eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Mamad Naboodi.mp3
5.54M
🎧یه روز همه باهم به جای ممد نبودی ببینی، می‌خونیم: 💔 حاج قاسم نبودی ببینی قدس آزاد گشته!! 🎤 کویتی پور
Taheri-Masoomeh-01.mp3
5.57M
تبریک تبریک به مناسبت میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها قمی ها تبریک ویژه به شما ان شاء الله ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مولودی بسیار زیبا و شنیدنی # مداحی حسین طاهری 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
خرمشهر شهید آوینی.mp3
5.04M
به مناسبت ایام آزادسازی خرمشهر⚘️ این صوت‌جان‌فزای شهید آوینی رو در آرامش گوش بدین!🎵🎶
. خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به زیبائی او گل می رسید/ پیش او یوسف خجالت می کشید/ دو ملک سر را به زیر انداختند/ بال خود را فرش راهش ساختند/ غرق حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/
مثل یک خواهشِ لبریزِ حیا آمده بود از هیاهوی فراگیر، رها آمده بود با دل ساده و باران‌زده‌اش نجوا داشت که چرا دیر به حج فقرا آمده بود رعیت سوخته از غم به پناهندگیِ سایه‌ی چتر مُعین الضعفا آمده بود گره زد زلف دلش را به ضریح خورشید "هر چه دردست به امید دوا آمده بود" او که با پای عصا سخت قدم بر می‌داشت حال با پای خودش رو به شما آمده بود دل ویران شده، آباد شد و بر می‌گشت آنکه چون شهرِ پس از زلزله‌ها آمده بود راه صدساله که درویشِ طریقت می‌رفت زائرت یک شبه آن‌را به‌خدا آمده بود بر لبش در دل ظُهری غزلی ابری داشت شاعری باز به دنبال عبا آمده بود صحن آزادی و لبخند تو پایان کسی‌ست که به پابوس غریب الغربا آمده بود ✍
عشق یعنی تپشِ این دل بارانی من لطف پیدای تو و گریه‌ی پنهانی من و خدا خواست که از دست تو درمان برسد خواست تا عطر علی، تا به خراسان برسد یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره‌ها چه خبرها که رسید از دل این پنجره‌ها یا رضا گفته و بینا شده چشمان کسی یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم به هوای دلِ پاکِ تو به دریا بزنم عشق یعنی بشوم آهوی آواره‌ی تو بدهم دل به صدایِ خوشِ نقاره‌ی تو عشق یعنی به هوایت، گذر از دامن و دشت عشق در شوق سلامی‌ست، سرِ ساعت هشت عشق در قلب قطاری‌ست که از قم برسد در نمازی‌ست که تا رکعت هشتم برسد ✍
؛ ؛ نَقل است که فَخرِ علما، شیخ بهایی شد شامل لطف و کرم خاصِ خدایی گفتند بیا فاطمه داده‌ست رضایت معمار حرم باش، علی کرده جدایت جا داشت بنازد به همه عالم امکان روزیِ کمی نیست حرم‌سازیِ سلطان آن شیر که خورده‌ست، نهاده اثرش را او خرج حرم کرد تمام هنرش را اخلاص نشان داد، خدا داد توانش فردوسِ برین کرد بنا با دل و جانش نزدیک به اتمام حرم بود که ناگاه دیدند همه روی لب شیخ نشست آه با پوزش از آقای جهان گفت به یاران باید که کنم چند شبی ترک خراسان من می‌روم اما بخرید آبرویم را اجر همه با مادرمان حضرت زهرا تا اینکه دوباره برسم خدمت آقا جز سَردَر این کعبه بسازید همه‌جا را در غیبت او گشت مهیا چه بنایی چه گنبد و گلدسته‌ی انگشت‌نمایی بَه بَه! چه ضریح و حرم و صحن و سرایی از شوقِ طوافش دل کعبه‌ست هوایی ناگاه چنین توصیه گردید ز خدام: وقتش شده معماری سَردَر شود اتمام گفتند که ما اذن به این کار نداریم تا آمدن شیخ، همه لحظه شماریم هنگام سفر شیخ به ما گفته مکرر: کار خود من هست مهیایی سَر‌دَر گفتند که از جای دگر آمده دستور فرمان امام‌ست و پُر از حکمت و منظور پس ساخته شد سَردَرِ آن روضه‌ی رضوان کم داشت فقط روح الامین، عرشِ خراسان پس شیخ بهایی ز سفر آمد و ناگاه با دیدن سَردَر ز دلِ خویش کشید آه شد غوطه‌ور حسرت و غم، حال و هوایش تا داشت توان، کرد گله از رفقایش گفتند مُکدر نشو این امر امام‌ست سرپیچی رعیت ز شهنشاه حرام‌ست یک خادم خوش‌روزی این روضه‌ی اعلا دیدار نصیبش شده در عالم رؤیا کرده‌ست چنین امر، به او قبله‌ی عالم بر شیخ پس از اینکه رساندی تو سلامم گو: مرد خدا، پیرِ هنر، دست مریزاد معمار کرمخانه‌ی ما، خانه‌ات آباد در خانه‌ی اُمید! تو در فکر طلسمی؟ ما کار نداریم، که آمد! به چه اسمی! بسپار حرم‌ را به طلسمِ کَرَم ما بگذار بیایند همه در حرم ما ای شیخ بِدان ما پدر هر بد و خوبیم ما طایفه ذاتاً همه ستارُ العیوبیم ما چشم به راهیم‌ گنه‌کار بیاید با هر چه که آورده، خریدار بیاید باید به حرم پاک شود زائر ما تا، گیرد صله‌ی تذکره‌ی کرببلا را ✍
223.9K
🌹 🌹 (میشه شاهی کنی) 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 باشدا وار شور و غوغا /فرهلنوب اهل دنیا/گل آچدی گلزار زهرا/گلوب شه دوران یتوب ایّام شادی/مدینه چوخ با صفادی/سرور عالم رضادی/پناه مظلومان گلدی ماه منیر عالمینه امیر ذکر اولاندا آدی سینه ده قلب اسیر علی موسی الرضا 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 یثربه ویردی زینت/بوگل گلزار عصمت/ایلیوب ا...قیامت/رضانی خلق ایتدی یوزه گون پرده سالدی/ملک نواسی اوجالدی/اورکده غملر آزالدی/دیلده غمیم گیتدی مهر رخشان گلوب جان جانان گلوب درد اولانلار گلون درده درمان گلوب علی موسی الرضا 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 ای اولان شمس تابان/شهنشه ملک ایران/غریب دوران رضا جان/سنه فدایم من دیل سنه وابسته دی/یانان دیلیم چوخ خسته دی/اورک زیارت ایستدی/سنه گدایم من ریزه خوارم سنه قیل عنایت منه سسلیرم من آقا منه نوکر دینه علی موسی الرضا 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 آدیوین من فداسی/دیل عشقیوین مبتلاسی/ای شیعیانون آقاسی/امام انس و جان دیلده عشقون بسله رم/درگهیوه من نوکرم/قووما قاپوندان گیتمرم/جانیم سنه قربان باشدا عشق ولا دیلده شور و نوا اربعین یاز منه گینه کرب و بلا
. السلام علیک یا علیه السلام ای حافظ ولایت یا احمد بن موسی ای خِبره در فقاهت یا احمدبن موسی ای دُرّ بحر موسی ، عابدترین ِ عبّاد نوری میان ظلمت یا احمد بن موسی از بس که بود زهدت، شُهره میان مردم کردند بر تو بیعت یا احمد بن موسی بعد از قبول بیعت، گفتی رضاست الحق هشتم مه امامت یا احمد بن موسی گفتی رضاست مولا، واجب شده به امر ِ ایزد از او اطاعت یااحمد بن موسی پس تو چراغ راهی در شام ِ تار شیراز ای مظهر هدایت یا احمد بن موسی در افتخارت این بس که بعد از این هدایت کرده رضا دعایت یا احمد بن موسی آخر شدی تو نائل در راه عشق سلطان بر منصب شهادت یا احمد بن موسی آقا تو هم شبیه ِ معصومه و رضایی سرمنشأ کرامت یا احمد بن موسی شکر خدا که هستم از دلبران رویت دارم به تو ارادت یا احمد بن موسی با یک نظر دوباره، کن ای کریم شیراز روزی من زیارت یا احمد بن موسی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. با معجزه ای که از شهامت رخ داد شد شهر قیام و خون ایران آزاد آزاد و شد و چهل بهار و آمد و رفت ای جان وطن روح شهیدانت شاد .
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 بــنام خـداونـد فـتح الفتوح خـداوند دريـاوطـوفان ونوح خداوند رحمان ونيكو  سرشت كه نام مرادربسيجش نـوشت خداياكرم كن كه لـب وا شـود زعــطر شهـيدان شـكوفـاشود دوبـاره دلم راهی جـاده هاست وجودم پُر ازعطر سجاده هاست به شهری که یاران پاک و نجیب گرفـتند حـاجت ز اَمّـن یُـجیب دلم بار دیگر پرُ از های وهوست پرازبوي عشق و پرازبوي دوست بیـا تــا رویــم بــاز بــهر خدا زیــارت کنیـم شــهر آلالــه را بـــياازشهـيدان روايـت كنـيم زبيــت المُقَدَّس حكايت كنيم زبيـت المُـقَدَّس كـه رزمندگان گــرفتند ازخـصم جـاني امان زشـهرشهـيدان خبرمي رسـيد مُكـَرَّر خـبر ازظـَـفَرمي رسـيد خبرچيست كين گونه شورآفريد حماسه حماســه غــرور آفـريد ز رزم دلــــــيران بــــي ادعا   شــد آزاد خـرّم تـرين شـهرما درآن دم كــه خرمشهرآزادشـد  امـام شهـيدان دلش شـادشد بــنام علـي بــرعـدو تـاختند  وتَلّـی ز اجسادشان ساخــتند زمـين وزمـان زيـرخمپاره بود هـدف سينهٔ خصم بدكاره بود دراين روزمردان جنگ وستيز زدشـمن شكستنددندان تيز به فضل خـداوندرَبِّ جَلـيل زدشمن برآمددَخيل اَلدَّخيل به مردان درخون مُلَبَّس قسم شهـيدان بيت المُقَدَّس قسم بـراه شهـيدان قـدم مي زنيم وفرداي خـود را رقـم مي زنيم اگـرپيكرم غــرق درخـون نشد اگـر لالهٔ دشـت مجـنون نـشد شــهادت اگـر انتـخابم نكـرد و همـسايــه ی آفــتابم نكرد ولـــي بــاز از نسل آييـنه ام   به عشق علي می تَپَدسينه ام به عشق ولايت نفس مي كشم دراين ره كجاپاي پس مي كشم بـــراه ولايــت همـه سردهيم عـلم رابـه مـردان ديــگردهيم بیـا اَسـب مـردانگی زیـن کنیم که تا فتح قدس و فلسطین کنم بتـازیم بـه آنان که کودک کُشند ز هرچه مسلمان ودین ناخوشند اگر دست و پا در یَم خون زنیم چنان نعره بر جان صهیون زنیم که گردد بلند زآن سپاه ذلیـل فقط زوزۀ الـدَّخـیل الـدَّخیل دگر حمله هاسخت وطوفانی است که این خونبهای «سلیمانی» است الهـی بــه حــقِ امــام زمــان بمــاند وطـن تـا ابـد در امـان بُوَد روزوشب ذکر«مداح» مُدام بـه روح شهیدان درود و سلام 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 شعر:علي اكبراسفنديار«مداح»
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 بـاز بـر قـرآن تفـأل می زنـم از زمین تاعرش را پل می زنم تا بگویم از علی مـوسی الرضا بـاغ طبـع سینـه راگـل میزنم سوی مشهدمی روم باپای دل بـر رضـا دست توسل می زنم مـی سـرایم شعری ازدلدادگی نغمـه ها همپای بلبل می زنم تــا کــه ذوبِ در ولای او شوم در تنور عشـق قـل قـل می زنم از ازل دربـــدرش بــوده دلم محــو زره پـرورش بـوده دلم مـی روم راهـیِ بــازارش شوم با کلاف جان خریدارش شوم گرچه موری پیش سلطان نیستم جــز غـلام نـوکـرانش کیستم دارم امید از حضورش بی عدد تا در این مِدحَت مرا یاری دهد من کجا مولا علی موسی الرضا مـن کجـا قبـله ی حاجات دعا؟ آنکـه بــاشد آسمان پروانه اش جنت الرضوان شده کاشانه اش نور خورشیداست برق چشم او خشـم مـی آیـد خـدا ازخشم او هست مولایم رئوف و سفره دار هـم عـزیـز دُردانــه ی پـروردگار اوکه ازمهمان نوازی خسته نیست دربهای خانه اش هم بسته نیست هـر دل غمـدیـده را شـادش کند چـون کـویـر طوس آبـادش کند خانه ی او مأمن دلخسته هاست اوطبیب هرچه دل بشکسته هاست در وجـودش آنچـه آهو دیده بـود خـوشدلی وخُـلق نیـکو دیـده بود اوست با مخلوق و خالق همزبان در پناهش هست هرکس دراَمان خــار آیــد سـوی او گل می شود هــر زبـانِ بستـه بـلبـل می شود آستـانـش جَنَّـتِ رضــوان بُـوَد خوش به حال زائری مهمان بود آب سقاخـانـه اش را هرکه خورد مِهــر مـــولا را دگـــر از دل نَـبُرد هــر کــه زد در بــارگـاه او قـدم تــا اَبــد گــردد عـزیـز و محترم محضرش هرکس فرستدیک سلام نــزد حــق دارد مقـام و احتـرام فــرش بــارگــاه او بــال مَلَـک بـرتـری دارد حــریمش بـر فَلَک نـوکـری بهـر رضــا شاهانه است عاقبت بخیری در این خانه است هرکه اینجا کرده یک آن نوکری بـر سـرش بگذاشت تاج سروری هرکه باعشق رضاجان زد نفس در گــرفتـاری شـد او را دادرس بس رئوف است وکریم ومهربان خانه اش شد جان پناه بیکسان هرکه بـا بدخواه او گردیده غیر شـک نـدارم گـردد عاقبت بخیر این رضا با دشمنش هم بد نکرد دسـت حتی منکـرش را رد نکرد تابه کامت هست«مداح»این زبان یا علـی موسی الرضا نیکو بخوان 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 مبــارک بـاد بـر مـوسی بن جعفر که خوش بختی زده برخانه اش در پسـر آورده نجـمه همـچـو گـوهر رُخَـش رخشـنده تـر از ماه و اختر هـرآنکس دیـده گفتاچه فریباست عجب این کودک یک روزه زیباست 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 عجب نـوری بـه بیت نجمه تابید گرفت از نورچشمش وام خورشید دل مـوسی بـن جعفـر غرق امید شــده ورد لبـــانش ذکـر توحید که یـارب می کنم حمد وسپاست هـزاران شکر از این لطف خاصت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 ببیـن فـــرمـانده ی مُلک قضا را جمــال عـرشیِ شمس الضحیٰ را پـنــاه و شــافــــع روز جــزا را عـــزیــز دُردانـه ی زهـرا رضـا را عسـل مــی ریــزد از کنج لبانش خوشا نجمه که می بوسددهانش 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 برای مـا رضا چون جـانِ جان است امــامی کـه رئـوف و مهـربان است زبان دروصف ومدحش ناتوان است ولـی نعمـتِ مــا ایــرانیـان است سـلام و صلوات بـه جــان پـاکش دل مــا تـا اَبــد بــاشـد هـلاکش 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 الا ای شیعـیان تبــریک تبــریــک رسیـده جـانِ جـان تبـریک تبریک امــــام مهــربـان تبـریک تبـریک سپهـــروآسمـــان تبـریک تیـریک رسیـــده مـــژده از حــی تبــارک محبــان الـــرضـــا بـــاد مبـارک 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 رضــا بــاشـد همـان روح مجـرد رضــاسـت آیینـه ی مـرآت احمد رضــاست آن روی سکـه ی محمد رضـاست از آنچه می گوییم سرآمد رضـا پـاره تـن و جان رسول است رضــا فـرزنـد زهـرای بتـول است 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 فقیهــان بــر درِ خـانــش فقیـرنـد امیـران پیـش پـایش سـر بـه زیرند ســلاطیــن پیشگــاه او حقیــرنـد همـه از درگهـش حـاجـت بگیـرنـد جهـان دانـد کـه آقـای مـن آقاست هرآنکس که مُریدش گشته باماست 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 بنـازم مـن بـه مـولای غــریبـان به درب خانه اش شدهرکه مهمان نمـی پـرسـد ز نـام و دیـن آنـان مسلمـان بـاشـد آیـا، نا مسلمان بدستش داده بـی نسخـه دوا را ببیـــن آقـایـی و لطـف رضـا را 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 مکـن ای دل رهـا هـرگـز رضـا را بخـوان هـر دم غـریب الغـربـا را سـه جـا فـرموده گیرد دست مارا نشـــایــد رد کــند هرگز گـدا را کجـا دیـدیـد سلطـانـی در عـالم همیشه بـا گدایـش گـردد همدم 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 ســلام ای عـــالِـم آل محــمد ســلام امــید و آمـال محــمد رقـــم زد بـا تـو اِقـبال محـمد به جَنَّـت خوش بُوَد حال محمد تــو پـاره ی تـن پیغمبر هستی عـزیــز فـاطمـه و حیدر هستی 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 مـزار قُـدسـی ات بیـت الحـرامم بـه روح و جـان تـو عرض سلامم خـوشم تـو مهـربان هستی امامم ز شهـد لطـف تـو شیـرین کـلامم ز سقـا خـانـه ات جـامی بنـوشان به لطـف خـود خطـایم را بپوشان 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 رضــا جـان دردمـندان را دوا کن بیــا بهـــر دل مـا هـم دعـا کن بِسـان تیــغ سَـلمـانـی طـلا کن وجـودمان بـه عشقـت مبتلا کن هـرآنچـه را که داریم از تو داریـم یقیــن مـا بـا دعـایت پـایداریم 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 دعـا فـرمـا کـه تـا اعجـاز گردد و مهـدی حجت حــق بـاز گردد نـظــام عـــدل او آغــاز گـردد در عـالـم شیـعه سـرفـراز گـردد الهــی زنـده بـاشیم تـا ظهورش کنیم خدمت گذاری درحضـورش 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 همـه هستیـم مرهـون عطایت فـدای عطـر جان بخش دعایت دعـا کـن تا بمانیـم بـا «ولایت» شـویم در پرتـو نـورش هدایت بگیر از مرحمت دست«ولـی» را مـدد کـن رهبـرم «سیدعلی» را 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 تــو ذاتـاً مهـربـان و دست گیری تــو دسـت منـکرانـت را بگیـری تــو حتی عـاصیـان را می پذیری رضـا، جـانم فــدایت بـی نظیری خــدا را شکـر«مـداح» تـو هستم تـو را جـان جـوادت گیـر دستـم 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 خـورشیدِ رخِ رضا نمـاید جلـوات از نـــور جمـال او بـریـزد بـرکات ای شیعه بشـوق زائدالـوصف بگو تبریک به صاحب الزمان باصلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 به چشمم شوق باران است یارب مــرا میـل خـراسان است یارب نشسته بغـض سنگینی به سینه دلـم تنـگ رضا جان است یارب 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 شودآیا که مرادوست خطابم بکنی؟ وَ زِ خُمخانۀ عشقت مِیِ نابم بکنی؟ همهٔ آرزویم هست رضاجان محشر آبـرویم بـخری نـوکر حسابم بکنی 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 هرکه آمدبسویت ناب وسرآمدبشود نا امید از درِاین خانه کجا ردبشود? به امید آمده ام بر درِاین خانه ،اگر دست خالی بروم بهر شما بد بشود 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 راه هیـچ طایفـه ای رابه حرم سدنکنی بس که آقـای رئـوفی به کسی بدنکنی بیست وچارساعته درب حرم توبازاست اَحـدی را ز درِ خـانـه ی خود رد نکنی 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 آقا جون دست ما رو رها نکن مــا رو از مُحِبّوُنـت جدا نکن اگـه مـا میوه ی باغ عشقتیم میوه رو که می خری سوا نکن 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 به پابوسی ات فیض نابم بده مرا عطـر و بـوی گـلابـم بده کـرم خـانه ات را رضا در زدم بجـان جـوادت جــوابم بده 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 دلی دارم از عشق تـو شعله ور که باشدسوی مشهدت درسفر اگــر چـه بهـایی نـدارد ولـی تو رو جان معصومه ازمن بخر 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 ولایت محـوری بـاشد اصــولم مــــریــد امـر فــرزند رسـولم گدای درگهـت هستم رضـاجان تـو را حـقِ جـوادت کـن قبولم 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
‍ ‍ ‍ 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 ای به رضای حق رضا،مولاعلی موسی الرضا شمس الضحی بدرالدجی،مولاعلی موسی الرضا هرگوشه ای ازصحن تو،دارالقراردل بُوَد هردرب آن باب العطا،مولاعلی موسی الرضا دربارگاه قدسی ات،شاه وگدایکسان بُوَد مولاتوشاه ومن گدا،مولاعلی موسی الرضا هرکس که راهی میشود،ازخانه سوی مشهدت در راه گوید بارها، مولا علی موسی الرضا مولای مهربانی ام،بخوانی یانخوانی ام من دوست میدارم تورا،مولاعلی موسی الرضا شوریِ اشک دیده ام هست ازنمکدان شما ای بانمک ای باصفا،مولاعلی موسی الرضا بیمارعشقت گشته ام،دردم فزونترکن ازاین زین غم نمیخواهم دوا،مولاعلی موسی الرضا ازپنجره فولاد تو ، عطربهشتی می وزد آنجا شودحاجت روا،مولاعلی موسی الرضا ای دردها راچاره ساز،وی برغریبان دلنواز من هم غریبم یارضا،مولاعلی موسی الرضا پیوسته حاجت میدهی،فرقی ندارد کیست این پیش توغیر وآشنا،مولاعلی موسی الرضا محبوب درچشم همه،ای یادگار فاطمه دُردانه ای نزدخدا،مولاعلی موسی الرضا هرکس که بادردآمده،بی نسخه درمان کرده ای ای خانه ات دارالشفا،مولاعلی موسی الرضا هردل که شدتنگ حسین آقاتوامضا کرده ای دادی برات کربلا،مولاعلی موسی الرضا آنان که ازخان کرم،فیض شهادت خواستند حاجت گرفتندازشما،مولاعلی موسی الرضا جان جواد ومادرت ،ازبهرمن امضا نما برگ شهادتنامه را،مولاعلی موسی الرضا درلحظه ی جان کندنم،بینم اگرماه رُخت دیگرشوم حاجت روا،مولاعلی موسی الرضا «مداح»دارد افتخار،تانوکریِ تان کند ای جلوه حُسنِ خدا،مولاعلی موسی الرضا 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
4_6012838941772746471.ogg
1.11M
ای به رضای حق رضامولاعلی موسی الرضا
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 بـه درد عشقـت آقـا مبتـلایـم رضـا جانـم شـده ذکر و نـوایم تـو اربـاب منـی و مـن گـدایم تـو هـر دم بشنوی سوز صدایم زبس کردی کرم دل کرده عادت جـوابـم را بـده جـان جـوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 توگرمابخش دل،شمس الشموسی غـریبـان را تـو اَنیــس النُّـفُوسی تــو آقــایی تـرین آقـای تـوسی طبیـب هـر دل و جـان عَبُـوسـی بیـا از این مـریضت کـن عیـادت جـوابم را بــده جــان جــوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 تـو بادلهای مشتاقان چه کردی رئـوف و مهـربان و اهـل دردی ز درگـاهـت کسی را رد نکردی توگرما بخش هر دلهای سردی غــلام درگـهت هـر پـایمردی گــرفتارت مــن از روز ولادت جـوابـم را بـده جـان جوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 اگـر چـه هـر غـریبی را حبیبی پنــاه بی پنـاهی خـود غریبی تو برهر درد بی درمـان طبیبی بـده مـا بی نصیبان را نصیبی بــه غیـر و آشــنا داری ارادت جـوابـم را بـده جـان جـوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 تو ما ایـرانیـان را جانِ جانی تو درشُهرت رئـوف و مهربانی نـگفــته درد مـردم را بـدانی گــدایـی را نشـد از در برانی مـران ما را تو از باب المرادت جـوابـم را بـده جـان جوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 رضـاجـان حفظ فـرمارهبـرم را علــــمدار ولایـت ســـرورم را مـدد کن مـردم دیـن باورم را نگــهدار از بـلاهـا کشــورم را که درظِـلِّ تـو گردیم باسعادت جـوابـم را بـده جـان جـوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 دعا فـرما که مهدی رخ گشاید بـه کنعان یـوسف جانان بیاید عـلاج درد بـی درمـان نمـاید ز مشـتاقـان رویـش دل رباید که دیـدار رُخَش باشد عبادت جـوابـم را بـده جـان جوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 بِـه حَـقِّ نـاله هایی کـز نهادت ز دلتنـــگی زدی بهـر جـوادت حسین و غربتش آمد به یادت به آن طفلی کـه آمد به عیادت بخواه ازبهر«مداح»هم شهادت جـوابـم را بـده جـان جوادت 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 شعراز:علی اکبراسفندیار«مداح»
4_6012838941772746472.ogg
807.7K
به دردعشقت آقا مبتلایم
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 سـلام مـه جان آقـا مــه غـم و دردِ دوا هرکه تِره وَنگ هاده خَلـه زود بـونی رضا الهی که امام رضا تـه فـدا بَــوِّم خدا نکنه روزی ته جاجدا بَــوِّم از قدیم من ته خاطرخواه هَسّمه تِـــه پنجـره فولاد دَخیل وَسّـمه آقا از بس که تِه مهربونی خدایی غریب و آشنای حاجت ره هِدایی امام رضا یا امام رضا«۲» یا امام رضا یا امام رضا جان 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 هــر کــه اِنـه تِه حرم تِه پیش هَسّه محترم دَسِ خــالی نَشـونـه بَس کـه تِه دارنی کَرَم تِـه حَقّـا پاره ی تنِ پیغمبر هَسّی تِـه یـادگـارِ فاطمه ی اطهر هَسّی آقـا تِـه حـرم دِنِـه بــوی بهشت اسمـاعیـل طلای اُو اُوی بهشت تِـه حـرم خِنِه ی آشناها و غیره هرکه تِه زائـر بَـوِّه عاقبت بخیره امام رضا یا امام رضا «۲» یا امام رضا یا امام رضا جان 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 الســــلام ای مـقـــتدا هشتمین شمس الضحیٰ خـانـه ات بیـت القـرار بــی پنــاهـم ای رضـا سـرای تــو دارالشّفـای هر چه درده کسی ازخونه ت دست خالی برنگرده قربون صحن وسرای حرمت قربون لطف و صفا و کرمت فدات بشم که ازنگام دردومیخونی نگفتـه حاجت دلِ من و میـدونی امام رضا یا امام رضا «۲» یا امام رضا یا امام رضا جان 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 ای امـام چـاره ساز حــرم تــو دلنـواز درِخونه ت همیشه بــه روی زُوّارا بــاز آقـا بــه لطـف و کَـرَمـت امیدوارم رَدَم نکن که جزخونه ت جایی ندارم هر که گفته یا رضا پناش دادی هر که با درد اومده دواش دادی اومـدم از خِرمَنِ لطفت خوشه گیرم زدستِ مِهرت بَرات شش گوشه گیرم امام رضا یا امام رضا «۲» یا امام رضا یا امام رضا جان 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا