eitaa logo
کانال نوای عاشقان
18.4هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
422 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
1. شیعیان.mp3
5.93M
شیعیان ، دیگر هوایِ نینوا دارد حسین روی دل با کاروانِ کربلا دارد حسین از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست مَروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش ازین ها حُرمتِ کوی مِنا دارد حسین بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین بردن اهل حرم دستور بود و سِرّ غیب وَرنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین او وفای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سر کند مشکل دوتا دارد حسین سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما ، یکی صورت نما دارد حسین آبِ خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قوم بی حیا دارد حسین ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای گوش کن عالَم پُر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد ، دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشمِ شهریار کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین ...
1. غصه داره دلم.mp3
4.04M
غُصه داره دلم ،غم داره غم که نه ، اوج ماتم داره مطمئنم دلِ این عاشق باز هوای مُحرم داره خون حق ، ارباب حسین من قطره تو دریا حسین ای شهِ والا دلبر زهرا ، حسین مقتدای دلها ، حسین ای شهِ والا بزم و کیشِ کافره تیغِ تیر و حنجره بر سرِ نیزه سره حسین عزیز فاطمه ، یاثارَالله ... از غم تو ، غمینِ عالَم تا ابد از غمت مینالم مثل اون کفترای صحنت کاش منم داده بودی بالَم حال من خیلی بده طبعِ عشقم روی صده دارم می میرم منم نوکرت آقا از همه نوکرات بده دارم می میرم تو کنارِ من بمون ای تو شاهِ مهربون منو از درت مَرون حسین عزیز فاطمه یا ثارَالله ... کربلا محشری بر پا شد چاره سازِ همه ، تنها شد عطر یار در فضایش پیچید مهمونِ علقمه ، زهرا شد ای ابوفاضل بیا به حسین ، تو بگو اَخا مادرتم من اربابت بود تا حالا حالا تو بگو : ادرک اَخا مادرتم من تو ببین لبخند من اشک من ، سوگند من ای گُلم فرزند من ای گُلم ، فرزند من حسین عزیز فاطمه یا ثارَالله .. @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ایــن پنـــج نور، علت زیـــبای خلقتنـد اسرار پنج حرفِ شریف «کــرامت»ند ایــن خــــانـواده ، اشـــرف اولاد آدمند آنان طبـیب درد طبــیبــان عـــالمـند این پنج تن،خلاصه‌ی احساس خالقند انـــدازه دل هـمـــه‌ی خـلق ، عاشــقـند خـــاکی شدند تا ره افـــلاک وا کــنند «آنان که خـاک را به نظرکیـمیا کنند» زیباترین سـپاه به مـیدان رسیده بود نام ابوتـراب به نجـــران رســـــیـده بود آنان که لاف، پیـش شـه لافتــی زدند تاچشمشان به هیبتش افتاد،جازدند یک اخم مرتضـی علی و خـتم غائـــله اینگونه‌ شـد خـلاصه‌ی روز شعر:قاسم صرافان ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ کــس را نـبود و نیــــست ، تــــــوانِ مقـابله تا مرتضـــاســـــت یک طــــــرفِ ایـن معادله نصرانیان و صومعــــــه لــــرزند یک به یک تا نام مرتــضاســـــت میــــان مباهـــــله تصــــــــریحِ  نَـــصِّ"انفســــــــنا" داد می زند مابیـــــن مصطفی و علی نیســـــت فاصله در بدر و خــــــیبر و اُحــــــــد و لیله المبیت دستِ علیست در همــــــه جا ختـــم غائله دنــــــــــیا پُر از کــــــتاب شود هم نمی شود پیـــــش خطی ز خطــــبه ی او ، غیرِ باطله از او ســوال کردن ما ، محضِ گفتگوست ورنـــــه جــــــــــواب را بدهد قبلِ مســــــــئله دست خداست دستِ علی ،ما گرفته ایم آری ز دســـــت هایِ یدُاللهی اش صــــــله کار خداسـت مدح علی ،کارِ خلق نیست عاجــــــــز بُوَد ز فهــــمِ مقامش ، مُخیَّلِـــــه ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
(سفیر سرفراز) کیستم عاشق‌ترین عشاق شاه کربلایم پیشگام پاکبازان دیار نینوایم محرم اسرار خاص خامس آل عبایم در حریم یار با نور ولایت آشنایم کشته ی راه عدالت تشنه‌ی آب بقایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم من پاسدار دین و قرآن مبینم رهنورد راه مولایم امیر المئومنینم مَظهر آزاد مردی مُظهرحق الیقینم از تبار راستان و در طریق راستینم پیرو افکار پاکان حریم کبریایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم مست ولای ساقی روز الستم جام هشیاری بُوَد از دولت قرآن به دستم از کمند حیله‌ی نا مردمان کوفه رستم بر مقام و منصب دنیای فانی دل نبستم سر بدار و جان نثار زاده‌ی خیرالنسایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم پرچم فراز نهضت شاه شهیدان کیستم محورگشای لشکر سلطان خوبان کیستم شورآفرین عرصه‌ی شورآفرینان کیستم آیینه‌دار مکتب اسلام و قرآن بر سپاه حق مدار مسلمین محورگشایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم با سلاح عدل و ایمان کوفه را در هم شکستم رشته‌ی زنجیر استبداد را از هم گسستم از ازل عهد مودت با امام خویش بستم بر سر پیمان خود تا پای جان همواره هستم در طریق عرصه‌های حق و باطل حق نمایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم از امان این ستمکاران بدگوهر گذشتم از سر و جاه و مقام فکر سیم و زر گذشتم با رشادت از مدار خصم بدگوهر گذشتم از سر و جان در هوای خالق اکبر گذشتم قاصد قربانی قربانیان کربلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کوفیان بی‌وفا عهد مودت را شکستند رشته‌ی آزادگی را از سر غفلت گسستند راه را بر کاروان عترت اطهار بستند قلب زهرا و پیمبر را ز راه کینه خستند واقف این ماجرا از ابتدا تا انتهایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم بر سر بیدادخواهان داد را فریاد کردم بر سر دارالاماره منع استبداد کردم کوفیان را با نثار خون خود ارشاد کردم و اندر آن بزم شهادت کربلا را یاد کردم من سفیر سر(فراز ) زاده خیرالنسایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم آری آری مسلمم فرزند دلبند عقیلم نسل اسماعیلم و از دوده‌ی پاک خلیلم از تبار جرعه نوشان زلال سلسبیلم تا به‌‌دست کوفیان هرگز نپنداری ذلیلم پیرو شاه شهید کربلای پر بلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم شعر: استاد فراز مردانی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
ای‌که خواهی در سخن گویا شوی شاعری ، شوریده و شیدا شوی باید آموزی : (فنون وزن) را که بوَد بسیار ، در آن نکته ها (وزن) اگر چه ابتدای شاعری‌ست گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟ شش (مُصوّت) هست (کوتاه و بلند) گر بدانی چیست ، گردی سربلند ( اَ ) ـ ( اِ ) ـ ( اُ ) با هم همه کوتاه هست ( آ ) و (ایـ) و (او) ، بلند و دلکش است سه (هجا) داریم (کوتاه) و (بلند) وآن دگر باشد (کشیده) چون کمند چون (کشیده) ، قابل (تقطیع) نیست! بگذر از آن تا (هجا) دانی که چیست؟ هر صدایی که رسد بر گوش ما هست در (تقطیع) ، عنوان هجا چون (هجاها) را (نمادی) نیز هست این (ــ) بلند و این یکی (U) کوتاه است (من) بلند و (ما) بلند و (او) بلند (بِه) وُ (کِه) کوتاه ، در یادت ببند تا بدانی (وزن) این اشعار چیست؟ (رکن) آن ، در زیر شعر مولوی‌ست "هرکسی از ظنّ خود شد یار من" فاعلاتن ، فاعلاتن ، فاعلن هست وزن (مثنوی) این (رکن) ‌ها که بوَد (معیار سنجش) ، نزد ما نام (اوزان عروضی) ، (بحر) هست که از آن‌ها هرچه‌ات گویم کم است نام (بحر) مثنوی ، باشد (رَمَل) که بوَد شیرین‌تر از قند و عسل هست ارکانش (مُسدّس) در (شمار) (رکن آخر) هست ، (محذوف و قصار) هست (ده بحر) دگر بشنو چه هست؟ که به راحت ، می‌توان آری به دست (مُجتَث) است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف) هم (بسیط) و هم (سریع) است ای ظریف هم (تقارب) ، هم (مضارع) ، هم (هَزَج) هم (رَجَز) هم (مُقتضب) شد رج به رج (رکن اوزان) نیز باشد در (شمار) مختلف؛ آن را به گوش جان سپار هم (مُسَدّس) هم (مُثَمّن) نیز هست که (زحافاتش) ، ملال انگیز هست 🔲 بعد از این‌‌ها ، (اختیار شاعری) ‌است گر چه گاهی (اضطرار شاعری‌) است (آخر مصرع) ، چه (کوتاه) و (بلند) یا (کشیده) ، آن (هجا) گردد (بلند) (قافیه) ، تکرار اگر شد ناگزیر بگذر از تقصیر عذرم ای خبیر خوانش اشعار را باید درست اینک آموزید ، از بیت نخست گاه باید خواند با (تخفیف) نیز آنچه می‌باشد (مشدّد) ای عزیز گاه هم (طبق ضرورت) ، در بیان خو‌انده میگردد (مشدّد) ، واژگان گاه حرف ساکن (ت) مثلِ (چیست) می‌شود (ساقط) که گویی هیچ نیست همچنین (دو) (ساکن) از بعدِ (بلند) گاه (یک) (ساقط) شود بی‌چون و چند می‌توان بینی درین مصرع عیان (کارد) را که گشته ساقط (دال) آن یا ‌شود (ادغام) ، بعضی واژگان در تلفظ می‌شود (در آن) ، (دران) یا که (خواهر) ، وقت (تقطیع) کلام طِبق خوانش هست (خاهر) والسلام اولین رکن (فعلاتن) ، توان ، (فاعلاتن) گردد ای آرام جان! طِبق (ضرباهنگ) خاص شعر ها می‌شود (تقطیع) هر گونه (هجا) حرف (نون ساکنه) ، بعد از (بلند) خارج از (تقطیع) هست ای هوشمند مثل (جان) و (این) و (آن) و هرچه هست جمله از (تقطیع) شعری ، (ساقط) است هست (تسکین)، قاعده که می‌توان (دو هجا) که هست (کوته) همزمان (دو هجا) را (یک هجا) اِعمال کرد تا که (دو کوتاه) ، گردد (یک بلند) (قلب) ، یعنی : (جا به جایی هجا) که بوَد مخصوص بعضی (رکن ‌ها) که شود : (مُفتعلن) ، (مفاعلن) یا شود : (مفاعلن) ، (مفتعَلن) بعد از آن ، (اِشباع) باشد در زبان که به شدّت می‌شود (کوته) ، بیان مثل حرف (به) ، که بی‌شک در هجا هست (کوته) ، دان (بلند)ش مثل (با) وآن دگر (ابدال) ، نوعی دیگر است در خصوص ِ (سه هجای) آخر است که (فَعَلُن) ، می‌شود (فع لُن) ، عزیز بیش ازین با خود مکن جنگ و ستیز زآنکه هرچه بوده لازم ، گفته‌ام گوهر (بحر عروضی) ، سفته‌ام تا همین‌جا را اگر خوانی به جِدّ می‌شوی در شعرگویی ، مستعد وزن را (ساقی) به نظم ساده گفت غنچه ی (وزن عروضی) را شکفت گر که هستی طالب شعر وزین باش ازین خرمن به همت، خوشه‌‌چین سید محمدرضا شمس (ساقی)
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به ساحت مقدس حسین علیه السلام « قــامــوس،،، » هـرگـز شنیـــده ای کمــــر شـــیر بشکند؟! در حلق شــــیرخـــواره اگــــر تیر بشکند نفریــــن نمی کنــم نه, الـــهی که حرمله طفلش هــــزار ساله شــــود، دیر بشــکند خون گلوی طفل به هرجبهه ای که هست پشت هـــزار قبضــــه ی شـمشـــیر بشکند یا رب مباد...مرد به بازوش متکــی است یا رب مباد ... پای علـــم مـــــیر بشـــکند راضی مشو که تیرسه سـر در گلوی طفل راضـی مشو که تا کمــــر شیـــــر بشــکند پرسیده ای ز آب که در قلب خســته اش از داغ کیست قامت تصـــــویر بشــکند؟! رسم است غالبا که به قامــوس جنگ ها شمشیر،دشــنه،گـــرز، ســـنان، تیر، بشکند نه گوش طفل پاره شــود، گوشواره اش در پنـجـــه های وحــــشی تزویــر بشکند حتی به خواب دیدی اگرظلم فاتح است بیدار شـــــو که قامــــت تعبــیـــر بشکند چشم تبر ز شـــــاخه ی نادان گـرفته سو وقتش رســـیده حر غل و زنجیـر بشکند مولای من مبـــاد بـر ابـــروت خــــم نهی حتـی در اســـتعــاره مهــل پـــــیر بشکند اکنـــون که ابـــروان تـو بازو بـه بازو اند مگـــذار قـــبلـه گاه اســــاطـیر بشـــکند ظهر است و تو هوای نماز اسـت در سرت شــــاید دلی به نغمــــه ی تکبــــیر بشکند شعر: علیرضا اطلاقی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
سبک: نغمه ی شب و روزم کربلا رو عشقه 🌹بند اول🌹 شیر دشت سوزان کربلا ابوالفضل ساقی لب عطشان با وفا ابوالفضل پهلوون سپاه حسین زهرا حیدره صف شکن با دلی چو دریا دلبر حسینه،لشکر حسینه،محشر حسینه "یا ابوالفضل3" 🌹بند دوم🌹 ای فدای لبهای خشک و آب ندیده ت چشم غرق در خون و دستهای بریده ت واژگون گشته ای بر زمین ز مرکب از غمت قد کمان شد حسین و زینب ساقی و سپه دار،دلبر وفادار،جانم ای علمدار "یا ابوالفضل3" 🌹بند سوم🌹 تا ابد دخیل تو میشه هر گرفتار بس گره گشا هستی از برای هر کار ارمنی پیش تو حل نموده مشکل دست ما را بگیر مولا ابوفاضل من شدم گدایت،کن مرا حمایت،جان من فدایت "یا ابوالفضل3" 🌹بند چهارم🌹 دست من به دامانت ای یل وفادار جان من به قربانت ساقی و علمدار من گدای توأم ای امیر دلها یک نظر کن به من ای شه دل آرا حاجتم روا کن،درد من دوا کن،با منم وفا کن "یا ابوالفضل3"
569.3K
شیر دشت سوزان کربلا ابوالفضل
حاج_امیر_کرمانشاهی  .mp3
10.96M
سلام ای لباس سیاه محرم سلام ای نگاه به راه محرم 🎙
4_5787357105807689779.mp3
4.54M
🌷 🍃سر میزاریم پای ناموسمون 🍃وقتی حرف از حجابِ 🎙 👌بسیار دلنشین
من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم از همه کمتر منم از هیچ کس سر نیستم زائرانت جای خود ... حتی به کفترهای تو ... غبطه خواهم خورد ، حالا که کبوتر نیستم من اگر یک لحظه هم جز خانه ات جایی روم مادرم شیرش حرامم باد ... نوکر نیستم من برای استلام کعبه ات در نوبتم یک نگاهی به تَهِ صف کن ، من آخر نیستم قایق بی بادبانم روی موج زائران هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم از ضریح تو گلاب ناب می جوشد فقط تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم میهمانت هستم آقا جان ..."بفرمایی" بگو تا ببینی "داخلم" ... دیگر دَمِ در نیستم تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد غبطه خوردم که چرا من مبتلاتر نیستم هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد فکر می کردم که دیگر گریه آور نیستم پنجره فولادی ام کن که شفا لازم شدم من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم