#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شكر خدا سياهِ تو دارم به تن حسين
منّت خداي را كه فقط عشق من حسين
از بس زدم به سينه شده سينه ام كبود
دارم نشانِ عشق تو را بر بدن حسين
شد كربلا نصيب همه ، غيرِ من ، چرا ؟
مُردم ازاين همه غم و درد و مِحَن حسين
با خطِّ غم به روي دلم حق نوشته است
جانم فداي غربتت اي بي كفن حسين
با يادِ شدّتِ عطشت آب مي خورم
از خاكِ كربلا زده ام بر دهن حسين
اي مقتداي روضه و اي صاحبِ عزا
عَجَّل علي ظُهُورِكَ يابن الحسن ، حسين
حمید رمی
یاحسین
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
به درگه احدی خم نمی کنم سر را
مگر به جز تو که داری هوای نوکر را
رسد به هرچه که خیراست بی برو برگرد
هرآنکه بر کرم تو سپرد باور را
تو دست خیر خدایی برای جملهٔ خلق
کشانده تا به حرم رحمت تو کافر را
معرفم به همه ، پای ثابت روضه
نوشته اند کنار حرم ، کبوتر را
هوای صحن دلم حال روضه می گیرد
رسید پنجه گرفت از سه ساله زیور را
برای آنکه نگاهش همیشه بود ،حسین
چه مشکل است ببیند حسین بی سر را
نوشتن از عطشت صفحه مرا سوزاند
حرارت لب تو خشک کرده جوهر را
حامد آقایی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ ما
عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ ما
ما را برای روضه فقط آفریده اند
این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ ما
یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم
دل را محک زنید و بسنجید عیارِ ما
شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود
حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ ما
بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط
ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ ما
محسن زعفرانیه
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
ما و این کشتی طوفانزده در موج بلا
ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم
سایهبانِ گل زهراست اگر بگذارند
آب بر آتش لبهای عطشناک زدن
آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند
دوش در گلشن ما بلبل شیدا میگفت:
باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند
هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد
وقت دلجویی گلهاست اگر بگذارند
طفل ششماهۀ من زینت آغوشم شد
جای این غنچه همینجاست اگر بگذارند
این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است
تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند
چهرهاش آینۀ حُسن رسولالله است
آری این آینه زیباست اگر بگذارند
این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت
آبروی چمن ماست اگر بگذارند
در عقیق لب من موج زند دریایی
که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند
یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن
جامۀ روز مباداست اگر بگذارند...
محمدجواد غفورزاده
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
ما و این کشتی طوفانزده در موج بلا
ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم
سایهبانِ گل زهراست اگر بگذارند
آب بر آتش لبهای عطشناک زدن
آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند
دوش در گلشن ما بلبل شیدا میگفت:
باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند
هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد
وقت دلجویی گلهاست اگر بگذارند
طفل ششماهۀ من زینت آغوشم شد
جای این غنچه همینجاست اگر بگذارند
این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است
تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند
چهرهاش آینۀ حُسن رسولالله است
آری این آینه زیباست اگر بگذارند
این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت
آبروی چمن ماست اگر بگذارند
در عقیق لب من موج زند دریایی
که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند
یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن
جامۀ روز مباداست اگر بگذارند...
محمدجواد غفورزاده
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
نوبت به روضه ی شه مضظر میرسد
آخربه گریه ی غم دختر میرسد
دخترسه ساله ای که عزیز پدر شده!
کارش به ناله و به چش تر میرسد
سنش کم است،ببیند چه میشود؟
کار پدر و تیغ ،به حنجر میرسد
وشمروجالس،نفسش بند آمده!
چشمش به کندی لب خنجر میرسد
بعدازشلوغی،دمگودال قتلگاه!
روزش به غارت پر معجر میرسد
به یک تارموی توکه حرم غارت شده!
°بحدل به بردن انگشتر،میرسد
ازکربلا گذشت یتیمی چه دردداشت!
راهش ز کوچه ها،سرمعبر میرسد
این حرمله فقط به خودش رحم میکند!
این بی حیاکم است؟که ز راه زجر میرسد!
دستی شکسته است دندان شیریش!
عمرش دگر کم وبه سر آخر می سد
کل پدرشده،چه کوتاه ومختصر....
ازپا فتاده وبه تشت زر میرسد!
بابا لب تورا چه کسی کرده است کبود؟
دستش شکسته باد،زورش فقط به سر میرسد
ردیفش ربوده است،ز دل من قرار را!
آنجا که کار شعربه مادر میرسد...
روضه که خوانده ام به کناری،والسلام!
کار رقیه که به میخ ودر نمیرسد...!
هرچند حالتش زار وقامتش کمان
اما به بستن ید حیدر،نمیرسد...
°بحدل بن سلیم(لعنة اللة علیة)شخصی که انگشتر ارباب را ربود
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
کربلایت به خدا قبله ی دلهاست حسین
شب جمعه حرمت محشر کبراست حسین
«مادرت» آمده با ذکرِ «بُنَیَّ قَتَلوکْ»
عطر سیب حرمت جلوه ی زهراست حسین
«حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند»
روضه خوان حرمت اکبر لیلاست حسین
هر که آمد به حرم تا که شهادت خواهد
او سفارش شده ی زینب کبراست حسین
تا که بر نیزه سرت همسفر زینب شد
خواهرت بین حرامی تک و تنهاست حسین
بی گمان فاطمه بعد حرم زیبایت
زائر و گریه کن حضرت سقاست حسین
سینه زن های تو دل تنگ محرم هستند
روزی گریه ما دست تو آقاست حسین
نوکران را بطلب یک شب جمعه به حرم
حرمت تا به ابد آرزوی ماست حسین
وحید کتابی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
به سراشیبی گودال تو، خواهر آمد
ازحرم ناله زنان سوی برادر آمد
چه کندعمه سادات، جدایی سخت است
این همه راه بیاید، تو نیایی سخت است
یوسفم بودی و از آمدنت بی خبرم
ساعتی هست که از پیرهنت بی خبرم
آمدم برسره گودال، تودیدم رفتم
با تن خسته و این قد خمیدم رفتم
پی غارت همه جا دور و برت ریخته اند
شمروخولی وسنان، روی سرت ریخته اند
چقدر مردم این شهر به توبدکردند
شمروخولی وسنان،راه مرا سدکردند
ای برادربخدا مردم این شهربدند
تونبودی ومرا،ضربه ی شلاق زدند
پیش چشم توبر روی سرم سنگ زدند
به خداوند روی بال و پرم سنگ زدند
چادرم رامکشید،چونکه برا مردم
معجرم روی سرم بود،که سیلی خوردم
وای من شام کجا زینب بی یار كجا؟
وای من بام کجا کوچه و بازار کجا؟
گرمرا زجردهند بازحسین مال توام
تو روی نیزه ای و،وای به دنبال توام
گر زمانی به سوی کوفه ی ویران رفتم
بی تو ای نیزه نشین میان زندان رفتم
یاد دارم که حسین بس کس و عطشان شده ای
درسراشیبی گودال تو عریان شده ای
درسراشیبی گودال ،سرت گشت جدا
زیرخنجرمیزنی، یوسف زینب ، دست وپا
ناسزا بود حسین جان که بارت شده است
در کنارت پسری بودکه غارت شده است
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
وسط شام سری بر سر نی جا می کرد
خواهرت گریه کنان برتو تماشا می کرد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
به سراشیبی گودال تو، خواهر آمد
ازحرم ناله زنان سوی برادر آمد
چه کندعمه سادات، جدایی سخت است
این همه راه بیاید، تو نیایی سخت است
یوسفم بودی و از آمدنت بی خبرم
ساعتی هست که از پیرهنت بی خبرم
آمدم برسره گودال، تودیدم رفتم
با تن خسته و این قد خمیدم رفتم
پی غارت همه جا دور و برت ریخته اند
شمروخولی وسنان، روی سرت ریخته اند
چقدر مردم این شهر به توبدکردند
شمروخولی وسنان،راه مرا سدکردند
ای برادربخدا مردم این شهربدند
تونبودی ومرا،ضربه ی شلاق زدند
پیش چشم توبر روی سرم سنگ زدند
به خداوند روی بال و پرم سنگ زدند
چادرم رامکشید،چونکه برا مردم
معجرم روی سرم بود،که سیلی خوردم
وای من شام کجا زینب بی یار كجا؟
وای من بام کجا کوچه و بازار کجا؟
گرمرا زجردهند بازحسین مال توام
تو روی نیزه ای و،وای به دنبال توام
گر زمانی به سوی کوفه ی ویران رفتم
بی تو ای نیزه نشین میان زندان رفتم
یاد دارم که حسین بس کس و عطشان شده ای
درسراشیبی گودال تو عریان شده ای
درسراشیبی گودال ،سرت گشت جدا
زیرخنجرمیزنی، یوسف زینب ، دست وپا
ناسزا بود حسین جان که بارت شده است
در کنارت پسری بودکه غارت شده است
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
وسط شام سری بر سر نی جا می کرد
خواهرت گریه کنان برتو تماشا می کرد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
تو روی نیزه و سبب اشک قافله
من پای نیزه و وسط ساز و هلهله
تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و
من هم اسیر زخم زبان های حرمله
نیزه سوار هستی و من هم سوار بر
یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله
هستی همیشه رو به روی دیدگان من
از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله
از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود
از خار و سنگ خورده کف پام آبله
اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت
با نیزه ات مقابل من کرده هروله
خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو
شد مانع از ادای عزای تو سلسله
آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای
انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله
علی مهدوی نسب
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
گل از گلم وا میشود در هر شب جمعه
غم از دلم پا میشود در هر شب جمعه
گلهای اشکم با سلام گریهداری باز
تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه
روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب
با گریه زیبا میشود در هر شب جمعه
زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور
کمکم مداوا میشود در هر شب جمعه
وقتی خدا از عرش میآید به دیدارت
صحن تو غوغا میشود در هر شب جمعه
با نالههای " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز
خون بر دل ما میشود در هر شب جمعه
تا روضهخوان میگوید از شرحِ وداعِ تو
غم تا کمر تا میشود در هر شب جمعه
جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن
با گریه معنا میشود در هر شب جمعه
پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدیست
تحویل زهرا میشود در هر شب جمعه
میراثی از چشم کبود حضرت یاس است
چشمی که دریا میشود در هر شب جمعه
🔸شاعر:
#محمد_قاسمی
__________