🖤#روضه_حضرت_زهرا_س
🖤#دفتری_زهرا_س 5
❣فریاد كه یار ضعفا یار ندارد
❣ مولود حرم محرم اسرار ندارد
❣ شد خانه نشین شیر خدا فاتح خیبر
❣ بی فاطمه او قدرت پیكار ندارد
❣ سوگند به مظلومی تاریخ كه تاریخ
❣ مظلوم تر از حیدر كرار ندارد
❣ بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
❣ گل تاب فشار در و دیوار ندارد
❣ ای سینه سپر كاش به جای تو علی بود
❣ چون سینۀ تو طاقت مسمار ندارد
⬅️سلمان میگه بعد از شهادت حضرت زهرا رفتیم علی را به مسجد بیاریم..
اومدیم در خانه مولا علی..
درق البال کردیم اجازه گرفتیم..
وارد خانه علی شدیم همین که وارد خونه شدیم...
همینکه وارد خونه شدیم ، دیدیم علی گوشه خانه نشسته داره گریه میکنه...
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
⏪⏪ بگم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
صل الله علیک یا مظلوم
یا حسیـــــن
❣هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❣
.
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_س
❣فریاد كه یار ضعفا یار ندارد
❣ مولود حرم محرم اسرار ندارد
❣ سوگند به مظلومی تاریخ كه تاریخ
❣ مظلوم تر از حیدر كرار ندارد
❣ بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
❣ گل تاب فشار در و دیوار ندارد
❣ ای سینه سپر كاش به جای تو علی بود
❣ چون سینۀ تو طاقت مسمار ندارد
⬅️سلمان میگه بعد از شهادت حضرت زهرا رفتیم علی را به مسجد بیاریم..
اومدیم در خانه مولا علی..
درق البال کردیم اجازه گرفتیم..
وارد خانه علی شدیم همین که وارد خونه شدیم...
همینکه وارد خونه شدیم ، دیدیم علی گوشه خانه نشسته داره گریه میکنه...
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
@emame3vom
⏪⏪ بگم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
صل الله علیک یا مظلوم
یا حسیـــــن
❣هدیه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (صلوات)❣
.
.
🌿#مقدمه_روضه_حضرت_زهرا س
🎋#روضه_حضرت_زهرا_س
#دفتری_زهرا س
⬅️دو تا فاطمه رو تو مدینه تشیع کردند یکی فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین بود، خیلی زحمت پیغمبر رو کشیده بود، وقتی خبر وفاتش رو آوردن، امیرالمومنین گریه کرد صدا زد یا رسول الله آقا مادرم رفت.
پیغمبر بلند شد پیشانی امیرالمومنین رو بوسه زد و گریه کرد،فرمود مادر علی مادر منم بود خیلی زحمتم کشید،
آقا فرمودند زنای بنی هاشم بیان، زنای بنی هاشم اومدن،
فاطمه بنت اسد رو غسل دادن، کفنش کردن،
پیغمبر صدا زد مردای بنی هاشم برید تو بقیع یه قبری آماده کنید،
همه مردم مدینه اودن،
پیغمبر به بدنش نماز خوند،
چه تشیع جنازه ای شد،
پیغمبر خودش وارد قبر شد، تو قبر خوابید، هی صدا میزد ای قبر فاطمه مادر علی مادر منه،
⏪اما چی میخوام بگم این یه فاطمه بود تو مدینه
اما یه فاطمه دیگه ای هم تو مدینه این تشیع جنازه کجا، اون تشیع جنازه کجا،
اینجا بدن فاطمه بنت اسد رو غسل دادن،
بدن رو تشیع کردن، روز بدن رو برداشتن،
تشیع کردند، تشیع جنازه فاطمه بنت اسد همه مردم مدینه اومدن، تشیع جنازه باشکوهی بود اما چی بگم از تشیع جنازه دختر پیغمبر،
چهار بچه بی مادر دنبال جنازه مادر هی می گفت مادر.. مادر...
🍂 فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
🍂 به طفلی رخت ماتم در برم کرد
🍂 الهی بشکند دست مغیره
🍂 میان کوچه ها بی مادرم کرد
@emame3vom
🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه س (صلوات)🍁
.
روضه حضرت زهرا س:
🕊﷽🕊
✴️#روضه_حضرت_زهرا_س
✴️#دفتری_حضرت_زهرا س 4
💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات
💠بر گنبد خضرای محمد صلوات
💠سرتابه قدم آینه او زهراست
💠تقدیه به زهرای محمد صلوات
(#دعای_فرج)
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
💟یا زهرا.3
✨بی تو کبوتر دلم
✨به سینه پر نمیزند
✨کسی به خانهٔ علی
✨حلقه به در نمیزند
✨فاطمه جان حسین تو
✨بی تو غذا نمیخورد
✨حسن ز دوریِ رُخت
✨خنده دگر نمیزند
✨کلثوم از فراق تو
✨آه ز سینه میکشد
✨حرف دگر به غیرتو
✨پیش پدر نمیزند
✨ای گُلِ نازنین من
✨همسر بی قرین من
✨زینب تو بدون تو
✨شانه به سر نمیزند
⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند
( گریه کنای عالم 5نفرن..)
1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره..
وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد..
خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم..
2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره..
در فراق یوسف گریه زیاد کرد..
قرآن میگه «وابیضّت عیناه»
چشماشو یعقوب از دست داد..
3⃣سومین از گریه کنای عالم..
خود یوسفِ..
در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد.
4⃣چهارمین از گریه کنای عالم..
قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم..
امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا..
آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..)
میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم..
بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد..
(آقا چی شد)
میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا..
امان امان..
🦋اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم..
من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟
5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است..
آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه..
✴️یازهرا..یازهرا..
⏺ آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی
✳️((امام صادق ع فرمود:
رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه))
🔶یا زهرا3
☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن..
بخدا علی غریبه..
بخدا علی مظلومه..
بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت..
(خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه)
بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع..
سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد..
🔘الا ای چاه یارم را گرفتند
🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند
🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی
🔘همه دار و ندارم را گرفتند
🔴امان امان..
یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه..
⬅️ابن عباس میگه..
میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س..
علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س.
گفت تو یکی از شبا با علی اومدم.
امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد..
(دشتی)
🚩بخواب آرام ای ماه یگانه
🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه
🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته
🚩علی را بین سرِقبرت نشسته
🚩بخواب آرام ای نور دو عینم
🚩که من شبها پرستار حسینم
⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع
کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت.
خوابش برد.
♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..)
⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد..
گفت ابن عباس پاشو بریم خونه..
((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..))
(اگه درد نگفتنی داری بسم الله)
⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم..
⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه..
صدا زد، علی جان..
علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده..
علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه.
✴️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد..
منم دنبال امیرامومنین..
میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت..
میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها.
(آی دختر دارا)
میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد..
با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه
آخ بیا مادر که خونه سرد سرده
وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده
بمیرم برا دل امیرالمومنین..
چه کشید امیرالمومنین..
ناله میکرد..گریه میکرد..
گوشهٔ خانه نشستم چه کنم
همسرم رفته زِ دستم چه کنم
بودی چراغ خانه ام
یا زهرا 2
تاریکُ شد کاشانه ام
یا زهرا 2
ای نوگُلِ پژمرده ام
یا زهرا 2
نزد تو من شرمنده ام
یا زهرا 2
گوید حسین کو مادرم
یا زهرا 2
کو مادر غم پرورم
یا زهرا2
✴️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)✴️
کانال روضه دفتری👇👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🕊﷽🕊
🔳#روضه_حضرت_زهرا_س
⚫️#ختم_مادر
🔳#دفتری_حضرت_زهرا س 3
🔸بر آینهٔ جمال داور صلوات
🔸بر آبروی آل پیمبر صلوات
🔸بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
🔸از سوی خدا سوره
✴️#روضه_حضرت_زهرا_س
✴️#دفتری_زهرا
💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات
💠بر گنبد خض رای محمد صلوات
💠سرتابه قدم آینه او زهراست
💠تقدیه به زهرای محمد صلوات
(#دعایفرج)
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
💟یا زهرا.3
✨بی تو کبوتر دلم
✨به سینه پر نمیزند
✨کسی به خانهٔ علی
✨حلقه به در نمیزند
✨فاطمه جان حسین تو
✨بی تو غذا نمیخورد
✨حسن ز دوریِ رُخت
✨خنده دگر نمیزند
✨کلثوم از فراق تو
✨آه ز سینه میکشد
✨حرف دگر به غیرتو
✨پیش پدر نمیزند
✨ای گُلِ نازنین من
✨همسر بی قرین من
✨زینب تو بدون تو
✨شانه به سر نمیزند
⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند، گریه کنای عالم 5نفرن..
1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره..
وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد..
خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد..
2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره..
در فراق یوسف گریه زیاد کرد..
قرآن میگه «وابیضّت عیناه»
چشماشو از دست داد...
3⃣سومین از گریه کنای عالم..
خود یوسفِ..
در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد.
4⃣چهارمین از گریه کنای عالم..
قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم..
امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا..
آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد.. میگفتن آقا چی شد..
میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم..
امان امان..
اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم..
من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟
5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است..
آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه..
✴️یازهرا..یازهرا..
ان شاالله بری مدینه..
مدینه بری میفهمی چرا زهرا گریه کن عالمه؟
تو مدینه بری میفهمی تو مدینه نمیشه گریه کرد..
(اصلا مدینه با گریه مخالفه)
⏺ آخ بمیرم الان هم بری غربت زهرا رو حس میکنی..
آی بقیع رفته ها، همچین که اشک تو چشمت بیاد ، میان تو رو از بقیع بیرون میکنن.
برو اینجا گریه نکن..
اینجا جای گریه نیست..
آخی..
یه روزم اومدن به مادر سادات گفتن یاشب گریه کن روز آروم بگیر..
یا روز گریه کن شب آروم بگیر..
✳️((امام صادق ع فرمود:
رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه))
🔶یا زهرا 3
☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن..
بخدا علی ع خیلی غریبه..
بخدا علی خیلی مظلومه..
بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت..
((خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم نداشته باشه))
بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع...
سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد..
🔘الا ای چاه یارم را گرفتند
🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند
🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی
🔘همه دار و ندارم را گرفتند
🔴امان امان..
یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه..
⬅️ابن عباس میگه..
میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س..
علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س.
گفت تو یکی از شبا با علی اومدم.
امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد..
🚩بخواب آرام ای ماه یگانه
🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه
🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته
🚩علی را بین سرِقبرت نشسته
🚩بخواب آرام ای نور دو عینم
🚩که من شبها پرستار حسینم
⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع
کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت.
خوابش برد.
♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..)
⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد..
گفت ابن عباس پاشو بریم خونه..
((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..))
(اگه درد نگفتنی داری بسم الله)
⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم..
⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه..
صدا زد، علی جان..
علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده..
علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه.
✔️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد..
منم دنبال امیرامومنین..
میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت..
میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها.
(آی دختر دارا)
میگه یه دفعه دیدم زینب سه چهارساله آمد..
با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه
آخ بیا مادر که خونه سرد سرده
وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده
بمیرم برا دل امیرالمومنین..
چه کشید امیرالمومنین..
ناله میکرد ..گریه میکرد..
گوشهٔ خانه نشستم چه کنم
همسرم رفته زِ دستم چه کنم
بودی چراغ خانه ام
یا زهرا 2
تاریکُ شد کاشانه ام
یا زهرا 2
ای نوگُلِ پژمرده ام
یا زهرا 2
نزد تو من شرمنده ام
یا زهرا 2
گوید حسین کو مادرم
یا زهرا 2
کو مادر غم پرورم
یا زهرا 2
✴️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)✴️
🕊﷽🕊
✴️#روضه_حضرت_زهرا_س
✴️#دفتری_حضرت_زهرا س 4
💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات
💠بر گنبد خضرای محمد صلوات
💠سرتابه قدم آینه او زهراست
💠تقدیه به زهرای محمد صلوات
(#دعای_فرج)
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
💟یا زهرا.3
✨بی تو کبوتر دلم
✨به سینه پر نمیزند
✨کسی به خانهٔ علی
✨حلقه به در نمیزند
✨فاطمه جان حسین تو
✨بی تو غذا نمیخورد
✨حسن ز دوریِ رُخت
✨خنده دگر نمیزند
✨کلثوم از فراق تو
✨آه ز سینه میکشد
✨حرف دگر به غیرتو
✨پیش پدر نمیزند
✨ای گُلِ نازنین من
✨همسر بی قرین من
✨زینب تو بدون تو
✨شانه به سر نمیزند
⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند
( گریه کنای عالم 5نفرن..)
1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره..
وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد..
خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد آدم..
2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره..
در فراق یوسف گریه زیاد کرد..
قرآن میگه «وابیضّت عیناه»
چشماشو یعقوب از دست داد..
3⃣سومین از گریه کنای عالم..
خود یوسفِ..
در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد.
4⃣چهارمین از گریه کنای عالم..
قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم..
امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا..
آقام آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد..( میگفتن آقا چی شد..)
میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم..
بچه کوچیک بغل مادر میدید گریه میکرد..
(آقا چی شد)
میفرمود یاد علی اصغر افتادم یاد خانم رباب افتادم...چه کشید خانم رباب کربلا..
امان امان..
🦋اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم..
من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟
5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است..
آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه..
✴️یازهرا..یازهرا..
⏺ آخ بمیرم الان بری مدینه غربت زهرا رو حس میکنی
✳️((امام صادق ع فرمود:
رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه))
🔶یا زهرا3
☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن..
بخدا علی غریبه..
بخدا علی مظلومه..
بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت..
(خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه)
بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع..
سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد..
🔘الا ای چاه یارم را گرفتند
🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند
🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی
🔘همه دار و ندارم را گرفتند
🔴امان امان..
یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه..
⬅️ابن عباس میگه..
میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س..
علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س.
گفت تو یکی از شبا با علی اومدم.
امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد..
(دشتی)
🚩بخواب آرام ای ماه یگانه
🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه
🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته
🚩علی را بین سرِقبرت نشسته
🚩بخواب آرام ای نور دو عینم
🚩که من شبها پرستار حسینم
⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع
کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت.
خوابش برد.
♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..)
⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد..
گفت ابن عباس پاشو بریم خونه..
((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..))
(اگه درد نگفتنی داری بسم الله)
⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم..
⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه..
صدا زد، علی جان..
علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده..
علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه.
✴️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد..
منم دنبال امیرامومنین..
میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت..
میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها.
(آی دختر دارا)
میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد..
با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه
آخ بیا مادر که خونه سرد سرده
وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده
بمیرم برا دل امیرالمومنین..
چه کشید امیرالمومنین..
ناله میکرد..گریه میکرد..
گوشهٔ خانه نشستم چه کنم
همسرم رفته زِ دستم چه کنم
بودی چراغ خانه ام
یا زهرا 2
تاریکُ شد کاشانه ام
یا زهرا 2
ای نوگُلِ پژمرده ام
یا زهرا 2
نزد تو من شرمنده ام
یا زهرا 2
گوید حسین کو مادرم
یا زهرا 2
کو مادر غم پرورم
یا زهرا2
🕊﷽🕊
🔳#روضه_حضرت_زهرا_س
⚫️#ختم_مادر
🔳#دفتری_زهرا س 3
🔸بر آینهٔ جمال داور صلوات
🔸بر آبروی آل پیمبر صلوات
🔸بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
🔸از سوی خدا سوره کوثر صلوات
(#دعای_فرج)
🔺#اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک🔻
♻️#السلامعلیکیافاطمةالزهرا (س)
(یازهرا)3
▪️ای مدینه من دگر زهرا ندارم
▪️صورت خود را به دیوار می گذارم
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ای مدینه رخت ماتم در بَرَم شد
▪️روز روشن خانهٔ من قتلگاه همسرم شد
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ماه گردون چون مَهِ من، پردهٔ نیلی ندارد
▪️بانوی پهلو شکسته، طاقت سیلی ندارد
...سیدا منو ببخشن
یا صاحب الزمان....
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
⬅️اگه مادر دارید، قدر مادراتونو بدونید..
مادر عزیزه..مادر غمخوار اولاده...
خدا مادرتو برات نگه داره،،،نکنه دلشو بشکنی،،،قدر مادر رو بدون،،
بخدا دنیارو بگردی هیچ کسی جای مادرو برات پُر نمیکنه...
اونی که مادر نداره،،،میگه حاضرم همه زندگیمو بِدَم فقط یه بار مادرمو بغل بگیرم،،،فقط یه بار منو صدا بزنه،،فقط یه بار صدای مادرمو بشنوم..
ای مادر ای مادر
⏪اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود..
میگه اون لحظه ای که مادرمو تو غسالخونه دیدم...
اون لحظه ای که بدن مادرو تشیع میکردند
💔آخ خدا مادرم را کجا میبرن
💔گمانم برای شفا میبرن
⬅️آخ اون لحظه ای که بدن مادرمو داخل خانه قبر گذاشتن،، سنگ لحدُ چیدن خاک ریختن ،،،دیگه مادر اسیر خاکها شد ،،،آخ دیگه مادرو نمیبینم،،،
ای مادر ای مادر ای مادر
⏪دلتو ببرم مدینه بیاد غربت بیبی دوعالم ناله بزنی...
سلمان میگه نیمه شب تو خونه نشسته بودم، دیدم دارن در میزنند، درو باز کردم، دیدم حسنُ حسین یتیمان خانم زهران،،
نمیدونم بچهٔ بی مادر دیدی یا نه؟
الهی هیچ کس تو کوچیکی سایهٔ پدر و مادر ازش کم نشه..
میگه دیدم رنگ تو صورت این بچه ها نمونده...
صدا زدند..سلمان...سلمان اگه میخوای برای تشیع جنازهٔ مادرمون زهرا بیای بیا سلمان..
سلمان میگه دست این آقا زاده ها رو گرفتم..
وارد خانهٔ علی شدم..دیدم امیرالمومنین بدن زهراشو غسل و کفن کرده،،، بدنُ داخل یه تابوتی قرار داده.،،، یه طرف زینب نشسته یه طرف امیرالمومنین...
(دشتی)
آخ..
🍁فلک صبرو قرارم را گرفتی
🍁به شام تیره یارم را گرفتی
🍁علی میگفت زیر لب در آن شب
🍁همه دارو ندارم را گرفتی
تا چشم علی من افتاد..
صدا زد: سلمان بیا..سلمان بیا ...سلمان زینت خونه ام رفت.. سلمان بیا محرمم رفت..
⬅️آی ناله دارا..دیدی وقتی یه مادری از دنیا میره..وقتی میخوان جنازشو بردارن..میگن پسراش بیان..برادراش بیان..
(بابا محارمش بیان...این جنازه رو بردارن..)
⬅️سلمان میگه دیدم پسران زهرا کوچکند نمیتونند جنازه رو بردارند
اباذر اومد، مقداد اومد،
همراه علی جنازه رو برداشتند...
قربون اون جنازه ای که به روایتی 5نفر به روایتی 7نفر جنازه رو تشیع کردند ...
امان امان 2
⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه مادری رو میبرن...
بچه هاش شیوَن میکنند ..همه میان دور یتیمارو میگیرن..با یتیما گریه میکنند..
♻️بخدا زهرا غریبه..
♻️بخدا زهرا مظلومه..
(چرا)
آخه بچه هاش آستین به دندان گرفته بودند.. آروم آروم داشتن گریه میکردند..
🔻علی بعد از تو یا زهرا غریبه
🔺در این دنیای فانی غم نصیبه
🔻تو رفتیُّ شدم تنهای تنها ای عزیزم
🔺که ذکر من فقط امن یجیبه
(اوج)
⏪کجا دیدی یه مادر جوون بمیره..نیمه شب تشیع بشه..نتونی بلند بلند گریه کنی..نتوتی بلند بلند مادر مادر بگی..
جنازه رو حرکت دادند..
سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادرو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه زهرا کار برعکس شد(چرا)
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه
اما تو دل شب زیتب مادرُ بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد
🔘منیم آنام حیالیدی
مدینین مارالیدی
🔘یاواش گویون مزارینه
گولو سینیب یارالیدی
⚫️لای لای نّنّه ام 4
🔘الهی یانمیوم نِجّه
شرارِ محنتُ غَمَه
🔘منیم آنام جوان اُلوب
مدینه باتدی ماتَمه
🔘سَنی چوخ وروب لی یات ننه
🔘سَنه گوربانام یارالان ننه
لای لای نّنّه ام4
🛑هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🛑
🕊﷽🕊
🎋#روضه_حضرت_زهرا_س
🌴#دفتری_زهرا س 2
🎋#ختم_مادر
🦋بر چهره ی زیبای محمد صلوات
🦋بر گنبد خضرای محمد صلوات
🦋سرتابه قدم آینه او زهراست
🦋تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
❤️#السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا_یابنت_محمد_یاقرة_عین_الرسول_یاسیدتنا_ومولاتنا...
🎋نام زهرا عقده از دل می برد
🎋کشتی دل را به ساحل میبرد
🎋باز گویم راز دل با فاطمه
🎋یا محمد یا هلی یا فاطمه
🎋کوثر و طوبای پیغمبر تویی
🎋آفتاب خانه حیدر تویی
🍂دلارو روونه کنیم مدینه..کنار قبر بی نشان زهرا...
✅امام باقر فرمود : هر کس محبت مادر ما تو سینش باشه اونم میتونه بگه مادر...
تویی که مادر نداری..تویی که صورت مادر رو خاک گذاشتی..
(ناله داری یا نه)
امروز عوض یتیمان زهرا بلند بلند گریه کن..
دلتو بزار کنار دل زینب چه کشید بیبی زینب..
اون شب تنتونست بلند بلند مادر مادر بگه
(این عقده به دل زینب موند)
تویی که میتونی داد بزن
آخ بگو مادر مادر مادر
(دشتی)
🔹همی نالم که مادر پر برُم نیست
🔹آخ شکوه سایهٔ او بر سرُم نیست
🔹مرا گر دولت عالم ببخشند
🔹برابر با نگاه مادرم نیست
مادرم نیست
⬅️آی دختر دارا انیس یه دختر مادره..مونس یه دختر مادره..
(آی اونی که مادر نداری یادت میاد)
یادش بخیر اون روزایی که مادر داشتم..کنار مادر می نشستم..حرفای دل میگفتم..راز دل میگفتم...ای عزیز مادر ..ای مادر ای مادر...
امان امان2
⬅️دو تا فاطمه رو تو مدینه تشیع کردند یکی فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین بود، خیلی زحمت پیغمبر رو کشیده بود، وقتی خبر وفاتش رو آوردن، امیرالمومنین گریه کرد صدا زد یا رسول الله آقا مادرم رفت.
پیغمبر بلند شد پیشانی امیرالمومنین رو بوسه زد و گریه کرد،فرمود مادر علی مادر منم بود خیلی زحمتم کشید،
آقا فرمودند زنای بنی هاشم بیان، زنای بنی هاشم اومدن،
فاطمه بنت اسد رو غسل دادن، کفنش کردن،
پیغمبر صدا زد مردای بنی هاشم برید تو بقیع یه قبری آماده کنید،
همه مردم مدینه اودن،
پیغمبر به بدنش نماز خوند،
چه تشیع جنازه ای شد،
پیغمبر خودش وارد قبر شد، تو قبر خوابید، هی صدا میزد ای قبر فاطمه مادر علی مادر منه،
⏪اما چی میخوام بگم این یه فاطمه بود تو مدینه
اما یه فاطمه دیگه ای هم تو مدینه این تشیع جنازه کجا، اون تشیع جنازه کجا،
اینجا بدن فاطمه بنت اسد رو غسل دادن،
بدن رو تشیع کردن، روز بدن رو برداشتن،
تشیع کردند، تشیع جنازه فاطمه بنت اسد همه مردم مدینه اومدن، تشیع جنازه باشکوهی بود اما چی بگم از تشیع جنازه دختر پیغمبر،
چهار بچه بی مادر دنبال جنازه مادر هی می گفتن مادر.. مادر...
🍂 فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
🍂 به طفلی رخت ماتم در برم کرد
🍂 الهی بشکند دست مغیره
🍂 میان کوچه ها بی مادرم کرد
⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه رو می بَرَن..بچه هاش شیون میکنند..همه میان دور یتیما رو میگیرن ..با یتیما گریه میکنند..
بخدا زهرا غریبه ..بخدا زهرا مظلومه....
امان امان ...
سلمان میگه سرمو بر گردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله..چادر نماز مادرو سر کرده..
داره مادرو بدرقه میکنه...
تو خونه بیبی زهرا قانون برعکس شد..
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقش میکنه..
اما اون شب زینب مادر رو با اشک چشماش بدرقه کرد...مادر جونشو بدرقه کرد
▪️زینب به ناله گوید
▪️کشتند مادرم را
▪️گردیده بود قنفذ
▪️همدست با مغیره
▪️این یک ز ضرب سیلی
▪️آن یک به تازیانه
▪️با پلوی شگسته
▪️چون مرغ بال بسته
▪️مادر به خون نشسته
▪️در کنج آشیانه
🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
روضه فاطمیه را امسال، خون گرم شهید می خواند
روضه فاطمیه را امسال
خون گرم شهید میخواند
حال پهلو شکسته را یاران
یار پهلو شکسته میداند
حاج قاسم! چو لاله های دگر
از ازل، داغدار زهرایی
گفته بودی که فاطمیهی بعد
نیستی! در کنار مولایی
ابروانت صلابت شمشیر
چشمهایت تلاوت باران
در دلت آتشی قدیمی بود
داغِ جاماندن از صف یاران
بر مزارت نوشته ای: سرباز
تا چنین ساده، جاودانه شود
نور بودی و حضرت زهرا
خواست تدفین تو شبانه شود
مثل امشبی زهراروآماده کرد،کمک حالی نداشت فقط اسماکنارش بوداسماآب میریخت علی غسل میداد
بریزآب روان اسما ولی آهسته آهسته
دلشب درخونه بازشدجنازه بیرون آمد،دوتاسه تابچه دنبال جنازه میدویدن به سروسینه میزدن،این فاطمیه خیلی ذهن منودرگیرکرده همش باخودم میگم وقتی میخواستی دفن کنی مردی کنارت نبودکی بودشمابگیدبه من سلمان وابوذرکه نامحرم بودن،وقتی امیرالمومنین داخل قبررفت چه کسی این بدن روبه دست علی داد😭
تو همیشه شهید بودی و حال
زنده تر از همیشه با مایی
با همین دستهای غرقه به خون
تو علمدار فتح فردایی
اربااربا شدی به راه علی
تا در این جبهه باز جمع شویم
موج در موج در صف پیکار
چون صفوف نماز جمع شویم
اربااربا شدی که پیش ستم
لحظه ای سر فرو نیاندازیم
این صدای رسای غیرت توست:
اهل سازش شویم می بازیم
زنده از خون تو شده بغداد
زنده از خون تو شده صنعا
اینک این حنجر بریده توست
گرم فریادمرگ آمریکاست
مانگیریم یک نفس آرام
تانگیریم انتقامت را
سحری رابه مسجدالاقصی
میرسانیم ماسلامت را
حاج قاسم قیامتی کردی
بال وپرسوخته خداحافظ
توبه زهراسلام مابرسان
روزشهادته امروزبچه هاش طعم بی مادری ومیچشن،علی امروزتنهاترازهمیشه س زهرارفتی علی وتنهاگذاشتی ،ااای حاج قاسم توبه زهرابگوکه سوخته ای شعله درشعله ازغم آن در،،این درنیم سوخته ماروبیچاره کرده
توبه زهرابگوکه جان دادی لحظه لحظه به غربت حیدر
میخوام شهادت امیرالمومنین براتون روایت کنم
باراول شهیدشدحیدر باندای غریب یاابتا
یک نفربین درودیوارمونده بودیه نفربین درودیوارصدامیزدیاابتا(هکذا یفعل وابنتک )بیاببین بادخترت چی میکنن،خودشم تعریف کردگفت چه اتفاقاتی افتاده( ورکل الباب بالرجله )چنان بالگدبه این درزد (وانا حامل )بارداربودم ای کاش همین جاختم میشدجلواومددلش آروم نشداگه روزشهادت نبودمحال بودبگم( فیضربنی بیده) نه یه بارنه دوبارهمش به صورتم میزد،انقدرابن ضربه محکم بود گوشواره هام پراکنده شدیازهرا😭
اخ بمیرم ابنجابه نفردیگم صدازدیافضه خذینی فضه بیابه دادم برسم والله
اگه امروزروضه نخونیم شایدضررکنیم شایددیگه بعدانتونم روزشهادت برات نوکری کنم اخ بمیرم همین جورکه روزمین افتاده بوددیدریختن داخل حالازیردست وپامونده علی روبردن طناب به دست مولاش بستن باهزار زحمت ازجابلندشدحال خوبی نداشت من نمیدونم اگه دخترش ازکربلا بیرون اومدبه سمت قتلگاه میدویدهی زمین میخوردهی بلندمیشدابنجام احتمالا مادرش وقتی دنبال حیدرمیدویدازسینه اش خون میچکیدهی باصورت به زمین میخورد،،
باراول شهیدشدحیدر باندای غریب باابتا
باردوم شهیدشدچون دید جای سیلی به صورت ماه
نفسم حبس شددلم لرزید وای اگرچشم خویش وانکند
همه امن یجیب میخواند خانه بی فاطمه خدانکند
اون لحظه که اومدکناربسترش نشست زهرادردمیکشیدروایت میگه..
دربسترافتاده بودازشدت دردبه چپ وراست میغلتیدبه خودش میپیچیدعلی همش باهاش حرف میزدجواب نمیداد،سرش روبلندکرداولین باره این جمله ازمن میشنوید،سرزهراروبه سینه چسبانیدفقط یه جمله گفت اگه میخوای وصیت کنی بگو علی جان منوشبانه غسل بده شبانه کفنم کنیدعلی بعضی هانمیخوام بیان ازشون راضی نیستم،یه وقت زهراصدازدعلی جان برای من تابوت درست میکنی؟
غمت انداخته مرا ازپای ،من دیگه علی سابق نیستم ببین افتاده شدم شکسته شدم
چشم بگشا که میروم ازدست
ای فدای نوای تسبیحت
بی توتسبیح هرشبم آه است
زهرای من خورشیدخانه ام
کارمن سخت میشودبی تو
راحت روح من خداحافظ
شبنم گریه ام به چهره توست
گل مجروح من خداحافظ
#روضه_حضرت_زهرا_س
#شهید_قاسم_سلیمانی
#التماس_دعا🤲
#روضه_حضرت_زهرا_س
🎤#آقای_حدادیان
خانوما اگه چیزی تو خونه کم دارید جلو رفیقای شوهرتون نگید...(حالا سلمان،ابوذر،مقداد...ده دوازده نفر اونجا نشستنا...)کنار بکش بهش بگو...یه جوری فاطمه گفت اگه علی میگفت نه برا فاطمه گرون تموم میشد...میخوای بری...برو...به خدا این از وداع حسین و علی اکبر سخت تر بود برا علی...
فاطمه رفت پشت در...واویلتاه...واویلتاه...یه مدل هیزم آوردن زود گُر میگرفت...انبوهی از هیزم ریختن دمِ خونه....تا آتیش روشن شد دودش خونه رو گرفت...
این چهار انگشت از لا در بیرون بود...نوشتند اون نامرد تازیانه میزد که زهرا دستش رها بشه...اما دیدند فاطمه یه جور در رو نگه داشته...با اینکه همه دارن فشار میارن...این قدرت خدایی است...
بعضیا میگن بی بی دیگه روزای آخر عمر دیگه نمیتونست خوب راه بره...من اعتراض دارم...میگن آخرای عمر قدش خمیده بود...من اعتراض دارم...اینا روضه هاست که مردا میخونن...و اِلّا روضه ای که زنا برا هم میخونن فرق داره...خانمی که چهارتا بچه داشته...این بچه ی پنجمشه...تو شش ماهگی بچه همین جوری ام راه نمیتونه بره... همین جوری ام قدم برداشتن سخته براش...استخونا ضعیف شده بود...بپرس از دکترا...تو این ایام قدرت مادر به بچه منتقل میشه...داغ بابا هم دیده بود...غذا هم نمیتونست بخوره...مگه نشنیدی؟! نوه شم میگفت:من که غذا نخواستم...من بابامو میخوام...
همه فشار آوردن...فاطمه درو نگه داشته...یه نفر گفت:برید کنار...چنان لگد به در زد...میخ در داغ شده بود...بدجوری سینه سوراخ شد...صدای شکستن استخونا به گوش علی رسید...زهرام داره بین در و دیوار می افته..."یا فضةُ خُذینی..." تا فضه به خودش بجنبه علی دوید...سر زهرا رو به دامن گرفت...نذاشت با سر به زمین بخوره...علی جان تو کوچه جات خالی بود...اون روزیکه اون نامرد یه جوری زد با صورت به دیوار خورد...
من امروز میخوام بگم دیوار رو قبول ندارم...همون دیوار خونه بس بود... دیدی یه موقع یه کسی خدای ناکرده بی هوا سیلی بخوره با صورت زمین میخوره...علی جان جات خالی بود تو کوچه...
آقا امام حسن دو تا سر به دامن گرفته...یکی تو محراب...فرق شکافته رو به دامان گرفت... انقده گریه کرد امیرالمومنین فرمود:حسن جان گریه نکن! من که طوریم نیست...اونجا سی و هفت ساله بوده امام حسن...ببین مادرت اومده...جدت اومده...جده ات اومده...آخ بمیرم...یه روزم تو کوچه سر فاطمه رو به دامن گرفت...دو دستی که سر رو به دامن گرفت دید دستش خونی شد...آخه میگن گوشواره شکست...
🌿🥀🌿🥀🌿
❣﷽❣
🔘 #روضه_حضرت_زهرا_س
🔘 #ترکی
🔘 #حاج_مهدی_علیزاده
از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن
عصای دست علی هست ذولفقاری تو
رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم
به کودکان و دل من مزن شرار اینجا
کیم سن کیمی آفاقیده محتادیدی صبره
دوزدون ئوز عمواوغلونان اوتور سن هامی جبره
گتدیم ئوز الیمله گئجه قویدوم سنی قبره
راحت گئجه لر یاتمازدون بو گئجه یاتدون
بو قبریده اما یارالیدون نجه یاتدون
بیجا یره من آغلامرام واردی دلیلی
ثانی ال آچوب وردی یول اوسته سنه سیلی
گل صورتیوی سیلی یری ایلدی نیلی
بنذردون اوگونن سارالان یاپراقا زهرا
قویدوم او گورمیش یوزوی تپراقا زهرا
(خانمی قویدی قبره باخدی بیر او ارین بدنه زهرا زهرا)
قولوون سینماقی سیندردی منیمده بیلیمی
قسم اولسون یارالی جانیوه زهرا یانارام
غسل ایدن وقته سنه اولموشم الله بولوری
آگه اولدوم غم پنهانیوه زهرا یانارام
ای عمواوغلونان همیشه ناگران
ای منه خاطر اودان بیر عمرقان
ای ئوزونن چوخ منه جان یاندران
یاندی جان سنسیز
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_یازهرا_س
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
🔘 #روضه_حضرت_زهرا_س
🔘 #ترکی
🔘 #حاج_مهدی_علیزاده
از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن
عصای دست علی هست ذولفقاری تو
رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم
به کودکان و دل من مزن شرار اینجا
کیم سن کیمی آفاقیده محتادیدی صبره
دوزدون ئوز عمواوغلونان اوتور سن هامی جبره
گتدیم ئوز الیمله گئجه قویدوم سنی قبره
راحت گئجه لر یاتمازدون بو گئجه یاتدون
بو قبریده اما یارالیدون نجه یاتدون
بیجا یره من آغلامرام واردی دلیلی
ثانی ال آچوب وردی یول اوسته سنه سیلی
گل صورتیوی سیلی یری ایلدی نیلی
بنذردون اوگونن سارالان یاپراقا زهرا
قویدوم او گورمیش یوزوی تپراقا زهرا
(خانمی قویدی قبره باخدی بیر او ارین بدنه زهرا زهرا)
قولوون سینماقی سیندردی منیمده بیلیمی
قسم اولسون یارالی جانیوه زهرا یانارام
غسل ایدن وقته سنه اولموشم الله بولوری
آگه اولدوم غم پنهانیوه زهرا یانارام
ای عمواوغلونان همیشه ناگران
ای منه خاطر اودان بیر عمرقان
ای ئوزونن چوخ منه جان یاندران
یاندی جان سنسیز
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_یازهرا_س
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
⚫️ #دفتری_حضرت_زهرا_س (7)
⚫️ #روضه_حضرت_زهرا_س
✨بر چهره ی زیبای محمد صلوات
✨بر گنبد خضرای محمد صلوات
✨سرتابه قدم آینه او زهراست
✨تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا…
یَا وجیهةً …
▪️اشک از دیده خونبار بیفتد سخت است
▪️هرکجا بستر بیمار بیفتد سخت است
▪️اوج این واقعه را جان علی می داند
▪️خانم خانه که ازکاربیفتدسخت است
(خدا نکنه آدم مریضه داشته باشه، بخصوص مادر باشه)
▪️آنکه مادر شده این واقعه را میفهمد
▪️بعدِشش ماه اگربار بیفتدسخت است
▪️خواست تا شانه کند موی سرزینب را
▪️شانه ازدست گرفتاربیفتدسخت است
🔰دست توسلی به دامن بی بی دو عالم ، خانم فاطمه زهرا س
ان شاالله بری مدینه…اونجا برا غربت زهرا ناله بزنی
ان شاالله خانم فاطمه زهرا، شب اول قبر، فردای قیامت ، شفاعت منو شما رو بکنه…
(یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا)
آی حاجت دارا…
⏪صدا زد علی جان…شنیدم بلال وارد مدینه شده…
(علی جان یه خواهش ازت دارم، میشه به بلال بگی یبار دیگه برا منه زهرا اذان بگه…باشه زهرا جان)
مولا تو مدینه بلال رو طلبید… بلال اومد محضر امیرالمومنین ع…آقا جان امرتون چیه؟
(صدا زد بلال یادگار پیغمبر یه تقاضا ازت داره… زهرا س سفارش کرده اذان بگی…)
صدا زد آقاجان یاامیرالمومنین ع شما میدونید بعد پیغمبر من دیگه به رو مأذنه نرفتم،عهد کردم دیگه اذان نگم.
اماحالا که فرموده ی خانمم زهراست، من اذان میگم.
( برید به زهرا س بگید همین امروز اذان میگم)
مولا اومد خونه…
علی جان آیا بلال سفارش منو قبول کردیا نه؟
(زهرا جان بلال قبول کرد وعده کرده همین امروز اذان بگه)
🔅بی بی صدا زد فضه بسترمو ببر جلوی در اتاق، در اتاقو باز بذار تا من صدای اذان بلال روبشنوم.
(اوج) آی حاجت دارا… آی جوون دارا… میخوام بپرسم چرا یه خانم ۱۸ ساله ،یه زن جوون خودش بسترشو نبرد.
(میدونی چرا؟)
آخ بمیرم چون زهرا پهلوش شکسته بود، سینه اش آزرده بود،مریضه بود.
(فرود) امان امان۲
بلال وارد مسجد شد نگاهش به محراب مسجد افتاد، جای خالی پیغمبرو میبینه گریه میکنه…
(با چشم گریون داره از مأذنه بالا میره، میخواد اذان بگه)
آخ بلال
➖اذان بگو تا که دل شیدای من آروم بگیره
➖زهراداره از غربت و تنهاییه علی می میره
➖یادت میاد روزایی که بابام میگفت تومدینه
➖که دخترم عمر منه,نشه روزی بلا ببینه
➖ببین حالا حال و روز ما رو
➖خزون این باغ نو بهارو
➖آخ غریبی شیر ذوالفقارو2
⏺(فرود)شروع کرد اذان گفتن
« الله اکبر الله اکبر » صدای ناله ی زهرا بلند شد
«الله اکبر الله اکبر» زینب دید شونه های مادر داره میلرزه…
امان امان از دل زینب
(مادر رو سجاده نماز داره صدای اذان رو میشنوه)
یادش افتاد زمانی که بلال اذان میگفت زهرا برا بابا آب می آورد ،تا بابا وضو بگیره…
آی دختر دارا … دختر خیلی باباییه…
خانما برا دخترا تون خیلی دعا کنید، برا بچه هاتون دعا کنید برا عاقبت بخیریشون دعا کنید.
( بمیرم برا دختر پیغمبر، پیغمبر یه دختر بیشتر نداشت، چه کردند با یادگار پیغمبر چه بلاها که به سرش نیاوردن…)
⚜صدای اذان بلال بلند شد…
«اشهد ان لاالهالاالله» زینب دید گریه ی مادر شدید شد…
(آخ بابا مؤذنت داره اذان میگه اما دخترت نمیتونه از جا بلند شه…)
آی مریض دارا حالا وقتشه هر کجا صدای منو میشنوی ناله بزن بگو… یا زهرا س…
ولی امان از اون لحظه ای که مؤذن صدا داد
«اشهد ان محمد رسول الله»
(اوج) یه مرتبه دیدن مادر با صورت به رو سجاده افتاد…
آخ زینب صدا زد حسین جان حسن جان چرا معطلید …برید به بلال بگین دیگه اذان نگه، مادرم از دست رفت.
(مردم فوج فوج می اومدن مسجد ، چه خبر شده ، مگه پیغمبر زنده شده بلال داره اذان میگه ، جای خالی پیغمبرو تو محراب میبینند دارن گریه میکنند)
یه مرتبه دیدن حسنین سراسیمه وارد مسجد شدند، صدا زدن آخ بابا بابا بابا یا علی …به بلال بگین دیگه اذان نگه…
(چرا) آخه مادرمون غش کرد…
( بلال از مأذنه پایین اومد
این اذان نیمه تمام ماند تو مدینه.)
⏪ ناله داری یه لحظه دلتو ببرم کربلا، آی کربلائیا…
بگم بی بی جان میون خونه تو بستر، توخونه خودتون خوابیده بودین، مؤذن رفت بالا مأذنه اذان گفت(با عزت نام باباتون برد خانم جان با احترام نام بابارو برد) شما بیاد پدر افتادی غش کردی
اما من بمیرم برا اون بچه هایی که چهل منزل …سر بریده بابارو بالای نی دیدن…
ای حسین…۳
همه با هم حسین…
🔅با هرنفسی که میکشم در هرگاه
🔅از مولد خویش تادم قربان گاه
🔅با هر ضربان قلب خود میگویم
🔅القلبُ لَدَیک یا أباعَبدالله
❇️بابی انتو امی یا حسین
✳️جان عالم به فدای لب عطشان حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
🎴#روضه_حضرت_زهرا_س
🖤═✾♡🥀♡✾═🖤
🥀دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🥀سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
🥀چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🥀دلم برای گریه بهانه میگیرد
انقدر مادرمون زهرا مظلومه...
تا نامش برده میشه...
ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه...
یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه)
ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند...
حضرت داره گریه میکنه...
عرضه داشتند...
چی شده یا رسول الله...
چرا دارید گریه میکنید...
فرمودند...
أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي
برا غربت بچه هام گریه میکنم...
برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم...
كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي
میبینم بعد از خودم...
امتم به فاطمه ام ظلم میکنند...
صداش به ناله بلنده...
وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ
هی صدا میزنه...میگه
یا ابتاه...یارسول الله...
فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي
اما کسی به داد زهرام نمیرسه...
(منبع: الامالی للطوسی ص: 188)
((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید))
عرضه بداریم یا رسول الله...
خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید...
اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند...
🥀در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد
🥀گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد
یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند...
🥀وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت
🥀مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد
تا اون نانجیب با لگد به در زد...
زهرای مرضیه بین در و دیوار...
دو تا ناله زد...
ناله اول صدا زد...
یا ابتاه... یا رسول الله...
بابا ببین با حبیبه ات چه کردند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
ناله دوم صدا زد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
فضه بیا بدادم برس...
بخدا محسنم رو کشتند...
🥀از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد
🥀کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
نانجیب ها وارد خونه شدند...
دستهای امیرالمومنین رو بستند...
تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید...
طاقت نیاورد...
هر طوری بود از جاش بلند شد...
حالا میخوام تصور کنید...
مادرمون زهرا...
یه دست به پهلو گرفته...
یه دست به دیوار گرفته...
🥀دنبال حیدر میدوید
🥀از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقاش انداختند...
دست هاش رو بستند...
دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
یا صاحب الزمان...
همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد...
قنفذ...
چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
زبانم لال بشه...
دختر پیغمبر کجا...
تازیانه اون نامرد کجا...
دور مادر رو گرفتند...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادر رو زدند...
دستهاش رها شد...
روی زمین افتاد...
🥀قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند
🥀بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد
یا صاحب الزمان...
اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد...
عمه جانتون زینب کبری رو بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا...
بی تاب شده...
هی صدا میزنه بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🥀با همان دستی كه زهرا را زدند
🥀در كنار پیكرت ما را زدند
ناله بزن یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ)
🕊﷽🕊
🎋#روضه_حضرت_زهرا_س
🌴#دفتری_حضرت_زهرا س 2
🎋#ختم_مادر
🦋بر چهره ی زیبای محمد صلوات
🦋بر گنبد خضرای محمد صلوات
🦋سرتابه قدم آینه او زهراست
🦋تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
❤️#السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا_یابنت_محمد_یاقرة_عین_الرسول_یاسیدتنا_ومولاتنا...
🎋نام زهرا عقده از دل می برد
🎋کشتی دل را به ساحل میبرد
🎋باز گویم راز دل با فاطمه
🎋یا محمد یا هلی یا فاطمه
🎋کوثر و طوبای پیغمبر تویی
🎋آفتاب خانه حیدر تویی
🍂دلارو روونه کنیم مدینه..کنار قبر بی نشان زهرا...
✅امام باقر فرمود : هر کس محبت مادر ما تو سینش باشه اونم میتونه بگه مادر...
تویی که مادر نداری..تویی که صورت مادر رو خاک گذاشتی..
(ناله داری یا نه)
امروز عوض یتیمان زهرا بلند بلند گریه کن..
دلتو بزار کنار دل زینب چه کشید بیبی زینب..
اون شب تنتونست بلند بلند مادر مادر بگه
(این عقده به دل زینب موند)
تویی که میتونی داد بزن
آخ بگو مادر مادر مادر
(دشتی)
🔹همی نالم که مادر پر برُم نیست
🔹آخ شکوه سایهٔ او بر سرُم نیست
🔹مرا گر دولت عالم ببخشند
🔹برابر با نگاه مادرم نیست
مادرم نیست
⬅️آی دختر دارا انیس یه دختر مادره..مونس یه دختر مادره..
(آی اونی که مادر نداری یادت میاد)
یادش بخیر اون روزایی که مادر داشتم..کنار مادر می نشستم..حرفای دل میگفتم..راز دل میگفتم...ای عزیز مادر ..ای مادر ای مادر...
امان امان2
⬅️دو تا فاطمه رو تو مدینه تشیع کردند یکی فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین بود، خیلی زحمت پیغمبر رو کشیده بود، وقتی خبر وفاتش رو آوردن، امیرالمومنین گریه کرد صدا زد یا رسول الله آقا مادرم رفت.
پیغمبر بلند شد پیشانی امیرالمومنین رو بوسه زد و گریه کرد،فرمود مادر علی مادر منم بود خیلی زحمتم کشید،
آقا فرمودند زنای بنی هاشم بیان، زنای بنی هاشم اومدن،
فاطمه بنت اسد رو غسل دادن، کفنش کردن،
پیغمبر صدا زد مردای بنی هاشم برید تو بقیع یه قبری آماده کنید،
همه مردم مدینه اودن،
پیغمبر به بدنش نماز خوند،
چه تشیع جنازه ای شد،
پیغمبر خودش وارد قبر شد، تو قبر خوابید، هی صدا میزد ای قبر فاطمه مادر علی مادر منه،
⏪اما چی میخوام بگم این یه فاطمه بود تو مدینه
اما یه فاطمه دیگه ای هم تو مدینه این تشیع جنازه کجا، اون تشیع جنازه کجا،
اینجا بدن فاطمه بنت اسد رو غسل دادن،
بدن رو تشیع کردن، روز بدن رو برداشتن،
تشیع کردند، تشیع جنازه فاطمه بنت اسد همه مردم مدینه اومدن، تشیع جنازه باشکوهی بود اما چی بگم از تشیع جنازه دختر پیغمبر،
چهار بچه بی مادر دنبال جنازه مادر هی می گفتن مادر.. مادر...
🍂 فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
🍂 به طفلی رخت ماتم در برم کرد
🍂 الهی بشکند دست مغیره
🍂 میان کوچه ها بی مادرم کرد
⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه رو می بَرَن..بچه هاش شیون میکنند..همه میان دور یتیما رو میگیرن ..با یتیما گریه میکنند..
بخدا زهرا غریبه ..بخدا زهرا مظلومه....
امان امان ...
سلمان میگه سرمو بر گردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله..چادر نماز مادرو سر کرده..
داره مادرو بدرقه میکنه...
تو خونه بیبی زهرا قانون برعکس شد..
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقش میکنه..
اما اون شب زینب مادر رو با اشک چشماش بدرقه کرد...مادر جونشو بدرقه کرد
▪️زینب به ناله گوید
▪️کشتند مادرم را
▪️گردیده بود قنفذ
▪️همدست با مغیره
▪️این یک ز ضرب سیلی
▪️آن یک به تازیانه
▪️با پلوی شگسته
▪️چون مرغ بال بسته
▪️مادر به خون نشسته
▪️در کنج آشیانه
🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
28655-attachment-roze - fatemie 1399.khamse.mp3
2.59M
#روضه_حضرت_زهرا_س
كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته
سياه كرده جهان را سفيديِ مويش
فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا
درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش😭😭😭
*روضه بخوانم: هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم…*
😭😭🖤🖤🖤
چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني
سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش
شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند
شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش
“رويِ گُل كه با پا نميزنن
چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن
اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف
اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن
مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا
چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا
با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش
يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند”
و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد
همين غلاف گرفته توانِ بازويش
فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم
ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش
*با اسب رفتن تو خيمه ي زنها، زنها مي دويدن، با اسب دنبالِ دختر سه ساله كرد، گوشواره ي بچه رو كشيد، حسين…*
↫
#حاج_حیدر_خمسه
#روضه_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
#گریز_به_کربلا
#مناجات_امام_زمان_عج
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة
سربازای امام زمان
با آقا مناجات کنند
وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
حالا همه باهم
یابن الحسن....
▪️آقا سلام روضه ی مادر شروع شد(۲)
▪️باران اشک های مکرر شروع شد
▪️آقا اجازه هست بخوانم برایتان
▪️این اتفاق از دم یک در شروع شد
▪️تا ریشه های چادر خاکیِ مادرت
▪️آتش گرفت ، روضه ی معجر شروع شد
خود بی بی داره گزارش میکنه
فَجَمَعُوا الْحَطَبَ الْجَزَلَ عَلَي بابِنا وَأَتَوْا بِالنَّارِ
تا هیزم ها رو آتش زدند
فَسَقَطْتُ بِوَجهِى وَ اَنا حٰامِلٌ
و النّار تَسعَرُ و تَسفَحُ وجهى
یعنی هم آتش صورتم رو سوزاند
هم با صورت زمین خوردم...
▪️تا ریشه های چادر خاکیِ مادرت
▪️آتش گرفت ، روضه ی معجر شروع شد
▪️فریاد های مادر پهلو شکسته ات
▪️تا شد فشار در ، دوبرابر ، شروع شد
▪️این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
▪️بی اختیار گریه ی حیدر شروع شد
اسماء میگه من آب میریختم
فَلما جَنَّ اللَّیل غَسَّلَها بِماء الجنّة...
ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن...
یه وقت دیدم..
فَبَکیٰ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا...
تاریکی شب...
غسل زیر پیراهن...
علی چی دیده...
قطعا چیزی ندیده بود...
اما وقتی داره دست میکشه و غسل میده..
علی مرد جنگه..زخم های کاری و جنگی رو میشناسه...
فقط همین نقل شده تو تاریخ...
تا دستم رسید به بازوی ورم کرده....
▪️وقتی رسیدقصه به اینجای شعر من
▪️ایام خانه داری دختر شروع شد
حال این روزای بی بی دو عالم اینه..
بٰاکِیَةَ العَین
خانم کمک کن ما هم..رزق گریه داشته باشیم...
یعنی نه یه بار نه یه روز...
مَا زالَت بَعدَ اَبِیها
بٰاکِیَةَ العَین
مُحتَرِقَةَ القَلب
و یُغشیٰ عَلیها
ساعَتاً بَعدَ ساعة...
یعنی دم به دم مادرمون از حال میرفت...
یه لحظه به هوش اومد...
دید علی بالا سرشه..
نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید..
فرمود ....
ابکِ لِی یٰا اَبالحسن
وَابکِ لِلیَتاما
علی جان
برا من و بچه یتیمام گریه کن...
اما
ولا تَنسَ قتیل العِدٰاء بِطَفِّ العِراق...
امیر المومنینم گریه کرد..
زبان حال علی رو بگم...
گفت...
▪️خانم شده پاییز بهار منو تو..
▪️غم و غصه ست، کنار من و تو....
▪️برو زهرا ولی کرب و بلا..
▪️ته گودال، قرار من و تو...
حسین....
===================
#حدیث_کساء
#روضه_حضرت_زهرا_س
میرزا محمدی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَیهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَی اَبی رَسُولُ اللَّهِ فی بَعْضِ الاْیامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیک السَّلامُ قالَ اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُک بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ
*اینجا که چیزی نشده بود .. به بابا اشاره کردی از ضعفُ و ناتوانی بی بی جان .. پیغمبر یه لحظه ام نمی تونه ضَعفِ تورو ببینیه .. آخ این روزا چه ضعفی داشتی خانم .. کاری کردن ازت دیگه چیزی باقی نموند .. نَاحِلَةَ الْجِسْمِ .. بَاكِیَةَ الْعَیْنِ .. ببین ضعف به جایی رسید که فرمود فضه من صورتم رو نمی تونم برگردونم .. سادات من معذرت میخوام ، مادرتونُ چه جوری زده بودن که حتی صورتشم نمی تونست برگردونه ..*
فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطّینی بِهِ فَاَتَیتُهُ بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطَّیتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیهِ وَاِذا وَجْهُهُ یتَلاَلَؤُ کاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیلَةِ تَمامِهِ وَکمالِهِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤ ادی فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَک تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا صاحِبَ حَوْضی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحُسَینِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤادی فَقالَ لی یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک وَاَخاک تَحْتَ الْکساَّءِ فَدَنَی الْحُسَینُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکما تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا شافِعَ اُمَّتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکساَّءِ
فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِک اَبُوالْحَسَنِ عَلِی بْنُ اَبی طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک رائِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ اَخی وَابْنِ عَمّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِی نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیی وَخَلیفَتی وَصاحِبَ لِواَّئی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ عَلِی تَحْتَ الْکساَّءِ ثُمَّ اَتَیتُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَن اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا بِنْتی وَیا بَضْعَتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَلَمَّا اکتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکساَّءِ اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَی الْکساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیدِهِ الْیمْنی اِلَی السَّماَّءِ وَقالَ َللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیتی وَخاَّصَّتی وَحاَّمَّتی لَحْمُهُمْ لَحْمی وَدَمُهُمْ دَمی یؤْلِمُنی ما یؤْلِمُهُمْ وَیحْزُنُنی ما یحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِک وَبَرَکاتِک وَرَحْمَتَک وَغُفْرانَک وَرِضْوانَک عَلَی وَعَلَیهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً
فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکتی وَیا سُکانَ سَمواتی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ الامینُ جِبْراَّئیلُ یارَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیتِ
👇
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_س
متن روضه ۶
🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
همه امید امیرالمومنین رو نا امید کردند
امشب کمک امیرالمؤمنین کن...
بلند بلند گریه کن...
آخه اگه الان مدینه بودی...
نمیتونستی بلند گریه کنی...
🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد
🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته:
(منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185)
وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت...
بین راه دومی نامرد اومد جلو...
صدا زد:
يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک
دختر پیغمبر چی به دست داری...
تا فهمید قباله رو پس گرفته...
صدا زد: بده به من قباله فدک رو...
اما مادر امتناع کرد...
خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه...
باید حقش رو ادا کنی...
مادر امتناع کرد...
قباله رو نداد...
اما ای کاش قباله فدک رو میداد...
یاصاحب الزمان...
فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ
نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد...
🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد
🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ
اوج مصیبت مادر اینجاست...
طاقت داری بگم یا نه...
دیدند نانجیب دست های نحسش رفت بالا...
خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه...
یا صاحب الزمان...
منو ببخشید آقا...
ثُمَّ لَطَمَهَا
یعنی آنچنان سیلی به مادرمون زهرا زد...
مادر نقش زمین شد...
(زمزمه آذری زبانها: یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا...)
🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم
🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
خدایا...
قصه سیلی تمومی نداره...
اگه مدینه مادر رو سیلی زدند...
کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند...
صدا زد بابا بابا بابا...
🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است
دختر بچه داری یا نه...
🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است
🔸یک ضربه زد کبود شد هر دو گونه ام
یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد...
از کربلا تا کوفه و شام...
سر ابی عبدالله...
روی نیزه ها...
هر کجا دختر بهونه بابا میگرفت...
نانجیب با تازیانه...
با کعب نی...
بت غلاف شمشير...
ناله بزن یا حسین...
🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند
🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند
🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند
🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند
@navaye_asheghaan
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_س
متن روضه ۷
پیغمبر اکرم فرمودند:
أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی
خانه ی فاطمه...
خانه منِ...
یعنی مردم بدونید...
خانه ی دخترم فاطمه احترام داره...
مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید...
عرضه بداریم یا رسول الله...
نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند...
🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله
یا رسول الله
🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله
🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی
خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند...
اما به همین اکتفا نکردند...
دومی نامرد خودش میگه...
وقتی دیدم زهرای مرضیه...
پشت در ایستاده...
آنچنان به در کوبیدم...
صدای ناله دختر پیغمبر...
بین در و دیوار...
🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست
🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت
🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست
نانجیب میگه...
دیدم فاطمه با همون حال...
اجازه نمیده کسی وارد بشه...
میگه دستم بردم بالا...
فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا
از روی مقنعه...
آنچنان سیلی زدم...
گوشواره شکست و به زمین افتاد...
ناله بزن یا زهرا...
🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در
🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر
🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین
🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین
اگر اینجا مادر رو زدن...
کربلا هم دخترش زینب رو زدند...
کنارِ بدنِ بی سر برادر...
نانجیبها با تازیانه...
با غلاف شمشیر...
ناله بزن یا حسین...
🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت
🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
@navaye_asheghaan
1_8289657541.mp3
4.51M
|#روضه_حضرت_زهرا_س
#زمزم
در میزنن؛ زهرا نرو! این بار من میرم
با هر صدای در زدن، صدبار میمیرم
هر شب سراغ حال و روز بی قرارت رو
از خون رو دیوار میگیرم
من موندم و شبگریه های بی صدا! زهرا!
جز تو ندارم توی این شهر آشنا زهرا!
اما تو هم چن روزیه کم صحبتی با من
من حیدرم؛ با من چرا زهرا؟
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
از چادرت باید بفهمم حال و روزت رو؟
همراز تو آیا نباید مرتضی باشه؟
ای آسمون من! تو، هم شب گریه کن هم روز
کی گفته اشکت بی صدا باشه؟
وقتی که حرف رفتن تو میشه میمیرم
دنیای من چیزی به جز لبخند زهرا نیست
همسایه ها دیروز توی کوچه میگفتن
این فاطمه عمرش به دنیا نیست...
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
#شاعر: امیر رضا یزدانی
#نغمه پرداز: اکبر شیخی
@navaye_asheghaan
1_7977949970.mp3
3.54M
#روضه_حضرت_زهرا_س
بیمار خونه شفا گرفتی
دار و ندارم رفتی و جان مرا گرفتی، شفا گرفتی
مردم این شهر، با کینه و قهر
امروز گذاشتن رو دلم یه داغ تازه
همه با نیشخند، اومده بودند
مغیره و قنفذ برا تشییع جنازه
دیگه من از پا ننشستم
دستمال جنگیمو که بستم
با غصه همنوایی کردم
توی بقیع غوغایی کردم
مدینه بی تو صفا نداره
رفتی و درد دل غریبم دوا نداره، دوا نداره
تو این مدینه، غصه ام همینه
که بعد مرگ تو زیاد زنده بمونم
من اشک می ریزم، چطور عزیزم
پشت سر قاتل تو نماز بخونم
طاق شده زهرا صبر حیدر
خونه بی تو قبر حیدر
زینب تو با دل پر درد
چادر خاکی ات به سر کرد
#روضه_حضرت_زهرا_س
#حاج_محمدرضا_طاهری
@navaye_asheghaan