#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بر بلندای دارالاماره رفتهای تا کجا را ببینی؟
رفتهای تا که از آفرینش ابتدا انتها را ببینی؟
ای وفای به عهدت مسجل، آسمان پشت چشمت معطل
بهتر از هر کسی میتوانی راز قالوا بلی را ببینی
خنده کن تا ملائک بخندند، حلقهی عشق دورت ببندند
حوریان در طوافت بچرخند، صف به صف انبیا را ببینی
جمع مستقبلینات بنازم، صفبهصف مؤمنینات بنازم
بهتر از این کجا میتوانی مرحبا مرحبا را ببینی؟
اندکی صبر کن ای سر سرخ، اندکی بیشتر بر بدن باش
غرق شو در ولی خداوند، تا مقام فنا را ببینی
چشم میبندی و چشم دل را میگشایی بر آن سوی هستی
خوش به حالت اگر میتوانی روی ماه خدا را ببینی
کوفیان تا ابد شرمگیناند، چشمها ریخته بر زمیناند
رفتهای بر بلندای این شهر، تا کدام آشنا را ببینی؟
دربدر، چشمهای قشنگت، در پی چشمهای حسین است
رفتهای شاید از این بلندی، مکه تا کربلا را ببینی؟
بس که شخصیتی بیبدیلی، مسلم روزگار عقیلی
میتوانی از این منظرِ سرخ، آن سوی ماجرا را ببینی
آن عطشرود آبی فرات است، تشنهلب این طرف کائنات است
پلکها را کمی بازتر کن، تا که موج بلا را ببینی
خیمهگاه خدا غرق آه است، تیغ مشغول قتل و گناه است
قد بکش تا بریدهبریده، گودی قتلگا را ببینی
علقمه غرق شد در ابالفضل، کربلا شد سراسر ابالفضل
دستها را کمی سایبان کن، تا که دست وفا را ببینی
داغ در کربلا بیحساب است، تیر دنبال قلب رباب است
چشمها را ببر پشت خیمه، تا که زیر عبا را ببینی
موج سرخ بلایی میآید، روز بی انتهایی میآید
زودتر جان بده تا مبادا، ماهٍ در بوریا را ببینی
صبر کن لشکر سر بیاید، روز تنهاییات سر بیاید
صبر کن مرد تنهای کوفه! لشکر سرجدا را ببینی
چند روزی تحمل کن ای مرد، تا کمی بگذرد این غم و درد
کاروانی به کوفه بیاید، خندهی بچهها را ببینی
عاتکه دخترت که شهید است، دختر دیگرت که اسیر است
خنده کن تا جلوتر بیاید، خار در دست و پا را ببینی
صبر کن تیغها جان بگیرند، انتقام شهیدان بگیرند
صاحبالامر از ره بیاید، دست مشکلگشا را ببینی
✍ #ایوب_پرنداور
.
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
کوفه شد چشم و مرا گرم تماشا شده است
یار بی یاور تو بی کس و تنها شده است
بین این شهر زبانزد شده نیرنگ میا
صحبت از غارت انگشترت آقا شده است
قدر یک دشت به همراه عبا داشته باش
سخن از ریختن یوسف لیلا شده است
من ازآن خنده ی تلخ عدویت دانستم
که برای سر شش ماهه چه غوغا شده است
نعل تازه به سم مرکبشان می کوبند
صحبت از تنگی گودال در اینجا شده است
تا که طفل تو نرفته به کنیزی برگرد
حرف نامحرم و دردانه ی نوپا شده است
مثل آن کوچه که زهرای جوان گیر افتاد
مسلم آزرده در این کوچه چو زهرا شده است
من شنیدم که به دیوار سر فاطمه خورد
در دلم روضه ی صدیقه ی کبرا شده است
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#مسلمیه #شب_اول_محرم
.
.
#حضرت_مسلم علیه_السلام
#غزل_مرثیه
دلم از غصه ات ای یار به هم می ریزد
غنچه ات از ستم خار به هم می ریزد
درو دیوار هم از غربت من می گریند
از غم من درو دیوار به هم می ریزد
زود برگرد وگرنه که برت گردانند
می شود جسم تو خونبار به هم می ریزد
قصدشان است به گودال بریزند سرت
پیکرت یکصدو ده بار به هم می ریزد
همه هم گر بروند شمر ولی ول کن نیست
سینه از چکمه ای انگار به هم می ریزد
به سوی کوفه میا ای گل زهرا ورنه
خواهرت بر سر بازار به هم می ریزد
گفتم ای طوعه فقط پشت در خانه میا
مسلم از قصه ی مسمار به هم می ریزد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#مسلمیه #شب_اول_محرم
.
.
#روز_عرفه
#امام_حسین علیه السلام
#مناجات_روز_عرفه
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
#محمدجواد_شیرازی ✍
.
.
#ورود_کاروان_به_کربلا
#غزل_مرثیه
چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم
چه روی داده که دائم غبار می بینم
چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم
تو را به غصه و ماتم دچار می بینم
از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد
خداگواست چه در این دیار می بینم
بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین
سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم
هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم
وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم
تمام دلهره ام این شده زمین نخوری
وگرنه روی تنت ده سوار می بینم
خداکند نشود جسم تو لگد کوبی
چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم
اگر برند مرا بین کوچه و بازار
سر تو را وسط رهگذار می بینم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#ورودیه #شب_دوم_محرم
.
.
#ورودیه_کاروان_به_کربلا
#غزل_مرثیه
یا اخا ای تو مرا یار بیا برگردیم
لاله ی احمد مختار بیا برگردیم
تو همه دلخوشی ام هستی و گردد بی تو
آسمان بر سرم آوار بیا برگردیم
به همان لحظه که بر سینه،زد آسیب لگد
قسمت می دهم ای یار بیا برگردیم
می رسد بوی جدایی به مشامم اینجا
می شود جسم تو خونبار بیا برگردیم
خیمه بر پا مکن اینجا، به دلم افتاده
می دود طفل تو بر خار بیا برگردیم
تا رسیدیم به این دشت شدم دلواپس
بهر چشمان علمدار بیا برگردیم
گر بمانیم در این دشت ز ضرب سیلی
چشم دردانه شود تار بیا برگردیم
بیم دارم که سر کودک ششماهه شود
به سر نیزه گرفتار بیا برگردیم
تا که با خنده نبردند عزیزان تو را
به سر کوچه و بازار بیا برگردیم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_دوم_محرم
.
.
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#غزل_مرثیه
گربمانیم در این دشت دلم زار شود
چشمم از غصه و غم های تو خونبار شود
به دلم از همه سو غم روی غم آمده است
ترسم آن است حرم بی کس و بی یار شود
به همان خانه که می سوخت بیا برگردیم
پدرم گفته چها عاقبت کار شود
بیم دارم که در این دشت به پیش چشمم
پیکرت زیر سم اسب گرفتار شود
نکند نیزه به پهلوی تو جا باز کند
نکند مادرمان باز عزادار شود
بی تو بر ناقه ی عریان بنشینم سخت است
نکند خواهر تو راهی بازار شود
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#ورودیه کاروان_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#غزل_مرثیه
لب گشا تا که بگویی سخن آخر را
چشم وا کن که ببینی تو دو چشم تر را
از زمانی که در این دشت رسیدیم حسین
همه جا می شنوم زمزمه ی مادر را
همه غمها به دل خواهر تو ریخته شد
گرهی روی گره تا که زدی معجر را
من اگر بی تو از اینجا بروم می میرم
چکنم گر به روی نیزه ببینم سر را
تازه خوابیده به گهواره علی،می ترسم
نیزه ای بعد تو بیدار کند اصغر را
چشم بر هم نزده در همه جا می بینی
تکه تکه به روی خاک،تن اکبر را
چشم بر هم نزده جسم تو را می پاشند
می کشانند روی خاک،گل پرپر را
چشم بر هم نزده،شمر برت گرداند
می کند زیر و زبر،با نوک پا پیکر را
.
.
چشم بر هم نزده روز دهم آمده است
چشم بگشا و ببین بر روی تل خواهر را
بارها چشم به هم می زدم اما دیدم
سر بریده نه،فقط پاره کند حنجر را
سر بریدن ز تن تو چقدر طول کشید
بر نمی دارد عدو از گلویت خنجر را
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
|⇦•کوفه میا که می بینم...
#روضه وتوسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفس حاج حسین هوشیار •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*عصر عرفه اي همه دارن ميگن: يا صاحب الزمان بيا، آقا بيا، پسر فاطمه رو دعوت مي كنيم، اما امروز يه نفر بالاي دارالاماره مي گفت: پسرِ فاطمه نيا، نيا... آخه شنيدم زينب رو هم داري ميآري، آخه شنيدم طفل شيرخوار داري ميآري، آخه شنيدم دخترِ شيرين زبونت رو داري ميآري، نيا، نيا...*
كوفه ميا كه مي بينم بر نيزه ها گلوي تو
نامه نوشتم اي آقا، شرمنده ام ز رويِ تو
توي اين شهر غريبم ندارم پناه
شده دارالاماره برام قتلگاه
ديگه معلوم شده كربلا نيستمُ
اَينَ مُسلم؟ مي خوني شه بي سپاه
*آخه اون لحظات آخر ابي عبدالله تكيه داده بود به نيزه غريبي هي صدا ميزد: " اَينَ مُسلم؟ اَينَ زُهير؟ هَل مِن ناصر یَنصُرُنى؟"...*
راهي داره امشب برگرد
آقا جانِ زينب برگرد
ميري زيرِ مركب برگرد
كوفه ميا يتيمارو راه نميدن تو بازيشون
رفتم يه سر تا بازارش شلوغه نيزه سازيشون
دستمو بستن اما نه پيشِ حرم
سر مي بُرن منو اما نيست خواهرم
بچه هامو سپردم به تو راحتم
تو دلم نيست غم معجرِ دخترم
تو خواب ديدم معجر، برگرد
بالايِ تل خواهر، برگرد
اصغر تشنه مادر، برگرد
كوفه ميا كه مي باره سنگِ غم از رو باماشون
بويِ علي نميادش عوض شده اماماشون
سَرِ دِرهم ميخوان تنت رو دَر هم كنن
كنارِ نهر علقمه ميخوان قدتو خم كنن
كوفيايي كه من ديدم اينجا ميخوان
سايه ات رو از سر خواهرت كم كنن
اينجا ياري غيرِ من نيست
حرفي از باغ و گلشن نيست
بازار رفتن جايِ زن نيست
*آي مسلم! امروز دستات رو بستن، از بالايِ دارالاماره مردم ديدن يه تنِ بي سر زمين افتاد، يه عده دست ميزدن، يه عده گريه مي كردن، هياهويي شد، يه وقت ديدن يه پيرزن جمعيت رو كنار زد، اومد جلو، يه نگاه به مسلم كرد، صدا زد: آيا تو مهمان من هستي؟ آيا تو مسلمِ من هستي؟ مسلم رو شناخت، از سر نه، از روي پيروهنش شناخت، اما بميرم نامردا پيرهن حسين رو هم بردن، زينب اومد توي گودال هي صدا مي زد:" أَ أَنْتَ أَخِي؟" آيا تو برادر من هستي؟ آيا تو حسين من هستي؟ اي حسين...*
هوشیار-روز-عرفه-روضه9813.mp3
9.31M
|⇦•کوفه میا که می بینم...
#روضه وتوسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه ویژهٔ روزعرفه اجرا شده به نفس حاج حسین هوشیار •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام صادق علیه السلام :
هر چه میخواهی برای خود دعا بخوان و [در دعا کردن] بکوش که آن روز [روز عرفه ]روز دعا و درخواست است
📚التهذیب الأحکام ، ج 5 ، ص 1
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
# مرثیه جانسوز حضرت مسلم (ع)
درشهر کوفه رسم این مردم عجیب است
مهمانشان مسلم چقدر اینجا غریب است
این مردمِ نامرد ، در خانه نشستند
روی سفیر تو در و کاشانه بستند
این شهر ، شهرکوفه ، شهر بی وفایی است
خاصیت و اخلاق آنها بی حیایی است
اینجا کسی با او سرِ یاری ندارد
آواره گشته چون که غمخواری ندارد
هر خانه ای که در زده بسته به رویش
اندوه و غُصه عُقده گشته در گلویش
در زیر لب حرفی ز سوز و درد دارد
آقا نیا ، کوفه مَرامی سرد دارد
آقا نیا ، چشم انتظار تو کسی نیست
جُز تیر و نیزه ، بیقرار تو کسی نیست
اینها ز کینه سینه را لبریز کردند
خنجر برای حنجر تو تیز کردند
آقا نیا دائم گل پرپر ببینی
داغ ابوالفضل و علی اکبر ببینی
مولا بیا و مُسلمت را کن نظاره
در کوچه ها گشته تن من پاره پاره
آقا دگر بر من نمانده راه چاره
شد قتلگاه مسلمت دارالاماره
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
# نوحه واحد وسنگین حضرت مسلم (ع)
ببین تو ناله های محزونم
ببین که زار و دل پریشونم
نیا به کوفه ای آقا جونم (مولای خوبم)
ببین شده سفیرت آواره
آواره ی کوچه و بازاره
مسلم تو بیکس و بی یاره(مولای خوبم)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
دیدی که شد شکسته دندانم
دیدی که بر قناره مهمانم
ببین که بیقرار طفلانم (نیابه کوفه)
تا که حسین نام تو رُ بردم
آتیش و سنگ و ناسزا خوردم
ازغصه ی زینبِ تو مُردم ( نیابه کوفه)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
بی کَسَم و تو کوچه می گردم
بدون تو آقا پُرِ درد
هستیِ خود را وقف تو کردم (دلم شکسته)
داری میای ولی پشیمونم
از حالا من روضتو میخونم
با گریه هام شبیه بارونم (دلم شکسته)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
600.4K
#حضرتمسلم_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
🎙سبک: دوباره مرغ روحم...
من مسلم عقیلم،سفیر بی بدیلم
در راه نهضت تو،من اولین قتیلم
کوفه میا حسین جان...
کوفی حیا ندارد،اصلا وفا ندارد
بر خیرمقدمت جز،سنگ جفا ندارد
کوفه میا حسین جان...
در کوچه های کوفه،تنهایم و غریبم
بهر حرم حسین جان،هر لحظه بی شکیبم
کوفه میا حسین جان...
این کوفیان نامرد،به جای بانگ تکبیر
از بهر خیرمقدم،به دست گرفته شمشیر
کوفه میا حسین جان...
حرمله از ره کین،همراه او چو تیر است
از بهر اصغر تو،تیرش به جای شیر است
کوفه میا حسین جان...
تیر سه شعبه آید،از بهر اصغر تو
آماده گشته هر تیغ،برای اکبر تو
کوفه میا حسین جان...
در کوفه از برایت،جانم رسیده بر لب
زین همه دشمنی ها،گریم برای زینب
کوفه میا حسین جان...
بس بی حیا و پستند،از من همه گسستند
به جای بیعت آقا،دست مرا ببستند
کوفه میا حسین جان...
گرچه منم سفیرت،زندان کوفه جایم
در لحظه های آخر،گردیده این نوایم
کوفه میا حسین جان...
دارالعماره گشته،قتلگهم حسین جان
منتظرم نمایی،یک نگهم حسین جان
کوفه میا حسین جان...
✍حاج رضا یعقوبیان
277K
#حضرتمسلم_عزاداری
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
🎙سبک حاج اکبر ناظم
مسلم سفیر شاه عالمینم
من ریزه خوار سفره ی حسینم
بر حسین سفیرم
حسین است امیرم
حسین زهرا...
آمده ام در کوفه بهر بیعت
نصیب من گردیده رنج و محنت
کوفی بی حیا
کند بر من جفا
حسین زهرا...
روز آمده با یاد تو نشستند
نماز مغرب از شما گسستند
حسین جان زین سفر
گشته ام خونجگر
حسین زهرا...
من که در این عالم علی سیرتم
در کوچه های کوفه در غربتم
شدم من غم نصیب
گشته ام بی شکیب
حسین زهرا...
من مسلمم سفیر پور زهرا
گردیده ام اسیر کوه غم ها
منم حیدر نشان
اسیر کوفیان
حسین زهرا...
با حیله در کمین من نشستند
دستان من را چون علی ببستند
الا ای امیرم
به کوفه اسیرم
حسین زهرا...
پرده ی حرمت مرا دریدند
سر مرا ز ظلم و کین بریدند
من به روی بامم
بر حسین سلامم
حسین زهرا...
صدای غربت مرا شنیدند
پیکر من روی زمین کشیدند
گرچه جان بر لبم
به فکر زینبم
حسین زهرا...
✍حاج رضا یعقوبیان
323.2K
#حضرتمسلم_عزاداری
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
🎙سبک: به تماشا بیا ای پسر فاطمه
مسلمم بر امیرمؤمنان نور عین
شده ام من سفیر پور زهرا حسین
بی وفا کوفیان
می کشند میهمان
وای حسین جان...
کوفیان مردمی پلید و در ذلتند
همگی بی حیا گشته و بی غیرتند
بی حیا بی وفا
همه غرق ریا
وای حسین جان...
یا حسین مسلمت به کوفه تنها شده
بین نامردمان اسیر غم ها شده
بنگر غربتم
غم شده قسمتم
وای حسین جان...
از تو و بیعت تو همه بگسسته اند
یا حسین چون علی دست مرا بسته اند
کینه افزون شده
دل من خون شده
وای حسین جان...
شده دارالعماره قتلگاهم حسین
لحظه ی آخرم بر تو نگاهم حسین
جان من شد فدا
سر من شد جدا
وای حسین جان...
به حق زینبت کوفه میا یا حسین
جان شود بر لبت کوفه میا یا حسین
روح اسلام ناب
محور انقلاب
وای حسین جان...
✍حاج رضا یعقوبیان
حاجیان جمع اند دور هم همه
پس کجا رفته حسـین فاطمه
حاجـیان رفتند یکـسر درمنا
پس چرا اورفته سوی کربـلا
او بجای موی سر ، سـر میدهد
قاسـم و عـباس و اکبر میدهد
سعی حـج او صفا باخنجر است
مروه اش قبر علـی اصغر است
۸ ذی الحجه مصادف است باحرکت امام حسین علیه السلام از مکه به سوی کربلا و حج ناتمام ایشان
*السلام علیک یا اباعبدالله*
|⇦•یا رب مدد کن...
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفس حاج سعید حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یا رب مدد کن این فَرَس برانم
این آب را به کودکان رسانم
*دست راستش رو قطع کردن، مشک رو به کتفِ چپ انداخت، فریاد زد:" اَنَا بنُ علیٍ المُرتضی" صدا از محبوبش ابی عبدالله به گوشش رسید":" اَنا بنُ فاطمة الزهرا" دیگه دردِ دست یادش رفت، آخه اسمِ دست شکسته ی مدینه به گوشش رسید، دست چپش رو قطع کردن، دیگه نشد جوابِ حسین رو بده، هر چی حسین گفت: " اَنَا بنُ محمدٍ المُصطفی" داداشم چی به سرت آوُردن " اَنَا بنُ خَدیجَهَ الْغَرّاءِ" یه وقت دید یکی میگه: "یا اَخا اَدرک اَخاک" می دونی کی بود؟ آخه تیر به چشم زدن، تیر به مشک زدن، هر دو دست قطع شد، از روی اسب داشت زمین می خورد، یه نفر اشاره کرد همه کنار رفتن، پاشو گذاشت روی رکاب، رو پای اباالفضل، سرش رو بُرد تو سینه ی عباس، گفت: اونی که میگن: یَلِ عربِ تویی؟ فرمود: یه وقتی اومدم دست دربدن ندارم... نامرد قهقهه زد، گفت: من که دست دارم، یه نگاه کرد یه عمود آهنی برداشت، دورِ سر می چرخونه، سَرِ عباس پایینِ، تیر رو می خواد با دوتا کُنده ی زانو در بیاره، چنان عمودِ بر فرقِ اباالفضل زد، داره از اسب می افته داد زد: داداش! حالا دیگه برادرت رو دریاب... حالا یک صدا ناله بزنید: حسین!...*
حدادیان.روز-عرفه-12روضه.mp3
1.59M
|⇦•یا رب مدد کن...
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفس حاج سعید حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حضرت بقیّة اللّه روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا به من فرمودند: كه روز عرفه روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام را بخوان من هم مى آیم.
📗ملاقات با امام زمان (عج)، جلد 2، ص 312
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•دو سه روز است...
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفس حاج حسین سازور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَم یا اَباعَبْدِاللَّه"
دو سه روز است بی کَس و کارم
مثلِ ابر بهار میبارم
جانِ تو مضطر و گرفتار
با تو آقا نگفتهها دارم
ردِ اشکم به خاک، جا انداخت
کوچه گردی مرا زِ پا انداخت
به نمازِ من اِقتدا نشده
آشنا با من آشنا نشده
دَرِ یک خانه روُم وا نشده
چه کنم که غمم دوا نشده
بویِ شب میدهد سحرهایم
خبری نیست از پسرهایم
کوفیان خویش را به خواب زدند
پشتِ من بی حد و حساب زدند
دستهایِ مرا طناب زدند
به لبِ خشکِ من که آب زدند
ناگهان جسم ناتوانم سوخت
یادت افتادمُ دهانم سوخت
دخترِ من فدایِ دختر تو
مادرم خاکِ پای مادر تو
پسرانم گدایِ اکبرِ تو
هستم آقا به فکرِ خواهر تو
کوفه چشمش اصالتاً تنگ است
کوچه هایش برایِ زن تنگ است
لب من تر نشد فدای سرت
سرم افتاده است به پای سرت
غصه دارم ولی برای سرت
چه عزایی شود عزای سرت
رسم کوفست دل ز تو بکنند
و سرت را روی سنان بزنند
نگرانم که دردسر بشود
به خیامِ تو حمله ور بشوند
صاحبِ چند کیسه ی زر بشوند
دخترانِ تو در به در بشوند
ببرند از خیام معجر را
ریز ریز کنند اکبر را
بینِ خُرجین سرِ تو را ببرند
گرگ ها پیکرِ تو را ببرند
چادرِ خواهرِ تو را ببرند
با لگد دخترِ تو را ببرند
ترس دارم که درهمت بکنند
مثل تصویر مبهمت بکنند
#شاعر سید پوریا هاشمی
* از کربلا که قافله راه افتاد، دختر مسلم می دید که بچه های دیگه همه افتخار می کنند، سرهای بالای نیزه رو نشون میدن، این میگه این سَرِ بابایِ منه، اون یکی میگه: اون سَرِ بابایِ منه، دختر مسلم سر به زیر داشت، تا رسیدن دروازه ی کوفه، یه وقت دوید دامنِ زینب رو گرفت، گفت: عمه! دخترهای کاروان رو جمع کن، اینم سَرِ بابایِ منه...*
سازور.روزعرفه2ادامه-دعای-عرفه-Segment 1.mp3
2.51M
|⇦•دو سه روز است...
#روضه وتوسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفس حاج حسین سازور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
استاد فاطمی نیا ره:
نمک و چاشنی روز عرفه، توسل به حضرت مسلم بن عقیل (ع) است. من متأسفم از اینکه این موضوع کمتر یادآوری میشود. روز نهم ذی الحجه اولین شهید راه کربلا به شهادت رسیده است، و اساساً توسل به حضرت مسلم، روح عبادات در روز عرفه است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•باز مُحرمت میآد از راه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باز مُحرمت میآد از راه
بوی ماتمت میآد از راه
از حسینیه سلام میدم
به زُوّارِ تو ثارالله
الان زیر قبه ات چه حالیِ؟
جای ما تو صحنِ تو خالیِ
خودت خواهشو تو چشام ببین
میخوام زائرت شم من اربعین
این حرم کجا و چهارتا قبرِ خاکی مدینه
زائر بقیع و ببین که روی خاکا میشنه
سینه میزنم من به یادِ مادرِ شکسته سینه
وااای حسین جانم...
شهر غربت و بلا کوفه
ای دیارِ بی وفا کوفه
بشنو ناله ی سفیرت رو
میا کوفه، میا کوفه، میا کوفه
فدای تو کردم سرم رو من
سپردم به تو دخترم رو من
رباب و دیدم بین قافله
سه شعبه دیدم دستِ حرمله
زجر بی حیا و رقیه میشه تنها دلِ شب
چشم دشمنا و غمِ بی معجری اشکِ زینب
اسب بی سوار و می مونه پیکرت زیرِ مرکب
وااای حسین جانم...
م-حدادیان.روز-عرفه-13زمینه.mp3
1.76M
|⇦•باز مُحرمت میآد از راه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه ویژهٔ روز عرفه اجرا شده به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رهبر انقلاب:
اگر عشق به امام حسین و ذکر مصائب این بزرگوار نبود
معلوم نبود که نهضت ما با این کیفیت به پیروزى برسد
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•من ایستاده بودم دیدم که...
#فرازی از دعای پرفیضِ عرفه و گریز به روضهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها و سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج سعید حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"وَ أَنَا أَشْهَدُ يَا إِلَهِي بِحَقِيقَةِ إِيمَانِي وَ عَقْدِ عَزَمَاتِ يَقِينِي وَ خَالِصِ صَرِيحِ تَوْحِيدِي وَ بَاطِنِ مَكْنُونِ ضَمِيرِي وَ عَلاَئِقِ مَجَارِي نُورِ بَصَرِي..."
*جبرئیلِ امین به آدمِ ابوالبشر گفت: پسرت حسین تو کربلا یه حالی بهش دست میده از کثرت زخم و خون ریزی و عطش، توی گودالِ قتلگاه، چشم باز میکنه، همه ی آسمون رو دود می بینه...
اما من روضه خونم یه حرفی دارم با حضرتِ جبرائیل، امینِ وحیِ خدایی، اینی که گفتی عینِ حقیقتِ، اما من میگم: بشر ساعتی که میخواد از دنیا بره، نمیتونه همه ی عُمرش رو ببینه، اما وقایع مهم جلویِ چشمش میآد...*
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
گاهی به پشتِ پهلو، گاهی به دست و بازو
گاهی به روی صورت، گاهی به شانه میزد
*آی جبرائیل من اینجوری میگم: حسین اون لحظات آخر دودِ دَرِ خونه رو توی مدینه میدید...*
آتش و دود چه غوغا می کرد
فاطمه پشت در آوا می کرد
توی کوچه، توی خونه، میکشه آتیش زبونه
ای خدا خودت کمک کن، مادرم زنده بمونه
مگه یادم میره غروبای تلخِ مدینه
گُل پیراهنت رو از زخم سینه
* ابی عبدالله من میگم یادِ دودِ مدینه افتاد، اما حضرت زینب سلام الله علیها هم تصدیق میکنه، روز یازدهم مُحرم وقتی اومد توی گودال، صدا زد: سلام بر تو ای کشته ی روزِ دوشنبه، حسین رو روزی کشتن که محسن رو کشتن، داداشش رو به دنیا نیومده کشتن، یه جوری لگد به در زدن، دونه دونه استخونهای دنده شکست...
روای میگه:دیدم شمر رسید، حسین داره نگاه میکنه به زن و بچه اش، میخواد بلند بشه، اما شمر اومد، با چکمه هاش اینقدر به پهلوش زد، روایت میگه:" وَالشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" چنان با زانو پرید روی سینه، با دست محاسن رو گرفت، گلو معلوم شد...*
او می کشید و من می کشیدم
او خنجر از کین، من آه از دل
آه حسین، آه داداش... خنجر نمی برید، گفت: نانجیب این گلو جای بوسه ی مادرم زهراست، نانجیب تا شنید، محاسن رو رها کرد، موها رو گرفت، سر رو برگردوند، صورت رو به زمین کوبید، سَرِ فرصت یه دونه کشید، صبر کرد، من می گم کشید، اما امام رضا میگه: زد... دو ضربه، سه ضربه، خون داره بالا میزنه، یه ذره پوستِ گلو مونده بود، ضربه ی دوازدهم موهارو گرفت، از بالا عُمر سعد نگاه میکنه، گفت: طبل بزنید، کف بزنید، کار تموم شد، مقابل لشکر داره سر رو میچرخونه، رسید یه جایی دید همه کف میزنن، اما زن و بچه ی ابی عبدالله دارن توی سرشون میزنن، ای حسین!...*
حدادیان.روز-عرفه-3روضه.mp3
4.04M
|⇦•من ایستاده بودم دیدم که...
#فرازی از دعای پرفیضِ عرفه و گریز به روضهٔ حضرت زهرا سلام الله علیها و سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج سعید حدادیان •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یه بزرگی میگفت:
ما قراره با امامحسینعلیه السلام محشور بشیم نه مشهور، محبوب حسین باش نه مشهور جماعت.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج