#شورحضرت_ام_بنین_س
#یه_عمریه_که_من_به_نامتم
🍁🍁129🍁🍁
☑️بنداول
یه عمریه که من
به نامتم بی بی
مثل یه یاکریم
تودامتم بی بی
این افتخارمه, مادراربابم
مدد ام البنین غلامتم بی بی
❤️
شه بانوی کرم
سایه ت روی سرم
بی بی ام بنین
منم یه نوکرم
❤️
بی بی ام البنین
🍀🍀🍀🍀
☑️بنددوم
زبعدفاطمه توبهترین همسر
خانوم روزهای بی کسیِ حیدر
خداروشکرکه من سینه زنت هستم
خدارو شکر میشه
بهت بگم مادر
🌹
بانوی ادبی
صاحب منصبی
ازبعدفاطمه
تو ام زینبی
بی بی ام البنین
🍀🍀🍀🍀
☑️بند3
از ازلم اقا دل و به توبستم
آخرش میده, عشق توکاردستم
هرجوری شده کربلاییم کن
میدونی که چقد, من به تووابسته م
🍀
میگم همیشه تاابد
من به تو بدهکارم
من تواین دنیافقط
حسین و دوست دارم
اقام اقام حسین
💎💎💎1⃣2⃣9⃣💎💎💎
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#زمینه_وفات_حضرت_ام_بنین_س
#یه_مادرم
یه مادرم که
خوشی یه عمر به من حروم بود
یه عمره بغض رو گلوم بود
همون دری که روبروم بود
یه مادرم که
شنیدم از لبای حیدر
از اتیش و هیزم و اون در
که افتاده روی یه مادر
نمیره یادم
اون ناله ها و شور و شین و
اشک حسین و زینبین و
بغض یتیمیِ حسین و
نمیره یادم
یه روزی توو همین مدینه
شراره زد عدو به سینه
حسن میسوخت از زهر کینه
یا فاطمه جان
نمیره یادم
نفس نفس زنون دویدم
کنار کاروان رسیدم
ولی حسینم و ندیدم
دیدم رباب و
با قد خم اشک دو دیده
که خیلی قامتش خمیده
زینب و با رنگ پریده
نمیره یادم
گفتم با این شیون و شینم
چی شد ضیاء هر دو عینم
بشیر بگو چی شد حسینم
نمیره یادم
گفتن حسین و تشنه کشتن
با صبر و زجر و فتنه کشتن
به زیر تیغ و دشنه کشتن
گفتن که مادر
وقتی که عباست حزین شد
سهمش عمود آهنین شد
بدون دست نقش زمین شد
نمیره یادم
گفتن که مادر
حرومیا بهش رسیدن
موی سرش رو میکشیدن
سرش رو از قفا بریدن
گفتن که مادر
خوب شد ندیدی کربلا رو
ندیدی داغ بچه هارو
خولی و شمر بی حیا رو
خوب شد نبودی
ببینی سنگ از روی بام و
شلوغیا و ازدحام و
مصیبتای شهر شام و
💠💠💠1⃣1⃣8⃣1⃣💠💠💠
#مجید_مرادزاده
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_شهادت
روزِ محشر دستهايش دستگيری میكند
دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت
✍سروده گروه #یا_مظلوم
با خطِ خانم #شبنم_فلاحی
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#محاوره
یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضهی حساس میگه
گمونم روضهخون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:
قد و بالای عباسم نظر خورد
به چشم شیر من تیر سه پر خورد
خودِ من از بشیر اینو شنیدم
عمود آهن دشمن به سر خورد
شنیدم کوفیا دورش رسیدن
شنیدم دست عباس و بریدن
شنیدم بچمو شرمنده کردن
شنیدم مشکشو تیرا دریدن
تا وقتی روضه خون ام البنینه
ربابم گوشهی مجلس میشینه
تا وقتی حرف مشک پاره میشه
رو لب گل میکنه داغ سکینه:
همین قد میگم از داغ زیادم
نگاهِ مهربونش مونده یادم
الا ام البنین! شرمندهام من
خودم دستِ عموجون مشک دادم
شدیم آواره با زخم و تب و درد
سر ما نعره میزد شمر نامرد
پایینِ نی رد خونو میدیدم
عمو بالای نی خون گریه میکرد
میگه ام البنین، غم بی حسابه
جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه
میسوزه قلبمو آروم نمیشم
دلیل شرم من اشکِ ربابه
خدایا پُر اگه پیمونه میشد
علیِ اصغرم گریون نمیشد
حسینِ من با طفل شیرخوارش
میون هلهله حیرون نمیشد
همین که روضه میره سمت گودال
رباب و زینبان که میرن از حال
امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه
امون از غارت پیراهن و شال
چرا تشنه تو رو کشتن حسینم
سرت رو روی نی بردن حسینم
همه رفتن... یه گوشه دم گرفته:
حسینِ من، حسینِ من، حسینم...
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
عباس جان...
اگر چه ماندهام با ناله و آه
اگر چه هست دستم از تو کوتاه
همینکه کشتهی راهِ حسینی
هزاران مرتبه الحمدلله
✍ #مجتبی_شکریان
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
به تیغی حیف گیسویت گسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند
از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند
بهارم را چه سان پاییز کردند
دلم را از غمت لبریز کردند
سرت ای کاش رویِ نیزه میماند
تو را از مرکبی آویز کردند
غمت راهِ نفس بر سینه بسته
ترک بر چهرهی آیینه بسته
زِ بسکه خاکْ بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
✍ #حسن_لطفی
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ز چشمان سکینه شرمگین بود
فرات اشکهایش آتیش بود
شبیه مشک آب تیر خورده
دل صد پارهی ام البنین بود
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
نوایی آتشین دارد دل ما
چه آوایی حزین دارد دل ما
کشیده چار سویش صورت قبر
غم امالبنین دارد دل ما
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر #ام_الشهيدی …
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
@navaye_asheghaan