقۀ وصالت تا عشرِ خداست اتصالت آبِ وضویِ تو اشک هایت خون است روان زِ ساقِ پایت *چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام .. پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام .. سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا .. دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری وقتی نمانده است برایش برادری من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند وقتی نمانده است برایِ تو پیکری در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین با تو چه کرده اند در این روزِ آخری بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین .