eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه شور سرپایی آخر مجلس جواب👈🏻عجّل علی ظهورک به رنگ و روی زینب عجل علی ظهورک بُغض گلوی زینب عجل علی ظهورک به راس روی نیزه عجل علی ظهورک در روبروی زینب عجل علی ظهورک به ناله های زینب عجل علی ظهورک به گریه های زینب عجل علی ظهورک به لحظه ی قنوت و جل علی ظهورک به ربنای زینب عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ماجرای زهرا عجل علی ظهورک سوز و نوای زهرا عجل علی ظهورک به صورت کبود و عجل علی ظهورک به غصه های زهرا عجل علی ظهورک به دختر پیمبر عجل علی ظهورک به عشقِ ناب حیدر عجل علی ظهورک به پهلوی شکسته عجل علی ظهورک به خونِ مانده بر درعجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به غیرت ابالفضل عجل علی ظهورک به عزت ابالفضل عجل علی ظهورک به تشنگیِ اصغر عجل علی ظهورک خجالت ابالفضل عجل علی ظهورک به قامتِ خمیده عجل علی ظهورک به چشمای دریده عجل علی ظهورک به مشکِ پاره پاره عجل علی ظهورک به دستهای بُریده عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک به ضربه دستِ حیدرعجل علی ظهورک به بود وهستِ حیدرعجل علی ظهورک به نازِ شصت حیدر عجل علی ظهورک به ذوالفقار حیدر عجل علی ظهورک به رمز و رازِ حیدر عجل علی ظهورک حالِ نماز حیدر عجل علی ظهورک به تنِ نیمه جون و عجل علی ظهورک به فرقِ باز حیدر عجل علی ظهورک عجّل علی ظهورک عجل علی ظهورک🏴🏴🏴🏴🏴
یا رضیع الحسین(ع) این طفل به خواب رفته در گهواره شاهی است که تکیه داده بر گهواره تنها نه دو تکه چوب بنگر که شده است خورشید و ستاره و قمر گهواره وقتی که به مهد اشک می‌ریخت مدام می‌ریخت به آسمان گُهَر گهواره هرگز نشود ادا مقامش حتی با زر بنویسند اگر گهواره یک غنچه در آغوش گرفت و داده است اندازه آسمان ثمر گهواره میخورد تکان و با نوایی جانسوز میداد ز کربلا خبر گهواره مقصود نه روضه است اما دیدند در خاک بدن ‌، به نیزه سر ، گهواره_ _میرفت به دست ناکسان دست به دست بر جان رباب زد شرر گهواره
بِبَر از خیمه گه بیرون پدر طفل حزینت را برایم کن کفن بابا کمی از آستینت را لباس رزم من قنداقه جوشن آه سوزانم بیا بنگر خروش رزم طفل نازنینت را ز رگهای بنی هاشم همه خون علی جوشد صدا کردی اجابت میکنم هل من معینت را مخور غم اصغرت اینجا ز خون حنجرش بابا به بالا میکشاند بیرق دین مبینت را اگر چه تشنه ام دارم تلظّی روی لبهایم مهیا کن برای سینه ات این همنشینت را میان دستهای کوچکم دارالشفا دارم نهم مرهم ز لبهایم خودم زخم جبینت را کنارت پا به پا با سر چهل منزل در این راهم که سایه افکنم بر سر سفیر اربعینت را
این تیر که بر سوال تو داد جواب ناگاه رسید و زد ز پلکت رگ خواب بستند تو را به نیزه و هر کس دید با اشک به ناله گفت ای وای رباب ___________ هر چند که تشنه است آبش ندهید فریاد اگر که زد جوابش ندهید باشد بزنید ، لیک بابایش را با خنده خود دگر عذابش ندهید ___________ به نیزه رفتنت کرده کبابم نگاهی کن به این حال خرابم علی جانم نگاهم کن ولیکن مده با خنده ات از نی عذابم _____________ با تیر به گفتگو شدن یعنی چه شش‌ماهه و مست او شدن یعنی چه با حنجر خشک پیش پیکان سه پر یکپارچه تن گلو شدن یعنی چه
ای جوان نیمه جانم خیز از جا اکبرم ای به خون خفته به روی خاک صحرا اکبرم ای توانِ ناتوانم ، ناتوانم کرده ای گوش چشمی کن ببین احوال من را اکبرم خاک اینجا شد شبیه لاله زار از خون تو میرسد از ردّ خونت بوی زهرا اکبرم گر نخیزی پیش چشمم پیش چشمت ای پسر می‌رود بر سوی خیمه نعش بابا اکبرم خشک بود این خاک مثل لعل لبهایت ولی غرق میبینم تنت را بین دریا اکبرم عضو عضو پیکرت را هر طرف بینم، شدی شرح و تفسیر کلام اربا اربا اکبرم ای موذن یک اذان با نام حیدر باز گو تا نیاید ناله های وا علیا اکبرم
ولدی مثل ماهِ تمام وقت طلوع می‌درخشی و نور میباری اینهمه حسن را علی جانم ز پیمبر ز مادرم داری میروی میبری دل از حرمم چشم زنها همه به پشت سرت نه فقط میبری دل از حرمم میبری روح از تن پدرت دل اهل حرم پر از آشوب دل اهل حرم پر از غوغاست بین میدان که دیدمت گفتم تازه آغاز راه کرب و بلاست وسط معرکه علی دیدم حیدر و مصطفی و زهرا را یا علی هات یا علی پر کرد گوش تا گوش کل صحرا را سجده می‌کرد نیزه و شمشیر بر تنت سجده های پی در پی ذکر تکبیرشان بلند که شد شد مسیر سرت به جانب نی ماه رفتی ستاره برگشتی بی عدد بی شماره برگشتی تو منظم ز پیش من رفتی چقدر پاره پاره برگشتی تن تو دفتر و قلم نیزه چِقَدَر خون ز دفترت ریزد میکشم پیکرت میان عبا از عبا حیف پیکرت ریزد همه دیدند تشنه افتادی همه دیدند بی هوا زدنت خیز از جا ببین که می‌خندند به من و قطعه قطعهء بدنت گوش کن تو صدای زنها را گوش کن تو صدای زینب را عمه ات آمده کند احیا من و جان رسیده بر لب را
ای جوان نیمه جانم خیز از جا اکبرم نیمه جان و نا توانم خیز از جا اکبرم ای توان و قدرت زانوی لرزان حسین کرده ای مثل کمانم خیز از جا اکبرم
ای مرد که مثل ماه تابیده شدی از جور زمانه سخت رنجیده شدی تو ماه منی و چون ستاره در دشت میتابی و پاره پاره پاشیده شدی
شکل بدنت وای بهم ریخت علی ترتیب تنت وای بهم ریخت علی با نیزه چنان زد به دهانت پسرم نظم دهنت وای بهم ریخت علی
سرو نسل حیدرم اما ز پا افتاده ام از جفای کوفیان بی وفا افتاده ام در دفاع از اهل بیت مرتضی و فاطمه تا ابد فریادم اما از صدا افتاده ام مسجد کوفه گواهی می‌دهد بر زخم من بر زمین از زخم قومی بی حیا افتاده ام دستهایم هر یکی در یک طرف روی زمین غرق خون از دستهای خود جدا افتاده ام من علمدارم به کشتی نجات اما ز کین پاره پیکر زیر تیغ و نیزه ها افتاده ام پاسبان خیمه ها بودم ولی شرمنده ام غرق خاک و خون جدا از خیمه ها افتاده ام ای برادر عفو کن گر با همین فرق دو تا پیش پای حضرت خیرالنسا افتاده ام
اشک تا پاشید بر آیینه ام جلوه گر شد عشق تو در سینه ام سینه شد صحرای سوزان از غمت دیده شد گریان ز سوز ماتمت اشک شد مِی تا که بد مستی کنم نوحه ای در باب بی دستی کنم تا میان دست من آمد قلم شعر آمد از علمدار و علم ای پناه خیمه ها ای نور عین ای همه عالم ترا در زیر دین نام پاکت کار عیسی میکند سینه چاکت کار موسی میکند چاک چاک و تشنه و جان بر لبی با چنین حالم پناه زینبی ای ترا عالم تمامی بی قرار ابروانت هر یکی یک ذوالفقار زاده ی ام البنین شاه کرم گوش کن فریاد طفلان حرم ساقی لب تشنه و دریانورد حرفشان باشد عمو جان بازگرد ازچه در دریای خون بنشسته ای پشت شه را از غمت بشکسته ای خیز بنگر چون به بالای سرت ایستاده با قد خم مادرت مادری بهر تو زهرا میکند دیده از داغ تو دریا میکند گوش کن میخواندت فرزند من مرحبا سقای من دلبند من گرنخیزی خیمه غارت می شود سهم ناموست اسارت می شود ای که فرقت شد قرینه با علی خیز از جا و بگو یک یا علی اینچنین باید روم در قتلگاه تا کِشَم بهر حسینم آه....آه
913.9K
◾نوحه ورودیه به کربلا◾ خوش آمدی بِکربلا ای حسین جانم(۲) صدای زنگ کاروان میرسد برگوش زِ ره رسید محرم و بارِ غم بر دوش جام شهادت ای حسین میکنی تونوش به سرزمینِ پُر بلا ای حسین جانم خوش آمدی بِکربلا ای حسین جانم(۲) بِروی دست تو شود اصغرت پرپر کشته شوددراین مکان نوجوان اکبر شود اسیر فتنه ها زینبِ مُضطر سرت شود زتن جدا ای حسین جانم خوش آمدی بِکربلا ای حسین جانم(۲) خیمه بزن مولاحسین اندراین صحرا چشم تمام شیعیان از غمت دریا پهلو شکسته آمده مادرت زهرا شودبه غصه مبتلا ای حسین جانم خوش آمدی بِکربلا ای حسین جانم(۲) اندر مشامم میرسد بوی هجرانت بودی تو جمله برسرِعهد و پیمانت یغما رَوَد مال تو و هم عزیزانت بِدست قوم اشقیا ای حسین جانم خوش آمدی بِکربلا ای حسین جانم(۲) یارب بحقِ قطره ی خونِ ثارالله بر ما نظر کن عاقبت درصفِ عُقبا ماه محرم آمده قلب ما شیدا مارانکن ازخودجدا ای حسین جانم خوش آمدی بِکربلا ای حسین جانم(۲) 👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ 👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
استقبال از ماه محرم مکروه اگر بر دیگران بر ما ثواب ست پیراهنم مشکی ست اما آفتاب ست در وقت غم این جا نمازم باز گردد در ماه غم مثل دلم در پیچ وتاب ست زهرا خودش ما را ملبّس می کند پس بر سینهٔ دیوانه ، حکمِ انتصاب ست آنقدر خوش بو می کند پوسیده ها را آنقدر که مدهوش عطرش هم گلاب ست چون صورتی که می شود خاکی ، محرم عمریست با رنگ غم خود در خضاب ست جوشن کبیرِ ما لباسِ مشکی ماست هرکس به تن پوشید ذکرش مستجاب ست یادآور روضه ست ، یادِ شاه عریان در بازگوییِ مقاتل خود کتاب ست عریان و خونین داشت بر لبها دعا را آقای ما پوشاند ، زشتی های ما را  🔸شاعر: حامد آقایی
دیده وا کن یا اخا مشک و علم غارت شده هستی و سرمایه ام آب آورم غارت شده دیده وا کن ای علمدار رشید لشکرم پرچم این خاندان محترم غارت شده تو به خاک افتاده ای من هم ز پا افتاده ام قوت جانم توان لشکرم غارت شده باورم بودی و تنها یاورم در این زمین با که گویم یاور من باورم غارت شده بودنت امنیت خاطر برای زینب است رفتی و امن و امان خواهرم غارت شده زینت ام البنینی زیور نام حسین زینت ام البنین و زیورم غارت شده گر نخیزی می‌شود فریاد در صحرا بلند پیرهن ، انگشت با انگشترم غارت شده https://eitaa.com/navaye_asheghaan
. محرم آمد و دلها غمین شد غم و عشق و بلا با هم عجین شد حسین آماده بهر جانفشانی است دوباره فاطمه قلبش حزین شد 🏴🏴🏴🏴🏴 محرم بوی عطر یاس دارد نوایی از غم و احساس دارد سخن از تشنگی وغیرت عشق نشان از قامت عباس دارد 🏴🏴🏴🏴🏴 باز محرم شده ماه حسین دل شده محزون شه عالمین جن و ملک برسر وسینه زنند رفته به نیزه سر آن نور عین ✍ . https://eitaa.com/navaye_asheghaan
در آرزوی گرفتارم، گرفتارم ابالفضل گره افتاده در کارم ابالفضل دعایی کن، دوباره چند وقتی‌ست هوای کربلا دارم ابالفضل https://eitaa.com/navaye_asheghaan
در آرزوی اگر حسین بخواهد، فقیر هم باشم برات کرب‌و‌بلا جفت‌و‌جور خواهد شد https://eitaa.com/navaye_asheghaan
ای خسته دلان زسوزجان گریه کنید! چون شمع از این داغ گران گریه کنید! در ماه محرم حسین بن علی با مهدی صاحب الزمان گریه کنید! https://eitaa.com/navaye_asheghaan
... 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 مه دل چه نَهیرنه قرار،اینجه کجه هَسّه برار حسین تِره جانِ مِه مار،اینجه کجه هَسّه برار حسین مه دل شُوردَکِته،دیگه تِه خواخر هِکِته چه اینجوریّه این دیار،اینجه کجه هَسّه برار اینجه کِجِه ره مُوندنه؟انگاری بوی خون دِنه این همه مَردِم اَسب سوار،اینجه کجه هَسّه برار وِشون کِجایی هَسّنِه؟شمشیرشه تن دَوِسّنه اَمه جادارنّه چیکار؟اینجه کجه هَسّه برار حسین تِه بلامِه سینه،بِرو دَگِردیم مدینه اینجه اَمِه کاربُونه زار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمه مِه بِرارزاعون،مِه جانِ حسنِ وَچون بَوِّن به بِلایی دچار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمِه اینجه تیرجا،اصغر ره بَیریم شیرجا اَمان ازدلِ وِنِه مار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمه بَوّیی ای غریب،ازعلی اکبربی نصیب دیگه بُومه غصه ی بار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسِمه ای شاه کَرَم،عباس دَس بَوّه قَلَم تِه وَچُون بُونِّه تارومار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسمه اینجه ازعطش،حسین ته دل بَهیره تَش دیگه تِه چِش بَوینه تار،اینجه کجه هَسّه برار اینجه اگه کربلاعه،مِه مارگِته پُربلاعه گیرنّه مه داروندار،اینجه کجه هَسّه برار نَکِنه خوانه دَکِفه ،بین من وته جدایی اُف برته بادای روزگار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسمه ای پُورعلی،تِره بَکوشِن مِه پَلی مه جان مارِیادگار،اینجه کجه هَسّه برار تَرسمه که تِه بَهوویی،ازظلم وجفای کوفی مه چِشِ پیش نیزه سوار،اینجه کجه هَسّه برار اگه بَهیمه سرآخر،تِه قاتلِ جا همسفر تِه غریبی ره زَمّه جار،اینجه کجه هَسّه برار ازکَرَم ته مهربون،«مداح»بَهییه روضه خون هَسه وِنِسّه افتخار،اینجه کجه هَسّه برار 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
رسید بالاخره قافله کنار فرات... سلامتی حسین و قبیله‌اش صلوات! رباب آمده با اصغرش خوش آمده است رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است چقدر خوب که جمعِ بزرگ‌ها جمع است تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است به بنده‌ها برسان جلوه‌ی رب آمده است خبر کنید زنان را که زینب آمده است چه با شکوه می‌آید ز محملش پایین سر تمامی مردان مقابلش پایین حجاب دختر حیدر، هزار پرده‌ی نور ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور رکاب‌دار ابالفضل و پرده‌دار حسین شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین چرا کسی نمی‌آید سلامشان بکند سلامشان بکند احترامشان بکند بزرگ بانوی این قافله پریشان است خدا بخیر کند خیره بر بیابان است گمان کنم خبرِ سر براش آوردند خبر ز غارت معجر براش آوردند رسانده‌اند خبر را که ای صبور حرم شکسته می‌شود این سمت‌ها غرور حرم اگر چه آمده‌ای با دوصدجلال اینجا به عصر روز دهم می‌روی ز حال اینجا همان زمان که حسینت میان گودال است همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است همان زمان که همه درمیان آشوبند به بوسه‌گاه نبی نیزه نیزه می‌کوبند لباس کهنه‌ی او از تنش جدا شده است به روی جسم شریفش برو بیا شده است کبود می‌شود از تازیانه پیکر تو سری به نیزه بلند است در برابر تو ✍ https://eitaa.com/navaye_asheghaan
می‌رسد آوای حزن از سوی جنات النعیم داغ شد آغاز، بسم الله رحمن الرحیم انبیا دارند جنت را سیاهی می‌زنند اولیا دارند می‌گریند بر داغی عظیم عرش با پیراهنی خونین مزین می‌شود چشم‌هامان همچو یعقوب‌اند دنبال شمیم هرکه حیران است، بسم الله، این باب نجات هرکه گم کرده است خود را، این صراط المستقیم ما نه از امروز و دیروز و نه یک‌صد سال پیش ما گرفتار حسینیم از همان عهد قدیم کربلا تنها اقامتگاه قلب مبتلاست دل به‌جز پایین پا، جایی نمی‌گردد مقیم ✍️ https://eitaa.com/navaye_asheghaan
لطف مولاست نوکرش باشم و برایش نفس‌نفس بزنم پدرم کرده وقف روضه مرا هم غالم حسین، هم حسنم کودکی بیشتر نبودم که مادرم بین روضه شیرم داد مادرم اشک بین شیرم کرد برکت حق بر این معامله باد زلف من را گره به زلف زدند پای در بند این کمند شدم تا قدم از قدم گذارم پیش یا علی گفتم و بلند شدم ماه‌ها پشت‌هم گذشت و گذشت و دل‌آشوب و خانه‌ی غم شد پدر آهسته گفت در گوشم که عزیز دلم محرم شد مادرم گفت روز تاسوعا که سپردم تو را به دست عمو پدرم بین نوحه‌خوانی گفت جان بابا بگو حسین... بگو مادرم گریه کرد و گفت رباب پدرم روضه خواند در گوشم و از آن روز در غم ارباب هر محرم سیاه می‌پوشم در لباس سیاه هیئتی‌ام گوئیا چیز دیگری می‌دید بأبی أنتَ را که می‌خواندم پدرم بین گریه می‌خندید من نفهمیدم آنچه شیری بود که برای حسین دربه‌درم سال‌ها رفت و ماند پرسش من... خنده‌ی بین گریه‌ی پدرم سال‌ها بعد، بعدازآن دوران کلبه‌ی کوچکی منور شد و به لطف و نگاه مولا بود همسر مؤمنی که مادر شد ماه‌ها پشت‌هم گذشت و شدیم مثل هرسال جرعه نوش حسین و محرم رسید از راه و... پسرم شد سیاه‌پوش حسین در دل مجلس عزای حسین من جواب سؤال را دیدم با نگاهی به اشک فرزندم وسط اشک و روضه خندیدم نور و رحمت به شیر مادرم و... لقمه‌ی پاک سفره‌ی پدرم لطف مولا همیشه همرهشان و دو جمله برای تو پسرم: نذر کردم که نوکرش باشی و برایش نفس‌نفس بزنی پسرم وقف روضه‌ات کردم هم غالم حسین، هم حسنی ✍️ https://eitaa.com/navaye_asheghaan