آدینه ها غروب که دلگیر می شوم
در انتظار ماه رخت پیر می شوم
چون شبنمی به شستن گرد و غبار دل
از آبشار دیده سرازیر می شوم
افتاده ام به پای تو در اوج بی کسی
لطفی نما و گرنه زمین گیر می شوم
آئینه ام گرفته به زنگار معصیت
از هرم آفتاب تو تطهیر می شوم
با آیه های روشنی از صبح انتظار
تلفیقی از تلاوتِ تفسیر می شوم
وقتی غزال عشق غزل صید می کند
با مصرع ظهور تو تقریر می شوم
پژواک ناله های غریبانه شماست
آدینه ها غروب که دلگیر می شوم
دل تنگی غروب همه جمعه های من
کی می رسد به صحن حضورت صدای من؟!
دیگر دلم برای شما پر نمی زند
برگرد و بال تازه بیاور برای من
عمری اگر که می گذرد دل خوشم به این
نزدیک تر شده است به تو لحظه های من
غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم
حتی نیامدست به کارت دعای من
اشکت اگر به نامۀ اعمال من نبود
بخشش نبود شامل یا ربنای من
یک روز، محض خاطر این چند قطره اشک
وا می شود به خیمۀ سبز تو پای من
یک شب میان سینه زدن ها و گریه ها
مُهری بزن به نامۀ کرب و بلای من
@navaye_asheghaan
دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها
دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها
صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان
یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها
چشم های منتظر با اشک های عاشقی
هر نگاهش حرف ها بسیار دارد جمعه ها
آفتابا امرکن تا ابرها پنهان شوند
آسمان بر تابشت اصرار دارد جمعه ها
بی تو دلتنگیم جان مادرت زهرا بیا
بی تو دیگر حالت تکرار دارد جمعه ها
دلخوشم با جمله ای سرشار ازعشق و امید:
یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها
@navaye_asheghaan
گفتم این جمعه دگر یار نماید خود را
از پس پرده پدیدار نماید خود را
گفتم این جمعه همان جمعه آخر باشد
یوسف فاطمه این بار نماید خود را
گفتم این جمعه دگر آید و ان شاءالله
همچو ماهی به شب تار نماید خود را
گفتم این جمعه شب هجر سحر خواهد شد
اگر آن حجت دادار نماید خود را
گفتم ای دل مکن این قدر ز غم بی تابی
که طبیب دل بیمار نماید خود را
هاتفی گفت اگر میثم تمار شوی
پسر حیدر کرار نماید خود را
پیش چشم تو حجاب است وگرنه دلدار
پیش چشمان تو بسیار نماید خود را
« در حجاب است ز بی رغبتی ما دلدار
ورنه یوسف به خریدار نماید خود را »
همه ی درد دل یار ز بی دردی ماست
غم نداریم که غمخوار نماید خود را
ما که مردیم خدا از غم زهرا پس کی
روضه خوان در و دیوار نماید خود را
سیدمجتبی شجاع
@navaye_asheghaan
#این_المنتقمون
#وعده_ی_صادق ۲
یا حیدر مدد،یا حیدر مدد
شرر به جان ما زده____ اگر چه باز اهرمن
شروع شده قبل از این____ وفاق ما ای هم وطن
وعده ی صادق ۲ و___ بپا کنیم محشری
سپاه قدس ما شود ___حماسه ساز خیبری
مهمان ما شده شهید___طالب خون او شدیم
نعره ی حیدری زنیم___مرحبیان را بشکنیم
پنبه ز گوش خود در آر ____که وقت فتح خیبر است
شعار هر آزاده ای ____مددنا یا حیدر است
#علی_کاشانی_صادق__۱۴٠۳_٠۵_۱۲
#مهمان_🌷شهید_ما
#وعده_ی_صادق_۲
#دیر_راهب
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب
از قبل شد کمانتر، قدّ کمان راهب
یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه
به او سپرده بودند، پیشینیان راهب
با مشت زد به سینه، با اشکِ دیدهاش گفت
زیباتر از مسیحا! دردت به جان راهب
شاهی که هر دو عالم بودند در امانش
آن شب سپرد اما، سر در امان راهب
بعد از تنور خولی، قبل از مساجد شام
شد نوبت کلیسا، شد میهمان راهب
تا شد سرش مرتب، پیش نگاه زینب
فوراً رسید خیرش، به خاندان راهب
مریم به سینه میزد، آسیه گریه میکرد
در مجلسی که زهرا شد روضهخوانِ راهب
دردی به جانش افتاد، تا دید وضع سر را
دردی که شعله میزد، تا استخوان راهب
گیسوی چنگ خورده...، ابروی سنگ خورده...
اوضاع صورتش برد، تاب و توان راهب
وضع بد دهان را، زخم روی زبان را
تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب
آبی نخورد دیگر، نانی نخورد دیگر
خونِ جگر از آن پس، شد آب و نان راهب
آرام شد رقیه، وقتی که از کلیسا
آمد سحر به گوشش، صوت اذان راهب
در اوج قِصه بوسه میزد به گونهی او
جای رباب خالی در داستان راهب
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
@navaye_asheghaan
#رباعی_حضرت_رقیه_س
#حضرت_رقیه_س
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
بابا، برلب رسید ازغصه جونم
کجـا بـودی بـابـای مهـربونم
تمـام دختـران شـامی امروز
همه بابا شونو دادن نشونم
بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب
شدم از طعنه های شام بیتاب
یکی ازدختران باطعنه می گفت
رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب
پدر داران مرا تحقیر کردند
دگر از زنده ماندن سیر کردند
همه بر گریه ام خندیده بودند
سه ساله دخترت را پیرکردند
اگر دردمندی بگو با رقیه
اسیری به بندی بگو یا رقیه
بکارت گره گر فتاده بگو
ز کارت گره وا کند تا رقیه
میان خاک ها دادند جایش
پر از تیغ مغیلان بود پایش
برای دخترک جای عروسک
سر ببریده آوردند برایش
دهان من ز مشت زجر کج شد
تمام دنده هایم رج به رج شد
دگـر پاها و دستم حس ندارند
رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد
سه ساله بـار غم بـردم بدوشم
دگر افتادم از آن جنب وجوشم
شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد
اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم
به شام و کوفه دلم رامحک زدند
ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد
عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا
چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
@navaye_asheghaan
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
زیبــاترین سلام ، سلامُ علیَ الحسین
شیــرینیِ کــلام ، سلامُ علیَ الحسین
هر روز ، صبحدم به قصــد فرج بگو
ذکر علیَ الدوام ، سلامُ علیَ الحسین
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
«بسم ربّ المهدی جان»
#سلام_امام_زمانم❤️
#سلام_پدر_مهربانم
اولیـــن ذکر لبـم ، نام تو باشد زیباست
مرغ دل جَلدِ روی بام تو باشد زیباست
دل هر مدعی عشق در این عصر ظهور
عـاشــق روی دلارام تو باشــد زیباست
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج