🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امام مسلکش از مردم زمانه جداست
امام مظهر احقاق حق دین خداست
امام گرچه خودش بنده خداوند است
درست مثل خداوند، بی همانند است
یقین بدان که مبری ز شک و تردید است
امام سایه ندارد، امام خورشید است
امام کعبه سیار و خلق حجاج اند
خلایقند که او را همیشه محتاج اند
خلایقند که باید به او سلام کنند
به کعبه واجب شرعی ست احترام کنند
خلایقند که باید گرامی اش دارند
امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند
اگرچه خلق بدون امام محرومند
امام و خلق جهان لازمند و ملزومند
اگرچه خلق جهان را ز اوست شانیتی
به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی
اگرچه دین خداوند بی نیاز از ماست
بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست!
سر خلافت اگر خلق اختلاف کند
امام چاره ندارد مگر مصاف کند
بنا به نص روایت امام چون کعبه ست
که واجب است جهان گرد او طواف کند
مطیع امر امامت همیشه پشت ولی ست
اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند
مطیع امر ولی بین کوچه ها باید
بنا به خواست او تیغ را غلاف کند
غلاف گفتم و بازویی آمده یادم
مگر که قافیه اینک مرا معاف کند
ـــــــــــــــــــ
قیام همت و عزمی رفیع میخواهد
امام شیعه محب نه! مطیع میخواهد!
امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش
دمی به همهمه شیعیان منفعلش
به شیعه خود امامی علاقهمند نشد
بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد
امام، شیعه خود را عزیز میخواهد
سر برهنه و شمشیر تیز میخواهد
حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است
اطاعت از ولی الله سخت دشوار است
مطیع، بهر اطاعت همیشه آماده ست
چنان که حضرت صادق نشانمان داده ست
روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است
ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است
که بود حضرت صادق به خانه دورانی
رسید محضر او شیعه ای خراسانی
گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم!
برای معرکه آمادهاند این مردم
نظر کنید مساجد پر از مسلمان اند
کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند
به خلق حجت خود را دگر تمام کنید
زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟
سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد
غلام خانۀ حضرت به خانه داخل شد
امام گفت بیا و اطاعت از من کن
تنور خانۀ ما را بیا و روشن کن
همین که گشت تنور از حرارتش آذین
خلیل وار برو بین شعله ها بنشین
غلام خانه که هارون مکی است اسمش
بدون اینکه ببینند ترس در جسمش
بدون حرف اضافه در آن تنور نشست
امام صادق درب تنور را هم بست
پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا
امام گفت فلانی! تنور را بگشا
همین که باز شد آن از شراره ها گلگون
غلام سالم سالم پرید از آن بیرون!
امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی!
نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟
تویی که دعوی یاری شیعه ها داری
بگو که شیعۀ اینگونه چندتا داری؟
رها ز همهمۀ شیعیان صوری باش
اگر که شیعه شدی، شیعۀ تنوری باش
تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود
تنور حادثه تنها همین تنور نبود
دوباره در تب و تابی عجیب افتادم
تنور گفتم و آمد حکایتی یادم
تنور حضرت صادق اگر گلستان شد
تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد
تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت
سر حسین میان تنور خولی سوخت
سر عزیز خدا و تنور آن فاسق
در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟
سری که بود سرآمد به کل مافیها
سری که خفت به دامان حضرت زهرا
سری که دل ز تمام فرشته ها می برد
سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد
سری چنان که به شب های شامیان کوکب
سری که بود فقط روی شانه زینب
سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش
سری که گریه نمودند پنج تن به تنش
چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟
سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟
صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟
به چند درهم سر را خریده ای خولی؟
کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو
کدام دست دو دندان شکسته است از او؟
✍#شاعر_پیمان_طالبی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@navaye_asheghaan
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعایروزیکشنبه ۩ سماواتی.mp3
1.95M
📆 دعای روز یکشنبه
🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی
4_162514763547411164.mp3
7.97M
ذکر سینه زنی زبانحال امام صادق علیه السلام
*********
حالا دارم می فـهـمـم؛ آتیش در یعنی چی
حالا دارم می فهمم، سوختن پر یعنی چی
حالا دارم می فهمم، تو کوچه های غربت
حمله به یک خانه با چهل نفـر یعنی چی
نفس نمانده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت، تو کوچه ها به فاطمه
وای، از حــال مـــادرم
وای، از چشمای ترم
اینجا بین کـوچـه ها
ارث از علی می بـرم
وای، وای از غریبی (۴ )
***************
حالا دارم می بینم، گرد و غـبـار و دود و
حالا دارم می بینم، شعله های نمرود و
حالا دارم می بینم، چیزی که مادر دیده
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تو کوچه ها ، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود ، فکری به حال من کنه
وای، از تنـهـا مونـدنم
وای، از غصه خوردنم
بـــا پـــای بــرهــنــــه ام
تا کوچه کشـوندنم
وای، وای از غریبی (۴ )
**************
حالا دیگه حس کردم، عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم، ترک های روی لب
حالا دیگه حس کردم ، چرا همش خون بارید
میون چندتا بچه ، چشای عمه م زینب
با روضه ها خمیده شد، زنی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزه ها ، سر حسین و می بره
وای از روضه های نی
وای، از ردّپای نی
سنگ میخورد به بچه ها
هِی از لا به لای نی
وای، وای از غریبی (۴ )
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_ع_شهادت
#روضه_عاشورا از زبان مبارک امام صادق(ع)
امان از بادها... سوزان وزیدند
امان از تیغها برّان رسیدند
ألا یا اهلَ العالم جد من را
به روی خاکها عریان کشیدند
ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه
سرش را با لب عطشان بریدند
سواره ده نفر ناپاکزاده
به روی آن تن بیجان دویدند
جسارت بر تنش کردند اما
فقط از رأس او قرآن شنیدند
سرش را دادهاند و با بهایش
نمیدانم چقدری نان خریدند؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#امام_صادق_ع_شهادت
هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد
داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد
یا رب این "شعله" چرا ول کن این طایفه نیست؟!
باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد
سجدهاش خورد به هم، بس که تکانش دادند
سر سجادهی خود با دل مضطر افتاد
با عصا هم بدود باز زمین میافتد
بی عصا رفت و به هر کوچه مکرر افتاد
پس کجایند دراین واقعه شاگردانش؟
پیش چشمان همه حرمت منبر افتاد
تا زمین خورد صدا زد ز جگر: وا اُمّاه
پشتِ در یاد زمینخوردن مادر افتاد
مادرش خورد زمین، خورد زمین، خورد زمین
جلوی چشم علی، فاطمه با سر افتاد
فضه آمد کمکش ورنه مصیبت میشد
فضه با دیدن او پهلوی کوثر افتاد
گریهی غربت زن قاتل شوهر باشد
پس عجب نیست بگوییم که حیدر افتاد
آخر روضهی ما حرف حسین است حسین
دشنه با حنجر خشکیدهی او در افتاد
وَلیُ الله به یک ضربه تنش برگشته
گذر شمر به این ناحیه آخر افتاد
کینهاش با دوسه تا ضربه به پایان نرسید
آنقَدَر زد روی تل یکسره خواهر افتاد
بانوک چکمه تنش این سو و آن سو میشد
بانوک نیزه سرش این ور و آن ور افتاد
آنکه درسجده فقط پای خدا میافتاد
وقتِ قتْلِ علی اکبر شد و بدتر افتاد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@navaye_asheghaan
.
#روضه_امام_صادق
◀️ حاج مهدی سماواتی🎤
◀️ حاج غلامرضا سازگار✍
ای چشم علم خاک قدوم زراره ات
جان وجود در گرو یک اشاره ات
سبوحیان فریفته ی ذکر دائمت
قدوسیان مدیحه سرای هماره ات
دانش هر آنچه پیش رود در قفای توست
دانشسرای دهر بود یادواره ات
هر کشف تازه جلوه ای از نور دانشت
هر لحظه از گذشت زمان یک نظاره ات
این چهار مام و هفت اب و هشت جنتند
مشتاق حسن و شیفته ی یک نظاره ات
شیخ الائمه صادق آل محمدی
قرآنی و بود سور بیشماره ات
تو آن سپهر معرفت هستی که تا ابد
انوار علم میدمد از هر ستاره ات
تنها نه در کهولت سن یا که در شباب
نور کمال موج زد از گاهواره ات
باب الحوائج همه باب البقیع توست
دلهای عارفان همه دارالزیاره ات
منصور داد زهر تو را ای امید دل
رحمی نکرد بر جگر پاره پاره ات
یکبار کشت ابن ربیعت میان راه
منصور گشت باعث قتل دوباره ات
فرستاد ابن ربیع دل شب اومدن بالای بام وارد شد، حجت خدارُ با سر و پای برهنه خودشون سوار بر مرکب عزیز زهرا پای پیاده می دوید ، دیگه نگم چه کرد و چه گفت...
بودی تو چاره ساز همه عالم و نبود
جز صبر در برابر منصور چاره ات
تنها نسوخت بیت تو کافتاد بر جگر
از شعله های خانه ی زهرا شراره ات
یه بارم فرستاد منصور ملعون خونه ی حجت خدارُ آتش زدن، نوشتن میان آتش و دود قدم بر میداشت صدا میزد:«أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ» یعنی من فرزند ریشه های زمینم من فرزند ابراهیم خلیلم که خدا آتش رُ براش برداً و سلاما قرار داد مگه میشه یاد مادرش فاطمه نکرده باشه لابد این جمله رُ هم فرموده من پسر فاطمه ام که تو این مدینه در خونشُ آتش زدن.
هنوز در نیم سوخته بود لگد به در کوبیدن صدای ناله اش بین در و دیوار بلند شد بابا... مسلماً یاد جد مظلومش حسین علیه السلام هم کرد، یه روز بعد از آنی که در خونشُ آتش زدن یکی از شیعیانش میگه محضر مقدس آقا رسیدم دیدم محزونه گریه میکنه اشک روی گونه هاش می غلطه، گفتم آقا چرا محزونی؟ فرمود روز گذشته که خونمُ آتش زدن این زن و بچه ها هراسان از اینطرف به آنطرف میدویدن، یاد عصر عاشورا افتادم. یابن الحسن ریختن هم خیمه هارُ غارت کردن، هم آتش زدن، هم با تازیانه دنبال این زن و بچه ها... ناله میزدن وا محمدا
حاجت نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی ز سوز سینه ی زینب شراره بود
یک خیمه نیم سوخته شد جای صد یتیم
چیزی که جا نداشت در آن خیمه چاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
چون دست هر مهی به روی ماه پاره بود
.👇
@navaye_asheghaan
مداحی آنلاین - تو آن سپهر معرفت هستی که تا ابد - مهدی سماواتی.mp3
7.16M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴تو آن سپهر معرفت هستی که تا ابد
🌴انوار علم می دمد از ستاره ات
🎤حاج #مهدی_سماواتی
⏯ #روضه
@navaye_asheghaan
.
#نوحه_سنتی
نوحه شهادت امام صادق علیه السلام
غم ببار ای آسمان در غربت صادق
ناله کن دل در عزای حضرت صادق
در عزایش نوحه خوان باش
هم نوا با قدسیان باش...
(یابن زهرا یابن زهرا..)
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
او که شد مسموم زهرِ دشمن بی دین
خانه اش آتش گرفت و شد دلش غمگین
می کشید آتش زبانه
بر سرش از بام خانه
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
بینِ اَنظار عمومی بُردَنَش او را...
پا برهنه،پشتِ مرکب،نیمه شب تنها
آن امامِ شیعیان را
کرده غمگین ظلم اعدا
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
آخری عمری دلش بی تابِ مادر بود
او که دردش هم شبیه دردِ حیدر بود
درد دستِ خسته ی او
دوش پینه بسته ی او..
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
بین حجره کاظمش دیده غمِ بابا
لحظه ی آخر شده او همدمِ بابا
ناله ها کرده برایش
او کفن بُرده برایش
مسموم وا اماما
مظلوم وا اماما
شکر حق بر پیکرش آخِر کفن بوده
کِی دگر در قتلگه خونین دهن بوده
کِی سرش بر روی نی رفت
خواهرش در بزم می رفت..
شهید وا حسینا
غریب وا حسینا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#شهادت_امام_صادق
@navaye_asheghaan