eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
444 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی کنار بسترت عالم حزین است که داغت داغِ ختم‌المرسین است دم آخر پیمبر گفت و گفتی فقط حیدر امیرالمؤمنین است
یا ابوطالب پناه خاص و عام بر تو از حی تعالایت سلام محرم اسرار پیغمبر تویی جان به قربانت ابوالحیدر تویی گرچه من نام تو را دارم به لب من کی ام مدح تو را آرم به لب صادق آل عبا روح سجود در ثنای تو چنین می فرمود گر شود با عالمی میزان تو باز سنگین تر بود ایمان تو هرکه خاک پای عمران می شود مور اگر باشد سلیمان می شود صلب تو دریا و گوهر مرتضی خاک پای تو شفای چشم ما مصطفی را یار و یاور بوده ای کی تو در اسلام کافر بوده ای مصرعی دارم که چون تاج سر است هرکه دشمن با تو باشد کافر است داغ تو قلب پیمبر را شکست خیز و بین شیر خدا از پا نشست مصطفی پوشاند بر جسمت کفن کی شدی از سم مرکب پاره تن ای هماره بر تو از احمد درود شکر، جای نیزه بر جسمت نبود شد دل و قلب محبان چاک چاک صورتت بگذاشت احمد روی خاک زین جهت از سوز غم های حسین اشک می ریزم دمادم از دو عین سید سجاد با قلبی حزین جمع کرد جسم پدر را از زمین جای صورت روی خاک تیره، او رو به قبله کرد رگ های گلو یا ابوالحیدر، عزیز مصطفی کن نظر بر شائق از لطف و صفا
دوبیتی نام تو به روی لب مکرر دارد در دل غم داغ تو پیمبر دارد یک لحظه به ایمان شما شک نکند هر کس که به دل ولای حیدر دارد
دردی پدر کشید و فراقی پسر کشید داغی پسر کشید و کفن بر پدر کشید گرچه یتیم بود پیمبر، در این عزا از هرکه بود درد، علی بیشتر کشید چشمش که بست حضرت عمران اهل بیت مولا به روی گونه ی او چشم تر کشید چِل سال هی به گرد پیمبر طواف کرد چِل سال روی سینه ی خود یک سپر کشید تا داشت جان برای نبی سینه چاک کرد تا داشت سر برای خدا دردسر کشید تا مرتضی به دوش پیمبر شود خلیل یک عمر منتظر روی دوشش تبر کشید در شِعبِ او سه سال پیمبر پناه داشت با هرچه داشت، او همه را زیر پر کشید مادر، عروس، همسر او فاطمه شدند با عشق، نام  فاطمه‌ها را به زر کشید شیر آورد زنی که خودش  شیررزاده است  از اوست نعره شیرِخدا در خطر کشید شعرش حماسه بود علی را رجز به رزم عزمش بلند و جام بلا را به سر کشید تیغی به جای خویش و یکی هم به جای او  گر مرتضی به معرکه تیغ دو سر کشید او شد کفیل و ارث شد از او سقایتش عباس اگر لباس کفیلی به بر کشید داغ پدر کشید علی و زمین نخورد داغی که  خورد بر جگرش پشت در کشید آخر مدینه دید علی مو سفید شد وقتی که  وای فاطمه را از جگر کشید
دوبیتی مثل پسرت علی فضیلت داری در روز جزا حق شفاعت داری تو یار محمدی و بابای علی حق پدری گردن امّت داری ▪️ در یاری مصطفی ز جان راغب بود دینداری او بر همگان غالب بود حیدر که جهانیان به او می نازند پرورده ی دستان ابوطالب بود ▪️ گفتند که بابای علی گمراه است هیهات! که هر اهل دلی آگاه است این حجت ایمان ابوطالب که - گفته پسرم علی ولی الله است ✅ امام علی(ع) فرمود : والذی بعث محمدا بالحق نبیا لو شفع ابی فی کل مذنب علی وجه الارض لشفّعه الله. قسم به کسی که محمد را به حق به پیامبری برگزید اگر پدرم در حق تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند، خداوند می‌پذیرد. 📚 بحارالانوار، ج35، ص110 ✅ پیامبر در کنار جنازه‌ی عموی خود ابوطالب فرمود: ...یا عم ربیت صغیراً، و کفلت یتیماً، و نصرت کبیراً، فجزاک الله عنی خیراً . اى عمو! وقتى کودک بودم تو مرا بزرگ کردی، وقتى یتیم بودم تو سرپرستی ام کردی، و هنگامى که بزرگ شدم تو یارى‌ام نمودی ، پس خداوند به تو پاداش خیر دهد. 📚 تاریخ یعقوبی، ج2، ص26 ✅ إمام محمد باقر علیه السلام می‌فرمایند: لو وضع إیمان أبی طالب فی كفةٍ میزان و إیمان هذا الخلق فی الكفة الأخرى لرجح إیمانه اگر ایمان ابوطالب را در یک کفه ترازو قرار دهند و ایمان این مردم را در کفه‌ی دیگر بگذارند، ایمان ابوطالب فزونی خواهد داشت.
✔️قال رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) : «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب» تا ابوطالب زنده بود، كفّار قريش نتوانستند مرا به سختی آزار رسانند. حامی مصطفی ابوطالب شیر مردِ وفا ابوطالب ای کفیل و پناه و تکیه گهِ... خاتم الانبیا ابوطالب سال ها پای دین پیغمبر خورده ای طعنه ها ابوطالب ساقی زائران بیت الله در صفا و منا ابوطالب از ازل روح محکمت بوده از پلیدی جدا ابوطالب ای تجلی "عُروة الوثقی... لَا انفِصامَ لَها" ابوطالب هرکه شک کرد در مقاماتت هست از اشقیا ابوطالب نظری کن کریم بنده نواز به من بی نوا ابوطالب تا قیامت نمی کنم هرگز حیدرت را رها ابوطالب پسرت را منم همیشه غلام تا ابد هر کجا ابوطالب هم أب حیدری و هم احمد پدر هل أتی ابوطالب می روی، هر دو تا یتیم شوند احمد و مرتضی ابوطالب تازه رفته خدیجه از دنیا نرو ای آشنا ابوطالب خم شود بعد رفتنت قطعا کمر مصطفی ابوطالب رفتی و حرمت رسول شکست بعد تو بارها ابوطالب
باید که با دعای ابوطالب آرم به لب ثنای ابوطالب باب ائمه همدم پیغمبر جان جهان فدای ابوطالب باید ملک ستاره بیفشاند چون گل به خاک پای ابوطالب باشد به مکه گرچه مزار او در قلب ماست جای ابوطالب اوصاف ما کم آورد از شأنش پیغمبر و علی است ثناخوانش اسلام بر ولایت او نازد پیغمبر از حمایت او نازد جود است سائل کرم و جودش دریا هم از عنایت او نازد هم شهر مکه دور سرش گردد هم کعبه بر سقایت او نازد توحید فخر کرده به توحیدش تاریخ بر حکایت او نازد در روی او فروغ ولی پیدا آیینه ی جمال علی پیدا اسلام بود، بود و نبود او گویند اهل‌بیت درود او انوار حیدر است به روی وی پشت محمّد است وجود او گفتار اوست نعت رسول‌الله آیات سرمدی است سرود او بر چهره می‌شکفت چو باغ گل لبخند مصطفی به ورود او با مسلمین کنند چو میزانش سنگین‌تر است کفه ی ایمانش الحق که اوست حامی پیغمبر الحق که شخص اوست ابوالحیدر هر کس که شک نمود به ایمانش حتماً بوَد به دین نبی کافر باور کنید بین همه اصلاب صلب شریف اوست علی‌پرور جز از صدف به دست نیاید در هرگز خزف برون ندهد گوهر از این پدر علی به وجود آید تا نزد او ملک به سجود آید تا بود دوست‌دار محمّد بود تنها نه دوست، یار محمّد بود تنها نه یار بود خدا داند حامی و جان‌نثار محمّد بود مثل علی که دور نبی می‌گشت پیوسته در کنار محمّد بود حتی به وقت مرگ وجود او هر لحظه بی‌‌قرار محمّد بود «میثم» که بوده مدح‌سرای او چندین قصیده گفته برای او
دوبیتی حضرت صادق سخنش جالب است در صفت و شأن ابوطالب است کفه ی ایمان وَ دیانتش بر کفه ی ایمان همه غالب است
از دین ابراهیم تا دین محمد یکتا پرستی پا به پا همراهش آمد یک بار هم بر بتکده سر خم نکرده یک بار هم سجده نکرده جز به ایزد روزی که محتاج نبی ، پیغمبرانند از او شفاعت می کند آن روز احمد فرزند ، وقتی قاسم نار است و جنت جای پدر حتما بود خلد مخلد وقتی که لب های زمین و رود خشک است لب تر کند از آسمان باران ببارد بغض غم مرثیه اش باشد گلو گیر اشعار توحیدیه اش باشد زبانزد حتی بحیرا خیره مانده بر مقامش وقتی حضانت می کند از نور سرمد هر کس که به ایمان او شک داشت باید بر تن لباس از آتش دوزخ بپوشد در وصف او این بس که بابای علی بود آری علی که نیست در اوصاف او حد
آسمان از عمق دریا باز گوهر را گرفت دل از این غم بر لب آمد تا که دلبر را گرفت یا ابوطالب فراقت با دل حیدر چه کرد؟ رفتی و با رفتنت غم، قلب حیدر را گرفت حامی قرآن و یار مصطفی از دست رفت نه بگو امشب اجل جان پیمبر را گرفت عرشیان در ماتمت رخت سیه پوشیده اند او که تنها در دلش ایمان داور را گرفت بس که خود دلواپس حال پیمبر بوده ای چه کشیدی لحظه ای که فاطمه در را گرفت من نمی دانم اگر بودی چه حالی می شدی بی حیایی که به کوچه راه مادر را گرفت بین آن کوچه نبودی و ندیدی که چه شد مجتبی در کوچه ها چشمان خواهر را گرفت زن زدن در بین کوچه باب شد، ای وای من کربلا هم یک حرامی گوش دختر را گرفت یا ابوطالب سرت بر دامن احمد ولی بین گودی بی ادب از پشت سر، سر را گرفت
کور شد چشمی که تاب دیدن دلبر نداشت خوار شد هر کس که بر خاک قدومش سر نداشت بشکند دستی که حتی خطی از کفرت نوشت لال شد آن که به لب مدح ابوالحیدر نداشت در صف محشر کف افسوس بر هم می زند! هر کسی گامی در این دنیا برایت برنداشت صفحه صفحه سِیر می کردم غریبی تو را جلد پشت جلد اصلا غربتت آخر نداشت آب و نان سفره ات الحق پیمبر ساز بود این قبیل اعجاز ها را سفره ی دیگر نداشت جای شک و شبه اصلا نیست از دین خارج است هرکسی توحید و اسلام تو را باور نداشت.. حرمت موی سفیدت کارساز مشکلات جز عبایت حضرت ختم الرسل سنگر نداشت از حمایت های تو اسلام عالمگیر شد این کبوتر بی ابوطالب یقینا پر نداشت.. تا قیامت نام تو آویزه ی عرش خداست تا قیامت دین احمد از تو مؤمن تر نداشت بی پناه مکه از الطاف تو سامان گرفت مهربانی های تو دست کم از مادر نداشت پیرمرد طائفه روز وفاتت هیچکس... بیرقی برپا نکرد و چشم های تر نداشت حضرت یعقوب مکه! یوسفت ارث از تو برد تازه می فهمم چرا آقای ما یاور نداشت در رجب از فیض نام اطهرت تائب شدیم ما گدای نسل در نسل ابوطالب شدیم
"سلام، حامی پیک و پیام، ابوطالب! سلام، ای ملکوت کلام، ابوطالب! نبود اگر کرم کامل تو، گُم می‌شد یتیمِ آمنه در ازدحام، ابوطالب! به کیش خویش، خدا را نظاره می‌کردی فراتر از همهه ی ننگ و نام، ابوطالب! کتیبه‌ای‌ست نگاهت به قدمت انسان سلام ای جبروتِ تمام، ابوطالب! نداشت کعبه اگر حفظ حرمت تو، نبود، میان آن ‌همه بت احترام، ابوطالب! چه گفت با تو بُحَیرا در آن شب شفّاف چه گفت با تو؟ کجا؟ از کدام؟ ابوطالب!... چه گفت با تو محمد به او چه گفتی تو؟ که گفته بود سخن از قیام، ابوطالب!؟ پدربزرگِ مُدارا! مُروّت خالص! کهن‌تر از همه هرچه مرام، ابوطالب! حسین خون تو دارد به رگ که می‌جوشد علی گرفته به نام تو نام، ابوطالب! فقط نبود محمد، که بود سایهٔ تو مدام بر سر هر خاص و عام، ابوطالب! تو سایه‌بان سَرِ تشنگان توحیدی به پشت‌گرمی غیرت مدام، ابوطالب! سلام ای کلمات کهن... سلام، سلام سلام ای ملکوت کلام، ابوطالب!"