─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ #امام_رضا_علیه_السلام #سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا {السلام علیک یا علی بن موسی الرضا} 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زائری دلخســته ام غــــرق گنــاهم یا رضا در هــوایت آهــوی گـم کرده راهم یا رضا بی پناهم دیدی وخواندی مرا سوی خودت شد حــریم و آستــانت سر پناهم یا رضا بوده از من بی وفایی ، از تو لطف بیشمار باز هــم در پیشــگاهت روســیاهم یا رضا می چکدباران اشکم شویَد این روی سیاه روسفیدم می کند این اشک و آهم یا رضا چشمهٔ اشکم اگرجوشید از لطف شماست تا ابد مــدیـون آن لطف نگــاهــم یا رضا دیده ام یکبار در خوابم شما را بعد از آن در هـــوای دیــدن آن روی ماهـــم یا رضا بس که از قلب رئوفت مهــربانی دیده ام عاشـــق آن گنبــد و آن بـارگـاهــم یا رضا خاک درگاه تو بودن دردوعالم سروریست من گدایِ خاکسار چون تو شــاهم یا رضا "کیمیا" شاعر اگر شد از عنایات شماست شاعری در محضرت شد عز و جاهم یا رضا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۷/۵ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام آزآن زمان که سائل این آستان شدم آسوده دل زمحنت ورنج زمان شدم معراج من زمرکزاین آستانه است بانردبان مهرتوبرآسمان شدم یک روز آمدم به کرمخانه ات ولی یک عمر برکرامت تو میهمان شدم خارم ولی به گلشن سبز بهشتی ات شرمنده ی مرام تو ای باغبان شدم هرگه که دل غمین به حریم توآمدم بایک نگـاه مرحمتت ،شادمان شدم گفتم به صدزبان غم دل گویمت ،ولی بادیدن جلالت تـو بی زبان شدم ازکثرت گناه ، زپا اوفتاده ام وقتی نسیم لطف توآمد ،جوان شدم یاثامن الحجج چو«وفایی» دراین حریم من باکبوتران تو هم آشیان شدم ✍️#سیدهاشم_وفایی @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام ای کاش که خاک ره زوار توباشم تا آن که مقیم تو و دربار توباشم ای کاش که مثل همه در مشهد قدست مهمان حریم تو و زوار توباشم برگنبد و گلدسته ی تو چشم بدوزم با شوق ،«تماشایی گلزار توباشم» ای کوثر رأفت ،به زلالی تو سوگند چون تشنه لبان ،تشنه ی دیدار توباشم یک لحظه رهایم مکن ای کعبه ی امید آزادیم این است گرفتار توباشم تا آن که نصیبم بشود نور تو ،ای کاش چون اینه ها ، نقش به دیوار توباشم وقتی که طبیب دل بیمار تو باشی من صحتم این است که بیمار توباشم نیکوست که با وعده ی تو ، درسفرمرگ دلباخته ی دیدن رخسار توباشم بگذار که مانند «وفایی» همه ی عمر سیراب زسرچشمه ی سرشار توباشم ✍️#سیدهاشم_وفایی @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام درد آوردم حضور تو ، دوایش با شما من مریضم ای طبیب دل، شفایش با شما من گرفتار گرفتارم تویی روح دعا من توسل برشما جستم دعایش با شما ای رئوف آل طاها ،مستمند و سائلم دست خالی ازمن و جود و عطایش با شما بر در باب الجوادت بی پناهی زد صدا چشم امید از من و بیت الرضایش با شما کعبه ی دل ها ،مطاف هر دل عاشق تویی سعی از ما باشد و عطر صفایش با شما آرزو دارم که بنویسند در تقدیر من ابتدایش با شما و انتهایش با شما روضه ی کرب وبلا خواندی و پیداشد که هست روضه خواندن از شما ، حال عزایش با شما گفت زین العابدین با شاهدان دشت خون دفن پیکر از من اما بوریایش با شما بی شما شعر «وفایی» چامه ای بی محتواست خلوت اندیشه از او ، محتوایش با شما ✍️#سیدهاشم_وفایی @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام رسم این است پسر وقت وداع می نشیند به کنار پدرش سر او را به بغل میگیرد تا بیاید نفس مختصرش جدّش اما به سر جسم علی آنقدر سوخت که خم شد کمرش هفت دفعه ولدی گفت ولی.. غیر خس خس نرسید از ثمرش ✍️#سیدپوریا_هاشمی @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام گرفته بود اباصلت شانه‌اش، می‌خواست نفس نفس به غم کربلا زند که نشد به گریه گفت که یابن‌شبیب، عمه‌ی ما دوید جد مرا تا صدا زند که نشد شلوغ بود و حرامی و چکمه،  یابن شبیب حسین خواست که حرف از خدا زند که نشد حسین خواست کمی هم نفس کشد، نگذاشت حسین خواست کمی دست و پا زند که نشد... ✍️#حسن_لطفی @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام چشمی به در دارد نگاهی سمت جاده دلواپس و دلتنگ روی خانواده جز روضه ی گودال روی لب ندارد این هم حسینی که دگر زینب ندارد از بین حجره جمع کرده فرش ها را دارد به خاطر ماجرای کربلا را با ناله مادر را صدا زد مثل جدش در بین حجره دست و پا زد مثل جدش ✍️#علیرضا_خاکساری @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام از بخت بد حالی شبیه محتضر داشت اما سر او را جواد از خاک برداشت سم را نمی دانم چه ها با آن بدن کرد اما جواد اهل بیت او را کفن کرد جدش ولی با ضربه ی پا پشت و رو شد سرنیزه ای بر پهلوی جدش فرو شد ای وای از جدش که زیر دست و پا رفت تا کوفه خون تازه ای با نعل ها رفت ✍️#علیرضا_خاکساری @navaye_asheghaan

#امام_رضا_علیه_السلام هرچه را خورده بود ، پس می زد من بمیرم! نفس‌ نفس می زد هی نشست و بلند شد در راه تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه! خاتمِ عشق بی نگین افتاد با سر و صورتش ، زمین افتاد در دل شیعه ها شرر انداخت با عبایی که روی سر انداخت سینه ی او مسیر سوختن است اثر زهر ، تشنه‌لب شدن است این غریبی که سخت ، بی‌حال است کُنج حجره به یاد گودال است ✍️#بردیا_محمدی @navaye_asheghaan

. #واحد #امام_رضا واحد شهادت امام رضا علیه السلام ▪️بنداول▪️ حرفای این دلم رو امام رضا شنیده مدیونشم به والله آبرومو خریده گره گشای کارم امام رضاس همیشه هیچ کی برام تو دنیا امام رضا نمی شه شده دوای دردم خورشید روز سردم دورش باید بگردم رضا رضا رضا جان ▪️بنددوم▪️ شراره های این زهر آتیش زده به جونم با هر قدم مي افتم رفته همه توونم چشام سیاهی می ره دنیا رو تار می بینم هی نفسم می گیره می پیچه درد تو سینم غمگینم و شکستم تا چشام و نبستم بیا عصای دستم کجایی ای جوادم ▪️بندسوم▪️ اون لحظه که جوادم اومد برای ياری یادحسین زهرا کرد اشک من رو جاری نکرده چکمه ی شمر سینه من رو سنگین سرم جدا نمی شه به اسم دین و آئین با جد من چها شد تشنه سرش جدا شد عریان تنش رها شد حسین حسین حسین جان #محسن_طالبی_پور ✍ #واحد_امام_رضا علیه_السلام #امام_رضا_علیه_السلام #واحد_نوس #آخر_صفر .👇 @navaye_asheghaan

. #زمینه_مناجاتی #امام_رضا علیه السلام ▪️بنداول▪️ وقتی زیاد می‌شه بار غمای من راهم می کشم می‌رم امام رضا دوست دارم اسمشو دوست دارم اینو که لحظه مرگمم بگم امام رضا یاری نمی خواد اونی که (همدمش امام رضاس)۳ دردی داری وردار بیار (مرحمش امام رضاس)۳ صفای هر دل زاره رضا جان پناه هر گرفتاره رضا جان همه عالم ازت که دست بردارن ازت دست بر نمی داره رضا جان رضا جانم رضا جانم رضا جان ▪️بنددوم▪️ خيلي تو این روزا تنگه دلم برات می شه امام‌رضا منم حرم بیام ببین گرفتارم منم مریض دارم چی می شه این روزا منم بیام حرم برام دعا کن راهی شم (با قطار مشهدت)۳ می خوام بشیم یا رضا (روبروی گنبدت)۳ ببین می‌باره این اشکام رضا جان دلم تنگه حرم می خوام رضا جان می دونم روسیاهم ، باز بد کردم پشیمونم ببخش آقام رضا جان رضا جانم رضا جانم رضا جان #محسن_طالبی_پور ✍ #زمینه_امام_رضا علیه_السلام #امام_رضا_علیه_السلام #آخر_صفر 👇

#امام_رضا_علیه_السلام #چهار_شنبه_های_امام_رضایی در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی کم نیست در صحنت نفس های مسیحایی هر کس به دیدار تو آمد کربلایی شد... اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی از کودکی با پنجره فولاد مانوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هر جایی از آب سقاخانه هر کس خورده ، می فهمد زمزم ندارد این چنین آب گوارایی وقتی که نام مادرت را می بَرَد زائر در صحن غوغا می شود آن هم چه غوغایی وقتی برای دستگیری می رسی از راه صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی حاجات سائل را نگفته می دهی، یعنی در دست و دلبازی نداری هیچ همتایی چشم انتظارت می نشینم در صف محشر بی شک به دیدار منِ سرمست می آیی ✍️#احسان_نرگسی @navaye_asheghaan